توحید، خلق نهایت و بی نهایت

21

📅 تاریخ: 1403/09/08 -26 جمادی الاولی 1446
✨ جلسه: مشکات نور
📖 جلسه هفتگی شرح و تفسیر صحیفه سجادیه (دعای بیستم)
🎤 سخنران: استاد علی ساعی
برخی موارد مطرح شده در جلسه:

🙏 اطاعت و بندگی

خودت مرا برای اطاعتت مبذول گردان، مرا مبذول خود گردان تا من کهنه شوم و از بین روم تنها در راه اطاعتت و بندگی تو.


💖 کامل شدن در راه تو

می‌خواهم خودم را برای تو تمام کنم، اما نمی‌توانم. تو مرا برای خودت به اتمام برسان، خداوندا، کل وجودم را برای خودت خرج کن تا تمام شوم و به صفر برسم. تمام وجودم در راه خدمت و عبادت تو به صفر برسد.


⚔️ مبارزه با شیطان

خداوندا، اگر مبذول تو نگردم، مبذول شیطان خواهم شد. خداوندا، اگر در راه خدمت تو خرج نشوم، شیطان مرا خرجی خود خواهد ساخت. مرا به مزرعه توحید خودت تبدیل گردان تا شوم با شکوه‌ترین جلوه‌ی عبادت و بندگی تو. مبادا تبدیل به مزرعه شرک گردم که تبدیل به تفرج‌گاه شیطان خواهم شد، باغ و بستان شیطان خواهم شد، شیطان مرا خواهد چرید. وجودم برای دهان شیطان مزه خواهد نمود و دیگر از من دست بر نخواهد داشت. تبدیل به صنعت شیطان خواهم شد. خداوندا، شرک را در وجودم بمیران و مرا به توحیدت زنده گردان.


✨ قبض روح و بازگشت به تو

خداوندا، زمانی که از مسیر توحید تو دور گردم، قبض روحم گردان. تو را به عظمت و وحدانیتت قسم می‌دهم که زمانی که از جاده‌ی توحید تو منحرف شوم، قبل از آنکه به گرداب شرک بیفتم یا دیگری را به سیاهی شرک خود مبتلا سازم، مرا قبض روح گردان.


🧠 غلبه بر جهل شیطان

بدانیم شیطان در اوج جهلانی است و از تمام جهل و جنودش بهره جسته برای نابودی بشر، برای نابودی عبادت و بندگی خدا. برای غلبه بر هوش جهل شیطانی باید به هوش عقل سفید و نورانی مجهز شویم. تا صاحب هوش عقلانی نگردیم، بر هوش جهلانی شیطان غلبه نخواهیم نمود. شیطان بچه نیست، ولی خود را به بچگی می‌زند تا مرا خام کند، تا مرا به بچگی برساند. این شیطان همان شیطانی است که فیل‌ها را خوابانده است، چه پشت‌ها را به زمین و مذلت نشانده است.


💥 انرژی هسته‌ای جهل و آخرالزمان

در این عصر آخرالزمانی، تمام نیروی خود را به کار گرفته تا انرژی هسته‌ای جهل را به ظهور برساند و آخرین انرژی خود را خرج نابودی عبادت و بندگی خدا کند. انرژی هسته‌ای شیطانی در حال آزاد شدن و فعال شدن است. این عصر، عصر فریب هسته‌ای شیطانی است؛ یعنی تمام نیروی شیطان برای غلبه بر انسان به کار گرفته شده و در حال نشان دادن آثار خویش است. شیطان بی‌رحم است، وقتی که به خود رحم نکرد، آیا به انسان رحم خواهد کرد؟ بی‌شک نسبت به انسان نهایت بی‌رحمی خود را اثبات خواهد نمود. شیطان قسم یاد کرده که انسان را به خاک مذلت و نابودی برساند. شیطان که خود فضائل کشی کرد و عبادت خود را به آتش رساند، آیا مزرعه انسان را به آتش نخواهد رساند؟ سخت‌ترین انتقام شیطان این است که انسان را از مسیر توحید دور کند. اگر چراغ توحید را در دل انسان خاموش کند، شیطان به آرزویش می رسد


🔥 فریب شیطان و بی‌رحمی او

شیطان خود را فریب داده است؛ چرا ما را فریب ندهد یا دست از فریب بکشد؟ شیطان از دوستان خود بیزار است، چه برسد به دشمنانش. تمام نیرویش را علیه مؤمنان به کار گرفته تا نابودشان سازد و از حریم ایمان دورشان کند. این شیطان همان است که نسبت به دوستان خود می‌گوید: «من از شما بیزارم»، از دوستان خوش‌خدمت خود نفرت دارد. چه برسد به مؤمنانی که برای نابودیشان روز و شب و لحظه نمی‌شناسد.


