🌻🔆اعجاز نام محمد🔆🌻

6

🌼🔆🌼رمز اعجاز عصای موسی 🌼🔆🌼

🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹

🔅🌹 «نام محمد شکافنده دریاست»  «شیعه کالبی»  «شیعه علم نوش عترت» «صفحات نمایشگر حقیقت»  «شب مبعث» و … چکیده با تکمله       1403.11.08    علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)  🌹🔅

🔅🌼وجود مبارکی که نامش دروازه معجزات عظیم است 🌼🔅

🌹خدای عزیز و قدیر، نام مبارک حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم  را کلید و دروازه معجزات عظیم قرار داده است و به معنای واقعی عصای دست انبیای عظام در امر رسالتشان بود.

🔅🌼کلید دروازه‌های بهشت 🌼🔅

🌹عصاتر از عصای موسی نامهای مبارک محمد و آل محمد ص است؛ کلماتی که هر حرفش صد کار اعجاز عصای موسی می‌کند؛ قویتر از عصای موسی بود.

🌹اگر حروف نامشان چنین اعجازگر است، حقیقت وجودی‌شان فوق اعجازگری است؛ اگر از کلمات نامشان بگذریم و به معنای کلماتشان برسیم و از آن به عشق و معرفت آنها دست یابیم چه اعجاز فوق اعجازی  شگفت انگیزی را شاهد خواهیم بود.

🔅🌼 نام محمد و آل محمد ص رمز اعجاز عصای موسی ع🌼🔅

🌷🔆وَ ذَلِكَ أَنَّ مُوسَى ع لَمَّا انْتَهَى إِلَى الْبَحْرِ، أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ:

قُلْ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ: جَدِّدُوا تَوْحِيدِي- وَ أَمِرُّوا بِقُلُوبِكُمْ ذِكْرَ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ عَبِيدِي وَ إِمَائِي، وَ أَعِيدُوا عَلَى أَنْفُسِكُمُ الْوَلَايَةَ لِعَلِيٍّ أَخِي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ، وَ قُولُوا:

اللَّهُمَّ بِجَاهِهِمْ جَوِّزْنَا عَلَى مَتْنِ هَذَا الْمَاءِ. فَإِنَّ الْمَاءَ يَتَحَوَّلُ لَكُمْ أَرْضاً.

فَقَالَ لَهُمْ مُوسَى ذَلِكَ. فَقَالُوا: أَ تُورَدُ عَلَيْنَا مَا نَكْرَهُ، وَ هَلْ فَرَرْنَا مِنْ [آلِ‏] فِرْعَوْنَ إِلَّا مِنْ خَوْفِ الْمَوْتِ وَ أَنْتَ تَقْتَحِمُ بِنَا هَذَا الْمَاءَ الْغَمْرَ بِهَذِهِ الْكَلِمَاتِ، وَ مَا يُدْرِينَا مَا يَحْدُثُ مِنْ هَذِهِ عَلَيْنَا فَقَالَ لِمُوسَى ع كَالِبُ بْنُ يُوحَنَّا وَ هُوَ عَلَى دَابَّةٍ لَهُ، وَ كَانَ ذَلِكَ الْخَلِيجُ أَرْبَعَةَ فَرَاسِخَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَمَرَكَ اللَّهُ بِهَذَا أَنْ نَقُولَهُ وَ نَدْخُلَ الْمَاءَ فَقَالَ: نَعَمْ.

قَالَ: وَ أَنْتَ تَأْمُرُنِي بِهِ قَالَ: بَلَى.

 [قَالَ:] فَوَقَفَ وَ جَدَّدَ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ تَوْحِيدِ اللَّهِ- وَ نُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمَا مَا أَمَرَهُ بِهِ، ثُمَّ قَالَ:

اللَّهُمَّ بِجَاهِهِمْ جَوِّزْنِي عَلَى مَتْنِ هَذَا الْمَاءِ.

ثُمَّ أَقْحَمَ فَرَسَهُ، فَرَكَضَ عَلَى مَتْنِ الْمَاءِ، وَ إِذَا الْمَاءُ مِنْ تَحْتِهِ كَأَرْضٍ لَيِّنَةٍ حَتَّى بَلَغَ آخِرَ الْخَلِيجِ، ثُمَّ عَادَ رَاكِضاً، ثُمَّ قَالَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ:

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ أَطِيعُوا مُوسَى فَمَا هَذَا الدُّعَاءُ إِلَّا مِفْتَاحُ أَبْوَابِ الْجِنَانِ، وَ مَغَالِيقُ أَبْوَابِ النِّيرَانِ، وَ مُنْزِلُ  الْأَرْزَاقِ، وَ جَالِبٌ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ وَ إِمَائِهِ رِضَى [الرَّحْمَنِ‏] الْمُهَيْمِنِ الْخَلَّاقِ.

فَأَبَوْا، وَ قَالُوا: [نَحْنُ‏] لَا نَسِيرُ إِلَّا عَلَى الْأَرْضِ.

فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى: أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ وَ قُلِ:

اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ لَمَّا فَلَقْتَهُ.

فَفَعَلَ، فَانْفَلَقَ، وَ ظَهَرَتِ الْأَرْضُ إِلَى آخِرِ الْخَلِيجِ.

فَقَالَ مُوسَى ع: ادْخُلُوهَا. قَالُوا: الْأَرْضُ وَحِلَةٌ نَخَافُ أَنْ نَرْسُبَ فِيهَا.

فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: يَا مُوسَى قُلْ: اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ جَفِّفْهَا.

فَقَالَهَا، فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَيْهَا رِيحَ الصَّبَا فَجَفَّتْ. وَ قَالَ مُوسَى: ادْخُلُوهَا. فَقَالُوا: يَا نَبِيَّ اللَّهِ- نَحْنُ اثْنَتَا عَشْرَةَ قَبِيلَةً بَنُو اثْنَيْ عَشَرَ أَباً، وَ إِنْ دَخَلْنَا رَامَ كُلُّ فَرِيقٍ مِنَّا تَقَدُّمَ صَاحِبِهِ، وَ لَا نَأْمَنُ وُقُوعَ الشَّرِّ بَيْنَنَا، فَلَوْ كَانَ لِكُلِّ فَرِيقٍ مِنَّا طَرِيقٌ عَلَى حِدَةٍ لَآمَنَّا مَا نَخَافُهُ.

فَأَمَرَ اللَّهُ مُوسَى أَنْ يَضْرِبَ الْبَحْرَ- بِعَدَدِهِمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ ضَرْبَةً فِي اثْنَيْ عَشَرَ مَوْضِعاً إِلَى جَانِبِ ذَلِكَ الْمَوْضِعِ، وَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ- بَيِّنِ الْأَرْضَ لَنَا وَ أَمِطِ الْمَاءَ عَنَّا. فَصَارَ فِيهِ تَمَامُ اثْنَي عَشَرَ طَرِيقاً، وَ جَفَّ قَرَارُ الْأَرْضِ بِرِيحِ الصَّبَا فَقَالَ: ادْخُلُوهَا. فَقَالُوا: كُلُّ فَرِيقٍ مِنَّا يَدْخُلُ سِكَّةً مِنْ هَذِهِ السِّكَكِ- لَا يَدْرِي مَا يَحْدُثُ عَلَى الْآخَرِينَ.

فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فَاضْرِبْ كُلَّ طَوْدٍ مِنَ الْمَاءِ بَيْنَ هَذِهِ السِّكَكِ. فَضَرَبَ وَ قَالَ:

اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ- لَمَّا جَعَلْتَ فِي هَذَا الْمَاءِ طِيقَاناً  وَاسِعَةً- يَرَى بَعْضُهُمْ بَعْضاً [مِنْهَا] . فَحَدَثَتْ طِيقَانٌ وَاسِعَةٌ يَرَى بَعْضُهُمْ بَعْضاً [مِنْهَا]  ثُمَّ دَخَلُوهَا.

فَلَمَّا بَلَغُوا آخِرَهَا جَاءَ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ، فَدَخَلَ بَعْضُهُمْ، فَلَمَّا دَخَلَ آخِرُهُمْ، وَ هَمَّ أَوَّلُهُمْ بِالْخُرُوجِ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى الْبَحْرَ فَانْطَبَقَ عَلَيْهِمْ، فَغَرِقُوا، وَ أَصْحَابُ مُوسَى يَنْظُرُونَ إِلَيْهِمْ- فَذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ إِلَيْهِمْ.

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ فِي عَهْدِ مُحَمَّدٍ ص: فَإِذَا كَانَ اللَّهُ تَعَالَى فَعَلَ هَذَا كُلَّهُ بِأَسْلَافِكُمْ- لِكَرَامَةِ مُحَمَّدٍ ص، وَ دُعَاءِ مُوسَى، دُعَاءَ تَقَرُّبٍ بِهِمْ [إِلَى اللَّهِ‏]  أَ فَلَا تَعْقِلُونَ أَنَّ عَلَيْكُمُ الْإِيمَانَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ إِذْ [قَدْ] شَاهَدْتُمُوهُ الْآنَ [1]

🌷🔆امام عسکری (علیه السلام): هنگامی‌که موسی (علیه السلام) در پی گریز از فرعون به دریا رسید، خداوند عزّوجلّ به او وحی کرد: «به بنی‌اسرائیل بگو دوباره مرا به یگانگی یادکنید و در قلب‌هایتان، یاد محمّد (سرور تمامی بندگان زن و مرد مرا بگذرانید و مجدداً در دل‌هایتان ولایت علی (علیه السلام)، برادر محمّد (و ولایت خاندانش را تکرار کرده و بگویید:

 «خداوندا! به حقّ شکوه ایشان، ما را از روی این آب بگذران» تا این‌گونه آب برایتان به خشکی تبدیل شود.

 و بتوانید از آن عبور کنید پس موسی (علیه السلام) این سخن خدا را به بنی‌اسرائیل گفت. آنان گفتند: «آیا ما را به کاری وامی‌داری که آن را ناپسند می‌داریم؟! مگر نه این است که ما به‌خاطر ترس از مرگ از دست فرعونیان در گریزیم؟ حال تو می‌خواهی با گفتن این کلمات ما را به میان این دریای خروشان بفرستی؟ درحالی‌که نمی‌دانیم با انجام این کار، چه بر سر ما خواهد آمد»؟ کالب‌بن‌یوحنا سوار بر اسب و رو به روی آن خلیج چهار فرسخی به موسی (علیه السلام) گفت: «ای پیامبر خدا (! آیا خداوند تو را فرمان داده که ما این کلمات را بر زبان آوریم و به آب داخل شویم»؟ موسی فرمود: «بله»! کالب گفت: «و تو امر می‌کنی که چنین کنیم»؟ فرمود: «بله»! پس، کالب ایستاد و همان‌طور که موسی (علیه السلام) فرمان داده‌بود، خدا را به یگانگی، محمّد (را به پیامبری و علی (علیه السلام) و پاکان خاندان ایشان را به ولایت، یاد کرد. سپس گفت: «خدایا! به حقّ شکوه ایشان مرا از روی این آب بگذران». و سپس با اسب به آب زد و بر روی آن تاخت. ناگهان آب دریا به زیر پای اسب او چون زمینی نرم شد؛ تا اینکه به آن سوی خلیج رسید و باز اسب را تاخت و برگشت و رو به بنی‌اسرائیل گفت: «ای بنی‌اسرائیل! از خداوند و از موسی (علیه السلام) فرمان برید که این دعا، کلید گشودن درهای بهشت و بستن درهای دوزخ، سبب نزول روزی و خشنودی آفریدگار قادر متعال از بندگان زن و مرد خود می‌شود». امّا آنان سرپیچی کرده و گفتند: «ما فقط روی زمین حرکت می‌کنیم.» آنگاه خداوند متعال به موسی وحی کرد که عصایت را به دریا (رود نیل) بزن و بگو: خداوندا! به شکوه محمّد (و خاندان پاک او (علیهم السلام)، این دریا را بشکاف». چون چنین گفت، دریا شکافته‌شد و زمین تا آن سوی خلیج نمایان گشت. موسی (علیه السلام) گفت: «داخل شوید». گفتند: «زمین گل‌آلود است و می‌ترسیم در آن فرورویم». خداوند عزّوجلّ فرمود: «ای موسی (علیه السلام)! بگو خداوندا! به حق شکوه محمّد (و خاندان پاکش (علیهم السلام) زمین را خشک فرما.» چون موسی (علیه السلام) چنین گفت خداوند باد صبا را فرستاد و آن زمین خشک شد. موسی (علیه السلام) گفت: «داخل شوید». گفتند: «ای پیامبر خدا (! ما دوازده قبیله از دوازده پدر هستیم؛ اگر از یک راه داخل شویم، هر قبیله‌ای می‌خواهد از همراهان خود پیشی گیرد و این گونه، از درگرفتن نزاع بین قبیله‌ها در امان نخواهیم‌بود؛ پس اگر برای هر گروه از ما راهی جداگانه باشد، از آنچه که بر آن بیم داریم (نزاع) در امان خواهیم بود». خداوند به موسی (علیه السلام) فرمان داد تا با عصای خود به تعداد قبایل آنها، به دوازده نقطه دریا، دوازده ضربه بزند و بگوید: «خداوندا! به حقّ شکوه محمّد (و خاندان پاکش (علیهم السلام)، زمین را به ما بنما و آب را از ما دور گردان». پس، دوازده راه در میان دریا گشوده‌شد و زمین کف دریا، با وزش باد صبا خشکید. موسی (علیه السلام) گفت: «داخل شوید». گفتند: «اگر هرگروه از ما پا در یکی از این راه‌ها بگذارد، نخواهد دانست چه بر سر دیگران می‌آید.» خداوند عزّوجلّ فرمود: با عصای خود به هر یک از این موج‌های بلند که راه‌های دوازده‌گانه را از هم تفکیک می‌کند ضربه بزن تا باز شود و هرگروه، گروه دیگر را ببیند موسی (علیه السلام)چنین کرد و گفت: «خداوندا! به حقّ شکوه محمّد (و خاندان پاکش (علیهم السلام)، در این دریا راه‌های فراخی بگشا؛ به گونه‌ای که اینان یکدیگر را ببینند». پس، چنین شد و آن‌ها به دریا داخل شدند».

فقال لموسى كالب‏ بن‏ يوحنا و هو على دابة له و كان ذلك الخليج أربعة فراسخ يا نبي اللَّه: اللَّه أمرك بهذا أن نقوله و ندخل قال: نعم. قال: و انت تأمرني به قال: بلى، فوقف و جدد على نفسه من توحيد اللَّه و نبوة محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلم و ولاية عليّ و الطّيبين من آلهما ما أمره به ثم قال اللهم بجاههم جوّزني على متن هذا الماء ثم أقحم فرسه فركض على متن الماء و إذا الماء من تحته كأرض‏[2]

🔅🌼 ای شیعیان مثل «کالب بن یوحنا» باشید🌼🔅

🌷🔆ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: يَا عَمَّارُ اعْتَقِدْ طَاعَتِي- وَ قُلِ: اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ قَوِّنِي لِيُسَهِّلَ اللَّهُ لَكَ‏ مَا أَمَرَكَ‏ بِهِ‏- كَمَا سَهَّلَ‏ عَلَى‏ كَالِبَ‏ بْنِ يُوحَنَّا  عُبُورَ الْبَحْرِ- عَلَى مَتْنِ‏  الْمَاءِ وَ هُوَ عَلَى فَرَسِهِ- يَرْكُضُ عَلَيْهِ لِسُؤَالِهِ اللَّهَ بِجَاهِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.[3]

🌷🔆رسول خدا(ص) به عمار یاسر فرمود: از من اطاعت کن و از خداوند این‌گونه بخواه:  «اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ قَوِّنِی لِیسَهِّلَ اللَّهُ لَک مَا أَمَرَک بِهِ کمَا سَهَّلَ عَلَی کالِبَ بْنِ یوحَنَّا عُبُورَ الْبَحْرِ عَلَی مَتْنِ ‏الْمَاءِ وَ هُوَ عَلَی فَرَسِهِ یرْکضُ عَلَیهِ لِسُؤَالِهِ اللَّهَ بِجَاهِنَا أَهْلَ الْبَیتِ»؛ خدایا به حق محمد و آل طاهرینش به من (عمار) قدرت بده. خداوند نیز امور را برای تو آسان می‌نماید، همان‌گونه که بر کالب بن یوحنا عبور کردن از روی آب را -در حالی که بر روی اسب سوار بود- آسان نمود.

