جام جان

ماه مبارک رمضان پیک معظم خدا

ماه مبارک رمضان پیک معظم خدا

- اندازه متن +

🌼🔆🌼ماه رمضان ساعت ملکوتی است🌼🔆🌼

🔹 مراسم استقبال از ماه مبارک رمضان
📅 تاریخ: 1403/12/12 -1 رمضان 1446
✨ جلسه: مشکات نور
🎤 سخنران: استاد علی ساعی
📝 برخی موارد مطرح شده در جلسه:

ماه رمضان، حجاب‌گشای اسرار الهی 🌙

پس از گذر از حجاب‌های متعدد، از سرزمین‌های عجایب و غرایب، ماه رمضان به سرزمین ما رسیده است!
قرار است این ماه مبارک، حجاب از اسرار الهی بردارد، از جمال حق پرده بگشاید، رازها بگوید، حقیقت را افشا کند!

این ماه، سیمای مبارک امام زمان (عج) است!
یاد و خاطره‌ی امام زمانمان را زنده می‌کند!
آن امام غریب، آن امام در پس غیبت!

در پسِ غیبتِ عقل‌ها…
آیا استهلالش کرده‌ایم؟!
آیا با استهلال ماه خدا، چشمانمان را به نور او روشن ساخته‌ایم؟!
آیا دیده‌گانمان، نگران آن هلال خدا بوده است؟ یا نه؟

چقدر در انتظار ماه خدا هستیم؟
در هر لحظه، لحظه‌ای باید هلالش را رویت می‌کردیم، طلوع هلالش را!

و اینک، ماه مبارک رمضان رسید!
این “پیک خدا” با “اسرار خدا” به ما رو نموده است!

ای محبوب خدا!
ما مگر چه خدمتی به خدا کرده‌ایم که چنین بنده‌نوازی می‌کند؟!
آن هم برای بندگانی چون ما، که حتی نابنده‌ی او نبوده‌ایم، تا بنده‌ی خدا شویم!


ماه رمضان؛ درخشان‌ترین ماه خدا ✨

این ماه، همان “ماه دعوت خدا” است!
ما را به سوی خود فرا می‌خواند!
این ماه، همان “عروس ماه‌ها” است!
این ماه، “درخشان‌ترین ماه خدا” است!


لیلة‌القدر، قلب درخشان ماه رمضان 📖

درخشان‌ترین ماه خدا، ماه رمضان است!
و قلب این ماه مبارک، “لیلة‌القدر” است!

پس، به استقبال ماه خدا برویم، با قرآن!
آیا استقبالش کرده‌ایم؟
آیا به آن بوسه زده‌ایم؟

باید با دل، بوسه بر این ماه خدا زنیم!
بر رخسار زیبای ماه خدا!

سفره‌ی عظیم خدا گسترده شده است!
آیا آماده‌ی زراعت هستیم؟!
آیا آماده‌ی “زراعت شدن” هستیم؟!

زمان زراعت است! و زارع، خودِ خداست!
او خود، در ضیافتش، ما را زراعت می‌کند!

در این ماه خدا، باید که ما نیز “ماه خدا” شویم!
اما این ماه، “ماه ماه‌ها” است!
زیباترین ماه خدا! عروس ماه‌های خدا!

در این ماه خدا، باید که “ناز بنده‌ی خدا” شویم!
مایه‌ی فخر و مباهات خدا شویم!

اما چرا خدا رهایمان نمی‌کند؟!
چرا با این همه گستاخی، باز دست از ما برنمی‌دارد؟!
چرا رهایمان نمی‌کند؟ چرا به حال خودمان واگذارمان نمی‌کند؟!

مگر ما چه کرده‌ایم؟!
کدام “حُسن بندگی” را از خود نشان داده‌ایم؟!

که خدا چنین “حُسن” خود را از بالا، از هر سو، بر ما نازل می‌کند؟!


ماه رمضان؛ گواه محبت خداوند به بندگانش ❤️

ماه مبارک رمضان، گواه محبت خداوند است نسبت به بندگانش!

اگر این “حبّ الهی” قطع می‌شد،
دیگر کسی، رخ زیبای ماه خدا را نمی‌دید!

این ماه، چه می‌کند؟
این “مأمور خدا” چه می‌کند؟
می‌آید… و می‌رود…

اما چرا می‌رود؟ و چرا می‌آید؟

او نمی‌رود…
او می‌خواهد ما را هم با خود ببرد!

آیا با ماه رمضان سال گذشته، راهی شده بودیم؟!
همراهش آمده بودیم؟!
یا از او جدا مانده بودیم؟!

اگر یاد خدا از دلمان کنده شده بود، پس از این ماه نیز بریده بوده‌ایم!
این ماه، مأمور خداست!

“نقش و نقشه‌ی اسرار خدا” را بر لوح جهان هستی می‌نگارد!

اما چه می‌نگارد؟
ای کاش می‌دیدیم که چه “نقش و نگارهایی” این ماه می‌اندازد!
ای کاش جلوه‌هایش را شهود می‌کردیم!
ای کاش نیت می‌کردیم که همراه او باشیم، لحظه‌ای از این ماه جدا نشویم!

راز این ماه، در امام زمان (عج) نهفته است!
اگر از آن حضرت دوریم، از ماه خدا نیز دوریم!
دور بوده‌ایم، و دور هستیم!

اگر تحت امامت امام هستیم، مقتدای ما اوست!
لحظه‌ای از او جدا نمی‌شویم!
با عبادتش، خدا را بندگی می‌کنیم!
با قیامش، قیام می‌کنیم!
با سجودش، سجده می‌کنیم!
با ذکرش، ذکر می‌گوییم!

پس، لحظه‌ای از او جدا نخواهیم شد!

همراهی با ماه رمضان، بازگشت به سفره‌ی خدا 🌍

ما با این ماه همراه بوده‌ایم، بازگشته‌ایم!
دور جهان هستی را گشته‌ایم و دوباره آمده‌ایم!

اما نه آن گشتنی که دور خودمان یا جهان بچرخیم؛
بلکه همراه این جهان، در گستره‌ی آن، سیر کرده‌ایم!

ما بنده‌ی سابق خدا نیستیم، ما تازه‌ایم!
ما نو شده‌ایم!

خداوند، از جلال و عظمت خود، سفره‌ای بی‌کران گسترده است!
سفره‌ای که اشتهایی عظیم می‌طلبد!

این سفره‌ی عظیم، دلی باعظمت می‌خواهد، تا تمام خوراک‌های آن را برچیند!
آیا ظرف وجودمان آماده است؟
یا تنگ و شکسته است؟

اگر تنگ است، اگر شکسته است،
آن را به شکسته‌بندش بسپاریم!

او خوب می‌داند چگونه شکسته‌بندی کند!
او بهترین شکست‌بند است، “جابر” است!
جابر، عزمی عظیم دارد!
هر شکسته‌ای را می‌بندد، جبران می‌کند، بهتر از روز نخست می‌سازد!


ماه رمضان، حامل اسرار الهی 📜

این ماه، ماه خداست!
سفرکرده‌ای است که از سفری مبارک بازگشته!
خودش نیز، مبارک است!

اما از این سفر، چه آورده است؟
بقچه‌ای عظیم را با خود حمل می‌کند!

“حافظه‌ای کیهانی” در جان این ماه نهفته است!
یک ابررایانه‌ی عظیم آسمانی، بلکه فرا آسمانی، بلکه عرشی و صدرایی است!

این ماه، “رایة‌الله” است!
به خداوندی خدا، باید با این رایانه، خود را راه‌اندازی کنیم!

تا ببینیم، تا درک کنیم، عجایب بندگی خدا را!
تا شهود کنیم، عجایب خدایمان را!

اما این کوری… این کری… این لالی…
تا کی؟!

آیا سررسیدی ندارد؟
آیا این کوری، پایانی ندارد؟!
آیا بی‌نهایت است؟!

این ماه، هم “چشم” است، هم “گوش” است، هم “زبان” است، هم “قلب”!
اما نه قلبی عادی، بلکه “عین‌الله” که در جستجویش هستیم!
“اذن‌الله” همین است!
“لسان‌الله” همین است!
“قلب‌الله” همین است!

باید به آخرین درجه‌ی ذکر و یاد خدا برسیم!
باید با این ماه، مجهز شویم به آخرین تجویزات الهی!

تا بندگی‌مان را اثبات کنیم!
تا به فراسوی بندگی برسیم!
تا ببینیم خداوند با ما چه معامله‌هایی دارد!
و چه چیزهایی در پس این بندگی نهفته است، که هنوز نمی‌دانیم!

اسرار، پشت این بندگی است!
تا وقتی اثبات نکنیم، کلاس دوم بندگی برایمان باز نخواهد شد!


باطن ماه رمضان، فراتر از ظاهر آن 🌌

این ماه، هم ظاهر دارد، هم باطن!
اما باطنش، از ظاهرش برتر است!

ظاهرش، گواه حقیقت است!
اما باطنش… تا زمانی که به جان این ماه نرسیم، از آن باخبر نخواهیم شد!

این ماه آمده است، تا ما را یک‌شبه عاشق کند!
تا خستگان و ورشکستگان را احیا کند!
تا دوباره سرمایه‌دارشان کند!

ما سرمایه‌های بندگی‌مان را نابود کرده‌ایم!
اما این ماه، یک‌شبه، ما را دارا خواهد ساخت!

باید این ماه را با افق آن بسنجیم!
افق هفت آسمانش! صدرالمنتهایش!

وقتی ماه رمضان را در آسمان دیدیم، این ماه، ماه شب قبل نیست!
این ماه، در بالای سرمان، “روح رمضانی” دارد!

این ماه، ماهی دیگر است!
یک اعجوبه‌ی آسمانی است!

اگر بنگریم، این ماه، روزنه‌ای است به سوی عالم بالا!
ما را خواهد کشید!
ما را به مقصد اعلی خواهد رساند!

این ماهِ بالای سر، چیست؟
نقطه‌ی خالی است، از حضرت بقیة‌الله الاعظم (عج)!


ماه رمضان، کتابی الهی برای بندگان 📖

مبادا در ظاهر این ماه بمانیم!
غافل از باطن آن شویم!

این ماه، “پیک عظیم خدا” است!
یک “کتاب عظیم” است!

باید در حضورش، این کتاب را از بَر کنیم!
باید به این کتاب دانا شویم!
عالم شویم! حکیم شویم!

این کتاب، “تازه‌ی خدا” است!
تازه نوشته‌ی خداست!
از تازه‌های مکتوبات و بدیعات خداست!

کیست که بتواند خود را به این ماه متصل کند؟
تا ببیند، تا شهود کند، امواج بندگی خدا را!
تا شوق واقعی عشق را تجربه کند!

آری، منم!
من هم “بنده‌ی رمضانی” هستم!

“رمضان”، یعنی “الله”!
ماه رمضان، یعنی “ماه الله”!

عجیب است!

این ماه، با خود، چه‌ها آورده است؟!
چه روح‌هایی در جان این ماه دمیده شده است؟!

همان روح، در جان ما نیز به غلیان است!

مبادا غافل شویم!
بیدار شویم!

ما نیز، “عبد رمضان” هستیم!
هر گردش این ماه، یک سیر سماوی است!


ماه رمضان؛ متصل به عرش و اسرار هستی 🌌

این ماه، متصل است!
متصل به تمام آسمان‌ها!
متصل به فراتر از آسمان‌ها!
متصل به عرش!
متصل به انتهای این جهان!

این ماه، با حرکت آن انتها می‌چرخد!
آن “کلّ شیء” که در “امام مبین” احصا شده است، در این ماه به چرخش در می‌آید!

با هر چرخشش، اتفاقی فراتر از اتفاقات رخ می‌دهد!
هر شخص، در هر ماه، یک بنده‌ی دیگر است!
اما در این ماه، بنده‌ای خاص‌تر است!

ماهیت‌ها دگرگون می‌شوند!
هرکس، آغازگر یک مسیر است!
تا به انتها برسد!
تا کلاس خاص بندگی خدا را به اتمام برساند!

قرار است این ماه، این “ماه خدا”، آن کلاس را به پایان برساند!
قرار است ما را دانش‌آموخته‌ی کلاس‌های خاص خدا گرداند!

اگر موفق شویم، بار دیگر، کلاسی جدید آغاز خواهد شد…


ماه رمضان؛ لحظه‌ها و راز لقاالله ⏳

این ماه، “ماه خدا” است!
پیوسته در گردش و چرخش است!
“آیت خدا” است!
“آیت مطیع خدا” است!

هر لحظه را به ما یادآوری می‌کند!
و هر لحظه، معنایی دارد؛ و آن معنا، “مقام خاص لقاالله” است!

لحظه، معنای دیگری ندارد!
لحظه، لحظه است!
تکرار لحظه‌ها، “زمان” را می‌سازد!
اما لحظه، خود، زمان نیست!
لحظه، از قید زمان رهاست!

زمان، همان چیزی است که انسان، پیوستگی میان لحظات را احساس می‌کند!
اما در حقیقت، هیچ لحظه‌ای در محدوده‌ی زمان اتفاق نمی‌افتد!

لحظه‌ای که با تکرارش، ما “زمان” را به شماره می‌آوریم، نه بعد دارد، نه امتداد، نه محدودیت!
لحظه، محبوس در هیچ قیدی نیست!

آیا این همان “فراترازمان” است؟
نمی‌دانم!
اما یقین دارم که “زمان” نیست!


لحظه‌های خلقت، کن فیکون‌های بی‌پایان 💫

هیچ لحظه‌ای، بعد و مقدار زمانی ندارد!
اگر داشت، دیگر آن “لحظه” نبود!

پس لحظه را با “لقاالله” بسنجیم!
خداوند اراده می‌کند، و هر اراده‌اش، لحظه‌ای جدید است!
اراده‌ی او، در زمان نمی‌گنجد!

اراده‌ی خدا، همان “کن فیکون” است!
هر لحظه، “کن فیکونی دیگر” است!

هر لحظه، با لحظه‌ی دیگر متفاوت و بدیع است!
زیرا خالقش، “بدیع” است!
زیرا خالقش، “مبدع” است!
زیرا خالقش، همواره “تازه” است!

اگر هر لحظه، همان “مقام لقاالله” است،
پس هر “لقاالله”، طعمی و مزه‌ای دیگر دارد!
هر دیدار، طعمی نو دارد!

اما چگونه این لحظات و این دیدارها را صید کنیم؟

من که شاهد نبوده‌ام…
چون اصلاً زنده نیستم!
که بفهمم…

“صُمٌّ، بُکْمٌ، عُمْیٌ”
آن منم!

آن‌هایی که بینا و شنوا هستند، دل زنده‌اند!
از آن‌ها باید پرسید!

اما برای فهمش، باز محتاج “دل” هستیم!
محتاج “عقل” هستیم!
محتاج “بندگی خدا” هستیم!

و من، هیچ‌یک را ندارم…


ماه رمضان؛ ساعت آسمانی هستی 🌙

این ماه، مانند ساعت آسمان است!
“ماه”، زمان و ساعت را یادآوری می‌کند!

دیده به ساعت می‌دوزیم، تا وقت را غنیمت شماریم!
گذر زمان، ما را متذکر می‌کند که در هر لحظه، “خلق جدید” هستیم!


زمان، یادآور مقصد اعلی ⏳

نباید زمان را از یاد ببریم!
زمان و ساعت، باید همواره در خاطرمان محفوظ بماند!

چرا که یادآور “مقصد” است!
تمام این لحظات، ما را به “مقصد اعلی” متذکر می‌شود!
و در نهایت، خواهیم رسید…


ماه رمضان؛ کوک شدن با ساعت هستی ⏳

هر “إِنَّ لِلَّهِ” ما، در هر لحظه، اتفاق می‌افتد!
در نهایت، خواهیم رسید به “مرجع اعظم و اکبر”!

ماه خدا، ما را متذکر می‌شود که بنده‌ی خدا هستیم!
ما را دعوت می‌کند که “جهاد بندگی” کنیم!

این ماه خدا، آمد تا ما را بیدار کند!
تا به یادمان بیاورد که خودمان را با “ساعت هستی” کوک کنیم!
و کوک شویم!

یادآوری می‌کند که ما، با کل این هستی، پیوستگی داریم!
ما جدا نیستیم!
اصلاً نمی‌توانیم از جان این جهان هستی، جدا شویم!

این جهان، در حال رشد است!
پس ما نیز، باید همراه با شکوه این جهان، “باشکوه” شویم!


