آیا اصحاب کهف و رقیم یکی هستند ؟ اگر نیستند پس چه کسانی هستند ؟

18

سوال۱۹۶۱ :

آیا اصحاب کهف و رقیم یکی هستند ؟ اگر نیستند پس چه کسانی هستند ؟
خدا به شما سلامتی و طول عمر با عزت عنایت فرماید .
🌸🔆🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷🔆🌸
#پاسخ1961
🍀🔅🌷علیکم السلام🌷🔅🍀
🌻🍀🌱🌱🍀🌻
🌷🔅🌱اصحاب رقیم غیر از اصحاب کهف هستند!
🍀🔅🌱اصحاب رقيم سه كس بودند.
255- ابن عمر از پيامبر خدا (ص) نقل مى‏كند كه فرمود: هنگامى كه سه نفر از كسانى كه پيش از شما بودند راه مى‏رفتند، باران آنها را گرفت و به غارى پناهنده شدند و غار بر آنها بسته شد، يكى از آنان به ديگران گفت: دوستان به خدا سوگند كه جز راستگويى چيزى شما را نجات نمى‏دهد، هر يك از شما خدا را به سبب عملى كه صادقانه براى خدا انجام داده، بخواند، يكى از آنان گفت: خداوندا اگر مى‏دانى كه من كارگرى داشتم كه براى من در مقابل پيمانه‏اى از برنج كار مى‏كرد و او رفت و مزد خود را رها كرد و من آن را كاشتم و چنان شد كه از پول آن گاوى خريدم و چون آن كارگر نزد من آمد و مزد خود را خواست، من به او گفتم: اين گاو را ببر و سيرابش كن، او گفت: من نزد تو فقط پيمانه‏اى از برنج دارم و من گفتم: گاو را ببر و سيرابش كن كه آن از همان پيمانه برنج است و او آن را برد، خدايا اگر مى‏دانى كه اين كار را از جهت خوف تو انجام دادم گشايش در كار ما بده، در اين حال صخره‏اى كه در غار را گرفته بود شكاف برداشت.
ديگرى گفت: خداوندا اگر مى‏دانى كه من پدر و مادر پير و بزرگى داشتم و من هر شب شير گوسفندى را كه داشتم نزد آنها مى‏آوردم، يك شب دير آمدم و وقتى نزد آنان رسيدم خوابيده بودند و خواهر و عيال من از گرسنگى فرياد مى‏زدند و من به آنان شير نمى‏دادم تا اينكه پدر و مادرم بخورند، من بد مى‏دانستم كه آنان را بيدارم كنم و بد مى‏دانستم كه برگردم و آنان بيدار شوند تا شير بخورند و من تا طلوع فجر منتظر ماندم، خدايا اگر تو مى‏دانى كه من اين كار را از جهت خوف تو انجام دادم، گشايشى در كار ما بده، در اين حال صخره بيشتر شكافته شد به طورى كه آن سه نفر آسمان را ديدند.
سومى گفت: خداوندا اگر مى‏دانى كه من دختر عمويى داشتم و محبوب‏ترين كس براى من بود و من از وى كام خواستم و او سرباز زد، مگر اينكه من به او صد دينار بدهم، من آن صد دينار را به دست آوردم و نزد او آمدم و پول را به او دادم و او خودش را در اختيار من گذاشت و چون ميان دو پاى او نشستم، گفت: از خدا بپرهيز و پرده (بكارت) را جز از راه حق برندار و من بلند شدم و آن صد دينار را واگذاشتم، پس اگر مى‏دانى كه من اين كار را از جهت خوف تو انجام دادم، گشايش در كار ما بده در اين حال خداوند گشايش به آنها داد، از غار بيرون شدند.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏1، ص: 270
🌷🔅🌱البته اقوال دیگری هم وارد شده:(هو العلیم)
[بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است‏]
و از ظاهر سياق اين داستان بر مى‏آيد كه اصحاب كهف و رقيم جماعت واحدى بوده‏اند كه هم اصحاب كهف ناميده شدند، و هم اصحاب رقيم. اصحاب كهف ناميده شدند به خاطر اينكه در كهف (غار) منزل كردند، و اصحاب رقيمشان ناميدند زيرا- بطورى كه گفته «1» شده داستان و سرگذشتشان در سنگنبشته‏اى در آن ناحيه پيدا شده است، و يا در موزه سلاطين ديده شده «2»، به همين جهت اصحاب رقيم ناميده شدند. بعضى «3» ديگر گفته‏اند” رقيم” نام كوهى در آن ناحيه بوده كه غار مزبور در آن قرار داشته است. و يا نام واديى بوده كه كوه مزبور در آنجا واقع بوده»
. و يا نام آن شهرى بوده كه كوه نامبرده در آنجا بوده است، و اصحاب كهف اهل آن شهر بوده‏اند «5». و يا نام سگى بوده كه همراه آنان به غار در آمده است «6».
ترجمه الميزان، ج‏13، ص: 341

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.