🔅🌼 کالب بن یوحنا که بود؟🌼🔅

🌷🔆آنگاه خداى تعالى منّ و سلوا را  براى آنها(بنی اسرائیل) نازل كرد و كلّيه آنها هلاك شدند غير از يوشع بن نون و پسر عموى او كه نامش كالب‏ بن‏ يوحنّا بود و اينها همان دو نفرى بودند كه خدا در حق آنان فرموده: قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا در زمين تيه سنگى بود كه يكى از آنها آن را بر كتف خود حمل ميكرد.[4]

🌻🔆المائدة : 23   قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ

🔆دو نفر مرد از كسانى كه (از خدا) مى‏ترسيدند و خدا بر آنها نعمت داده بود، گفتند: از اين در (دروازه شهر) بر آنها حمله بريد، و چون بدانجا داخل شديد حتما شما پيروزيد، و تنها بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد.

🔅🌼 کالب بن یوحنا نامدار عالم است🌼🔅

🌷🔆فقال لموسى (عليه السلام) كالب‏ بن‏ يوحنا- و هو على دابة له، و كان ذلك الخليج أربعة فراسخ-: يا نبي الله، أمرك الله بهذا أن نقوله و ندخل الماء؟ قال: نعم. قال: و أنت تأمرني به؟ قال: نعم.

فوقف و جدد على نفسه من توحيد الله و نبوة محمد (صلى الله عليه و آله) و ولاية علي (عليه السلام) و الطيبين من آلهما ما أمره به، ثم قال: اللهم بجاههم جوزني على متن هذا الماء؛ ثم أقحم فرسه، فركض على متن الماء، فإذا الماء تحته كأرض لينة حتى بلغ آخر الخليج، ثم عاد راكضا.[5]

🔅🌼 «محمد» جان حجج خداست و حجت خدا جان‌تر از جان من است🌼🔅

🌹حجت خدا جان‌تر از جان من است.

🌻🔆الأحزاب : 6   النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ في‏ كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُهاجِرينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى‏ أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً

🔆پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسران او مادران آنها هستند؛ و خويشاوندان نسبت به يكديگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرّر داشته اولى هستند، مگر اينكه بخواهيد نسبت به دوستانتان نيكى كنيد؛ اين حكم در كتاب نوشته شده است.

🌹اگر ما روح و عقل داریم، پس چرا نمی‌گوییم نبی جان داریم؛ علیّ جان داریم؛ حسن جان داریم و …

🌹به خدا «محمد و آلش» ص از روح ما از دل و مغز ما به ما نزدیک‌ترند بر ما محسوس‌تر و غالب‌تر و مؤثرترند.

🔅🌼پدرجان بل پدرجان‌جان 🌼🔅

🌷🔆الْعِلَلُ، لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‏ الْعِلَّةُ فِي جُوعِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ هُوَ أَبُ الْمُؤْمِنِينَ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ‏ وَ هُوَ أَبٌ‏ لَهُمْ‏ فَمَا كَانَ أَبُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِمَ أَنَّ فِي الدُّنْيَا مُؤْمِنِينَ جَائِعِينَ وَ لَا يَحِلُّ لِلْأَبِ أَنْ يَشْبَعَ وَ يَجُوعَ وُلْدُهُ فَجَوَّعَ رَسُولُ اللَّهِ ص نَفْسَهُ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ فِي أَوْلَادِهِ جَائِعِينَ.[6]

🔆پیامبر ( در کتاب علل از محمّدبن‌علیّ‌بن‌ابراهیم آمده که علّت گرسنگی پیامبر (این است که او پدر مؤمنان است و خداوند متعال می‌فرماید: النَّبِیُّ أَوْلی بِالمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ و او پدر مؤمنان است و پیامبر آگاه است که در دنیا مؤمنانی وجود دارند که گرسنه هستند و برای پدر حلال نیست که سیر گردد؛ درحالی‌که فرزندانش گرسنه هستند. بنابراین پیامبر گرسنگی را تحمّل می‌نمود چون علم به گرسنگی اولادش داشت.

🌹رسم پدر و فرزندی را بدانیم!

🌹والدین حقیقی و والدین مجازی را از هم باز شناسیم، کسانی که به حقیقت پدر و مادرند و کسانی که مجازی‌اند و تنها نقشی از آن را به نمایش می‌گذارند. همچنین است فرزندان حقیقی و مجازی.

🔅🌼 محمد و آلش بالابر هستی‌اند🌼🔅

🌷🔆 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ قَالَ النَّبِيُّ وَ الْأَئِمَّةُ هُمُ الْأَصْلُ الثَّابِتُ وَ الْفَرْعُ الْوَلَايَةُ لِمَنْ دَخَلَ فِيهَا. [7]

🔆از امام صادق علیه السلام از آیه «آیا ندیدی که خداوند چگونه مثل زده است؟ کلمه پاکیزه مانند درختی است که ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است» فرمود:

مقصود از ریشه استوار، پیامبر اسلام (ص) و امامان پس از او هستند و مراد از شاخه، ولایت است برای کسی که در آن وارد شود.

🔅🌼 شکوه منظومه نبیّ اکرم ص🌼🔅

🌷🔆عَنْ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى‏ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‏ وَ قَوْلِهِ‏ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ اللَّهِ جَذْرُهَا وَ عَلِيٌّ ذِرْوُهَا وَ فَاطِمَةُ فَرْعُهَا وَ الْأَئِمَّةُ أَغْصَانُهَا وَ شِيعَتُهُمْ أَوْرَاقُهَا قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا مَعْنَى الْمُنْتَهَى قَالَ إِلَيْهَا وَ اللَّهِ انْتَهَى الدِّينُ مَنْ لَمْ يَكُنْ مِنَ الشَّجَرَةِ فَلَيْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَيْسَ لَنَا شِيعَةً. [8]

🔆امام صادق (علیه السلام)- سلیمان گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی سِدْرَةِ المُنْتَهی پرسیدم. امام (علیه السلام) فرمود: «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ آنگاه فرمود: «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اصل آن درخت است و علی (علیه السلام) قسمت بالای درخت و فاطمه (سلام الله علیها) تنه‌ی آن و ائمّه (شاخه‌های درخت و شیعیان برگ درختند». عرض کردم: «فدایت شوم! پس معنی المُنْتَهی چیست»؟ فرمود: «به خدا قسم! دین به آن منتهی می‌گردد؛ هرکه از آن شجره نباشد نه مؤمن است و نه شیعه‌ی ما».

🔅🌼مومن از شجره محمدی است 🌼🔅

🌷🔆عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى‏ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ اللَّهِ جَذْرُهَا  وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ذِرْوُهَا وَ فَاطِمَةُ ع فَرْعُهَا وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهَا أَغْصَانُهَا وَ عِلْمُ الْأَئِمَّةِ ثَمَرُهَا وَ شِيعَتُهُمْ وَرَقُهَا فَهَلْ تَرَى فِيهِمْ فَضْلًا فَقُلْتُ لَا فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَمُوتُ فَتَسْقُطُ وَرَقَةٌ مِنْ تِلْكَ الشَّجَرَةِ وَ إِنَّهُ لَيُولَدُ فَتُورَقُ وَرَقَةٌ فِيهَا فَقُلْتُ قَوْلُهُ‏ تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها فَقَالَ مَا يَخْرُجُ إِلَى النَّاسِ مِنْ عِلْمِ الْإِمَامِ فِي كُلِّ حِينٍ يُسْئَلُ عَنْهُ.[9]

🔅🌼شیعه علم نوش عترت است 🌼🔅

🌷🔆يج، الخرائج و الجرائح رُوِيَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: … فِي قَوْلِهِ تَعَالَى- كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ  نَحْنُ‏ نُعْطِي‏ شِيعَتَنَا مَنْ‏ نَشَاءُ مِنْ عِلْمِنَا ثُمَّ قَالَ يُقْنِعُكُمْ قَالُوا فِي دُونِ هَذَا نَقْنَعُ‏ [10]

🔆امام صادق (علیه السلام)- از امام صادق (علیه السلام) روایت است: … در مورد آیه‌ی کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ، بپرسید، ما به هریک از شیعیان که بخواهیم از علم خود می‌دهیم». آنگاه فرمود: «قانع شدید»؟ عرض کردند: «آقا! ما به کمتر از این هم قانع بودیم.

🌹النبی ص پدر علمی، پدر نوری، پدر هستی، پدر آفرینش‌های نو، پدر محبت و عشق، پدر لذت ماست.

🌹حضرت محمد ص شجره اول جهان هستی است و هر چه هست از آن شجره هست.

🌹شجره مبارک محمدی حقیقت جهان هستی است، برگ نیکویی برای این شجره باشیم! برگ اگر درحت نگردد برگ نیست؛ دانه اگر درخت نگردد ظلم در حق درخت روا داشته است.

🌹در کجا خود را بکاریم، در همان شجره اگر خود را حفظ کنیم، به حال کاشتیم و رو به برداشتیم.

🌹ما فرزندی نکردیم، نافرزندیم!

🌹امکان خلع فرزندی از شجره محمدی هست، چه بسیارند «مخلوعان فرزندی».

🌹آیا می‌توانیم به حقیقت این مفهوم را درک کنیم که محمد ص اب مومنین است.

🔅🌼 نمایشگران نبی🌼🔅

🌹رسول خدا ص و آلش را  را در قاب آئینه‌ی جهان هستی مشاهده کنیم، هر خلق نیکویی که هست تفسیری از جمال حضرتش را به نمایش می‌گذارد؛ گل و ریحان و هر چه زیبایی است.

🌹از قاب آئینه دل‌های پاک و ناب به تفسیر جمالش نظاره کنیم، هر آفریده به قابلیت خود قاب آئینه آیات جمیلات و ملیحات و حلویات است.

🌹دل را پاک کن و ناب کن و آنگاه به جمال محمد و آلش تماشا کن.

🌹خدا خودش محمد و آلش را، هر چه آیات و کتابش را نشان خواهد داد، نبی‌اش را حجت‌اش را، حقیقت را نور را …

🌹آفاق و انفس نمایشگران الهی‌اند،

🌹راز «عرفنی نفسک، نبیک، حجتک» یعنوع تنوع شناخت پروردگار غیر قابل شناخت؛

🌹هر یک از ائمه علیهم السلام، نمایشگر عالی حجج دیگرند، «بَه بَه» به این نمایشگران متعالی.

🌹اگر بتوانی از زبان و دل نبی و حجج بگویی، «اللهم عرفنی نفسک» کار تمام است.

🔅🌼 خدای متعال خود مناظرش را نشان‌مان خواهد داد🌼🔅

🌻🔆فصلت : 53   سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيدٌ

🔆به زودى نشانه‏هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مى‏دهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است؛ آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟!

🌷🔆فَقَالَ الصَّادِقُ ع نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ‏ الْآيَاتُ‏ وَ نَحْنُ‏ الْبَيِّنَاتُ وَ نَحْنُ حُدُودُ اللَّهِ.[11]

🔆امام صادق (علیه السلام)- ما امامان نشانه‌های الهی و دلایل آشکار هستیم.

🌹عترت عصمت و طهارت علیهم السلام، در این جهان هستی، آیت وجودی‌شان را به تمام به نمایش گذاشته‌اند، خود را در این جهان هستی به معنای واقعی تفسیر و تاویل نموده‌اند و تبدیل به شاخص و شاهنشاه آیات خدا گشته‌اند.

🌹راز شناخت رسول خدا و قرآن و حجج الهی در معرفی خداست.

🌹ظهور آیات کریمه الهی در دل و جان ما به تجلی غیر بصری است.

🔅🌼 دلهای ما تجلیگاه اسماء حسنای خداست🌼🔅

🌹دلهای ما تجلیگاه اسماء و صفات و کتب و رسولان و اولیاء خداست، خالق خود متجلی است.

🌷🔆 فَتَجَلَّى‏ لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ‏  مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ فَأَرَاهُمْ حِلْمَهُ كَيْفَ حَلُمَ وَ أَرَاهُمْ عَفْوَهُ كَيْفَ عَفَا وَ أَرَاهُمْ قُدْرَتَهُ كَيْفَ قَدَرَ وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ وَ كَيْفَ خَلَقَ مَا خَلَقَ مِنَ الْآيَاتِ وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ مِنَ الْعُصَاةِ بِالْمَثُلَاتِ وَ احْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِمَاتِ‏  وَ كَيْفَ رَزَقَ وَ هَدَى وَ أَعْطَى وَ أَرَاهُمْ حُكْمَهُ كَيْفَ حَكَمَ وَ صَبَرَ حَتَّى يَسْمَعَ مَا يَسْمَعُ وَ يَرَى فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُحَمَّداً ص بِذَلِكَ ثُمَّ إِنَّهُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ لَيْسَ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ شَيْ‏ءٌ أَخْفَى مِنَ الْحَقِّ وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لَا أَكْثَرَ مِنَ الْكَذِبِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ رَسُولِهِ ص وَ لَيْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِكَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ  أَبْوَرَ مِنَ الْكِتَابِ إِذَا تُلِيَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ لَا سِلْعَةٌ أَنْفَقَ بَيْعاً  وَ لَا أَغْلَى ثَمَناً مِنَ الْكِتَابِ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ و[12]

🌷🔆 محمد بن حسين از اجداد خود از امير مؤمنان عليه السّلام روايت كند كه اين خطبه را ايراد فرمود- و ديگران بسند ديگرى روايت كرده‏اند كه آن را در ذى قار (كه جايى ما بين كوفه و واسط بوده) ايراد كرد:- كه پس از حمد و ثناى پروردگار- فرمود:

اما بعد همانا خداى تبارك و تعالى محمد (ص) را بحق مبعوث فرمود تا بندگان خود را از پرستش‏ بندگانش بپرستش خود درآورد و از تعهدهاى بندگانش بتعهدهاى خود برآرد و از فرمانبردارى بندگانش بفرمانبردارى خود كشاند و از تحت سرپرستى بندگانش در تحت سرپرستى خود آورد، و آن پيغمبر را مژده ده و بيم دهنده و خواننده بسوى خدا باذنش و چراغى تابان قرار داد، از آغاز تا انجام (و بعثت آن حضرت) بخاطر برقرارى عذر (براى فرمانبرداران) و بيم (براى نافرمانان) بود، (او را) بهمراه احكامى (برانگيخت) كه بخوبى بيان كرد، و شرحى كه بخوبى پابرجا ساخت، و فرقانى (جداكننده حق و باطلى) كه آن را (از نظر نزول) پراكنده نازل فرمود (تا بهتر بتوانند فرا گيرند) و قرآنى كه (تمام خصوصيات آن را از محكم و متشابه و غيره همه را) بخوبى بيان نمود.

تا بندگان خدا پروردگار خود را كه معرفت در حقش نداشتند بشناسند و بآن خدائى كه منكرش بودند اعتراف كنند، و پس از انكار او را اثبات كنند،

 و خداى سبحان در كتاب خويش بر آنها تجلى كرد بى‏آنكه بچشم سر او را ببينند، بردبارى خويش را بدانها نمود كه چگونه بردبار است و گذشت خود را نشانشان داد كه چگونه گذشت دارد، و قدرتش را بآنها نشان داد كه چگونه قدرت دارد و از سطوت خويش بيمشان داد و بآنها فهماند كه چگونه آيات و نشانه‏هاى توحيد را آفريده و چگونه نابودشدگان نافرمان را بشكنجه‏هاى سخت نابود كرد، و درو شدگان به داس كيفرهاى سخت را درو كرده، و چه سان بندگان را روزى داده و راهنمائى كرده و عطا بخشيده. و حكم خود را بدانها نشان داد كه چگونه (در هر چيز نافذ) است، و چگونه (پس از آن) صبر ورزد تا سخنان ناهنجار بندگان نادان و مفسده‏جوهاى خود را بشنود و (رفتار و كردارشان را) بنگرد.