کوک کردن ساعت جان با ساعت ملکوت ⏳

آیا متوجه این حال و هوا هستیم؟
آیا با این جهان هستی هماهنگی داریم؟

ساعت ما، با ساعت ملکوت کوک است؟
یا اینکه تنها ساعت مادی و شکمی ما به کار است، و ساعت ملکوتی ما خفته است؟
آیا ساعت جبروتی ما عقربه‌اش شکسته است، که نمی‌چرخد؟

ما، افق ساعت ملکوت را درک نمی‌کنیم!
اگر درک می‌کردیم، گوش ملکوتی‌مان می‌شنید!
با بانگ مناجات ملکوتیان، بیدار می‌شدیم!
همراهشان می‌شدیم!
و بر رونق مناجاتشان می‌افزودیم!


پیوند با جهان هستی یا فروپاشی؟ 🌍

اگر با این جهان هستی، آن نظم و پیوستگی را حفظ نکنیم، از هم خواهیم پاشید!

چه جهان‌هایی که در این جهانمان پاشانده‌ایم!
چیزی از ما نمانده است!
جز غباری، پوسته‌ای مادی…

جان ملکوتی ما، رحلت کرده است!
ماه مبارک رمضان آمد که باز خود را احیا کنیم!
ساعت جانمان را با ساعت عرش خدا کوک کنیم!

غذای عرشیایی خود را فراموش نکنیم!
آب عرشی بنوشیم!
خوراک ملکوتی نوش جان کنیم!

تا قوه‌ی ملکوتی در ما بیدار شود!
و از اسارت این جسم رهایی یابیم!


ارتباط ابتدا و انتهای عالم؛ امانتی که بر دوش ماست 🌌

آری، ابتدای این جهان با انتهای آن در ارتباط است!
لحظه‌ای، پیوند این دو، گسسته نمی‌شود!
اما ما نمی‌دانیم!

ما، چه غوغایی درون خود داریم!
ما، تنها به خودمان نظر می‌کنیم!
به شکم و شهوت خویش!

بی‌خبر از آنکه، چه امانت‌هایی که خدا در جانمان به ودیعه گذاشته است!
و ما، خوراکشان نمی‌دهیم!
گرسنه نگه‌شان می‌داریم!

این سرزمین، پر از ملکوتیان است!
پر از موجودات عظیم، زمینی و آسمانی!

اما از این‌ها که بگذریم…
تک‌تک سلول‌های جان ما، تک‌تک مولکول‌ها و اتم‌ها و الکترون‌های ذرات بنیادی ما، امانت‌هایی هستند که باید خوراکشان دهیم!

من، امانت‌دار شده‌ام!
من، این امانت را پذیرفته‌ام!
اما آن‌ها را گرسنه و تشنه نگاه داشته‌ام!

آه از شیرهای ملکوتی، که لحظه‌لحظه باید آن‌ها را سیراب می‌کردم!
اما نمی‌رسم!

آن‌ها، از من، به بی‌داد آمده‌اند!
روزی، مرا در محضر خداوند، به محکمه خواهند کشاند!
خصم من خواهند شد!


طلوع ماه خدا در درون جانمان 🌙

پس، بنگریم به درون و باطن خویش!

درون سلول‌هایمان، چه خبرهاست؟
درون آن‌ها، درون ذرات بنیادی، “زمان” چگونه می‌گذرد؟

ماه خدا، درون این اتم‌های ما چگونه طلوع می‌کند؟
درون “روح” و “دل” ما، حال و هوای این ماه مبارک چگونه است؟

آیا در درون ما، هنوز شب است؟
یا سحر نزدیک است؟


ماه رمضان؛ رمز حیات و میزان الهی 🌙

آری، این ماه، رمز حیات است!
زمانش، روح زمان است!

به آسمان بنگریم!
بطن آسمان را نظاره کنیم!

خداوند، آسمان را برافراشت، میزان را برپا داشت!
اما آسمان چیست؟ میزان چیست؟

“مبادا در میزان طغیان کنید!”

اگر بر میزان الهی طغیان کنیم، نظاممان از هم خواهد پاشید!
نظم و نظام جانمان فرو خواهد ریخت!

هرکه بر “امام زمان” خود طغیان کند، بر “میزان خدا” طغیان کرده است!
حدود را شکسته، اسرار را به هم ریخته!

و نخستین کسی که سقوط خواهد کرد، خودِ اوست!