💀 مرگ‌های سخت و عذاب شیطان

شیطان در اوج بی‌رحمی، طراح مرگ‌های سخت برای انسان است. می‌خواهد انسان را زجرکش کند و صبورانه، ذره‌ذره او را به نابودی برساند، تا لذت انتقام را در وجودش حس کند. چه‌بسا این شیطان با زبان چرب، انسان را به سمت گناه سوق دهد. زمانی با حرکات جهشی و گاهی با حرکت‌های نانومتری پیش می‌آید تا انسان را به اوج بدبختی برساند.


🧠 مواظبت از عقاید در برابر نفوذ شیطان

مواظب نفوذ شیطان به عقایدمان باشیم. مبادا به دهن شیطان خوشمزه باشیم. کسی که خود را برای نامحرمان برجسته می‌سازد، یعنی خودش را برای گناهکاران خوشمزه می‌سازد و در حقیقت طعمه شیطان می‌شود. به جای اینکه خود را خرج خدا کند، خرج شیطان می‌کند. مبادا فریبشان را بخوریم. آنها سارقان زیبایی و ثروت هستند.


🛡 مجهز به تجهیزات عبادت

خود را مجهز به تجهیزات عبادت کنیم تا شیطان را از خود مایوس سازیم. آری، برای بذل طاعت و وجد برای خدا، باید مجهز به معرفت خدا شویم. باید تمام معارف خدا را یاد بگیریم، باید از بی‌واسطگی معرفت به تاویل و تفسیر معرفت دست یابیم.


📚 معارف ثلاثه

رسیدیم به معارفه ثلاثه:
اللهم عرفنی نفسک، اللهم عرفنی نبیک، اللهم عرفنی ججتک.
اگر به این معارف دست نیابیم، بازنده‌ی اول و آخر عبادت و بندگی خدا خواهیم شد. به میزان معرفت، رتبه‌ی بندگی ما مشخص خواهد شد. باید جایگاه خود را در شجره‌ی الهی بیابیم.


⚠️ خطر بی‌معرفتی و بد‌معرفتی

کسی که خدا را بدون معرفت عبادت می‌کند، عبادتش مثل معصیت است.
کسی که قرآن را بدون معرفت قرائت می‌کند، به قرآن توهین می‌کند.
کسی که بدون معرفت نماز می‌خواند، خدا را نمی‌خواهد. شاید خود یا دیگران را می‌خواند.

بی‌معرفتی خطرناک است، بدتر از بی‌معرفتی، بد‌معرفتی است.
اگر به آن گرفتار شویم، روی بی‌معرفتی را سفید خواهیم کرد. نهایت بی‌معرفتی رها کردن عبادت است، اما ابتدای بد‌معرفتی این است که انسان عبادت را به شرک تبدیل می‌سازد. شرک را توحید قلمداد می‌کند.
پس بدانیم:
بی‌دینی از بد‌دینی بهتر است، بد‌دینی از بی‌دینی بدتر است.
بی‌فهمی از بد‌فهمیدی بهتر است.


💔 بلای جان دین: بد‌معرفتی

بد‌شناسی دین درد و قاتل دین است.
بد‌فهمی که خود را خوش‌فهم بداند، همان بد‌فهم‌ترین بی‌فهمان است.
تا از شجره‌ی خبیثه‌ی جهل پایین نرویم، از شجره‌ی طیبه‌ی علم بالا نخواهیم رسید.


📖 راه رسیدن به معرفت

هر کس غیر از کوچه ثقلین بخواهد به معرفت برسد، به جای علم، به جهل خواهد رسید و همان جهل را علم خواهد پنداشت.