پس خداى عز و جل محمد (ص) را بدين منظور برانگيخت، ولى بدانيد كه بزودى پس از من زمانى بر شما بيايد كه در آن زمان چيزى پوشيده‏تر از حق و آشكارتر از باطل و زيادتر از دروغ بر خداى تعالى و رسولش (ص) نيست. و در نزد مردم آن زمان بى‏ارزش‏ترين متاع كتاب خدا است در صورتى كه آن طور كه بايد و شايد خوانده شود (و بهمان گونه كه منظور خدا است تفسير گردد) و هيچ متاعى هم باز پرمشترى‏تر و گرانقيمت‏تر از همان كتاب خدا نيست در صورتى كه آياتش از جاهاى خود تحريف و تغيير يابد (و بسود دنيا داران و بر طبق ميل زمامداران بناحق تفسير گردد) و در ميان بندگان و هم در ميان شهرها در آن زمان چيزى از معروف (و كار خير) بيشتر مورد تنفر و انكار نيست، و چيزى هم از منكر (و كار زشت) بيشتر مرغوب نيست، در آن زمان هيچ كار هرزه‏اى بدتر و هيچ كيفرى جان فرساتر از راه‏يابى در وقت گمراهى (يا در نظر گمراهان آن زمان) نيست، چون كه خود قرآن‏دانان قرآن را پشت سر اندازند، و حافظانش آن را بدست فراموشى سپارند تا آنكه خواهشهاى نفسانى آنها را بدنبال خود كشاند، و اين شيوه را (پشت در پشت) از پدران خود به ارث برند، و بدروغ و تكذيب دست بتحريف و تفسير قرآن زنند و آن را ببهاى ناچيزى بفروشند و بدان بى‏رغبت باشند.

در اين زمان است كه قرآن و اهل آن مطرود و رانده از اجتماع گردند و هر دوى آنها رفيقان يك راهند كه كسى پناهشان ندهد، وه كه چه رفيقان وفادار و پسنديده‏اى هستند، و خوشا بحال آن دو و آنچه؟؟؟

🌹خدای متعال آیاتش را نشان‌مان می‌دهد، پیامبرش را اوصیائش را

🌹خدا متعال خودش تمام آیات و احکامش را نشان‌مان می‌دهد.

🔅🌼ما قبل عالم دنیا کلاس‌های عظیمی را گذرانده‌ایم 🌼🔅

🌷🔆 وَ أَخَذَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏: كَانَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ الْخَلْقُ أَرْوَاحٌ وَ أَشْبَاحٌ فِي الْأَظِلَّةِ يُبْصِرُونَ وَ يَسْمَعُونَ وَ يَعْقِلُونَ فَأَخَذَ عَلَيْهِمُ الْعَهْدَ وَ الْمِيثَاقَ لَيُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ بِمَلَائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ تَجَلَّى‏ لَهُمْ وَ جَلَّى عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ التِّسْعَةَ الْأَئِمَّةَ مِنَ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ سَمَّيْتُهُمْ لَكُمْ فَأَخَذَ لِيَ الْعَهْدَ وَ الْمِيثَاقَ عَلَى جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ هُوَ قَوْلُهُ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِهِ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ‏ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ‏ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ: أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى‏ ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا: أَقْرَرْنا قالَ: فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِين‏[13]

🔆زمانی که خدا از فرزندان آدم از صلب‌شان ذریه‌های آنها را گرفت و بر خودشان گواه گرفت «آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری.

خدا آنچه در وجود آنها بود می‌دانست و آفریده‌های خدا، ارواح و اشباح در اظله(سایه‌بان) بودند، می‌دیدند و می‌شنیدند و تعقل می‌کردند، پس بر آنها عهد و میثاق بست که به او ایمان آورند و به فرشته‌های او و کتب و رسولان او؛ سپس برای آنها(حضرت محمد ص را)  تجلّی نمود و جلوه داد، علی و فاطمه و حسن و حسین و نه فرزند پاک حسین را، … پس از تمام انبیاء عهد و پیمان گرفت و آن قول اوست که مرا گرامی داشت بوسیله آن از سخن خدای جلیل: و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خداوند، از پيامبران (و پيروان آنها)، پيمان مؤكّد گرفت، كه هر گاه كتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مى‏كند، به او ايمان بياوريد و او را يارى كنيد! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آيا به اين موضوع، اقرار داريد؟ و بر آن، پيمان مؤكّد بستيد؟» گفتند: « (آرى) اقرار داريم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم.»

🌹تجلی خدا همان اراده خداست، که لوازم شناختش را برای بندگانش آشکار نمود، معرفی نمود؛ لوازم بندگی را به آنها داد؛ علم عبادت و بندگی را به آنها یاد داد؛ به آنچه در عرصه بندگی به آن نیاز داشتند یادشان داد؛ وجودشان را با علم عبادت لبریز نمود؛ پیامبر و علی و فاطمه و اولادش را جلوه داد رونمایی نمود؛ عکس و شناسنامه‌شان را رو نمود.

🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼

🔅🌼 نگاه متعلمانه به جلسه «اعجاز نام محمدی- رمز اعجاز عصای موسی🌼🔅

🌻🔆اعجاز نام محمد🔆🌻

🌼🔆🌼رمز اعجاز عصای موسی 🌼🔆🌼

🔹شامگاه مبعث رسول اکرم (ص)

📅 تاریخ: 1403/11/09 -27 رجب 1446

✨ جلسه: مشکات نور

🎤 سخنران: استاد علی ساعی

📝 برخی موارد مطرح شده در جلسه:

### ✨ شب بعثت؛ کلید درهای بسته ✨ 

شب مبعث شب بسیار مبارکی است؛ شب بعثت، تاج خلقت، شب گشوده شدن دروازه‌های رحمت. این شب، مفتاح برکت و کلید تمام کلیدهای عالم است.

اگر تمام کلیدهای عالم، همراه با محمد (ص) نباشند، جز قفل چیزی نخواهند بود. تنها در همراهی با محمد (ص) است که دروازه‌های خیبر، رحمت و احسان به سوی خلایق گشوده می‌شوند. 

محمد معجزه‌ی اکبر خدا، این عنصر لطیف الهی، در این جهان هستی چه می‌کند؟ درهای پنهان و آشکار جان ما را می‌گشاید. این آقای آقایان، این کلید دروازه‌های آسمان و زمین و دریاها، کیست؟ چگونه او را بشناسیم؟ این همان معجزه‌ی اکبر خداست که در دستان شیعیان قرار گرفته است. 

### 🌊 عصای موسی و راز گشایش دریا 🌊 

محمد (ص) عصای دست ائمه‌ی اطهار است. ائمه با این عصا چه‌ها که نکردند! با این کلید، چه درهایی را که نگشودند! همان‌گونه که موسی (ع) با عصای خود دریا را شکافت، اما راز این شکافتن چه بود؟ چگونه موسی (ع) توانست دریا را به فرمان خداوند بشکافد؟ 

زمانی که موسی (ع) به دریا رسید، قوم او در برابرشان دریای طوفانی را می‌دیدند و در پشت سر، فرعونیان را که قصد قتل عامشان را داشتند. در آن لحظه، خداوند بر موسی وحی کرد و راز گشوده شدن دریا را به او آموخت. این راز، کلید حل مشکلات، کلید شکستن پیکر جهل و ظلم بود. 

