🌻🔆اخلاق بدون دین، نیکویی بدون روح🔆🌻

23

🌼🔆🌼انسان چیست؟🌼🔆🌼

🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹

🔅🌹 «حقیقت فطرت»  «حقیقت اخلاق»  «تکمله بحث دین انسانیت» «شرح دعای 20 صحیفه سجادیه»  «جلسه 229» و … چکیده با تکمله       1403.07.19    علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)  🌹🔅

🔅🌼 نقشه و جغرافیای کلی بحث « اخلاق بدون دین، نیکویی بدون روح»🌼🔅

🔹

📅 تاریخ: 1403/07/19 – 6 ربیع‌الثانی 1446

✨ جلسه: مشکات نور

📖 جلسه هفتگی شرح و تفسیر صحیفه سجادیه (دعای بیستم)

🎤 سخنران: استاد علی ساعی

📝 برخی موارد مطرح شده در جلسه:

🌸 اگر خداوند ما را به هدایت صالح بهره‌مند کرده باشد، یعنی ما را به اجتماع قلوب رسانده است.

🌿 بهره‌مندی کامل از هدایت صالح، یعنی تعجیل در ظهور و یعنی بهره‌مندی کامل از امام زمان.  یعنی رؤیت جمال حجت خداوند، بقیه‌الله الاعظم.

🌼 خداوندا، از تو می‌خواهم دلم را منقلب کنی به پذیرش حق، تا بر انتخاب تو بوسه زنم و تعریف تو را از راه و مقصد بپذیرم. این دعا یعنی همان “اللهم عرفنی نفسک، عرفنی رسولک، عرفنی حجتک”.

🌸 می‌خواهم تمام مرزهای بندگی خدا را طی کنم و به یکباره غرق نور خدا شوم، غرق در خورشید خدا شوم.

🍂 پرتوئی از شمس، حجت و خداوند شوم، غباری شوم بر پیکر همان هدایت صالح، از طریق حق و نیت رشد، تا الی الابد امکان جدایی نباشد. مانند برگی به شجره طیبه وصل شوم و همراه با درخت، رشد و بالندگی داشته باشم و لحظه‌ای نایستم. شور و شیدایی عشق خدا را به نمایش بگذارم.

🌿 هدایت صالح، همان منظرۀ اعلای دین خدا و قانون خداست.

🌾 هر نوع نگاه شخصی به دین خدا، فرقه‌سازی در برابر دین خداست؛ چه در الفاظ باشد چه غیر آن. نگاه فقیه با تکیه بر محکمات است و متشابهات را با محکمات اخذ می‌کند و هرگونه برداشت شخصی را بر خود حرام می‌سازد.

🍁 هرگونه نگاه شخصی، باعث زایش فرقه‌ها می‌شود. فقیه عقلی و فقیه فطری، فقیهی است مجاهد، در تمام عرصه‌های راه خداوند.

🌸 فقیه دینی یعنی کسی که فطرت خود را همواره زنده نگه می‌دارد، چون فطرت فصل الخطاب است. انسان باید خالصانه طلب کند، باید یقه نفس خود را بگیرد و تلقینات نفس را خاموش کند تا بتواند پیام فطرت خود را بشنود.

🍃 کسی که در امور دینی فعال است، پیوسته باید فطرت‌نوردی کند و چنین شخصی، بی‌شک دین حق را شناخت. چنین شخصی، در تشخیص دین و رسول خدا دچار خطا نخواهد شد و پیام خداوند را از نهاد خود دریافت خواهد کرد.

🌸 فطرت ما، صدای رسای کلام خداست.

🍃 هر کس بخواهد دین خود را به ذهن خود تفسیر کند، به تعداد بشر، دین تولید خواهد شد. ولی الله با هدایت صالح و طریق حق و نیت خالصانه، تنها یک راه در مقابل ما قرار داده تا دچار خطا در تعیین راه نشویم.

🌷 آنکه دین خدا، دین اسلام را پذیرفته است، باید این پذیرش، از روی تحقیق باشد و آن تحقیق نیز خالصانه و فطری باشد تا بتواند، ادعا کند که در دین خدا متدین است.

🌼 هر کس به دنبال حقیقت باشد، حضرت حق او را به حقیقت خواهد رساند. زنبور عسل گل را چگونه می‌شناسد؟ آیا در دانشگاه تحصیل کرده که گل سمی را از غیر سمی تشخیص دهد؟ خصوصیات تک‌تک گل‌ها را از کجا آموخته؟ این الهامات و وحی الهی است که خداوند در جان زنبور عسل نهاده است.

🍂 خداوند بنده خود را در عرصه بندگی تنها نمی‌گذارد؛ گل‌ها را به او می‌شناساند. آدرس و شناسنامه حجت خدا در جان ماست. اگر مانند زنبور عسلِ ولایت باشیم، امام زمان خود را خواهیم یافت.

🌿 حجت خداوند از ما پرستاری می‌کند. اگر ما را نبیند، آرام نمی‌گیرد. آیا او می‌تواند دوری شیعه خود را تحمل کند؟

🌻 مانند زنبورِ عسل ولایت باشیم، تا به استبدال دین گرفتار نشویم.

🍁 انسانِ درگیرِ شهوت، قوانین خود را در همین دایره خواهد نوشت که انسان را به سوی حیوانات خواهد کشید.

🌸 انسان، زمانی انسان است که تابع قوانین انسانیت باشد و این قانون را تنها خالق انسان، توانایی تعیین دارد.

🌾 این بشر چگونه می‌تواند برای خود قانونی وضع کند در حالی که خود را نمی‌شناسد؟ کیست که تعریف جامعی از انسان ارائه کرده باشد؟

🌷 معنای انسان چیست؟ چگونه انسان را بشناسیم؟ تعاریفی که می‌کنند به اندازه ذهن خودشان است. انسانی که تلاش می‌کند خود را بشناسد، چگونه برای خود قانون وضع می‌کند؟

🌿 بالاترین تعریفی که می‌کنند این است که انسان حیوان ناطق است. کدام حیوان را می‌شناسیم که نطق نکند؟ هیچ ذره‌ای نیست که تسبیح خدا نکند. تمام ذرات بنیادین، الکترون‌ها که خود از ذرات بنیادین تشکیل یافته‌اند، نطق می‌کنند و خدا را می‌خوانند. حال اگر تعریفی که من از انسان می‌کنم، انسان را تا حد حیوان پایین بیاورم، نه انسان را شناخته‌ام و نه نطق را. نطق چیست؟

🌸 می‌گویند انسان حیوانی است ابزارساز یا می‌گویند انسان موجودی است در میان موجودات دیگر؛ انسان محلول شیمیایی است، انسان دستگاه فیزیکی یا انسان نوعی ربات است، یا انسان حیوانی راست‌قامت است. انسان را نمی‌شناسند ولی برایش قانون می‌نویسند.

🍃 مگر خداوند نفرمود که انسان را در “احسن تقویم” خلق کرده است؟ آن که مرا در نظام احسن آفریده، تنها او می‌تواند برای من قانون وضع کند. چرا من خود را نمی‌شناسم؟ یک علت دارد؛ چون خدایم را فراموش کرده‌ام. از ناحیه خدایم علم و فهم به من تزریق می‌شد و چون پشت به خدا کرده‌ام و او را فراموش کرده‌ام، خودم نیز خاموش گشته‌ام.

🌷 مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آن‌ها را به خودفراموشی مبتلا نمود.

🌿 این فراموشی باعث خاموشی انسان شده است.

🍂 ارزش و قیمت هر شخص به چیزی است که آن را نیکو می‌پندارد. آخرین ارتعاشی که تصور می‌کند، ارتعاش لذت است؛ نمی‌داند که این ارتعاش باید به بی‌ارتعاشی برسد. چنان بالا رود که شهوت زیر پا بماند. لذت شهوانی، پست‌ترین نوع لذت است، نمونه‌ای آزمایشی است تا من خود را به افق والای لذت برسانم. چگونه؟ هرکه ارتعاش خود را بالا برد، لذتش نیز بالا می‌رود. به جایی می‌رسد که دیگر ارتعاشی نیست و به “فرا ارتعاش” می‌رسد. آیا همان فرا لذت است؟

🌾 هر حرکتی مقصدی دارد. حرکت ضعیف باید به فراشتاب برسد و زمان را جلو بزند. آن هنگام به فرا لذت می‌رسد و همه چیز را در اسفل خواهد دید.

