قسم، اسلحه مؤثر شیطان

27

🌼🔆🌼لذیذترین خوراک شیطان🌼🔆🌼

🔹جلسات هفتگی شرح و تفسیر صحیفه سجادیه (دعای بیستم)
📅 تاریخ: 1403/11/18 -7 شعبان 1446
✨ جلسه: مشکات نور
🎤 سخنران: استاد علی ساعی
🎥 تماشای کامل سخنرانی در لینک زیر:

📝 برخی موارد مطرح شده در جلسه:

🕯 دعا و درخواست از خدا

الهی برایم عمری بخش تا تمامش را خرج اطاعت تو سازم. اگر از اطاعت تو خارج شدم، خداوندا قبض روحم گردان. خداوندا تحمل خشم و غضب تو را ندارم. خداوندا، این عمر من باید بر زیبایی این خلقت بیفزاید، نه اینکه بر آتش آن بیفزاید. خودت مددکارم باش، خودت نگهدارم باش. خداوندا تمام راه‌های شیطان و نفس را به رویم ببند. خداوندا نفس و شیطان را نسبت به من کور و کر و لال ساز، تا مرا نبینند، تا مرا نشنوند، تا به من نگویند، مرا دعوت نکنند. چنان در جاده توحیدت استوارم گردان که جز نوای تو نشنوم، در نیابم، جز تو نشناسم و جز به سوی تو نشتابم.


👹 شیطان و وسوسه‌های او

آری، شیطان از راه‌های مختلف انسان را می‌دوشد. از خرمن انسان بهره می‌جوید. شیطان شخص معصیت‌کار را خودش پروار می‌کند و دوست دارد انسان با معصیت پروار شود. گاه شیر دوشیده‌اش می‌شود تا نهایت استفاده را از آن ببرد، در جهت شرک و کفر، و هم بر علیه همان شخصی که به خاطر او از درگاه خدا رانده شد، تا قسم خود را به اثبات کند.


🐍 شیطان و ابزارهای فریبش

مواظب باشیم، شیطان خرطوم‌های مختلف دارد. پشه‌ای هفت خرطومه نیست که بلکه هفتار خرطومه، بلکه از آن بیشتر است. پشه هفت سوزن را هنگام نیش زدن به محل می‌زند. هر یک کارایی خاص دارد. بعضی از آن سوزن‌ها همچون اهرمی استفاده می‌شود. سوزن‌های خاصی مسیر پوست بدن انسان را گشاد می‌کند. سوزنی دیگری همچون حسگری رگ پر خون را شناسایی می‌کند. سوزن دیگر موادی را تزریق می‌کند که بی‌حس سازد و با سوزن دیگر خون را می‌مکند. شیطان هنگام حمله به انسان تمام سوزن‌هایش را به جان آدمی فرو می‌برد. هریک کارایی خاص دارد و دین و ایمان را می‌مکند و او را از حقیقت تهی می‌سازند. مواظب شیطان و سوزن‌هایش باشیم. مواظب تک‌تک فریب‌هایش باشیم. یکی از فریب‌های او قسم دروغ است.


⚔️ شیطان و سلاح فریب

وقتی می‌خواهد استقامت شخص مومن را از بین ببرد، از این سلاح سود می‌جوید. انسان را با قسم افسون می‌سازد، رام می‌سازد و به دردسر می‌اندازد. یکی از قسم‌های او قسم جاودانگی برای انسان است. تلقین جاودانگی! این تلقین را به او می‌دهد چنان جدی و با قسم که انسان چشم و گوش بسته حرف و تلقین او را می‌پذیرد و خودش را نابود می‌سازد. آری، شیطان مرید خود را پروار می‌کند، تشویق می‌کند، دلیر می‌کند و نسبت به انجام گناه او را به نهایت گستاخی می‌رساند.

⚖️ شیطان و اسلحه‌های رنگارنگ او

مواظب شیطان و اسلحه‌های رنگارنگ او باشیم که همه‌ی آن‌ها برای رام نمودن دل‌های انسان‌هاست. پس یکی از این اسلحه‌ها کارآمد قسم شیطان است. وقتی قسم به میان می‌آید، انسان باید بترسد. از هر کسی که قسمی را بشنود باید مواظب باشد که پشت سر آن قسم، فریب بزرگی خوابیده است. پشت آن قسم، پشت آن ظاهر مقدس، خسارت عظیمی است. پشت آن قسم هدفی بزرگ قرار دارد که قسم‌خورنده می‌خواهد به آن برسد. اگر قسم‌خورنده شخص دروغگو باشد، شخص پذیرنده باید بسیار نادان باشد که سخن دروغگو را بپذیرد. شخص نادان سخن شخص دروغگو را می‌پذیرد. شیطان قسم جاودانگی می‌دهد برای انسان در آن فریب بزرگ.