### 🕊 توحید، ولایت و گشایش درهای بسته 🕊 

ای موسی، به بنی‌اسرائیل بگو که توحید مرا تجدید کنند، زیرا یکتایی و قدرت مرا از یاد برده‌اند. به بنی‌اسرائیل بگو از ته دل محمد (ص) را یاد کنند، آن محمدی که سید بندگان من است، و باز از جان و دل ولایت علی (ع) و اولاد پاکش را اعاده کنند. آن‌گاه به جاه و جلال آن‌ها قسم دهند که آنان را از میان امواج دریا عبور دهی. 

اگر چنین کنند، آب‌های دریا برایشان هموار خواهد شد. اما بنی‌اسرائیل چه کردند؟ عصا برای شکافتن دریا نیاز نبود، بلکه این حجتی بر بنی‌اسرائیل بود. همان بهانه‌جویی‌هایی که در طول تاریخ داشتند، در کنار رود نیل نیز ادامه یافت…

### 🌟 عصای برتر از عصای موسی 🌟 

عصای موسی (ع) قدرتی شگفت‌انگیز داشت، اما نام مبارک محمد (ص) و آل محمد (ع) از آن نیز اعجازگرتر بود. وجود مقدس ایشان، خود معجزه‌ای الهی است. بنی‌اسرائیل وقتی فرمان خداوند را از زبان موسی (ع) شنیدند، گفتند: آیا ما را به کاری وادار می‌کنی که آن را نمی‌پسندیم؟ ما محمد (ص) و آل او را یاد نمی‌کنیم، یعنی ما با این سخنان خام نمی‌شویم. 

آن‌ها با ترس از جان خود، از دست فرعون گریخته بودند و اکنون از موسی (ع) می‌پرسیدند: آیا می‌خواهی ما را در این دریای خروشان غرق کنی؟ نمی‌دانیم چه بر سرمان خواهد آمد، پس ما این را نمی‌پذیریم! 

### 🌊 ایمان کالب ابن یوحنا؛ کلید عبور از دریا 🌊 

در این میان، کالب ابن یوحنا، که رئیس قبیله‌ی یهودا بود و یکی از دو مؤمن برجسته‌ی بنی‌اسرائیل، رو به موسی (ع) کرد و پرسید: “ای پیامبر خدا، آیا الله تو را امر کرده که ما خود را به آب بزنیم؟” 

موسی (ع) پاسخ داد: “بلی، این فرمان خداست.” 

کالب دوباره پرسید: “آیا تو هم مرا به این کار فرمان می‌دهی؟” 

موسی (ع) پاسخ مثبت داد. پس کالب ابن یوحنا در برابر دریا ایستاد و خدا را به توحید یاد نمود، توحیدش را تجدید کرد، نبوت محمد (ص) را یاد نمود، و ولایت علی ابن ابی‌طالب (ع) را تصدیق کرد. آنگاه با ایمانی استوار گفت: 

“خدایا، تو را به جاه و مقام محمد (ص) و آل او قسم می‌دهم که مرا از دل این دریا بگذران.” 

سپس خود را با اسبش به آب زد و دریا برایش همچون زمینی نرم و هموار شد. او از میان دریا عبور کرد و سپس بازگشت، اسبش را تازاند تا بنی‌اسرائیل را از حقیقت آگاه کند و فریاد زد: 

“ای بنی‌اسرائیل! موسی (ع) را اطاعت کنید! این دعا، کلید درهای بهشت است! این دعا، درهای جهنم را مسدود می‌کند! این دعا، راز نزول ارزاق و روزی است! این دعا، وسیله‌ی جلب رضای خداوند مهیمن و خلاق است!” 

اما بنی‌اسرائیل ابا کردند و گفتند: “ما به آب نمی‌زنیم، تنها از روی زمین عبور خواهیم کرد.” 

پس خداوند بر موسی (ع) وحی کرد…

### 🌊 گشایش دریا به نام محمد و آل محمد (ع) 🌊 

پس خداوند به موسی (ع) وحی کرد: 

“ای موسی، عصایت را به دریا زن و بگو: خداوندا، تو را به محمد (ص) و آل پاکش قسم می‌دهم، این دریا را برای ما بگشا!” 

موسی (ع) عصایش را بر دریا زد، و دریا شکافته شد. زمین از میان امواج نمایان گردید و راهی تا انتهای خلیج گشوده شد. موسی (ع) گفت: “داخل شوید!” 

اما بنی‌اسرائیل گفتند: “زمین گل‌آلود است، می‌ترسیم در آن فرو رویم.”

پس خداوند متعال فرمود: “بگو: خداوندا، تو را به محمد (ص) و آل پاکش قسم می‌دهم، زمین را برای ما خشک فرما.” 

باد صبا وزید و زمین خشک شد. موسی (ع) بار دیگر فرمان داد: “داخل شوید!” 

اما بنی‌اسرائیل بهانه آوردند: “ما دوازده قبیله از دوازده پدر هستیم. اگر وارد این دریا شویم، با یکدیگر به رقابت خواهیم پرداخت و گرفتار می‌شویم. تنها در صورتی که برای هر قبیله راهی جداگانه گشوده شود، داخل خواهیم شد.” 

پس خداوند به موسی (ع) امر کرد تا عصایش را دوازده بار بر دریا بزند و بگوید: “خدایا، زمین را برای ما آشکار کن و آب را از ما دور گردان!” 

دوازده راه جداگانه باز شد؛ هر راه برای یکی از قبیله‌ها، و باد صبا آنها را خشک و هموار کرد. اما باز بنی‌اسرائیل مردد بودند و گفتند: “ما نگران قبیله‌های دیگر هستیم. اگر وارد این راه‌ها شویم، نمی‌دانیم بر آن‌ها چه خواهد گذشت.” 

پس خداوند فرمود: “ای موسی، با عصایت میان این راه‌ها ضربه بزن و بگو: اللهم به جاه محمد و آله الطیبین!” 

موسی (ع) چنین کرد و ناگهان آب‌های میان مسیرها شفاف شد و هر قبیله توانست دیگران را ببیند. آنگاه بنی‌اسرائیل با اطمینان وارد شدند… و باقی ماجرا را می‌دانیم. 

### 🌟 اعجاز نام محمد و آل محمد (ع) 🌟 

این اعجاز نام و مقام محمد (ص) و آل محمد (ع) است؛ همان نامی که دریاها را می‌شکافد، دل‌ها را می‌گشاید، آسمان‌ها را باز می‌کند، و درهای علم را می‌گشاید. 

شاید بتوان گفت، حتی دانه‌هایی که در دل خاک شکافته می‌شوند، رمز شکافته شدنشان را از جاه محمد (ص) و آل محمد (ع) گرفته‌اند. 

### 🍯 شیرینی عسل و محبت محمد (ص) 🍯 

شیرینی عسل، به برکت نام محمد (ص) و آل محمد (ع) است. حال که نام مبارکشان چنین معجزه می‌کند، محبتشان، معرفتشان و عشق پاکشان چه اعجازهایی خواهد کرد؟ 

همراهی با آنان، چه معجزات موسی‌گونه‌ای را در زندگی انسان رقم خواهد زد؟ 

### ❤️ پیامبر، پدر مومنان ❤️ 

ما نه محمد (ص) را به درستی شناخته‌ایم و نه آل محمد (ع) را. اما بدانیم که پیامبر خدا از جان ما، به جانمان نزدیک‌تر است. او تنها پدر مومنان نیست، بلکه پدر ایمانشان، پدر علمشان، پدر نورشان و پدر هستی این جهان است. 

محمد (ص) پدر تمام آفرینش‌های نوین است؛ نه فقط بر انسان‌ها، بلکه بر هر ذرّه‌ی مومن، بر هر گیاه مومن، بر هر کوه و دریا، بر هر فرشته، بر هر پاک و زیبا، او پدر آفرینش است.

### 🌿 محمد (ص)، پدر شجره‌ی اول هستی 🌿 

محمد (ص)، پدر شجره‌ی اول است؛ بلکه خود شجره‌ی اول این جهان هستی است. 

بر وجود مقدسش صلوات عالیات! 

او پدر مومنان است، چنان‌که خداوند می‌فرماید: 

*”او به راستی برای آن‌ها پدر است.”* 

اما این پدر، پدری است که اگر بداند کسی در این دنیا گرسنه است، بر خود حرام می‌کند که سیر شود. 

