Tlost, [13.10.24 17:51]
🔹امام العسکری، شاه شاهکار
🔹شامگاه ولادت امام حسن عسکری علیهالسلام
📅 تاریخ: 1403/0721 – 8 ربیعالثانی 1446
✨ جلسه: مشکات نور
📖 جلسه هفتگی شرح و تفسیر صحیفه سجادیه (دعای بیستم)
🎤 سخنران: استاد علی ساعی
📝 برخی موارد مطرح شده در جلسه:
🌸 شاهکار جهان هستی
🌺 بزرگترین شاهکار: این امام چه درخت مبارکی است که میوهای چون مهدی دارد و این مهدی، تمام طعمهای جهان هستی را در خود دارد.
هم طعم ملکوتی دارد و هم جبروتی.
🌼 چگونه امام حسن عسکری را بشناسم؟ باید او را بشناسم، چرا که اگر او را نشناسم، کور و نابینا از جهان هستی رحلت خواهم کرد.
🌻 چراغ امام درخشید و جمال مهدوی هویدا شد. آفرین به این آسمان، به این درخت، به این امام و حجت خدا. حجت العسکری، امام حسن عسکری، امامی است که اگر بهشت از نور جمالش تغذیه نکند، جان میدهد. بهشت بدون حضرت، لاغر و نحیف است.
🌷 سراج اهل جنت است. اهل بهشت از نور جمال حضرتش استیضاع میکنند، در حالی که خود حضرت، بهشت بهشتهاست. برای بهشت، حضرت، بهشت است. بهشت جان ماست. اگر جان ما نور حضرتش و محبت حضرتش را تجربه کند، آن وقت خواهیم دید که وجودمان فردوس برین است؛ زیباترین بهشت جهان هستی. باید جانمان همواره به معرفت و محبت حضرت عسکری فروزان باشد و به حیات زیبای خود ادامه دهد. من از کدامین خورشید نور میگیرم؟ آسمان من چند خورشید و چند برج دارد؟ هر شمس، میوههایی در جانم خواهد رویاند. باغ و مزرعه وجود من به تکتک این خورشیدهای منظومه محمدی نیازمند است.
🌿 گریزی داشتیم به فرمایش امام عسکری درباره اسم اعظم خدا، که فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم.
🌹 مرز میان من و اسم اعظم، وابسته به نیت و خلوص نیت است. اگر دلم پاک و معرفت، جوشان باشد، من در آن زمان صاحب اسم اعظم خواهم بود.
🌸 زمانی که دعا میکنم، اللهم عرفنی نفسک، عرفنی نبیک و عرفنی حجتک…، در واقع من اسم اعظم خدا را طلب میکنم. اسم اجمل خدا را طلب میکنم. اسم ارحم خدا را طلب میکنم. آخرین درجه نشانه را از خدا میخواهم، میجویم و میخواهم به نهایت معرفت الله برسم. بدون اسم اعظم، محال است. اللهم عرفنی نفسک، طلب معرفت است. من میخواهم به جوامع معرفت اسماء حسنی برسم. چرا میخواهم صاحب اسم اعظم شوم؟ هرکس به هوش پرواز و خرق عادت، در تلاش رسیدن به اسم اعظم باشد، باخته است، چرا که باید با اسم اعظم به یاد اعظم خدا برسم.
🌺 آیا بالاتر از این هم وجود دارد؟ من با این میخواهم به نهایت یاد خدا دست یابم. اسم اعظم دوازده رمز دارد. تا به همه آنها دست نیابم، به اسم اعظم خدا نخواهم رسید. من باید به ظهور علمی امام عسکری و به تکتک ظهورات علمی و نوری برسم. باید به زیارت تمام این جمالها نائل شوم تا بتوانم مدعی مأمومیت امام العسکری شوم. تا نرسیدهام، باختهام.
🌻 امام عسکری به ما راه را نشان دادهاند. من پیوسته اسم اعظم خدا را میخوانم، اما چرا اثر آن را نمییابم؟ نامی از نامهای خدا را نشان دهید که اعظم نباشد. تمام حروف و آیاتش و سورش، تمام مناجاتهای عترت، اسم اعظم است. آدرس اسم اعظم را از امام صادق میپرسند. امام میفرمایند: بسم الله الرحمن الرحیم، اسم اعظم است.
🌼 در جای دیگر فرمودهاند: من که سوره حمد را میخوانم، در واقع اسم اعظم خدا را میخوانم. در جای دیگر از اسم اکبر و اعظم میپرسند. حضرت میفرمایند: سوره حمد، توحید، آیت الکرسی و انا انزلناه را بخوان، سپس رو به خدا کن و او را بخوان.
🌸 در جای دیگر از امام رضا (ع) در مورد اسم اعظم خدا سؤال میکنند. ایشان میفرمایند: «بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول و لاقوه…» را صد مرتبه بگو، که این ذکر از سیاهی چشم به سفیدی آن به اسم اعظم نزدیکتر است. در جای دیگر «یا حی و یا قیوم» آمده است. «اللهم انی اسئلک الرحمٰن یا منان یا بدیع السماوات و الارض، یا ذوالجلال و الاکرام»، و در جای دیگری نیز آمده است: «اللهم یا مالک المُلک…» امام همچنین فرمودهاند: شش آیه آخر سوره حشر و احادیث دیگری که به ما، این حقیقت را آشکار میکنند که تمامی نامها و آیات، اعظم و اجل هستند و اسمی کوچک وجود ندارد؛ همه نشانههای خداوند اعظم هستند. من باید خودم را اصلاح کنم تا بتوانم خدا را با اسم اعظمش بخوانم. اگر نمیتوانم که اسم خدا را به شایستگی ادا کنم؛ روح من بیمار است که اینگونه توانایی ندارد.
🌼 «اللهم انی اسئلک به عظمتک کلها»… چه کنم که برسم؟ چاره کار را خود امام نشان داده است. قلبم سخت است؛ نام خدا را نمیتواند آشکار کند و بخواند. دل باید خدا را به شایستگی و پاکی، به قدسی و نرمی بخواند، ولی توان آن را ندارد.
🌻 چگونه راهاندازیاش کنم؟ این دنیا مانع بزرگی است. دنیا دلم را بیمار کرده است. دنیا و دنیازدگی و حب دنیا، مرا مسموم ساخته است. عاشق دنیا شدهام، دنیا بر من سوار است. پس چگونه این دلم را آزاد کنم؟ در برابر این همه زنجیر که درگیرش است.
🌺 امام عسکری (ع) در تفسیر آیه «ثم قست قلوبکم کالحجارة او اشد قسوة» فرمودند: «آن گاه دلتان قسی شد، مثل سنگ یا شدیدتر از سنگ. چرا که از میان سنگها، آن چنان سنگهایی هستند که از نهاد آنها نهرها میجوشند. سنگهایی که از دلشان نهرهای آب میجوشند و آن چنان سنگهایی که میشکافند و آب از دلشان جاری میشود و آن چنان سنگهایی که از خشیت خدا هبوط میکنند. اما دل شما سخت شد، قسی شد؛ محکم شد و خشکید. از حیث خیر و رحمت، دلتان یبوست گرفت و دیگر محل خیر و رحمت نبود.»
🌼 امام میفرماید: «ای معاشر یهود! بعد از آن همه روشنگری در زمان حضرت موسی، خداوند آن همه آیات درخشان را برای شما نشان داد و همه معجزاتی که از حضرت محمد مصطفی (ص) مشاهده کردید، اما دلهایتان نرم نشد. پس دلهایتان مثل سنگ خشک و سخت گردید که هیچ رطوبتی را نپذیرفت. آن همه آیات و معجزات، دلهایتان را نرم نکرد.»
🌼 چنان شد که دیگر خیری از این وجودها خارج نشد. انسانهایی که به جای خیر، به شر تبدیل شدند و حق خداوند را نپرداختند. امام عسکری (ع) چه کسانی را ملامت میکند؟ کسانی که حق خدا را نپرداختند؛ نه از مالشان، نه از اضافات مالشان و نه با نیکی، کسی را گرامی داشتند. شما نه بخششی نمودید، نه میهماننوازی کردید و نه به داد هیچ دردمندی رسیدید.