🍏 وسوسه شیطان در داستان آدم و حوا

شیطان آن دو را، آدم و حوا، وسوسه نمود تا تمام پوشش هایشان آشکار شود. آنچه که پوشانده بودند و پنهان بود، در وجودشان آشکار شود. خداوندتان شما را از این درخت نهی ننمود مگر به این خاطر که شما دو فرشته گردید یا از جاودانگان باشید. شیطان وسوسه می‌کند. علت نهی خداوند را این‌طور می‌گوید که گویا خدا نمی‌خواهد آدم و حوا فرشته شوند. گویا نمی‌خواهد جاودانه گردند و در بهشت به همیشگی ماندگار شوند. آیا آدم فکر نمی‌کرد؟ تعقل نمی‌کرد؟ که مهربان‌تر از خدا یا دل‌سوزتر از او یافت نمی‌شود؟

🤔 غفلت آدم و حوا

آیا آدم و حوا فکر نمی‌کردند که آیا خدا بد آن‌ها را می‌خواهد؟ چرا تفکر نکردند؟ چرا غافل شدند؟ بی‌شک غافل شدند. آیا شیطان سخنگوی خدا بود که آدم و حوا به خطا افتادند؟آیا آدم فکر نمی‌کرد چرا آن شخص، آن ابلیس، این‌چنین مسر است که آدم و حوا به آن شجره نزدیک شوند؟ آیا آدم فکر نمی‌کرد چه نفعی برای آن شخص قسم‌خورنده وجود دارد؟ آیا آدم و حوا خداوند صادق را نمی‌پذیرفتند؟ چرا نهی او را قبول نمی‌کردند؟


💀 سحر شیطانی و فریب‌هایش

وقتی تلقین و تحریک و وسوسه به نمک آرزو افزوده شود، سحر عظیم شیطانی خود را نشان می‌دهد. همچون آدمی را به غفلت می‌افکند. آدم قرار نبود گوش به کلام شیطان دهد تا وسوسه شود. چرا گوش خود را نسبت به حرف شیطان نبسته بود؟ چرا کلام خدا را در دل خود زنده نگه نداشته بود؟ چرا آدم آدرس جاودانگی را از شیطان گرفت؟ آیا به جاودانگی رسید؟ آری، به جاودانگی رسید، ولی جاودانگی رسوایی! تا ابد این لکه ننگ بر پیشانی آدم و حوا ثبت و ضبط است. مگر قرار نبود ما از شخص ترسو، طمع‌کار، حریص، دروغگو و دشمن مشورت نگیریم؟ چرا گوش به کلام او دادیم؟ چرا ما گوش و هوش دل می‌دهیم و جان می‌دهیم، همه‌چیزمان را می‌دهیم با اینکه می‌دانیم دروغ است، می‌پذیریم؟

🌿 وسوسه شیطان و درخت جاودانگی

شیطان به سوی آدم وسوسه کرد و گفت: “آیا من تو را به درخت جاودانگی و پادشاهی که کهنه نمی‌شود، راهنمایی نکنم؟ آیا می‌خواهی تو را به شجره‌ی جاودانگی و فرمانروایی غیرقابل فرسودگی راهبر شوم؟” آیا هنوز این وسوسه‌ها به گوش ما نمی‌رسد؟ هوس جاودانگی به ما دست می‌دهد. گویا انسان با روی آوردن به معصیت، به جاودانگی خواهد رسید. حریص به سمت شجره‌های منهیه می‌رود و آن‌ها را به آغوش می‌کشد تا جاودانه شود، ولی در نهایت رسوا می‌شود و تا ابد این ننگ بر پیشانی‌اش می‌ماند.


🔥 فریب شیطان و تعارفات او

آری، شیطان می‌داند که چگونه انسان‌ها را وسوسه و پروار کند و در خدمت خود بگیرد و سرمایه‌اش را زیاد کند. شیطان به سرمایه کم بسنده نمی‌کند. می‌خواهد آن را زیاد کند. به این خاطر انسان را با وسوسه‌هایش پروار می‌کند. مواظب باشیم فریب تعارف شیطان را نخوریم. وقتی شیطان به انسان تعارف شیرینی می‌کند، انسان باید بترسد. وقتی جام زهر را به انسان عرضه می‌کند، باید بگریزد. آن زمانی باید بترسد که شیطان به روی او لبخند می‌زند، جام تعارفات را به روی او باز می‌کند و شیرینی‌هایش را در سفره می‌ریزد. باید بترسد از لذیذ طعام‌های شیطان. باید هراس کند و بگریزد. پشت لبخندهای شیطان، گریه‌های جاودانه خوابیده است، که در طولانی‌مدت خود را نشان می‌دهد.


🏰 فریب در خیال جاودانگی

شیطان انسان را چنان فریب می‌دهد که از درون خیال می‌کند چند پله‌ای که بالا رفته، رو به جاودانگی حرکت کرده است. انسان آن‌چنان فریب خورده است که خیال می‌کند وقتی برجی را بلند می‌کند، خودش این کار را انجام داده است. خیال می‌کند به سمت جاودانگی حرکت کرده است، اما در واقع در فریب گرفتار شده است.

🏛 فریب‌های شیطان در ساخت قصرها

جناب هود خطاب به قوم عاد گفت: “آیا بر هر مکان مرتفعی نشانه‌ای از روی هوا و هوس می‌گذارید؟ نشانه‌ای بلند می‌کنید و به بیهودگی حرکت می‌دهید؟ قصرهایی می‌سازید و خیال می‌کنید در آن‌ها جاودانه خواهید شد.” مواظب خود باشیم. مواظب حال و احوال خود باشیم. شیطان چه فریب‌های بزرگی را برای انسان‌ها خوابانده است. تا چند روز پیش، همه بر سرش قسم می‌خوردند، حال دین گریز شده و حال جاودانگی را در همین دنیا یافته‌اند. در زرق و برق این سرا نابود شدنی، جاودانگی را جستجو می‌کنند.

🌍 غفلت بشر و فریب دنیای فانی

چرا بشر از این خواب غفلت بیدار نمی‌شود؟ بشر هرچه محکم‌تر می‌سازد، هرچه بلندتر می‌سازد، بناهایش را هرچه بر زرق و برق آن می‌افزاید، حس جاودانگی‌اش تشدید می‌شود. به این خاطر بشر فریب خورده از ثروت‌اندوزی سیر نمی‌شود، چون خیال می‌کند این ثروت‌اندوزی راهی به سوی جاودانگی اوست. خبر ندارد که بر بار خود می‌افزاید و پشت خود را بر خاک می‌افکند و آلوده‌تر می‌شود. جاودانه نشان دادن دنیا و بلند نشان دادن پستی از جمله فریب‌های کارآمد شیطان برای غلبه بر انسان است. شیطان پست را بلند و بلندی واقعی را پست نشان می‌دهد. آخرت را در جلوی دیدگان انسان همچون سرابی نشان می‌دهد و سراب دنیا را به آب حیات تبدیل می‌کند، و بشر همیشه عطشان خود را درون همان سراب گم می‌کند.

🍂 صنایع غذایی شیطان و لذت‌های فریبنده

مواظب باشیم به صنایع غذایی شیطان تبدیل نشویم و به صنایع دفاعی شیطان مبدل نشویم. مواظب باشیم در این کوی و کوچه‌ی کاذب جاودانگی به رقابت ننشینیم.

🍽 لذیذترین طعام شیطانی

مواظب باشیم خود را به لذیذترین طعام شیطانی تبدیل نسازیم. پرشیرترین فرد نسبت به شیطان کیست؟ چه کسی عظیم‌ترین و منعطف‌ترین غذای شیطانی است؟ پرچرب‌ترین لقمه ابلیس است، لذیذترین طعام اوست و قوی‌ترین ویتامین و نشاط‌انگیزترین داروی شیطانی. آن‌که بالاتر از این طعم و لذت برای شیطان نیست، همان شرک به خداست. از شرک لذیذتر برای شیطان یافت نمی‌شود.


⚖️ مرزهای خداوند و راه فلسفه‌های غیر فطری

هر که راه شرک پیمود، شیطان را نسبت به قسمش امیدوار ساخت. نباید برای خدا مرزی تعیین کرد: نه مرز وجودی، نه مرز ماهیتی، نه مرز اسمی و نه مرز صفاتی. باید خدا را به واحدیت و احدیت شناخت، خدا را باید با خود خدا پرستش نمود نه غیر خدا. اگر به دنبال برهان‌های عقلی هستیم، اگر به دنبال فلسفه می‌گردیم، حقیقت را از دل فلسفه می‌جوییم. فلسفه‌ای که همان راه به ظاهر خرد است، ابزاری است برای تولید قواعد کلی و حل معماهای هستی. اما تنها فلسفه‌ای که مبتنی بر عقل فطری باشد مورد تایید است. فلسفه‌ای که مبتنی بر شعور غیر فطری است، انسان را هلاک می‌سازد.


💡 بحران‌های عقلی و فلسفه فطری

ملاک یک‌دستی در بحران‌های عقلی همان بحران‌های فطری است. اگر با آن پیش روند، زبان واحد انسان‌هارا خواهند یافت. اما اگر هر کس با شعور خود جلو رود، بی‌راهه‌های فراوان به وجود خواهد آمد. پس برای حل معماهای هستی، بحران‌های فطری نجات‌بخش خواهند بود. غیر از آن، هر برهان غیر فطری، هر شعور غیر فطری که ااز خود ساخته شود، در واقع زباله‌های فکری خواهند بود که بر زباله‌دان این جهان افزوده خواهد شد، پر از زباله‌هایی که بشر درون آن هلاک خواهد شد.

🐝 عقل فطری و علم حقیقی

تنها عقل فطری نجات‌بخش است. عقل زنبور عسل علم است. تنها عقل می‌تواند عسل علم را بگیرد. شعور غیرعقلی، یعنی شعور غیر فطری، مانند مگسی است که هر چه روی گل‌ها بپرد، از شهدهای گل بهره می‌جوید، ولی به خدا، آن شهدها تبدیل به عسل نمی‌شوند. نه تنها تبدیل به عسل مفید علم نخواهند شد، بلکه از همان شهدهای علم، جهالت افزوده خواهد شد و بر جهالت بشر افزوده می‌شود.

🌪 تغذیه از جهل و شیطان

اگر انسان از شیطان تغذیه کند چه می‌شود؟ اگر عقل غیر فطری از علم تغذیه کند، آن علم بر ظلمت بشر می‌افزاید. اما اگر این بشر مستقیماً از جهل تغذیه کند، چه فاجعه‌ای به پا می‌شود؟ اگر شیرخوار شیطان شود، چه سرنوشتی در انتظارش است؟ هر که با شیطان و نفس درد دل کند، به درد دلی جاودانه گرفتار می‌شود. دیگر آن درد دل از او دست نمی‌کشد و نابودش می‌گرداند.


🌫 پرهیز از شرک و محدود کردن خدا

مواظب باشیم به شرک نزدیک نشویم. خدا را در فضای فکر، عقل و بینش خود محدود نکنیم. نگوییم که خدا در کدام مرحله یا در کدام ناحیه قرار دارد. سخن گفتن از ذات او یعنی تلاش برای محدود کردن ذات بی‌نهایتش. نباید برای خدا مرزی قائل شویم: نه مرز مکانی، نه مرز زمانی، نه مرز وجودی. اگر وجود را مرز اول و آخر بدانیم، یعنی محدودیتی برای او قائل شده‌ایم. اگر خدا را به این وجود نسبت دهیم، یعنی او را با همان محدودیت ستوده‌ایم.


✨ حقیقتی فراتر از وجود

وجود، محصول اراده اوست. بالاتر از وجود، همان شیئیت است که محصول مشیت اوست. و بالاتر از مشیت، علم اوست. و فراتر از علم؟ نمی‌دانیم. کوی و کوچه‌ای نیست که بتوانیم بدان ره یابیم.


🌌 پرسش از چیستیِ پیش از وجود

پیش‌تر از وجود چیست؟ اصلاً پیش‌تر از وجود، “وجود” نیست. پس چیست؟ پیش‌تر از وجود، چیستی نبوده که بپرسیم چه بود.


🌀 بی‌چیستی و حقیقت نامحدود

این بی‌چیستی چیست؟ اصلاً “چیست” وجود ندارد که بپرسیم چیست! وجود و هر آنچه در محدوده وجود قرار می‌گیرد، نباید خدا را محدود سازد. نه در مرز عظمت، که او عظیم‌العظم است، و نه در مرز لطافت، که او لطیف‌اللطافت است.