او خود را گرسنه نگه می‌دارد، تا وقتی یکی از فرزندانش گرسنه است، سیر نخوابد. 

اما کیست که فرزند محمد (ص) باشد؟ 

کیست که چنین ادعایی داشته باشد؟ 

رسم پدر و فرزندی چنین است. 

والد حقیقی این است. 

اگر رسم فرزندی ندانیم، چگونه مومن باشیم؟ 

پس باید والد حقیقی خود را بیابیم! 

و از والدین مجازی جدا شویم؛ مبادا فرزندان مجازی گردیم. 

اگر به حقیقت مومن باشیم، 

می‌توانیم رسول خدا را “پدر” خطاب کنیم. 

### 🌳 شجره‌ی طیبه؛ جایگاه شیعه در درخت طوبی 🌳 

رسول خدا (ص) در شجره‌ی طیبه**، **اصل درخت است. 

علی (ع) بلندای آن درخت است. 

فاطمه (س) تنه‌ی آن درخت است. 

ائمه‌ی اطهار شاخه‌های آن درخت هستند. 

و شیعیان، برگ‌های آن درخت‌اند. 

اما انتهای این شجره‌ی طیبه کجاست؟ 

انتهای این درخت، به سدره‌المنتهی می‌رسد. 

یعنی، وقتی به سدره‌المنتهی رسیدیم، دین ما اثبات شده است. 

اما اگر نتوانیم خود را به سدره‌المنتهی برسانیم، پس حقیقت دین‌داری را درک نکرده‌ایم. 

ما با دین خدا تمرین کردیم تا به سدره‌المنتهی برسیم. 

اما در آنجا چه کنیم؟ 

رازها آنجاست، خبرها آنجاست! 

ما با دین، می‌خواهیم وارد شویم به ماورای این انتها… 

### ❗️ وای بر آنکه از این شجره نباشد! ❗️ 

هرکس که از این درخت نباشد، وا ویلا بر او! 

پس او مومن نیست! 

اگر کسی وجودش جگرپاره‌ی محمد و آل محمد (ع) نباشد، به واقع مومن نیست! 

و آن شیعه‌ی ما نیست. 

اما کیست که این موفقیت را به دست آورد؟ 

شکست‌خوردگان چه کسانی هستند؟ 

اگر از این شجره هستیم، باید هر لحظه طعم محمد و آلش را با تمام وجود حس کنیم! 

آیا شیرینی جایگاهشان و نورانیتشان را حس می‌کنیم؟ 

مگر برگی که به درخت وصل است، از درخت جداست؟ 

هر چه درخت می‌گیرد، به برگ نیز می‌رساند. 

اما ما سرگردان‌تر از بنی‌اسرائیل شده‌ایم. 

خوشا به حال آنان که رفتند، وصل شدند، 

و خود را به سدره‌المنتهی رساندند. 

### 🌟 پدری که فرزندانش را بلند می‌کند! 🌟

آیا نقش وجود مقدسش را بر جان خلقت چنان چسباند که امکان جدایی محال شد؟ 

و آنگاه جلوه‌ی علی (ع) را در آن افکند… 

چگونه افکند؟ 

همه عاشق او شدند! 

و آنگاه جلوه‌ی فاطمه (س) را نیز افکند. 

و سپس فرزند پاکش حسین (ع) را… 

و از تمام انبیا، عهد و میثاق گرفت! 

### 📜 عهد پیامبران و علم الهی 📜 

زمانی که الله از پیامبران عهد گرفت: 

*”زمانی که به شما کتاب و حکمت دادم، آنگاه رسولی به سوی شما آمد، حتماً به او ایمان آورید، حتماً او را یاری کنید!”* 

و خداوند از آنان پرسید: 

“آیا اقرار کردید؟ و بر این پیمان، محکم عهد بستید؟” 

و پیامبران گفتند: “بلی، ما اقرار کردیم!” 

آنگاه الله تجلی نمود! 

علوم لازم برای تمام اهل عالم را معرفی کرد. 

لوازم بندگی را به تمام ذرات عالم عطا نمود. 

پس تجلی کرد، یعنی چه؟ 

یعنی همگان را به علم عبادت و بندگی آگاه کرد. 

یعنی آنچه در عرصه‌ی بندگی نیاز دارند، به آنان آموخت. 

یعنی وجودشان را با علم عبادت لبریز نمود. 

و سپس، محمد (ص) و آل او را بر جان‌ها جلوه داد! 

عکس و شناسنامه‌ی مقدس حضرتش را بر دل‌ها افکند. 

روشن نمود دل خلایق را، با عجایب اولیایش! 

از جمال جمیلش پرده‌برداری کرد! 

رونمایی کرد! 

این نبی خداست! 

و خداوند خود، او را نشان داده است. 

### 🕊 بعثت جاودانه؛ همه‌زمان، همه‌مکان 🕊 

این بعثت، بعثتی جاودانه است! 

این هم‌زمانی است که همه‌ی زمان را در بر گرفته است! 

بعثت نبی مرسل مکرم، همه‌ی ابعاد هستی را پوشانده است! 

همه او را می‌شناسند! 

هم در کوه حرا، هم در هر زمان و هر مکان! 

او بر هر عصر و هر لحظه سایه افکنده است. 

بعثتش، هیچ‌کس و هیچ ذرّه‌ای را از قلم نینداخته است. 

پس زمانی که الله اراده کرد که سینه‌ی او را گشاده کند، 

دلش را شجاع گرداند، 

و رسالتش را بر او نازل سازد، 

کوه‌ها، صخره‌ها، ریگ‌ها، و درختان را به نطق درآورد! 

### 🌎 جهان، محمد (ص) را شناخت! 🌎 

یعنی همه او را می‌شناختند! 

حتی در لحظه‌ای که تازه از دل کوه حرا برخاسته بود! 

زیرا او سرور جهان هستی است! 

و او به رسالت از جانب الله متعال مبعوث گشته است. 

پس درود بی‌پایان بر او و خاندان پاکش! 💖

### 🌿 سلام بر محمد (ص)، سلام بر ولی الله 🌿 

هر کجا که رسیدند، حضرت را خطاب می‌کردند! 

🌟 “السلام علیک یا محمد!” 

🌟 “السلام علیک یا ولی الله!” 

کوه، صخره، ستاره، هرچه که بود، ندا می‌داد: 

🌿 “السلام علیک یا رسول الله!” 

آیا کوه و دشت و درخت از انسان‌ها سبقت گرفتند؟ 

🌿 گویا چنین بود! 

پس جای شرمندگی است که ما هنوز در شناخت او درنگ داریم… 

وقتی به کنارشان می‌رسیدی، می‌گفتند: 

💖 “السلام علیک یا حبیب الله!” 

### 🌟 بشارت بر تو، ای رسول خدا! 🌟 

✨ “بشارت باد بر تو، ای رسول خدا!” 

الله عزوجل به تو فضیلت بخشیده است. 

تو را به زیباترین شکل کامل و تمام رسانده است. 

تو را به زیور و زینت آراسته است. 

اما چگونه او را می‌دیدند؟ 

چگونه آن رسول جمال را می‌شناختند؟ 

آیا او را در نهایت زیبایی و کمال دیده بودند؟ 

و حال، تفاوت و اختلاف را میان او و دیگران مشاهده می‌کردند؟ 

آیا آنها او را دلداری می‌دادند؟ 

که مبادا از سخن قریش محزون گردد؟ 

💫 او برتر از هر چه در این جهان هستی است! 

💫 او محبوب خداوند ازل و ابد است! 

پس درود بی‌پایان بر محمد (ص) و خاندان پاکش! 🌺💖

آیا دیده‌ای که پدری چگونه فرزند خود را بلند می‌کند؟ 

محمد (ص) نیز فرزندانش را بلند می‌کند. 

چگونه؟ 

همان‌طور که درخت، برگ‌هایش را به سوی آسمان بالا می‌برد، 

محمد و آلش، فرزندانشان را به سدره‌المنتهی می‌برند!