اندیشه‌اش، افکارش، حرکتش، سلوکش، رشدش…
همه‌چیزش فرو خواهد پاشید!

چراکه نه “میزانی” دارد، نه “ترازو”یی، نه “انضباطی”، نه “حساب و کتابی”!


شمس و قمر؛ آیات الهی و مسیر ولایت 🌞🌙

بدانیم که “شمس” و “قمر”، دو آیه از آیات خداوند هستند!
به امر خدا در گردشند!

آنگاه خداوند، مثالی می‌زند…
امام صادق (ع) فرمود:
“هرکس به ما حمله کند، حرمت ما را بشکند، و در حق ما ظلم کند، در عذاب خدا خواهد بود!”

از ظاهر، خود را به باطن برسانیم!

“نجم”، همان رسول‌الله (ص) است!
“شجر”، همان امیرالمؤمنین (ع) و ائمه (ع) هستند!

آن‌ها لحظه‌ای به‌قدر “طرفةالعین”، نسبت به خدا عصیان نکردند!
معصیت را ناکام گذاشتند، به حسرت نشاندند!


رسول‌الله و میزان الهی؛ اطاعت از امام عدل ⚖️

در اینجا، “سماء”، یعنی رسول‌الله (ص)!
و “میزان”، یعنی امیرالمؤمنین (ع)!

خداوند، خود، آن حضرت را به جایگاه رسولش منصوب کرد!

“مبادا نسبت به امام، نافرمانی کنید!”
“مبادا با امام، مخالفت کنید!”

یعنی از امام عدل اطاعت کنید!
و مبادا در حق او ظلم کنید!


تنظیم شدن با امام، دوری از طغیان ⏳

هرکه با امام خود تنظیم نشود، طغیان‌گر خواهد شد!

خوشی، زیبایی و لذت، در نظم و انضباط است!
و این نظم، تنها با “میزان” محقق می‌شود!
و “میزان”، همان “امام زمان” است!

ماه رمضان، ماه خداست!
بر کل جهان، “ماه” است!
در بالای سر هر تمثالی، ماهی از جنس همان ماه است!

و در درون جان ما نیز، “یک ماه” وجود دارد!
اما آیا آن “ماهِ جانمان”، طلوع کرده است؟
آیا استهلالش کرده‌ایم؟

آیا به درون و برون، به اوقات اتمی، به اوقات سماوی، ملکوتی و فراسماوی، آگاهی داریم؟
یا بی‌خبر مانده‌ایم؟

مدار بندگی خود را با این “ماه مبارک”، تنظیم کنیم!
خود را با “میزان امام”، میزان کنیم!

مبادا “کورِ زمان” شویم!

کورِ زمان شدن، یعنی “مرگِ زمانی”!
و در “مرگِ زمانی”، دیگر هیچ سیر و حرکتی نخواهد بود!

اگر “زمان ملکوتی” ما بمیرد، دیگر “سیر ملکوتی” نخواهیم داشت!

ای کاش، این ماه که رخ به ما نمود، “رخ ملکوتی‌اش” نیز بر چشمان دل ما می‌تابید!

کسی که “کورِ زمان ملکوتی” است، ساعت ملکوتی‌اش به‌هم می‌ریزد!
نظم و نظام ملکوتی‌اش دچار تزلزل می‌شود!
حس ملکوتی نخواهد داشت!
لذتی از معنویات نخواهد برد!

و ناگهان، “جهان ملکوتی‌اش”، فرو خواهد ریخت!


ماه رمضان، یادآوری حقیقت “إنا لله و إنا إلیه راجعون” 🌌

این ماه آمد تا بفهماند که ما، “إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ” هستیم!

نباید از خدا غافل شویم!
با او هستیم!
به‌سوی او در حرکتیم!

از اول تا آخر…
او “اول” است و “آخر”!
اگر با او هستیم، پس در “اول” هستیم!
در “ظاهر” و در “باطن” هستیم!
در “قدیم” و در “جدید” هستیم!

“فِي شَأْنِ اللَّهِ” هستیم!
“وَ إِلَى شَأْنِ اللَّهِ” در حرکتیم!


درباره نویسنده

علی ساعی

ثبت کامنت
0 کامنت

نظرتون در مورد این پست چیه؟

Leave a Reply