جام جان

چطور ممکن است یک روز آسمان هفتم مساوی با هزار سال زمینی باشد؟

چطور ممکن است یک روز آسمان هفتم مساوی با هزار سال زمینی باشد؟

- اندازه متن +

سوال248:
مفهوم زمان در زمین و آسمان هفتم
🌸طبق آیات زیر، زمان در دار فانی دنیا و در آسمان، متفاوت است. اما در حدیثی که ذیلا آورده ام، نشان می دهد سحر در دنیا با سحر در آسمان هفتم یکی است. سحر وخروس خوان آسمان هفتم ، همزمان است با سحر و خروس خوان در زمین .
چطور ممکن است یک روز آسمان هفتم مساوی با هزار سال زمینی باشد؟
🌸آن چه که به نظر این جانب رسید این است که تمام عالم از زمین گرفته تا آسمان هفتم، در حال گردش حول یک محور است چیزی شبیه منظومه شمسی یا کهکشان راه شیری. و از آن جا که وسعت آسمان های بالاتر بسیار بیشتر است پس سرعت گردش حول محور اصلی نیز در آن جا بیشتر است. اما چون همه کائنات حول یک محور می گردند، پس سحر زمینی و سحر آسمان هفتم همزمان اتفاق می افتد. اما می ماند یک نکته و آن این که چطور یک روز آن جا مساوی با هزار سال زمینی است، و جواب این است که منظور از این تفاوت، مسافت بین زمین تا آسمان هفتم است. یعنی سرعت سیر از زمین به آسمان مقصود بوده است و این سفر، هزار سال زمینی طول می کشد با این که سحر و شام همزمان است.
🌸آیا این تحلیل درست است؟

🍀يدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (سجده/5)
تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَةٍ (معارج/4)

🍀 فإِذَا كَانَ فِي السَّحَرِ نَشَرَ جَنَاحَيْهِ وَ خَفَقَ بِهِمَا وَ صَرَخَ بِالتَّسْبِيحِ يَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْكَبِيرِ الْمُتَعَالِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ إِذَا قَالَ ذَلِكَ سَبَّحَتْ دُيُوكُ الْأَرْضِ كُلُّهَا وَ خَفَقَتْ بِأَجْنِحَتِهَا وَ أَخَذَتْ بِالصُّرَاخِ فَإِذَا سَكَتَ ذَلِكَ الدِّيكُ فِي السَّمَاءِ سَكَتَ دُيُوكُ الْأَرْضِ كُلُّهَا وَ لِذَلِكَ الدِّيكِ زَغَبٌ أَخْضَرُ وَ رِيشٌ أَبْيَضُ كَأَشَدِّ بَيَاضٍ مَا رَأَيْتُهُ قَطُّ وَ لَهُ زَغَبٌ أَخْضَرُ أَيْضاً تَحْتَ رِيشِهِ الْأَبْيَضِ كَأَشَدِّ خُضْرَةٍ مَا رَأَيْتُهَا قَطُّ (بحارالأنوار ج : 56 ص : 173)
و در حدیث بعدی هم تایید می کند :
🍀فلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ دِيكٌ إِلَّا أَجَابَهُ وَ ذَلِكَ قَوْلُه‏ ( بحارالأنوار ج : 56 ص : 174)
پاسخ استاد علی ساعی به سوال شماره 248:
🌟🌱هر چیزی در این عالم ، مثال و باطن و خزینه ای دارد! سحر زمین هم خزینه ای آسمانی دارد! خزائن سحر در هر آسمان نمود و تجلی خاص خود را دارد، همچنین معنای سحر در آسمانها به حقیقت سحر نزدیک تر است، در واقع سحر و زمان و حرکت هم تفسیر و تاویلی دارد و هر چه به ام الکتاب نزدیکتر میشویم به حقیقت آن بیشتر پی میبریم!
🌸🌱الحجر : 21 وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ
❄️🌱و خزائن همه چيز، تنها نزد ماست ولى ما جز به اندازه معيّن آن را نازل نمى‏كنيم!

🌸🌱عنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى دِيكاً رِجْلَاهُ فِي تُخُومِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ السُّفْلَى وَ رَأْسُهُ عِنْدَ الْعَرْشِ ثَانِيَ عُنُقِهِ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ مَلَكٌ مِنْ مَلَائِكَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ رِجْلَاهُ فِي تُخُومِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ السُّفْلَى مَضَى مُصْعِداً فِيهَا مَدَّ الْأَرَضِينَ حَتَّى خَرَجَ مِنْهَا إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ ثُمَّ مَضَى فِيهَا مُصْعِداً حَتَّى انْتَهَى قَرْنُهُ إِلَى الْعَرْشِ وَ هُوَ يَقُولُ سُبْحَانَكَ رَبِّي وَ إِنَّ لِذَلِكَ الدِّيكِ جَنَاحَيْنِ إِذَا نَشَرَهُمَا جَاوَزَا الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ فَإِذَا كَانَ فِي آخِرِ اللَّيْلِ نَشَرَ جَنَاحَيْهِ وَ خَفَقَ بِهِمَا وَ صَرَخَ بِالتَّسْبِيحِ يَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ سُبْحَانَ الْكَبِيرِ الْمُتَعَالِ الْقُدُّوسِ- لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ سَبَّحَتْ دِيَكَةُ الْأَرْضِ كُلُّهَا وَ خَفَقَتْ بِأَجْنِحَتِهَا وَ أَخَذَتْ فِي الصُّرَاخِ فَإِذَا سَكَنَ ذَلِكَ الدِّيكُ فِي السَّمَاءِ سَكَنَتِ الدِّيَكَةُ فِي الْأَرْضِ فَإِذَا كَانَ فِي بَعْضِ السَّحَرِ نَشَرَ جَنَاحَيْهِ فَجَاوَزَا الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ خَفَقَ بِهِمَا وَ صَرَخَ بِالتَّسْبِيحِ- سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْقَهَّارِ سُبْحَانَ اللَّهِ ذِي الْعَرْشِ الْمَجِيدِ سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ‏ الرَّفِيعِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ سَبَّحَتْ دِيَكَةُ الْأَرْضِ فَإِذَا هَاجَ هَاجَتِ الدِّيَكَةُ فِي الْأَرْضِ تُجَاوِبُهُ بِالتَّسْبِيحِ وَ التَّقْدِيسِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِذَلِكَ الدِّيكِ رِيشٌ أَبْيَضُ كَأَشَدِّ بَيَاضِ مَا رَأَيْتُهُ قَطُّ وَ لَهُ زَغَبٌ أَخْضَرُ تَحْتَ رِيشِهِ الْأَبْيَضِ كَأَشَدِّ خُضْرَةٍ مَا رَأَيْتُهَا قَطُّ فَمَا زِلْتُ مُشْتَاقاً إِلَى أَنْ أَنْظُرَ إِلَى رِيشِ ذَلِكَ الدِّيكِ.
التوحيد (للصدوق)، ص: 280
❄️🌱 ابن عباس از پيغمبر (ص) كه فرمود خداى تبارك و تعالى را خروسى است كه پاهايش در تخوم و حد زمين هفتم و سرش در نزد عرش است در حالى كه گردنش را در زير عرش پيچيده و برگردانيده و دو تا كرده و فرشته از فرشتگان خداى عز و جل كه خداى تبارك و تعالى او را آفريده و پايهايش در تخوم زمين هفتم است كه از همه طبقات زمين پائين‏تر است گذشت در حالى كه در آن بالا رونده‏ بود بقدر كشيدن زمينها تا آنكه از آنها بيرون رفت بسوى افق آسمان بعد از آن در آن گذشت در حالى كه بالا رونده بود تا آنكه طرف سر يا رويش بعرش منتهى شد و ميگفت كه‏
سبحان ربى‏ يعنى پاك و منزه ميشمارم تو را اى پروردگار من از آنچه لائق بشان تو نباشد و آن خروس را دو بال است كه چون آنها را بگشايد از مشرق و مغرب درگذرد و چون آخر شب شود بالهاى خود را بگشايد و آنها را بر هم زند و به تسبيح خدا فرياد برآورد و آواز كند و ميگويد كه‏
سبحان الملك القدوس سبحان الكبير المتعال لا اله الا هو الحى القيوم‏
و در بعضى از نسخ توحيد بجاى لفظ هو لفظ جلالة واقع شده و ترجمه اين كلام اينست كه پاك و منزه ميشمارم پادشاهى را كه پاكست از هر عيبى و وصفى كه باو لائق نباشد و منزه است از همه قبائح پاك و منزه ميشمارم بزرگى را كه برترى دارد نيست خدائى مگر او كه زنده است پاينده و چون چنين كند همه خروسهاى زمين تسبيح‏كننده و بالهاى خود را بر هم زنند و شروع كنند و در فرياد و آواز كردن و چون آن خروس در آسمان ساكن شود خروسها در زمين ساكن شوند و چون در بعضى از سحر شود بالهاى خود را بگشايد و آنها را از مشرق و مغرب بگذارند و آنها را بر هم زند و بتسبيح خدا فرياد كند كه‏
سبحان الله العظيم سبحان الله العزيز القهار سبحان الله ذى العرش المجيد سبحان الله رب العرش الرفيع‏
يعنى پاك و منزه ميشمارم خداى بزرگ را پاك و منزه ميشمارم خداى ارجمند يا غالبى را كه شكننده كامها است پاك و منزه ميشمارم خدائى را كه خداوند عرش بزرگوار است پاك و منزه ميشمارم خدائى را كه پروردگار عرش بلند است كه برترى دارد و چون چنين كند خروسهاى زمين تسبيح گويند و چون بهيجان آيد خروسها در زمين بهيجان آيند و بتسبيح و تقديس از براى خداى عز و جل آن را جواب گويند و آن خروس را پريست سفيد چون سخت‏تر سفيدى كه در وقتى آن را ديده باشى و نيز آن را موى خورد يا پر ريزه سبزيست كه در فارسى آن را چوژه گويند كه در زير پر سفيدش باشد چون سخت‏تر سبزى كه در وقتى آن را ديده باشى پس پيوسته مشتاقم بسوى اينكه بپر آن خروس نظر كنم.
اسرار توحيد / ترجمه التوحيد للصدوق، ص: 318

About Author

علی ساعی

submit comment
0 Comment

What is your opinion about this article?

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *