سوال2875:
سلام علیکم
جناب استاد می خواستم نظرتون رو درباره تناسخ (تولد دوباره) بپرسم.برنامه های مستند تلویزیونی بسیاری در خارج از کشور وجود دارند که با افرادی مصاحبه می کنند که جزییات زندگی گذشته اشون رو توضیح می دهند و بعد از تحقیقات متوجه شدند که همه اطلاعات درست می باشند.آیا این امر واقعیت دارد ؟
🌷🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌷
#پاسخ2875
🌹علیکم السلام
🌼🌿تناسخ هیچ تناسبی با آموزه های دینی و رسالت انبیاء عظام و امر مسلم معاد ندارد. در قرآن کریم با عنایت به آیات کثیر بطلان تناسخ آشکار است.
🌼🌿قائلین تناسخ هیچ سندی از کتب آسمانی برای ادعای خود ندارند. تناسخ امر معاد و حشر و نشر و سوال و جواب و بهشت و جهنم را زیر سوال میبرد.
🌼🌿تناسخ به واقع نسخه ای شیطانی برای امر معاد و خدعه ای پست برای سست نمودن اعمال بندگان خداست.
🌼🌿اما در مورد افرادی که از گذشته تکرای خود در کره زمین سخن میگویند چنین میتوان توضیح داد.
🔆1- شیاطین انسی سناریوهایی را تنظیم و با آنها به فریب مخاطبان خود میپردازند، تنظیم این چنین ماجراهای ساختگی سخت تر از شعبه بازی نیست چرا که در شعبده بازی نیز افرادی آموزش دیده میان تماشاگران به ایفای نفش فریب کارانه خود میپردازند.
🔆2- شیاطین میتوانید افراد خاصی را تحت تلقینات خاصی قرار داده و گذشته بعضی از مردگان را بعنوان گذشته زندگی همان افراد قلمداد نمایند. این امر در مورد افراد سست عنضر که روح شان به راحتی به اسارت شیطان در میایند راحتر است.
🌼🌿اصحاب تناسخ از گذشته های دور وجود داشتند و در عصر حاصر به فرقه های متفرق با عقاید رنگین انشعاب یافته اند.
🌸🌿 فقَالَ الْمَأْمُونُ يَا أَبَا الْحَسَنِ فَمَا تَقُولُ فِي الْقَائِلِينَ بِالتَّنَاسُخِ فَقَالَ الرِّضَا ع مَنْ قَالَ بِالتَّنَاسُخِ فَهُوَ كَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ مُكَذِّبٌ بِالْجَنَّةِ وَ النَّار
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 202
🌹 مأمون گفت: يا ابا الحسن در باره تناسخ و قائلين به آن چه ميگوئيد؟
امام رضا عليه السّلام فرمود: هر كس قائل بتناسخ باشد بخداوند بزرگ كافر، و بهشت و جهنّم را تكذيب كرده است.
🌼🌿اشاره به اصحاب تناسب در صدر اسلام:
🌹(از امام صادق علیه السلام ) پرسيد: اگر خداوند در هر صد سال يكى از مردگان را نزد ما مردود مىكرد از او احوال گذشتگان و آيندگان را پرسيده، و جوياى حالشان مىشديم، و اينكه پس از مرگ چه ديدند، و با اينان چه رفتارى شد، تا مردم بر اساس يقين عمل كرده و هر گونه شكّى از ميان برود و هر حقد و كينهاى از دلها زدوده شود.
فرمود: اين عقيده كسانى است كه منكر انبياء شده و تكذيبشان كرده و كتابشان را نپذيرفتهاند، زيرا خداوند در كتاب خود حال مردگان ما را بر زبان انبياى خود جارى ساخته و گفته، با اين حال چه كلامى از قول خدا و انبياء راستتر است.
و جماعت زيادى از مردم پس از مرگ به دنيا بازگشتهاند، مانند: «أصحاب كهف» همانها كه خداوند سيصد و نه سال ايشان را ميراند، سپس آنان را در زمان جماعتى برانگيخت كه منكر بعث و نشور بودند، تا حجّت را بر ايشان تمام كرده و قدرت خود را بديشان بنماياند، و اينكه بدانند: بعث و نشور حقّ است.
و نيز خداوند «ارمياء» «1» نبىّ عليه السّلام؛ همو كه به خرابههاى بيت المقدّس و اطراف آن كه بخت النّصّر با آنان جنگيد نگريسته و گفت: «خدا چگونه اين- أهل اين ده- را پس از مردنش زنده مىكند؟ خداوند او را صد سال ميراند- بقره: 259»، پس خداوند او را زنده ساخته و به اعضاى خود: چگونگى جمع شدن، گوشت گرفتن، و اتّصال مفاصل و رگها نگريست؛ ايستاد و گفت: «مىدانم كه خدا بر هر چيزى تواناست- بقره: 259».
و خداوند گروه بيشمارى كه از ترس طاعون از شهر خود گريخته بودند را براى مدّتى طولانى ميراند تا اينكه استخوانهايشان پوسيده و اجسامشان متلاشى و خاك شدند، و خداوند در زمانى كه مايل بود قدرت خود را به مخلوقات نشان دهد رسولى به نام «حزقيل» را مبعوث فرمود، او نيز همه را خواند بىدرنگ همه اعضا و جوارحشان جمع شد، و روح به اجسام بازگشت، و مانند همان روز كه مردند ايستادند، و بىآنكه فردى از عددشان كم شده باشد براى مدّتى طويل زندگى كردند.
و بدرستى كه خداوند آن گروهى كه با موسى خارج شده و گفتند: «خداى را آشكارا به ما بنما- نساء: 153» همه را ميراند سپس زنده گرداند.
زنديق پرسيد: چرا گروهى قائل به تناسخ ارواحند و از كجا به اين مطلب معتقد شدهاند، و حجّت و برهان و دليلشان بر اين مذهب چيست؟ فرمود: معتقدين به تناسخ راه و منهاج دين را پشت سر انداخته و گمراهى را براى خود آراستهاند، و نفس خود را در زمين شهوات به چرا واداشتهاند، و قائلند كه آسمان خالى است و خلاف آن طور كه وصف شده هيچ در آن نيست، و اينكه مدبّر اين جهان به صورت همين مخلوقات است، دليلشان روايت «خداوند آدم را بر صورت خود آفريد» «1» مىباشد، نه بهشت و جهنّمى است، و نه بعث و نشورى، و قيامت نزد اينان همان خروج روح از قالب خود و ورود به قالب ديگر است، اگر در قالب أوّل نيكوكار بوده به قالبى در بالاترين درجه دنيا از نظر فضيلت و نيكويى درآيد، و اگر در قالب ابتدايى فردى بدكار يا غير عارف بوده مطابق همان صفت به قالب حيوانى در دنيا يا جانورى قبيح المنظر در خواهد آمد، اين جماعت قائل به نماز و روزه نيستند، و عبادتى بيشتر از معرفت به آنكه شناخت بدو واجب است را ندارند، و تمام شهوات دنيا براى اين گروه مباح است: از آميزش با خواهر و دختران خود گرفته تا خاله و زنان شوهردار. و نيز خوردن مردار، شراب، خون، بر ايشان مباح است، و تمام مذاهب از عقيده ايشان بيزارند، و هر امّتى آنان را لعن كرده است، و چون از ايشان سؤال حجّت و برهان نمايند روگردانده و گريزند، عقيده اينان را تورات تكذيب كرده و فرقان لعنشان كرده است، و با اين همه معتقدند كه خدايشان نيز از قالبى به قالب ديگر انتقال مىيابد، و اينكه ارواح ازلى همان است كه در آدم بوده، باز همان روح كشيده شده از يكى به ديگرى منتقل گرديد تا به روزگار ما رسيد، پس با اين فرض كه خالق به صورت مخلوق است چگونه خالق بودن يكى از آن دو ثابت مىشود؟! و نيز معتقدند: فرشتگان از اولاد آدم هستند، هر كه به بالاترين درجه دين برسد از جايگاه امتحان و تصفيه خارج و فرشته شده، و در برخى موارد نصارى شبيه ايشان شدهاند (مانند عقيده به حلول و اينكه ارواح پس از رسيدن به كمال به اجرام فلكى متّصل مىشوند)، و دهريّه معتقدند: اشياء بىخالق و مدبّرند. و با اين عقيده ديگر نبايد گوشت بخورند، زيرا تمام حيوانات از ايشان از بنى آدم مىباشد كه از صورتشان حلول نمودهاند، بنا بر اين خوردن گوشت خويشان و اقربا جايز نيست!!.