🌼 شناخت بی‌کرانگی خداوند
نمی‌شود خدا را با این‌ها توصیف کرد. خودمان را آرام می‌کنیم، اذن داریم تا به دردِ تعطیل گرفتار نشویم. بعد از هر تعریفی، هر ستایشی، باید الله‌اکبر بگوییم. بعد از ستودن خدا با لطافتش باید بگوییم:
«خداوندا، تویی لطیفِ لطافت؛ تو با لطافتت توصیف نمی‌شوی. تویی که لطف را به لطف رساندی. خداوندا، تو را با عظمتت ستودم، اما تو عظمت را به عظمت رسانده‌ای. با این توصیف‌ها، فراتر و اکبر از آن هستی.»

🌱 کبیرُ الکبرایی… هرچند می‌گوییم تو اکبری، از این اکبر هم اکبرتری. پس چرا من این‌گونه درمانده‌ام؟
حد تعطیل، کوچه‌ای است که باید از آن بگذریم. حقیقت، پشت این کوچه است. وقتی تلاش کردم سینه‌خیز در شناخت خداوند پیش بروم، از حد تشبیه و تعطیل عبور کردم. کار من همین تلاش است تا خود را به آن سوی کوچه برسانم.

کلمه‌ای نمی‌یابم، چون کلمه‌ای نیست که او را بتوان با آن توصیف کرد. باید تمام این کلمات را به پایان برسانم. وقتی حروف تمام شدند، تازه خواهم یافت که اوست که این وصف‌ها را می‌آفریند. آن لحظه است که درک می‌کنم که منِ واصف، در حقیقت، اراده و فعل اویم.

وقتی به آن نقطه رسیدم، اوست که با اراده‌های متوالی‌اش مرا به خودم خواهد آورد و از خودم خارج خواهد ساخت. آن‌گاه به آن شناختی که می‌خواهم، خواهم رسید؛ به آن یقینی که درک کنم او با معرفت درنمی‌آید. آن لحظه که دریابم تمام زیبایی‌ها و لذت‌ها، همگی آدرس‌هایی بودند به سوی او. باید از همه آن‌ها و از لذت و زیبایی و ظواهر گذشت تا به مقصد رسید.


🍃 رهایی از قیدها
تا وقتی خودم زیر پای خود گیر کرده‌ام، نخواهم رسید. تنها با خودِ او می‌توانم به مقصد برسم. اگر این را بفهمم، کارم تمام است.
اراده‌ی او، فراسوی هر اراده‌ای است. وجود، از فراوجودی او وجود یافته است. باید خود را از تمام این قیود رها کنم؛ از تله و تار شیطان خارج شوم. اگر در تله و تار شیطان گرفتار شویم، یعنی به قعرِ اسفل افتاده‌ایم. در آن صورت، همه‌چیزمان اسفلی خواهد شد.

🌸 اگر جز هذیان‌های اسفلی، چیزی به کاممان شیرین نیامد، گرفتار شده‌ایم. همان‌طور که سوسک از نجاست لذت می‌برد، انسان نیز اگر از معصیت خدا لذت ببرد، یعنی گرفتار است.


🌿 نبرد با شیطان
شیطان را با مکارح خود فربه نسازیم. بلکه با همین مکارم، شیطان را زجرکش کنیم، تشنه‌کش کنیم، گرسنه‌کش کنیم. وقتی به مکارم آراسته شویم، شیطان هیچ خوراکی در جانمان نخواهد یافت و خواهد مرد.

اگر خود را با تمام عناصر اخلاق مجهز کنیم و به گلستان خداوند تبدیل شویم، شیطان دیگر راهی برای تغذیه از ما نخواهد داشت. دیگر نخواهد توانست نفس بکشد و به قبض روح دچار خواهد شد.
بنابراین باید عناصر اخلاقی را در وجودمان کامل کنیم و به جغرافیای اخلاق وسعت ببخشیم.

🍀 نمره‌ی اخلاقی خود را با نظر به حوزه‌ی اخلاق محاسبه کنیم. به فهرست اخلاق نگاه کنیم و ببینیم کجاها کم آورده‌ایم. اگر حتی چند عنصرِ اخلاقی نمره‌ی پایینی داشته باشد، همان‌ها تبدیل به حجابی خواهند شد. ما خیال می‌کنیم زیبا هستیم، اما در حقیقت زیر پوششی از زیباییِ کاذب پنهان شده‌ایم.

🌻 کسی که تنها در چند صفت اخلاقی محدود خوب باشد، ممکن است همان صفاتِ خوب، موجب غرور و حجابِ او شود.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.