🍁 کسی که انسان را حیوان می‌بیند، خود حیوان است. با این اندیشه، تعریف فراتری برای انسان نمی‌تواند بنویسد و تعاریفش در همین دایره خواهد بود.

🌸 درون آیینه فطرت، باید خود را نگاه کنیم. آن هنگام خواهیم دید که جرم صغیر نیستیم، بلکه عالم اکبری درونمان است. از آینه ولایت، که «فطرت‌نمای» حقیقی است، باید به خود نگاه کنم. حضرت می‌فرماید: تو فراتر از عالم اکبر هستی، دردت نیز از خودت است و اما نمی‌نگری. تو آن کتاب مبینی هستی که با حروفش، مَضمرات، نهانیات، و پنهانی‌ها آشکار می‌شود.

🍃 خدای متعال هر حقیقتی را از صفحه نمایش این انسان، به عالم می‌تاباند. حال اگر من هدایت صالح را بگذارم و برای خود دینی بتراشم، به کجا خواهم رسید؟

🌿 هرکس پشت به عقل نمود، رو به جهل کرد. هرکه از جنود عقل گریخت، همدم جنود جهل شد. هرچه دُمش بیشتر شود، سیاه‌تر، جاهل‌تر، و پلیدتر می‌شود. مواظب باشیم که از خود برای خود دینی نسازیم. در واقع، عالم اکبر را درون حیوانیت محبوس خواهیم کرد.

🌻 اگر دینی به نام انسانیت وجود ندارد، آیا کار نیکوی چنین شخصی مردود است؟ مردود نیست اما بی‌روح است. سایه‌ای از نیکویی را به نمایش می‌گذارد ولی روح ندارد و خاموش خواهد شد. اما کسی که با باور دینی کار نیکویی انجام می‌دهد، چون خدایش فرموده و برای جلب عشق محبوب ازلی انجام می‌دهد، هر کار نیکویش عالمی است؛ جان دارد. اما کار نیکوی شخص بی‌دین، با مرگش به پایان خواهد رسید. برای نیکویی خود مرزی تعیین کرده و با پایانش آن نیکویی نیز از بین خواهد رفت. چون عکس گلی، در برابر گل خواهد بود و هرگز به پای گل نخواهد رسید.

🍂 آیا در جهان امروز، وجه مشترک مردم نمی‌تواند انسانیتِ انسان باشد؟ یعنی اگر ما این وجه مشترک را از آنها بگیریم، آیا آنها را به مرز حیوانیت نکشانده‌ایم؟

🌷 فرض می‌گیریم کسی بدون باور دینی، به تمام اخلاقیات عمل کند. سؤال اینجاست که باور به قادر مطلق، حرف آخر انسانیت است یا اولین؟ اولین چیزی که انسان به آن توجه می‌کند، یافتن خالق است. کسی که این اولین را به درستی انجام نمی‌دهد، چگونه مراتب بعدی را می‌خواهد درست انجام دهد؟ بی‌شک اگر این انسان در دین خدا تحقیق کند، دین خدا را به آغوش خواهد کشید.

🌸 چرا این انسان با اخلاق خدا را به خدایی قبول نمی‌کند؟ آیا این بی‌اخلاقی نیست؟

🌻 می‌گویند آیا اخلاق کافی نیست؟ مگر حوزه جغرافیای اخلاق یک یا دو عنصر است که تماشاگر آن باشیم و از جغرافیای اعظم آن بی‌اطلاع باشیم!!!

🍁 انسان بی‌دین همین دنیا را می‌پذیرد، در حالی که عمر انسان به وسعت تمام جهان هستی، بلکه فراتر از آن است.

🌿 هر کس برای خود دینی بسازد، با مرگ، دینش به پایان می‌رسد. شبیه کسی است که باغی را پرورش داده ولی به میوه‌اش نمی‌رسد. گلی می‌کارد اما از شهد آن بهره نمی‌برد؛ چون با مرگش، همه چیز به پایان می‌رسد، در حالی که این دنیا راهی است برای رسیدن به مقصد.

🍃 اخلاق مقصد نیست، ابزار است برای رسیدن به مقصد اعلی. اصول و قواعد دین انسانیت را چه کسی تعیین می‌کند؟ این دین چگونه تدوین می‌شود؟ آیا به اجماع تمام انسان‌ها خواهد رسید؟ آنهایی که نمی‌پذیرند، تکلیفشان چه خواهد شد؟ مجبور خواهند شد که تابع رأی اکثریت شوند؟ همین است که حالا شاهد آن هستیم.

🌼 انسانی که با اخلاق غیر دینی زندگی می‌کند، نمی‌تواند هیچ انتظاری از خالق داشته باشد؛ چرا که او را نمی‌پذیرد. این فرد، پاداش خود را از چه کسی می‌خواهد بگیرد؟ کسی که منکر بهشت است، چگونه انتظار دارد در بهشت جای گیرد؟ در حسرت خود خواهد سوخت، چون تمام اعمال را انجام داده، اما پاداش‌دهنده را نپذیرفته است.

🍂 هنرمند را نمی‌پذیرد، اما هنرش را می‌پذیرد. من می‌خواهم به هنرمند برسم. این اخلاق و نیکویی‌ها راه و مسیری هستند برای رساندن من، به آن ناشناخته هستی، به کسی که فرا زیبایی است و زیبایی از اوست. پس رضایت او شرط است؛ من لبخند او را می‌خواهم.

🍃 می‌گویند اخلاق را تنها به خاطر خود اخلاق انجام دهیم. مگر اخلاق صاحب ندارد؟ من محبت را به خاطر محبوبم انجام می‌دهم تا به او نزدیک شوم، تا معشوقم از من خوشش بیاید.

🌿 پس هر کس پشت به دین خدا کند، ظالم است. عدالت، آن است که هر چیز را در موضع خویش قرار دهیم.

🌷 بشر محتاج علم خداست. می‌گویند آیا تمام قواعد و اصول نیکو به‌طور کلی بی‌اعتبار است؟ مگر اولین قاعده، یافتن نور نیست؟ اگر مسیر آشکار نباشد، چگونه طی طریقی خواهد بود؟ آیا کسی می‌تواند بدون دین خدا راه یابد؟

🌻 بشری که با یک سرماخوردگی، تلخ و شیرین را دیگر نمی‌شناسد، اگر ذائقه فهمش تغییر کند، چه خواهد شد؟ با پشت کردن به فطرت، این ذائقه تغییر می‌کند.

🍁 تفکرات فلسفی، اگر از دایره فطرت عبور کند، رنگ الهی خواهد گرفت؛ البته دینی که اصل است و بدون تحریف.

🌿 اول باید «تفکر» را از «تنکّر» باز شناسیم. تفکر منشأ عقل دارد، تنکر، نفسانی و شیطنت آدمی است. تنکر شبیه تفکر است و انسان را به دام می‌اندازد. اگر تفکر صحیح انجام شود، منتهی به دین خدا خواهد شد.

🎥 تماشای کامل سخنرانی در لینک زیر:

https://B2n.ir/b59327

🔗 سایت جام جان

🌍 jamejan.com

🟠 کانال ایتا جام جان

🔗 https://eitaa.com/jamejan

🔅🌼 تعاریف غیر انسانی از انسان🌼🔅

🌹بشر که خود را نمی‌شناسد و نتوانسته از خود تعریف کامل و صحیحی ارائه نماید چگونه با این جهل برای خود قانون نگاری می‌کند.

🌹بشر که از حقیقت و فطرت خود برگشت می‌کند نسبت به خود به جاهل می‌گردد، جاهل به خود، جاهل به نفس خویش است، چراغ وجودش خاموش می‌شود، جان اگر خاموش شود، جز سیاهی هیچ نخواهد بود.

🌹اگر بالاتر از حیوانیت رنگی نباشد انسان حیوان ناطق می‌شود.

🌹نگرش رباتی به انسان، انسان را از جمادات هم به پایین می‌کشد. بعضا انسان خود را یک محلول شیمیایی و یک دستگاه فیزیکی می‌پندارد.

🌹از جمله تعاریف دیگری که از انسان شده عبارتند از « انسان حیوان ابزار ساز، انسان موجودی ایستا رو دو پا، انسان رونده» است.

🌹انسان بنده خداست، دارای دارای تمام جهاز موجودات، علاوه بر آن دارای عقل و دل ممتاز است، انسان مسجود ملائک و مامور ویژه الهی در عرصه بندگی است، انسان موجودی کمال‌گرا و مزرعه جهان اکبر است.

🔅🌼 انسان نظام احسن الهی است🌼🔅

🌻🔆التين : 4   لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويمٍ

🔆كه ما انسان را در بهترين نظام آفريديم،

🌻🔆التين : 5   ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ

🔆سپس او را به پايين‏ترين مرحله بازگردانديم،

🔅🌼انسان نمایشگر عظیم الهی است 🌼🔅

🌷🔆دَوَاؤُکَ فِیکَ وَ مَا تَشْعُرُ

وَ دَاؤُکَ مِنْکَ وَ مَا تَنْظُرُ

وَ تَحْسَبُ اَنَّکَ‌ جِرْمٌ‌ صَغِیرٌ

وَ فِیکَ انْطَوَی الْعَالَمُ الْاَکْبَرُ

وَ اَنْتَ الْکِتَابُ الْمُبِینُ الَّذِی

بِاَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَر[1]

‌🔆ای انسان، داروی تو در درون  توست؛ در حالی‌که تو نمی‌دانی و دردت هم از از خود توست ت  اما نمی‌نگری؛

آیا گمان می‌کنی که تو موجود کوچکی هستی در حالی‌که دنیای بزرگی در تو نهفته است!

‌ای انسان، تو کتاب روشنی هستی که با حروفش هر پنهانی آشکار می‌شود.

🔅🌼 علت اینکه انسان خود را نمی شناسد فراموشی خداست🌼🔅

🌻🔆الحشر : 19   وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ

🔆و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار كرد، آنها فاسقانند.

🌹تعجب عجیبت‌تر و عظیم‌تر از کسی است که خدا را فراموش کند، اگر انسان خود را فراموش کند که جای تعجب فوق العاده نیست.

🔅🌼عدم تفقه انسان را به پستی می‌راند 🌼🔅

🌻🔆الأعراف : 179   وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ

🔆به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم؛ آنها دلهايى دارند كه با آن تفقه نمی‌کنند؛ و چشمانى كه با آن نمى‏بينند؛ و گوشهايى كه با آن نمى‏شنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند!

🌹تجسم انسانی که به گودال پست‌تر از حیوانیت سقوط نموده سخت نیست، انسان پست هر چیزی را حیوانی می‌بیند و چنین انسانی حس پست‌تر از حیوانی و بینش پست‌تر از حیوانی خواهد داشت. لذاتش لذات پست‌حیوانی خواهد بود.

🌹بشر در آئینه معرفت خود چهره خود را تماشا می‌کند و با آن از خود تعریف می‌سازد؛

🌷🔆وَ قَالَ ‏علی علیه السلام: قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُه‏[2]

🔆ارزش هر شخص به آن چیزی است که نیکویش می‌پندارد.

🌹نگاه شهوت محوری به انسان تعریف فراتر از انسانیت نخواهد داشت.

🔅🌼بینش فطری مسیر دین حق 🌼🔅

🌹اجابت این دعا «وَ مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لَا أَزِيغُ عَنْهَا، وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُكُّ فِيهَا» یعنی، «اجتماع القلوب، تعجیل ظهور، رویت جمال حق».

🌹پذیرفتن انتخاب خدا و شناخت تعریف خدا از دین همان سعادت ابدی است، همان جوهره دعای «اللهم عرفنی نفسک … »

🌹نگاه شخصی به دین، فرقه‌تراشی در دین  الهی است، با تکیه بر محکمات، متشابهات دینی باید حل گردد و گرنه هر گونه تکیه بر متشابهات و ذهنیات و برداشت‌های شخصی و احساسی از دین و بعضا منفعت جویانه از دین موجب زایش شبهات و ظهور فرق مختلف خواهد گشت.

🌹فهم دینی بایستی با حدس و استنباط عاقلانه و عاقلانه و فطریانه و مجاهدانه انجام پذیرد، فقیه دینی حول علم و عقل و فطرت حرکت می‌کند،

🌹فطرت شاهد صدیقی است، شهادت فطرت فصل الخطاب است که در طلب خالصانه تحقق می‌یابد.

🌹فطرت نوردی لازمه وصول حقیقت و تشخیص دین و رسول و ولیّ حق است.

🌹هر کس بخواهد نگاه شخصی خود را در دین داخل کند به تعدا همان اندیشه‌ها دین تولید خواهد شد که مفاوت دین حق خواهد بود.

🌹دین الهی قانون اساسی الهی در هدایت و سعادت است

🔅🌼کسی که عاقل نباشد از جهلش بی‌خبر خواهد بود 🌼🔅

🌹اگر جنود عقل در دل آدمی تثبیت نشود به قطب مخالف خود یعنی جهل سوق خواهد یافت، بی‌شک هر که از نور بگریزد به ظلمت گرفتار خواهد شد، بدتر آنکه جاهل خود را عاقل خواهد پنداشت.

🌹کسی که عقل نداشته باشد، از عقل به معنای عقل، خواهد گریخت.

🔅🌼شبح گل، گل نیست 🌼🔅

🌹 سؤال: آیا اگر دین انسانی وجود ندارد پس هر کار نیک خارج از حوزه دین، مردود است؟

🌹فرق بین کار نیک ایمانی با کار نیک غیر ایمانی(بدون باور دینی) شبیه کار بدون روح است، شبیه گل با تمام «صفا و لطایف و زیبایی و عطر و احساس» با عکس همان گل است، عکس گل زیباست، امام به هیچ وجه جای گل را نخواهد گرفت، انسان با مجسمه‌اش متفاوت است.

🔅🌼وجه مشترک بشر 🌼🔅

🌹سؤال: آیا اخلاق کافی نیست، چه نیازی به دین؟

🌹مگر حوزه جغرافیای اخلاق محدود به یکی و یا چند گزینه ساده است؟

🌹آیا اگر یک عضو ما کامل باشد به دیگر اعضا نیازی نیست؟

🌹چرا این انسان با اخلاق، خدا را به خدایی قبول نمی‌کند؟

🌹بی‌اخلاقی‌ترین و غیر انسانی‌ترین امر فراموشی خدا و دین خداست.

🌹اخلاق مقصد نیست ابزار برای رسیدن به مقصد است.

🔅🌼 آیا انسانیت وجه مشترک انسان‌ها نیست؟🌼🔅

🌹سؤال: آیا در جهان امروزی وجه مشترک مردم نمی‌تواند انسانیت باشد؟ اگر ما این وجه را از انسان‌ها بگیریم آیا جز هول دادن آن ها به سمت حیوانیت نخواهد بود؟

🌹اگر فرض محال را بر این بگیریم که کسی بدون باور دینی به تمام اخلاقیات و قوانین انسانی عمل کند، سوالی پیش می‌آید که: آیا باور به خدای قادر و متعال خارج از قوانین مسلم انسانی است؟ آیا قبول و پذیرش حق از قوانین انسانی نیست؟ اگر به قانون انسانیت پای‌بند باشیم، دین الهی را به آغوش خواهیم کشید، کسانی که دم از انسانیت می‌زنند، اما از دین الهی می‌گریزند، در واقع از قوانین خود انسانیت فرار می‌کنند!

🔅🌼 انسان بی‌دین نقصان‌گراست🌼🔅

🌹انسان بی‌دین به عمر کوتاه دنیوی بسنده می‌کند؛ در حالیکه عمرش به وسعت جهان هستی است بلکه فراتر از آن است به ابدیت است، انسان دی‌دین و تا «خود دینی» دنیا را اول و آخر هستی می‌پندارد.

🌹 اگر امر حق را نادیده بگیریم، این حقیقت مسلم است که تمام خوبی‌های او با مرگ او به پایان خود خواهد رسید. شبیه کسی خواهد بود که باغی را پرورش می‌دهد و وقتی به نهایت رسیدگی خود رسید باغ معدوم و تمام می‌شود؛ در حالیکه تمام اخلاق و احکام ابزاری برای یک هدف عالی هستند، برای رسیدن است نه برای نهادن.

🔅🌼اجماع در دین انسانیت محال است 🌼🔅

🌹اصول و قواعد دین انسانیت را چه کسی تدوین می‌کند چگونه به اجماع تمام انسانها خواهد رسید؟

 اگر بخشی از جامعه انسانی آن را نپذیرند تکلیف چه خواهد شد؟

 آیا دین انسانیت به رای گیری گذاشته خواهد شد و رای اکثریت ملاک مقبولیت خواهد بود؟

 آیا همیشه اکثریت، اندیشه صالحانه از خود صادر خواهد نمود؟

🔅🌼 انسان بی‌دین مفلوک است🌼🔅

🌹انسان با اخلاق غیر دینی نمی‌تواند هیچ انتظاری از خالق خود داشته باشد، حتی نمی‌تواند برای خود آینده‌ای را ترسیم نماید، چرا که بهشت پاداش کسانی است که به خداوندی خدا ایمان دارد، کسی که خالق بهشت را قبول ندارد، هیچ سهمی از آن نخواهد برد، هر چند با اخلاق‌ترین و نیکوترین باشد.