🌼 سنگهایی هستند که میشکنند. سنگهای چند میلیون و چند میلیارد ساله میشکافند و از درونشان آب جاری میشود. اما از درون این بشر، هیچ خیری یا رطوبتی خارج نمیشود. باید که خارج شود. حدیث طولانی است، تا به هبوط سنگها اشاره میکند. یهود پیامبر اسلام (ص) را ملامت میکند که شما میگویید سنگها از ما نرمتر و بهتر هستند؟ حضرت معجزاتی را آشکار میکند و نشان میدهد که معرفت احجار از آنها بالاتر است. یهودیان گفتهاند: «قلبهای ما در غلاف است.» آنها خود اعتراف کردهاند که معجزات بر قلبهایشان اثری ندارد، با اینکه حضرت را میشناختند، اما حق را قبول نکردند. چرا؟ چون دلهایشان سخت و محکم شده بود.
🌷 آیا ما سخن جمادات را در خواب ندیدهایم؟
🌸 خطاب به حضرت گفتند: آیا تو میگویی سنگها نرمتر و مطیعتر از ما هستند؟ اگر چنین است، این کوهها را برای تصدیق خود به گواهی بگیر؛ به رسالت، صدق و صداقت خود، تا ما نیز باور کنیم. حضرت محمد مصطفی (ص) (این حدیث از احادیث امام عسکری است) امر کردند و کوه به لرزه افتاد و از درونش آب جوشید و ندا کرد: “اشهد انک رسول رب العالمین.”
🌼 حضرت میفرمایند: من آن سنگهایی را که در زمان جاهلیت به من سلام میکردند، میشناسم.
سنگ و کوه، حضرتش را میشناسند؛ رسول خدا را میشناسند.
🌻 چنان سنگهایی در این جهان هستی هستند که چنان خود را مرطوب به خشیت خدا ساختهاند که گویا جزو اولیای خدا هستند. اگر به آن سنگها قسم دهیم، آنگاه خواهیم دید که چگونه از خود بیخود میشوند و حال به حال میگردند. من سنگ را نمیشناسم.
🌺 آیا خودم را با سنگ مقایسه کنم؟ شرمنده نمیشوم؟ سنگهایی که در دلشان آبها را حفظ میکنند و آغوش نهرهای جوشان میگردند، سنگهایی که از گلها زیباترند، سنگهایی که مثل پرندگان و ماهیان، بلکه زیباتر از آنها هستند. سنگهایی که چون کتاب هستند.
🌼 چنان سنگ ها، کتاب نوشتههای خداوند هستند. در دلشان چه تاریخ و جغرافیایی دارند. میلیونها سال به عبادت خدا نشستهاند. آیا راز جذب بعضی از سنگها به این خاطر است؟ بسیاری از سنگها عالم و عارف هستند. هر سنگ، خود یک موجود مجزاست؛ یک آیت و تاریخ است، یک جغرافیاست، فهم و شعور دارد، احساس دارد.
🌷 چگونه به مقام سنگ برسم؟ من، اشرف مخلوقات، باید به پای سنگ تلمذ کنم و کلاس سنگ را طی کنم تا به کلاس انسانیت برسم. این سنگ از من جلو افتاده است. چه کنم تا این دل را نرم کنم؟ وقتی میگویم دلم مثل سنگ خارا است، از سنگ حیا میکنم. همانطور که ما طعم غذا را حس میکنیم، باید طعم اسماء حسنی خدا را نیز حس کنیم.
خدا را باید با شیرینی، طعم و مزه یاد کنیم.
🌹 چگونه این دل را به آن جایگاه برسانم؟ سالمش کنم برای اسماء خدا؟ رفیق و مصاحب اسماء کنم؟ چگونه دلم را ظرف نام خدا کنم؟ چگونه ظرف را با مظروف نام خدا یکی سازم؟ راه کوتاه منابع اسماء خداست. اگر هر چیزی در آن وجود والا احساس گشته، اسماء نیز، در جان آنها موج میزنند. من اگر خود را به آن موجها متصل کنم، به اسماء حسنی خدا رسیدهام.
🌸 به مقام وجهاللهی رسیدهاند و مرگ را به مرگ رساندهاند. تا خدا مرگ را نیافریند، مرگی نخواهد بود. همانطور که اگر حیات را نیافریند، حیاتی نخواهد بود. پس قلوبمان را با عبداللطیف و عبدالرئوف، عبدالکبیر و عظیم کنیم. مگر اینها وسیلههای خدا نیستند؟ برای هر امری، حجت خدا وسیله است. من میخواهم دلم را نرم کنم، برای اسم اعظم خدا آماده کنم. اعظمالوسیله، میخواهم به اسم اعظم خدا برسم؛ نزدیکترین طریق همین است. بنده کامل، همان بنده عظیم الله عظیم است. من با الگوپذیری از بنده عظیم خدا میتوانم به اسم اعظم خدا برسم.
🌼 تمام محدودیتها به چنین شیوهای از بین میرود. من با دلی که باید عرش رحمان باشد، باید خدا را بخوانم. اگر با این دل خدا را بخوانم، آنگاه خواهم دید هرچه اسم است، اسم اعظم خداست. قرآن، کلام اعظم خداست؛ تبیان کل شی است و هر چیزی در خود دارد.
🌻 امام با قرآن از آسمانها و زمین خبر میدهد. امام صادق (ع) میفرماید: “من همانا میدانم خبر آسمانها و زمین را و خبر هر چه هست را و هرچه خواهد بود، چنان که گویا در کف دست من است.” (از کجا؟) از کتاب خدا، چرا که تبیان کل شی است. پس من باید به تبیان کل شی برسم. من قرآن نخواندهام و به عبارت آن ماندهام و به بواطن آن نرسیدهام. نه ظاهرش را دیدهام و نه باطنش را.
🌺 پس چرا من آب میخورم اما حیات نمیگیرم؟ چرا من نور میگیرم اما درخشان نمیشوم؟ چرا من خدا را با نامهایش میخوانم و جواب نمیگیرم؟ چرا دانههای آیات خدا را دل من میگیرد، اما شکوفا نمیشود؟ چرا حاصل خیری خود را از دست داده است؟ چه کنم؟ چگونه نرم و لطیفش سازم؟ باید برسم، راههایش را بیابم و از راههایش راهی شوم تا برسم.
🌸 گلها نور را میشناسند و جمال نور را به نمایش میگذارند.
🌸 هر لحظه سیمای جدیدی از خورشید به نمایش درمیآید. گل گواهی میدهد که من خورشید را میشناسم. با صفایش و با تغییر رنگهایش، خورشید را معرفی میکند. او آینهای شده برای نور؛ انعکاسی که از گل برمیخیزد، نشان نامهای از معرفت اوست، گواهی بر اینکه او خورشید را میشناسد. مناظر زیبا در واقع معرفیکنندگان خورشید هستند؛ آنها نور را به نمایش میگذارند.
🌼 آینه تمام کجاست؟ تا من بتوانم چهره کامل نور را به تماشا بنشینم؟ من نور را ندیدهام؛ تنها تفسیری از آن را مشاهده کردهام. من ترجمهای از نور را دریافتهام. در تلاشم تا اصل نور را ببینم. نور خدا را چگونه ببینم؟ باید شفاف، خالص، زلال و آینهگونه شوم، تا نور از من بتابد. باید نورش را بگیرم و منعکس کنم، قمرش باشم؛ قمر تمامش، تا ادعا کنم که نور را شناختهام: نور، حجت، امام عسکری و امام مهدی را.
گل که شکوفه میکند و تبدیل به گیاه و درخت میشود، گواهی است بر شناخت دانه. اگر مثل دانه بودم، کلام خدا را میشناختم و ثمر میدادم؛ لطافت میافشاندم و صفا میپراکندم. اما من نشدهام. همه باید آینه یکدیگر باشند.
🌻 عاشق آن کسی است که آینه معشوق خویش باشد. جاذب باید آینه مجذوب خویش باشد. در این جهان تنها الله است که آینه ندارد، چرا که بینیاز از آینه است و احد و واحد است. اما اسماء و صفات او آینه دارند؛ تکتک آیات الهی، آینه اسماء حسنی هستند.
🌺 باید آینه حجتهای خدا شویم. اگر نشویم، در امر حضرات کوتاهی کردهایم.