فرد زنديق پرسيد: و گروهى معتقدند: خداوند ازلى است و با او طينتى موذى بوده
الإحتجاج / ترجمه جعفرى، ج2، ص: 227
🌸🌿 …وَ إِنَّ اللَّهَ أَمَاتَ قَوْماً خَرَجُوا مَعَ مُوسَى ع حِينَ تَوَجَّهَ إِلَى اللَّهِ- فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَمَاتَهُمُ اللَّهُ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَمَّنْ قَالَ بِتَنَاسُخِ الْأَرْوَاحِ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ؟ قَالُوا ذَلِكَ وَ بِأَيِّ حُجَّةٍ قَامُوا عَلَى مَذَاهِبِهِمْ؟ قَالَ إِنَّ أَصْحَابَ التَّنَاسُخِ قَدْ خَلَّفُوا وَرَاءَهُمْ مِنْهَاجَ الدِّينِ وَ زَيَّنُوا لِأَنْفُسِهِمُ الضَّلَالاتِ وَ أَمْرَجُوا أَنْفُسَهُمْ فِي الشَّهَوَاتِ «1» وَ زَعَمُوا أَنَّ السَّمَاءَ خَاوِيَةٌ مَا فِيهَا شَيْءٌ مِمَّا يُوصَفُ وَ أَنَّ مُدَبِّرَ هَذَا الْعَالَمِ فِي صُورَةِ الْمَخْلُوقِينَ بِحُجَّةِ مَنْ رَوَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ وَ أَنَّهُ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ وَ لَا بَعْثَ وَ لَا نُشُورَ وَ الْقِيَامَةُ عِنْدَهُمْ خُرُوجُ الرُّوحِ مِنْ قَالَبِهِ وَ وُلُوجُهُ فِي قَالَبٍ آخَرَ فَإِنْ كَانَ مُحْسِناً فِي الْقَالَبِ الْأَوَّلِ أُعِيدَ فِي قَالَبٍ أَفْضَلَ مِنْهُ حَسَناً فِي أَعْلَى دَرَجَةٍ مِنَ الدُّنْيَا وَ إِنْ كَانَ مُسِيئاً أَوْ غَيْرَ عَارِفٍ صَارَ فِي بَعْضِ الدَّوَابِّ الْمُتْعَبَةِ فِي الدُّنْيَا أَوْ هَوَامَّ مُشَوَّهَةِ الْخِلْقَةِ وَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ صَوْمٌ وَ لَا صَلَاةٌ وَ لَا شَيْءٌ مِنَ الْعِبَادَةِ أَكْثَرَ مِنْ مَعْرِفَةِ مَنْ تَجِبُ عَلَيْهِمْ مَعْرِفَتُهُ وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنْ شَهَوَاتِ الدُّنْيَا مُبَاحٌ لَهُمْ مِنْ فُرُوجِ النِّسَاءِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنَ الْأَخَوَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَ الْخَالاتِ وَ ذَوَاتِ الْبُعُولَةِ وَ كَذَلِكَ الْمَيْتَةُ وَ الْخَمْرُ وَ الدَّمُ فَاسْتَقْبَحَ مَقَالَتَهُمْ كُلُّ الْفِرَقِ وَ لَعَنَهُمْ كُلُّ الْأُمَمِ فَلَمَّا سُئِلُوا الْحُجَّةَ زَاغُوا وَ حَادُوا فَكَذَّبَ مَقَالَتَهُمُ التَّوْرَاةُ وَ لَعَنَهُمُ الْفُرْقَانُ وَ زَعَمُوا مَعَ ذَلِكَ أَنَّ إِلَهَهُمْ يَنْتَقِلُ مِنْ قَالَبٍ إِلَى قَالَبٍ وَ أَنَّ الْأَرْوَاحَ الْأَزَلِيَّةَ …
الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج2، ص: 344