🔅🌼 اخلاق راه بسوی خلاق علیم است🌼🔅

🌹 اینکه کسی بگوید اخلاق را صرفا به جهت اخلاق انجام می‌دهد نه به خاطر دستور و امر مولائی! بداخلاقی روشن است! مثل کسی است که میوه درخت را بدون خود درخت می‌پذیرد، مَثَل اخلاق از این سنگین‌تر است.

مگر محبت بخاطر محبوب نیست؟ محبت برای رسیدن به محبوب است، راه و نشان بسوی محبوب است.

🌹کسی که می‌گوید من اخلاق را صرفا به خاطر همان اخلاق انجام می‌دهد و رضایت و دستوری را نمی‌پذیرد، مگر نمی‌داند که خَلق و خُلق آفریده او است، مگر اخلاق، هنر خلاق علیم نیست، چگونه هنر را بدون هنرمند می‌پذیرد، مگر رضایت خالق، اخلاق را کم رنگ می‌کند، به یقین، پر رنگ و روح‌دار خواهد شد. چرا که اخلاق با او اخلاق است و برانگیزاننده حس اخلاقی نیز خداست؛ انجام رضائی اعمال همان لبخند شیرین به قانوگزار اخلاق است که ارزش انجام کار اخلاقی را باملاحت و باحلاوت می‌کند نه اینکه خلوص را از آن بگیرد.

🔅🌼هر که پشت به دین خدا کند ظالم است 🌼🔅

🌹عدالت همان قرار دادن هر چیز در موضع خویش است، تعیین مواضع اخلاق و احکام انسانی را جز خدا کس دیگری نمیداند.

🌹بشر از جسم خود بی اطلاع است چه برسد به ابعاد بالای خود؛ بشر باید در جای خود بنشیند.

🔅🌼بشر محتاج علم خداست 🌼🔅

🌹سؤال: آیا قواعد و اصول خوب به کل خارج از دایره اعتبار است؟

🌹چه بسا در تشخیص خوب و بد انسان دچار خطا می شود و خوب را بد و بد را خوب تلقی می‌کند، به حق اگر بشر بتواند قواعد و اصول خوبی را تدوین کند در دایره دین الهی خواهد بود نه خارج از آن، آیا امکان دارد که بشر خوبی را بشناسد و آن را قانونی نماید امام خالق آن را فراموش کرده باشد.

🌹اولین اصل و قاعده بشری یافتن راه و نور است که از آن به دین یاد می‌شود.

🔅🌼فلسفه اگر تابع فطرت شودعقل محض است 🌼🔅

🌹سؤال: آیا به کل، هرکسی که در دایره تفکرات فلسفی حرکت کرده است بی بهره از نور محمد و آل محمد بوده است؟

🌹تفکرات فلسفی اگر از دایره فطرت عدول نکند رنگ و بوی الهی خواهد گرفت، تفکرات فلسفی فطری، بی‌شک منتهی به پذیرش جانانه دین الهی خواهد شد، البته مراد از دین، اصل دین بدون تحریف است.

🔅🌼تنکّر تفکر نیست 🌼🔅

🌹سؤال: آیا همواره هر کسی که در جهت اندیشه ورزی بوده است خواسته است که به بدل سازی بپردازد؟ پس این همه دعوت به تفکر از طرف دین به خاطر چیست؟

🌹اندیشه ورزی عاقلانه همیشه مسیرش به سوی نور و روشنایی است، اساس دین بر اندیشه عاقلانه است، آنچه باید از آن گریخت شبه اندیشه بنام اندیشه است که در واقع بجای تفکر، تنکر میکند. تنکّر همان سامانه هوش سیاه شیطانی است.

🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼


[1] ديوان أمير المؤمنين عليه السلام ؛ ؛ ص175  ميبدى، حسين بن معين الدين / زمانى، دار نداء الإسلام للنشر – قم، چاپ: اول، 1411ق.

[2] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص482  شريف الرضى، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.