مواظب حال خود باشیم، عارف به شرک باشیم، تا عارف به توحید گردیم.
تا شرک را نشناسیم، توحید را نخواهیم شناخت.
عارف به علم و جهل شویم، هم علم را بشناسیم و هم جهل را تا مبادا جهل را به جای علم بگیریم.
اگر نشناسیم، نه توحید را خواهیم شناخت و نه شرک را. چه‌بسا توحید را شرک و شرک را توحید خواهیم شناخت.

معرفت مبارک معرفت توحیدی است. مثل معرفت نمی‌توان به عبادت خدا رسید.
مثل شرک نمی‌توان خدا را معصیت کرد. بدترین نوع معصیت از انسان مشرک صادر می‌شود.
انسان مشرک، معصیتش معصیت اعظم است.
چه کنیم در این گرداب که وارد باتلاق شرک نشویم؟ به جهل آلوده نشویم؟
راهش دست به دامان خدا شدن است.
اگر نمی‌توان، او که تواناست، با او برسیم به آن معرفتی که ما را به حقیقت می‌رساند. پس مقصد و هدف را از او طلب کنیم، جانانه طلب کنیم. از کج‌فهمی به خدا پناه بریم.


🌟 استغاثه به خداوند واحد

از توحید پنداری شرک، به آستان خداوند احد و واحد استغاثه کنیم. دست به دامان خدا شویم، که مبادا به بدفهمی مبتلا شویم. فهم سطحی بلای جان علم و حکمت است. فهم علی‌الحرف غرور می‌آورد. مشرک جاهل‌ترین جاهلان است. جهل مرکب و اعظم معاصی است که انسان به آن مبتلا می‌شود.


🔑 توحید واقعی و تصدیق فطرت

توحیدی که ما از آن یاد می‌کنیم باید به تصدیق فطرت برسد. فطرت نیز باید به تصدیق ثقلین برسد. بدون ثقلین، تشخیص فطرت محال است. یقین خود را آزمایش کنیم و باورهای خود را به تصدیق فطرت و ثقلین برسانیم. تا باورها مستند نشوند، مبادا مانند دارویی که به جان دیگران تزریق می‌شود، موجب هلاکت شود.


📜 مشروعیت و استناد در باورها

باید مشروعیت استناد داشته باشد. هر حال خوش از یافته‌های خود، نشانه مقبولیت و مشروعیت آن نیست. باید به تصدیق ثقلین برسد. چه‌بسا تزیینی از شیطان و نفس باشد. پس به خود نمره ندهیم و خود را مجهز به امر به معروف علمی و استدلالی کنیم تا امر به معروف ما ارشادی و اثباتی باشد. باید مجهز شویم به سند و برهان.


👁 شهود باطنی و تصدیق آن

شهود باطنی، امری شخصی است. این به خود من مربوط است. تا این شهود به بیرون صادر شود باید به تصدیق برسد. این شهود باطنی ممکن است صادق یا کاذب باشد. از کجا می‌دانم شهود یا یافته من صادق است؟ چه‌بسا کاذب باشد. دست به دامان خدا شوم و از دستگاه خدا که ثقلین است، تصدیق یافته‌های خود را به دست آورم.


🧠 خودخواهی و خطر آن

منیت انسان را از علم و حکمت دور می‌سازد. هرچه “من من من” بگوییم، خود را بیشتر بپسندیم، یعنی دارم خود را می‌پرستم. خودشیفته‌ام، به جهل آلوده‌ام و از علم دورم و خبر ندارم. پس باید سوار بر کشتی نجات گردم تا حق را بیابم. معرفت خود را محدود و محبوس نسازم.


💤 یقین شخصی و حجیت آن

یقین شخصی مانند خواب، برای دیگران حجیت ندارد. حتی خود شخص نیز باید به آن یقین شخصی، شک کند. صدق و کذبش را با ثقلین بسنجید و بیازماید.


⚖️ معرفت و تاثیر آن بر خودپرستی

بی‌معرفتی و بدمعرفتی منجر به دیگرپرستی یا خودپرستی خواهد شد. چه‌بسا شخص مشرک، موحد را متهم به شرک می‌سازد.
بی‌نهایت پنداری ذات حق و نگاهی به این خطای دیداری و ساختاری.


🌌 نهایت و بی‌نهایت آفریده‌های خداوند

سخن اول و آخر این است که نهایت و بی‌نهایت آفریده‌های خدا هستند. عجله نکنیم و صبور باشیم. چگونه خدا هم نهایت را آفریده است و هم حدود را تعیین کرده؟

اگر خدا برای مخلوقی حدودی قائل نشود، هیچ حدودی نخواهد پذیرفت. اگر خدا مرگ را نیافریند، حیات ادامه خواهد داشت.

خدا هم نهایت و هم بی‌نهایت را آفریده است، اما خود خدا نه به نهایت وصف می‌شود و نه به بی‌نهایت.


⚡️ عرض و طول بی‌نهایت در برابر خدا

عرض‌اندام نهایت که مشخص است. این بی‌نهایت نیز در برابر خدا هیچ عرضی ندارد. عرض و طول این بی‌نهایت تنها اراده خداست والسلام، خدا بی‌نهایت را آفریده است.


🌀 آفرینش بی‌نهایت با اراده خدا

چگونه؟ با بی‌چگونگی، تنها با اراده‌اش. اراده کرد و بی‌نهایت آفریده شد.

خداوند اسمی آفرید بدون اینکه به صوت آید، بی‌صداست. آن اسمی که آفرید، بی‌صدا بود و محدود به هیچ صوتی نبود. صوتی نداشت.


🔇 فقدان صوت و نامحدودیت اسم

فقدان صوت، نشان نامحدودیت آن اسم بود، نه محدودیتش. صوت نشان محدودیت است، نه نامحدودیت. خداوند آن اسم را آفرید بدون اینکه به صوت آید.

بدون آنکه به لفظ و به نطق آید. یعنی آن اسم محدود به لفظ نبود. محدودیت لفظی نداشت، محدودیت صوتی نداشت، غیر مجسد بود، جسد نمی‌پذیرفت و مجسد نمی‌شد.

هر آنچه به جسد آید، جسم می‌شود، تجسم می‌شود، تجسد می‌شود، یعنی محدود می‌گردد. آن اسمش غیر مجسد بود و محدودیت جسدی نمی‌پذیرفت.


🌟 بی‌تشبیه و بی‌وصف بودن اسم خداوند

آن اسم با هیچ تشبیهی وصف نمی‌شد. غیر موصوف به تشبیه بود، به هیچ چیزی شباهت نداشت. نبود چیزی تا با آن شبیه شود. شبه و شباهت، با آن اسم بیگانه بود.

آن اسم با هیچ رنگی آمیخته نشده بود، فرکانسی تغییر نمی‌یافت. بدون فرکانس بود، بدون حرکت بود و تغییر نمی‌پذیرفت تا رنگ یابد. رنگ‌پذیری نشانه حرکت و محدودیت است. این محدودیت است که رنگ را شکل می‌دهد. آن اسم محدودیت حرکتی نداشت، محدود به حرکت نبود. طول و عرض و هیچ فرکانسی نداشت. موج‌دار نبود، ارتعاشی نداشت. آن اسم غیر مرتعش بود.


🔒 نامحدودبودن و بی‌نهایت بودن اسم خداوند

قطرها از آن اسم، منفی بودند، قطر نمی‌پذیرفت. طول نداشت، عرض نداشت، بعد نداشت. کوچک و بزرگی نمی‌شناخت. حدود از آن اسم دور بود.

آن اسم حد و مرز نداشت، نامحدود بود، بی‌نهایت بود!

چگونه ممکن است؟ خالقش که اوست، غیرقابل وصف است. او تواناست که می‌آفریند، و آفریده‌ها هرچند ما نمی‌توانیم آنها را بپذیریم.


🕊 توصیف خداوند و اسم بی‌نهایت

آن کسی که خدا را با بی‌نهایتی توصیف می‌کند، یعنی خدا را به اسمش تبدیل می‌سازد. این بی‌نهایت اسم خداست، نه خود خدا. خدا فراتر از این توصیفات است. او برتر از آن است که ما درک کنیم.

از آن اسم، نه از آن ذات، از آن اسم حس هر متوهم‌کننده‌ای در حجاب بود. حس متوهم‌کننده نمی‌تواند آن را حس کند. آن اسم نامحسوس بود و هست، به هیچ اسمی محدود نمی‌شود. مستتر بود بدون آنکه پوشیده باشد، در پس پرده بود.

قد و قواره هیچ دانایی به آن نمی‌رسد، هیچ پردازنده‌ای نمی‌تواند آن را پردازش کند، هیچ رصدکننده‌ای نمی‌تواند آن را ببیند. نه اینکه نیست، بلکه نمی‌توان حس کرد و درک کرد.


🔍 ظهور سه اسم از چهار جز

پس آن اسم، کلمه تامه‌ای بود که بر چهار جز قرار گرفت. آن چهار جز باهم بودند، به هم پیوسته بودند. هیچ واحدی قبل از دیگری نبود. آن چهار جز در هم تنیده بود. چگونه؟ من نمی‌دانم.

پس از آن چهار جز، سه جز اسم ظاهر شد به خاطر نیازمندی مخلوقات به آن اسماء.


🌿 فقر و ثروت الهی

عجب رازی است! این فقر است که ثروت را می‌سازد. هرچه فقیر شویم، ثروتمند هستیم. این فقر مبارک است. فقر الی الله است. من به سوی خدا هرچه فقیرتر شوم، اسماء الهی بیشتر به سوی من خود را خواهند گشود.

سه اسم از آن چهار جز برای مخلوقات آشکار شد و یکی از آنها محجوب ماند. و آن یک اسم، اسم مکنون خدا بود.


📜 شناخت خدا و حدیث مبارک

ادامه حدیث را به شما می‌سپارم. ان‌شاءالله این حدیث مبارک را قرائت کنید تا حریم خود را درک کنیم. من به کجای شناخت خدا ایستاده‌ام؟

وقتی می‌گویم: “اللهم عرفنی نفسک”، یعنی طلب خداشناسی می‌کنم. یعنی می‌خواهم به خداشناسی برسم، فراتر از اسماء الله. این همان تعریف “اللهم عرفنی نفسک” است.


🌳 جایگاه انسان در شجره اسماء حسنی خداوند

جایگاه خود را در این شجره اسماء حسنی خداوند تشخیص دهیم. از کدام برگ و میوه و منظره‌ی این شجره بهره می‌گیریم؟ ما به کجای شناخت خدا وارد شده‌ایم؟ آیا در اولین نشانه ها درمانده‌ایم؟

اولین علامت، بی‌نهایتی است. آن خدا نیست، بلکه علامت خداست. پس خدا را به بی‌واسطگی شناختن، یعنی بدون اینکه محدود به هیچ حدودی شویم، او را یافتن، مدرک او شدن، معمول او شدن، مشهور او شدن، محبوب او شدن.

همه چیز ما شدن است، نه غیر شدن. من از ناحیه او درک می‌شوم. این بس است برای اوج دانایی و معرفت. این است همان راز “اللهم عرفنی نفسک”. دستگاه معرفت، همان جلوه های “اللهم عرفنی نفسک” است.


🌀 مرتبه معرفت نفس و جایگاه آن

این نفس که از آن سخن گفته می‌شود، به قبل از وجود و اسما برمی‌گردد. مرتبه معرفت خود را تشخیص دهیم. معرفت من کجاست؟

آیا معرفت آن تک اسم را می‌توانم دریابم؟ آیا ام السماء الهی را به تسامح می‌گویم؟ یا از آن چهار عضو در هم تنیده، آیا می‌توان آن علامت را درک کرد که هیچ حدودی نمی‌پذیرد؟

تا خود را از حدود خارج نکنم، چگونه به درک نامحدودها برسم؟


🌌 ظهور و مکنونات اسما الهی

وقتی سخن از اسماء الحسنای الهی می‌گوییم، یعنی سخن از اسماء به ظهور رسیده است. حال آن اسماء مکنون خدا کجاست؟ این اسماء به جایی نمی‌پذیرند!

من تا از این اسماء ظاهری نگذرم، به آن مکنونات و مخزونات دست نخواهم یافت. پس آغاز در بی‌آغازی است، نهایت در بی‌نهایتی است. مادی‌پنداری بی‌نهایت، نهایت‌پنداری بی‌نهایت است.

اگر بی‌نهایت وجود داشت، این بی‌نهایت باید به همان وجود محدود می‌شد. مگر نبود؟ محدودیت وجودی داشت؟ مگر من می‌توانم خالقم را محدود به وجود کنم؟ نمی‌توانم! خداوند وجود را به وجود رساند، به خداوندی خدا خدا حدود را به حدود رساند.


🔄 بی‌نهایت و اراده خداوند

بی‌نهایت آفریده‌ی خداست و او فراتر از بی‌نهایت است. اگر او آفریده خود را تقدیر نکند، محدودش نسازد، نهایتی نخواهد داشت. محدودیتی نخواهد داشت. اوست که به بی‌نهایت، حدودی تعیین می‌کند، بی‌نهایت به نهایت تبدیل می‌شود. هرچه که با آن تک اسم کرد، بر اراده‌اش اراده‌ی دیگری صادر کرد، آن بی‌نهایت به نهایت تبدیل شد.

تنها یکی از اسماء او بی‌نهایت است و خودش فراتر از بی‌نهایت است. این بی‌نهایت شیء فارغ از حدود است. بی‌نهایت همان اراده خداست. اراده‌ی مستمر خدا بر نامحدودی، نهایت نیز اراده مستمر خدا بر دوام حدود است.


🌱 خلقت نهایت و بی‌نهایت

خلقت نهایت و بی‌نهایت برای خدا یکسان است، چرا که تنها تک اراده‌ی خالق به بی‌نهایت منتهی است. ذات خدا چرایی و چگونگی نمی‌پذیرد. آیا او در دل هر نهایتی با بی‌نهایت‌ها انباشته است؟ چگونه می‌شود در دل هر نهایتی بی‌نهایتی باشد؟

اما او آن را انجام داده است. آن صانع و خالق یکتا و بی‌همتا، این غیرممکن را ممکن ساخته است. آن راز اکبری که باید به دنبالش باشیم همان اراده خداست. اراده خدا راز اکبر است.


🌀 اراده خدا و بی‌نهایت

بی‌نهایت معطل اراده اوست. تا فرمانی صادر نشود، تغییری رخ نمی‌دهد. فرمانی که صادر شد، در برابر آن فرمان، فرمان دیگری صادر نمی‌شود. تا فرمان دیگری صادر نشود، همان فرمان قبلی به بقای خود خواهد ماند.

این بی‌نهایت قبل از نهایت است. خدا نهایت را بعد از بی‌نهایت آفرید. ظاهر امر این چنین است. نهایت و بی‌نهایت تنها دو شکل از اشکال اراده او هستند.

منظره مشیت خداوند است. اگر او برای خلقش حدودی تعیین نکند، خلقش حدود نخواهد پذیرفت. اگر او اجلی تعیین نکند، هیچ سر رسید و محدودیتی نخواهد بود.


🌍 وزنه بی‌نهایت و با‌نهایت برای خالق یکسان است

وزنه‌ی بی‌نهایت و با‌نهایت برای خالق یکسان است. حجم‌پرستی ممنوع است.

چه بسا بسیاری از انسان‌ها خداوند را به صورت حجمی تصور می‌کنند، جسمی که همه‌چیز را پر کرده و جایی باقی نمی‌گذارد. این تصورات غلط، بلای جان توحید می‌شوند.

خدای این تصور در واقع بی‌نهایت جسمی است! معاذ الله خدا را حجمی پنداشتن، و موجودات را حد و سطح آن یافتن است. آیا شرک عظیم‌تری از این می‌توان یافت؟ در واقع، خلق پنداری از خالق است.


🚫 شرک حجمی و بیماری تسویل شرک

به خیال باطل که خدا همه‌چیز را احاطه کرده، در حالی که این اسم، علم و قدرت اوست که همه‌چیز را احاطه کرده. خداوند خود فراتر از این‌هاست.

نه به علم وصف شود، نه به قدرت، زیرا او برتر و بالاتر است.

مشرکی که شرک را توحید می‌پندارد، به بیماری تسویل شرک مبتلا شده است. یکی از مصادیق بارز شرک، تصوّر حجمی از خدا داشتن است.

آن‌که می‌گوید خدا وجود را پر کرده و دیگر جایی برای غیر نیست، این همان حجم‌پنداری خداست، نعوذ بالله.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.