### 🌳 محمد (ص) و ائمه (ع)، اصل ثابت شجره‌ی طیبه 🌳 

محمد (ص) و ائمه‌ی اطهار (ع) اصل ثابت این شجره‌ی طیبه‌اند، و فرع آن، ولایت است. 

این درخت، درختی مبارک است. هر که به آن داخل شود، از فیوضاتش بهره‌مند خواهد شد. 

این درخت، می‌خوراند! 

هرچه دریافت کند، به برگ‌ها و شاخه‌هایش می‌رساند. 

اما ما چگونه فرزندی کردیم؟ 

اگر فرزند حقیقی بودیم، تبدیل به درخت می‌شدیم! 

می‌توان برگی از درخت را کاشت و از آن، درختی دیگر رویاند. 

این برگ باید تبدیل به درخت گردد. 

پس هرکه مومن شود، فرزند محمد (ص) و آل محمد (ع) است! 

### ❗️ امکان خلع فرزندی ❗️ 

اما امکان خلع فرزندی نیز هست. 

چه بسیار مخلوقاتی که از صفت فرزندی جدا شدند. 

اما چگونه این مفاهیم را درک کنیم؟ 

پیوند مومنان با این شجره، پیوندی گسسته نیست، پیوندی پیوسته است. 

فرزندان دنیوی، از والدین خود جدا می‌شوند. 

اما مومنان، به هیچ وجه از این پدر جدا نمی‌شوند و نمی‌توانند جدا شوند. 

زیرا او، تا مومنان را مثل خود نکند، دست از آن‌ها برنمی‌دارد! 

### 🏡 پدر مومنان، پدر وجود ما 🏡 

حضرت رسول (ص) ابوالمومنین است! 

فرزند، از والدین خود تغذیه می‌کند. 

برگ، از درخت خود تغذیه می‌کند. 

شاخه، از درخت نیرو می‌گیرد. 

اگر ما روح و عقل داریم، 

چرا نگوییم نبی جان، علی جان، حسن جان، حسین جان داریم؟ 

ما آل پاک حسین (ع) را در جان داریم. 

### 🌟 محمد (ص) و آل او، از روح به ما نزدیک‌ترند! 🌟 

به خدا سوگند، محمد (ص) و آلش، از روح به ما نزدیک‌ترند! 

از مغز ما به ما نزدیک‌ترند! 

محسوس‌تر و مؤثرترند! 

نبی، برگزیده‌ی خداست! 

و خداوند متعال، نقش نبی‌اش را در جان ما افکنده است. 

محمد (ص) و آلش، را باید در قاب آیینه‌ی پاک این جهان هستی مشاهده کرد. 

هر زیبایی که هست، آیینه‌ای است که قسمتی از جمال او را تفسیر می‌کند. 

هر خلق نیکو، بازتابی از جمال حضرتش است. 

هر گل زیبایی که می‌بوییم، 

هر طعم شیرینی که می‌چشیم، 

همه، آیینه‌ای از محمد (ص) و آل اویند. 

این‌ها آیت کبرای خدا هستند! 

پس، دلمان را پاک کنیم، آیینه را صاف کنیم، تا جمال زیبا را مشاهده کنیم. 

زیرا خدا، عکس نبی و آل او را در دل ما انداخته است! 

و دل ما، صفحه‌ی نمایش اوست. 

### ✨ آیات الهی و تجلی در دل‌های پاک ✨ 

به زودی نشانه‌های خود را در اطرافشان و درون جانشان به آنان نشان خواهیم داد. 

مگر حضرات نفرمودند: 

“نحن الآیات و نحن البینات” 

ما، نشانه‌های روشن خداییم! 

همه‌ی موجودات، آیات خداوندند، 

اما محمد (ص) و آل محمد (ع)، خود آیات الهی‌اند که به زیبایی در این جهان تجلی کرده‌اند. 

اگر کسی می‌خواهد حقیقت را بیابد، نباید به دنبال جای دوری برود. 

محل نزدیک است! 

اقرب من کل قریب! 

خدا نزدیک‌تر از نزدیک است! 

و او، خود را در دل ما نشان داده است. 

### 📖 قرآن، تجلی‌گاه خداوند 📖 

پس خدا تجلی نمود! 

اما نه به صورت بصری و حسی، بلکه به شیوه‌ای که خود می‌داند. 

قرآن، تجلی‌گاه خداوند است. 

اما نه تجلی‌ای که بتوان دید. 

دیدن، حجاب است. 

فهمیدن، حجاب است. 

به خدا، خدا بالاتر از این‌هاست. 

پس او خود را نشان می‌دهد، تا نورش را در دل ما غالب کند. 

خداوند در قرآن تجلی می‌کند، اما چگونه؟ 

او خود می‌داند چگونه تجلی کند، تا ما او را یاد کنیم. 

او حلمش را نشان داد، تا بدانیم چگونه بردباری می‌کند. 

او قدرتش را نشان داد، تا بدانیم چگونه قادر است. 

او بندگانش را هشدار داد، تا بدانند عذاب الهی چگونه خواهد بود. 

او نعمت‌هایش را بخشید، تا بدانند که روزی‌دهنده‌ی مطلق اوست. 

و ما، در این مسیر، به سوی سدره‌المنتهی حرکت می‌کنیم…

### 🌟 بعثت محمد (ص)؛ عهد ازلی بنی‌آدم 🌟 

پس خداوند متعال محمد (ص) را برانگیخت. 

اما چگونه؟ 

با شکوه و جلالی بی‌مانند! 

دنباله‌ی این سخن دشوار است… 

چگونه می‌توان ادامه داد؟ 

زمانی که الله از بنی‌آدم، از ذریه‌های آنان، گواه گرفت بر خویشتن: 

*”ألست بربّکم؟”* 

“آیا من پروردگار شما نیستم؟” 

و آنان پاسخ دادند: “بلی، تویی پروردگار ما!” 

در آن هنگام، ارواح در سایه‌ها بودند… 

نمی‌دانم این “اَظِلّه”**، این **مکان رفیع کجا بود؟ 

اما می‌دیدند، می‌شنیدند، تعقل می‌کردند. 

عهد و میثاقشان را خداوند اخذ کرد: 

که به او ایمان آورند، فرشتگانش را تصدیق کنند، کتاب‌هایش را بپذیرند و رسولانش را یاری دهند. 

و آنگاه تجلی کرد بر آنان محمد (ص) را! 

اما چگونه؟ 

نور او را؟ جان او را؟ وجود والای او را؟ 

بر دل‌ها افکند؟

🎥 تماشای کامل سخنرانی در لینک زیر:

https://jamejan.com/j1403.11.09

🔗 سایت جام جان

🌍 jamejan.com

🟠 کانال ایتا جام جان

🔗 https://eitaa.com/jamejan

🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼


[1] التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ؛ ؛ ص246  حسن بن على عليه السلام، امام يازدهم،  مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409 ق.

[2] تفسير الصافي ؛ ج‏1 ؛ ص129  فيض كاشانى، مكتبه الصدر – تهران، چاپ: دوم، 1415 ق.

[3] التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ؛ ؛ ص517  حسن بن على عليه السلام، امام يازدهم، مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409 ق.

[4] ترجمه إثبات الوصية ؛ متن ؛ ص96 مسعودى، على بن حسين – نجفى، محمد جواد، اسلاميه – تهران، چاپ: دوم، 1362 ش.

[5] البرهان في تفسير القرآن ؛ ج‏1 ؛ ص214  بحرانى، مؤسسه بعثه – قم، چاپ: اول، 1374 ش.

[6] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏101 ؛ ص75  مجلسى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

[7] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ؛ ج‏1 ؛ ص60  صفار، مكتبة آية الله المرعشي النجفي – ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

[8] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ؛ ج‏1 ؛ ص60  صفار، مكتبة آية الله المرعشي النجفي – ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

[9] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ؛ ج‏1 ؛ ص60  صفار، مكتبة آية الله المرعشي النجفي – ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

[10] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏46 ؛ ص244  مجلسى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

[11] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏39 ؛ ص88  مجلسى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

[12] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏8 ؛ ص387  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[13] الهداية الكبرى ؛ ؛ ص380  خصيبى، البلاغ – بيروت، 1419 ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.