جام جان

خلفت یعنی چه؟ آیا معنای وجود نیز مخلوق است ؟

خلفت یعنی چه؟ آیا معنای وجود نیز مخلوق است ؟

- اندازه متن +

سوال 79
با توجه به سوالات قبلی حقیر، در ارتباط با سوالات فوق، 🌺و با فرض قبول این نکته که «وجود» از اسمای الهی و مخلوق است،🌺

آیا معنای وجود نیز مخلوق است؟ قطعا معنای آن نمی تواند مخلوق باشد. اما در این صورت هم اگر معنای وجود، مخلوق نباشد، آیا این سخن منجر به «و.و» که در موردش صحبت کردیم، نمی شود؟ اصلا خلقت یعنی چه؟ خلقت یعنی وجود خارجی دادن به یک معنا؟ آیا مصداق وجود، خود حضرت باری تعالی است؟

خیلی عذر می خواهم، بنده ملتزم به ثقلین هستم و دنبال مساله فلسفی نیستم، اما می خواهم توحید را بفهمم.
جوابش ممکن است در حدیث زیر باشد، عقلم قد نمی دهد ، لطفا راهنمایی بفرمایید. خداوند تمام خیر دنیا و آخرت را به شما عطا فرماید و از تمام شر دنیا و آخرت،‌ حفظتان فرماید بحق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم:

ِّ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ أَسْمَاءٌ وَ صِفَاتٌ فِي كِتَابِهِ وَ أَسْمَاؤُهُ وَ صِفَاتُهُ هِيَ هُوَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ لِهَذَا الْكَلَامِ وَجْهَيْنِ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ هِيَ هُوَ أَيْ إِنَّهُ ذُو عَدَدٍ وَ كَثْرَةٍ فَتَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ وَ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ هَذِهِ الصِّفَاتُ وَ الْأَسْمَاءُ لَمْ تَزَلْ فَإِنَّ لَمْ تَزَلْ مُحْتَمِلٌ مَعْنَيَيْنِ فَإِنْ قُلْتَ لَمْ تَزَلْ عِنْدَهُ فِي عِلْمِهِ وَ هُوَ مُسْتَحِقُّهَا فَنَعَمْ وَ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ لَمْ يَزَلْ تَصْوِيرُهَا وَ هِجَاؤُهَا وَ تَقْطِيعُ حُرُوفِهَا فَمَعَاذَ اللَّهِ أَنْ يَكُونَ مَعَهُ شَيْ‏ءٌ غَيْرُهُ بَلْ كَانَ اللَّهُ وَ لَا خَلْقَ ثُمَّ خَلَقَهَا وَسِيلَةً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ يَتَضَرَّعُونَ بِهَا إِلَيْهِ وَ يَعْبُدُونَهُ وَ هِيَ ذِكْرُهُ وَ كَانَ اللَّهُ وَ لَا ذِكْرَ وَ الْمَذْكُورُ بِالذِّكْرِ هُوَ اللَّهُ الْقَدِيمُ الَّذِي لَمْ يَزَلْ وَ الْأَسْمَاءُ وَ الصِّفَاتُ مَخْلُوقَاتٌ وَ الْمَعَانِي وَ الْمَعْنِيُّ بِهَا هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا يَلِيقُ بِهِ الِاخْتِلَافُ وَ لَا الِائْتِلَافُ وَ إِنَّمَا يَخْتَلِفُ وَ يَأْتَلِفُ الْمُتَجَزِّ (الكافي ج : 1 ص : 117)
پاسخ استاد علی ساعی به سوال شماره 79

سلام علیکم
🌻🌱هر بحثی که فلاسفه در مورد وجود باز میکنند! در واقع مفهومات و معقولات و مخلوقات خودشان میباشد، و هر موجودی با تمام ابعاد و اطلاقات شان مخلوق پروردگار متعال میباشند، چه آنها را دارد ماهیت و وجود بدانیم یا خیر، چه ماهیت آنها را اصیل بدانیم یا وجود شان را، چه ماهیت شان را امری اعتباری بدانیم یا وجودشان را، و چه هر دو را اصیل یا اعتبار فرض کنیم، بالاخره آنکه مخلوقات ذات لا یوصف پروردگار مقتدر توانا هستند!
🌻🌱هر آنچه را میتوانیم توضیح و تشریح اش نماییم پروردگار غیر آن است و او برتر و بالاتر از ادراکات و محسوسات و معقولات ماست،
🌻🌱در مورد «وجود » محققان تاکنون جواب درستی نتوانسته اند بدهند، که آیا «وجود» ذات است یا اسم و یا صفت موجود!
🌻🌱اما به هر تقدیر مشترک معنوی پنداشتن «وجود» با قید تشکیک در وجود، همان راه بیراهه ای است که قائلین را به ناچار به کوچه های شرک خواهد کشاند،
🌻🌱اگر برای خدا وجود قائل شویم این وجود بی مثل و مانند خواهد بود (لیس کمثله وجود) پس هر گونه سخن از آن وجود ورود به ذات باریتعالی تلقی خواهد شد که جز ضلالت و هلاکت هیچ ثمری نخواهد داشت!
🌻🌱وقتی سخن از وجود میشود ، در اطلاقش به ذات باریتعال باید این حقیقت را در نظر بگیریم که هر تعریف و توصیفی که وجود دارد خدا از آن برتر و بالاتر است، آن وجودی که مفهوم اذهان دانشمندان است خدا برتر از آن و غیر آن است و هیچ راهی برای تشریح آن وجود ندارد! نباید دانشمندان و فلاسفه خود را خسته و از ماهیت و یا وجود خدا سخن برانند که راه کفر و شرک را هموار خواهند نمود، همان توصیفاتی که قرآن و عترت در باره خدا بیان فرموده اند برای بیداری فطرت خداشناسی انسان کافیست باقی بر فطرت آدمی مثل قفل عمل خواهد نمود!
🌻🌱هر آن تعریفی که تعریف کنندگان از ذات یا وجود خدا میکنند خدا غیر آن است نه ذاتش و نه وجودش بلکه بت فکر و ذهن معرّف آن است.
🌻🌱نگاه تشکیکی به وجود چنان خطرناک است که با بررسی عمیق این خطر را اثبات میکند که وجود خدا قابلیت تجزیه شدن دارد ، چرا که در برابر وجود خدا اَشکالی را می آفرینند(تعیینات) و از پشت آن، وجود موجودات اثبات میکنند! و ذات حق عُلوا کبیرا!

🌸🌱🌸 قالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ أَسْمَاءٌ وَ صِفَاتٌ فِي كِتَابِهِ وَ أَسْمَاؤُهُ وَ صِفَاتُهُ هِيَ هُوَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ لِهَذَا الْكَلَامِ وَجْهَيْنِ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ هِيَ هُوَ أَيْ إِنَّهُ ذُو عَدَدٍ وَ كَثْرَةٍ فَتَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ وَ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ هَذِهِ الصِّفَاتُ وَ الْأَسْمَاءُ لَمْ تَزَلْ فَإِنَّ لَمْ تَزَلْ مُحْتَمِلٌ مَعْنَيَيْنِ فَإِنْ قُلْتَ لَمْ تَزَلْ عِنْدَهُ فِي عِلْمِهِ وَ هُوَ مُسْتَحِقُّهَا فَنَعَمْ وَ إِنْ كُنْتَ تَقُولُ لَمْ يَزَلْ تَصْوِيرُهَا وَ هِجَاؤُهَا وَ تَقْطِيعُ حُرُوفِهَا فَمَعَاذَ اللَّهِ أَنْ يَكُونَ مَعَهُ شَيْ‏ءٌ غَيْرُهُ بَلْ كَانَ اللَّهُ وَ لَا خَلْقَ ثُمَّ خَلَقَهَا وَسِيلَةً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ يَتَضَرَّعُونَ بِهَا إِلَيْهِ وَ يَعْبُدُونَهُ وَ هِيَ ذِكْرُهُ وَ كَانَ اللَّهُ وَ لَا ذِكْرَ وَ الْمَذْكُورُ بِالذِّكْرِ هُوَ اللَّهُ الْقَدِيمُ الَّذِي لَمْ يَزَلْ وَ الْأَسْمَاءُ وَ الصِّفَاتُ مَخْلُوقَاتٌ وَ الْمَعَانِي وَ الْمَعْنِيُّ بِهَا هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا يَلِيقُ بِهِ الِاخْتِلَافُ وَ لَا الِائْتِلَافُ وَ إِنَّمَا يَخْتَلِفُ وَ يَأْتَلِفُ الْمُتَجَزِّ (الكافي ج : 1 ص : 117)

🌸🌱🌸 … خدا بود و خلقي نبود. سپس اين اسما و صفات را خلق كرد تا وسيله‌اي ميان او و خلقش باشد و به وسيله آنها او را عبادت كنند و به او تضرع نمايند. اسما و صفات ذكر اويند. و خدا بود و ذكري وجود نداشت و آن چه به وسيله اين ذكرها ياد مي‌شود خداي قديم و ازلي است. و اسما و صفات به جهت معاني آفريده شده‌اند و معناي همه اين اسما و صفات خداست.))

About Author

علی ساعی

submit comment
0 Comment

What is your opinion about this article?

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *