🌻🔆باقر، سهم تمام خدا🔆🌻

5

 🌼🔆🌼امام باقر، سخنگوی فهم🌼🔆🌼

🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹

🔅🌹 «شراب طهور باقری »  «جریان فطرت »  « علوم رحیمی» « منظره اعظم پنجم»  «شامگاه ولادت امام باقر علیه السلام » و … چکیده با تکمله       1403.10.13    علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)  🌹🔅

🔅🌼خداوندا! محمد باقر کیست؟ 🌼🔅

🌷🔆إِنَّ هَذَا النُّورُ الْأَبْلَجُ‏  الْمُسْرَجُ وَ النَّسِيمُ الْأَرِجُ وَ الْحَقُّ الْمَرْجُ

🌹امام محمد باقر علیه السلام نور زیبای فراخ و تابان، چراغ همیشه به فروزندگی، نسیم پاک و معطر فرحبخش ایزدی، حق و حقیقت همیشه به اهتزاز است.

‏🌷🔆 يَقُولُونَ مَنْ هَذَا فَقِيلَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ عَلَمُ الْعِلْمِ النَّاطِقُ عَنِ الْفَهْمِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع

🌹امام باقر علیه السلام، پرچم علم، سخنگوی فهم، محمد، فرزند علی فرزند حسین فرزند علی فرزند ابوطالب علیهم السلام.

🌹علم بدون باقر، هیچ ظهور و بروزی ندارد، باقر نشان اعلای علم است

🌹« فهم» بدون باقر لال است، باقر زبان «فهم» است، صدای رسای اندیشه، ترانه فرزانگی است.

🌹بدون باقر اثری از «فهم» نیست، هر کسی بدون باقر بی‌فهم است.

🌹فهم قوه تجزیه و تحلیل و ارزیابی و نتیجه‌گیری است. فهم به واقع همان مدیریت اعلای علم برای حصول حقیقت دانست. علم بدون فهم سرگردان است و فهم بدون باقر گنگ و لال است.

🌹هر انسان فهیمی در جان خود روح باقری دارد. بدون باقر فهم در جان‌ها می‌میرد.

🌷🔆أَلَا إِنَّ هَذَا بَاقِرُ عِلْمِ الرُّسُلِ وَ هَذَا مُبَيِّنُ السُّبُلِ وَ هَذَا خَيْرُ مَنْ رَسَخَ فِي أَصْلَابِ أَصْحَابِ السَّفِينَةِ هَذَا ابْنُ فَاطِمَةَ الْغَرَّاءِ الْعَذْرَاءِ الزَّهْرَاءِ هَذَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ هَذَا نَامُوسُ‏ الدَّهْرِ هَذَا ابْنُ مُحَمَّدٍ وَ خَدِيجَةَ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ هَذَا مَنَارُ الدِّينِ الْقَائِمَة

🌹باقر عِلْمِ الرُّسُلِ شکافنده علو رسولان خداست او علم رسولان الهی، دانشگاه پیامبران الهی است.

🌹مُبَيِّنُ السُّبُلِ، باقر روشنی بخش راههاست،

🌹باقر بهترین کس از رسوخ کننده در اصلاب اصحاب سفینه نوح است. جهان پاک شد تا اصلاب، صلاحیت پذیرش انوار باقری یابند.

🌹باقر، یادگار زیبای کشتی نوح است، فاتح نافذ اصلاب اصحاب کشتی نوح است،

🌹باقر، فرزند فاطمه آن نور سفید زیبای درخشان است.

🌹باقر، فرزند فاطمه، آن بانوی همیشه جوان و زنده و پاک است.

🌹باقر، بقیة الله روی زمین است،

🌹باقر، بازمانده الهی، برای خدا مانده،  کسی که علی‌رغم دیگران که از خدا جدایند او خود را برای خدایش نگهداشته است.

🌹باقر، باقی‌مانده خدا در روی زمین، آن که مخصوص خداست، برای خدا خود را نگهداشته، جز خدا برای غیر او هیچ سهمی ندارد، تمام سهم خداست.

🌹باقر، ناموس دهر، شرف و بزرگی و عظمت روزگاران است.

🌹باقر، فرزند محمد، فرزند خدیجه، فرزند علی، فرزند فاطمه،

🌹باقر، منار دین قائمه، چراغ و پرچم دین پابرجا و استوار، بلندای درخش دین الهی، قله درخشان دین، برج فروزان دین، گنبد اعلای دین است.

 🔅🌼نور ابلج 🌼🔅

🌷🔆حَبَابَةُ الْوَالِبِيَّةُ قَالَتْ- رَأَيْتُ رَجُلًا بِمَكَّةَ أَصِيلًا بِالْمُلْتَزَمِ‏  أَوْ بَيْنَ الْبَابِ وَ الْحَجَرِ عَلَى صَعْدَةٍ مِنَ الْأَرْضِ وَ قَدْ حَزَمَ وَسَطَهُ عَلَى الْمِئْزَرِ بِعِمَامَةٍ خَزٍّ وَ الْغَزَالَةُ  تُخَالُ عَلَى‏ تِلْكَ الْجِبَالِ كَالْعَمَائِمِ عَلَى قِمَمِ الرِّجَالِ وَ قَدْ صَاعَدَ كَفَّهُ وَ طَرْفَهُ نَحْوَ السَّمَاءِ وَ يَدْعُو فَلَمَّا انْثَالَ النَّاسُ عَلَيْهِ يَسْتَفْتُونَهُ عَنِ الْمُعْضِلَاتِ وَ يَسْتَفْتِحُونَ أَبْوَابَ الْمُشْكِلَاتِ فَلَمْ يَرِمْ حَتَّى أَفْتَاهُمْ فِي أَلْفِ مَسْأَلَةٍ ثُمَّ نَهَضَ يُرِيدُ رَحْلَهُ وَ مُنَادٍ يُنَادِي بِصَوْتٍ صَهِلٍ أَلَا إِنَّ هَذَا النُّورُ الْأَبْلَجُ‏  الْمُسْرَجُ وَ النَّسِيمُ الْأَرِجُ وَ الْحَقُّ الْمَرْجُ‏  وَ آخَرُونَ يَقُولُونَ مَنْ هَذَا فَقِيلَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ عَلَمُ الْعِلْمِ النَّاطِقُ عَنِ الْفَهْمِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع

🌷🔆 وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي بَصِيرٍ أَلَا إِنَّ هَذَا بَاقِرُ عِلْمِ الرُّسُلِ وَ هَذَا مُبَيِّنُ السُّبُلِ وَ هَذَا خَيْرُ مَنْ رَسَخَ فِي أَصْلَابِ أَصْحَابِ السَّفِينَةِ هَذَا ابْنُ فَاطِمَةَ الْغَرَّاءِ الْعَذْرَاءِ الزَّهْرَاءِ هَذَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ هَذَا نَامُوسُ‏ الدَّهْرِ هَذَا ابْنُ مُحَمَّدٍ وَ خَدِيجَةَ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ هَذَا مَنَارُ الدِّينِ الْقَائِمَة[1]

🔆در مكّه ، در مسجدالحرام بودم، هنگام عصر بود، در آن هنگامى كه آفتاب نور طلايى خود را همانند تاجى بر سر مردان، بر فراز كوهها گسترانيده بود، شخصيّتى را در ملتزم – يا ميان در كعبه و حجر الاسود – ديدم، او كمر خود را با عمامه‏ اى از خز بسته و بر روى خاك ايستاده بود، دستان مباركش را به سوى آسمان بلند كرده و دعا مى‏ نمود. وقتى مردم به سوى او روى آورده و از او از مسايل مشكل و پرسشهاى پيچيده مى‏ پرسيدند ، او پيوسته پاسخ مى‏ داد تا اين كه هزار مسأله را پاسخ داد ، آنگاه برخاست و به سوى منزل خود حركت كرد ، در اين هنگام فريادگرى با صداى بلند فرياد مى ‏زد:

 🔆ألا ! إنّ هذا النور الأبلج المسرح والنسيم الأرج ، والحقّ المرج .

 🔆آگاه باشيد! همانا اين (آقا )، نورى تابان و درخشان، نسيم عطرى خوش‏بو و شخصيّت حقّى است كه مردم او را ترك نمودند .

🔆عدّه ‏اى مى‏ گفتند: اين شخص كيست؟  يكى از حاضران گفت: او، محمّد بن على باقر، نشانه دانش و گوياى دانا ؛ محمّد بن علىّ بن حسين بن علىّ بن ابى طالب ‏عليهم السلام است.

🔆در حديث ديگرى آمده است: ابوبصير گويد: فريادگرى با صداى بلند فرياد مى‏ زد:  آگاه باشيد! اين شخص ، شكافنده علوم پيامبران، روشن‏كننده راه‏ها (راه خدا) ، بهترين فرد از نژاد اصحاب سفينه (نوح‏ عليه السلام) است.

 🔆اين، فرزند فاطمه غرّا، عذرا و زهراست، اين بقيّة اللَّه در زمين خداست، اين گنجينه اسرار الهى در روزگار است، اين فرزند محمّد مصطفى، خديجه كبرى، على مرتضى و فاطمه زهراعليهم السلام است، اين شخص استوانه پايدار دين خداست.

🔅🌼الابلج🌼🔅

☘️الأَبْلَج- م بَلجَاء، ج بُلْج: واضح و آشكار؛ «حَق أَبْلَج»: حقى آشكار، آنكه دو ابرويش بهم پيوسته نباشد، زيبا روى سفيد و گشاده چهره.

☘️البُلْجَةُ و البَلَجُ: تباعدُ ما بين الحاجبين؛ و قيل: ما بين الحاجبين إِذا كان نَقِيّاً من الشعر؛ بَلِجَ بَلَجاً، فهو أَبْلَجُ، و الأُنثى بَلْجاءُ. و قيل: الأَبْلَجُ الأَبيضُ الحسَنُ الواسعُ الوجه، يكون في الطول و القصر. في حديث أُمِّ معبد في صفة النبي، صلى الله عليه و سلم: أَبْلَجُ الوجهِ‏ أَي مُسْفِرهُ مُشْرِقُه، و لم تُرِدْ بَلَجَ الحاجِبِ لأَنها تَصِفُه بالقَرَنِ.  في الحديث: ليلة القَدْرِ بَلْجَةٌ أَي مشرقة. و البَلْجَةُ، بالفتح، و البُلْجَةُ، بالضم: ضَوْءُ الصبح. و بَلَجَ الصُّبْحُ يَبْلُجُ، بالضم، بُلُوجاً، و انْبَلَجَ، و تَبَلَّجَ: أَسْفَرَ و أَضاء. و تَبَلَّجَ الرجل إِلى الرجل: ضحك و هَشَّ. و البَلَجُ: الفَرَحُ و السرور، و هو بَلْجٌ، و قد بَلِجَتْ صدورُنا. الأَصمعي: بَلِجَ بالشي‏ء و ثَلِجَ إِذا فرح، و قد أَبْلَجَني و أَثْلَجَني. و ابْلاجَّ الشي‏ءُ: أَضاء. و أَبْلَجَتِ الشمسُ: أَضاءَت.

🔅🌼 السِّرَاج 🌼🔅

☘️السِّرَاج- ج سُرُج: چراغ، چراغ نفتى كه وسيله‏ى فتيله روشن مى‏شود؛ حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ظاهر ميشود پس در اينصورت آنحضرت چراغ نور پاش است و قرآن و شريعت‏ نور و روشنائى او ميباشد وه چه عالى تعبيرى است «وَ سِراجاً مُنِيراً». امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه 92 نهج- البلاغه درباره آنحضرت فرموده‏ «فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى … سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْءُهُ وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ، وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ»

🔅🌼 النَّسِيم 🌼🔅

☘️النَّسِيم- مص،- ج نِسَام: باد ملايم و نرم، روح، عرق بدن.

🔅🌼 أَرِجَ 🌼🔅

☘️أَرِجَ- أَرْجاً و أَريجاً: از آن بوى خوش پراكنده شد. الأَرِج- [أرج‏]: آنچه كه از آن بوى خوش برآيد. تَأَرَّجَ- تَأَرُّجاً [أرج‏]: از آن بوى خوش پخش شد. [2]

🔅🌼دانش کور 🌼🔅

🌹دانش کور، دانش بدون حجت خداست، چنین دانشی زیان خالص است.

🔅🌼 علوم رحمانی و علوم رحیمی🌼🔅

🌹علوم رحمانی مثل باران رحمت الهی بر سر هر کسی می‌بارد، اما علوم رحیمی تنها بر دل خواص جاری است و خزائن خاص خود را دارد.

🌹علم خاص و سرّ الاسرار  از یک منظر به انسان خاص الخاص تعلق می‌گیرد، نرم‌افزارهای علوم خاص الهی در روی زمین به خفا زندگی می‌کنند.

🌹امام، منبع علوم رحمانی و رحیمی است.

🔅🌼به قله کمال خود نظر کن 🌼🔅

🌹امام از یک منظر همان قله انسانیت در عرصه بندگی خداست. پس امام همان سرّ بندگی خداست.

🔅🌼 مدار امامت🌼🔅

🌹اگر امام، آسمان است تو کهکشانش باش.

🌹اگر امام، کهکشان است تو ستاره‌اش باش.

🌹اگر امام، ستاره است تو سیاره‌اش باش.

🌹اگر امام سیاره است تو ماهش باش.

🌹اگر امام، دریاست تو قطره و صدفش باش.

🌹کافی‌ است خودت را در مدار امام خود  قرار دهی او تو را با خود خواهد برد.

🌹در میدان مغناطیس و جاذبه حجت خدا قرار بگیر.

🌹کیفیت عناصر به تعداد ذرات و نحوه قرار گیری و حرکت آنها مربوط است در میدان امامت ذرات وجودت دگرگون خواهد شد.

🌹به لحاظ نحوه بهره‌مندی از عقل و جنود آن ساختار آدمی رقم می‌خورد.

🌹امام منتهای آن چیزی است که تمنایش داریم، امام منبع عظیم آرزوهاست که خالق بی‌همتا به ودیعت گذاشته است.

🌹ارتباط ما به حجت خدا آسان‌تر ارتباط ما با خودمان است، ما با خدا خودش را می‌شناسیم و با او نبی و حجتش را و با حجت خدا خودمان را. یعنی ما با خدا چه بی‌اسباب و چه با اسباب خودمان را و هر چیزی را می شناسیم.

🌷🔆 الْإِمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَيْثُ الْهَاطِلُ‏  وَ الشَّمْسُ الْمُضِيئَةُ وَ السَّمَاءُ الظَّلِيلَةُ وَ الْأَرْضُ الْبَسِيطَةُ وَ الْعَيْنُ الْغَزِيرَةُ وَ الْغَدِيرُ وَ الرَّوْضَةُ الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِيرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِي الدَّاهِيَةِ النَّآد[3]

🔅🌼منظره اعظم پنجم 🌼🔅

امام باقر علیه السلام منظر اعلی و اعظم پنجم الهی است.

🔅🌼اسم اعظم پنجم 🌼🔅

🌹مجموعه جهان هستی در جان باقری جاری است؛ اسماء اعظم دارای طبقات و ظهور و بطون است.

🌹هر چیزی در جان امام به احصاست و ظهور آن از جان امام به منظر خاص همان امام است، همچون نمایشگر خاصی که خفیات خاصی را بروز می‌دهد.

🔅🌼 عطر و طعم باقری🌼🔅

🌹طعم باقری ملح باقری حُلو باقری خاص خود حضرتش می‌باشد.

🌹حضرت امام باقر علیه السلام هم علم است و هم شکافنده علم.

🌹آب باقری حیات خاص خود آن حضرت است، با حضرت به تجارب جدیدی از زندگی دست می‌یابیم.

🌹حیات باقری شکوهش باقری است.

🌹حیات پنجم، تجارب حیات در درون حیات‌های دیگر است.

🔅🌼 ای شکافنده علم دلم را بشکاف🌼🔅

🌹نیاز به شکافته شدن داری، بگذار باقر، تو را بشکافد کافی است به ولایتش اقتدا کنی.

🌹تو دانه علم الهی هستی، چرا نباید شکوفه دهی؟! تو نیاز به زراعت داری زراعت علم و حکمت.

🔅🌼دستگاه فطرت گشا 🌼🔅

🌹حضرت امام باقر علیه السلام فطرت پنجم دستگاه آفرینش است، فطرت مجسم  و راه‌انداز فطرت در جان‌های آدمی است.

🔅🌼 کلید فطرت🌼🔅

🌹حضرت امام باقر علیه السلام کلید پنج فطرت جان‌هاست.

🔅🌼معرّفان باطنی 🌼🔅

🌹اهل بیت علیهم السلام در جان‌مان به جان، جان می‌دهند، معرّفان ملکوتی در جان‌مان پیوسته سرود سرورشان را می‌سرایند و به اجمل و الذّ انحاء ممکن آنها را به  ما می‌شناسانند.

🔅🌼 فطرت تیز🌼🔅

🌹ائمه علیهم السلام، تندیس و کلمات رسای توحیدند، خالق هستی، توحیدش را از جان حجج خود به دلها می‌تاباند. با حضرات، فطرت توحیدی در جان‌ها احیا می شود.

🌹فطرت و جان ما نیاز به تیزکاری و تمحیص و تخلیص دارد، باورها و فطرت توحیدی نباید ساکن بماند باید به رشد و پرواز دائمی باشد.

🌹توحید فطری را به توحید استدلالی و تفسیری تبدیل نمایید، باغ و گلستانش را بپرورانیم و بنایش را دفیع‌تر سازیم.

🌹فطرت را شکوفا نمایید، دانه فطرت باید بشکافد.

🌹تمام نیات و اعمال باید رنگ و عطر توحیدی یابند.

🌹آن روحی که باید بر هر امری دمیده شود توحید است.

🌹توحید تیزی شمشیر را در شکاف شرک برّان‌تر می‌کند.

🌹یار امام زمانی یار توحیدی است.

🌹مناجات و آیات و روایات علی الخصوص روایات توحیدی راه‌انداز فطرت توحیدی هستند.

🌹خطبه‌های توحیدی را بارها  و بارها تکرار کنیم، تا فطرت توحید‌مان جان گیرد.

🌹نقش ما خواندن سرود توحید و عشق اوست.

🌹جام شراب محمد و آلش را سر بکشید هر چند در تجزیه و تحلیلش بمانید؛ اما طعمش همیشه ذائقه روح را نوازش خواهد نمود.

🔅🌼 کلام باقر شراب طهور باقری 🌼🔅

🌹شراب طهور باقری را سر بکشیم.

🔅🌼 تَوَحَّدَ بِالتَّوْحِيدِ فِي تَوْحِيدِهِ 🌼🔅

🌷🔆عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَتْ أَسْمَاؤُهُ وَ تَعَالَى فِي عُلُوِّ كُنْهِهِ أَحَدٌ تَوَحَّدَ بِالتَّوْحِيدِ فِي تَوْحِيدِهِ ثُمَّ أَجْرَاهُ عَلَى خَلْقِهِ فَهُوَ أَحَدٌ صَمَدٌ مَلِكٌ قُدُّوسٌ يَعْبُدُهُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ وَ يَصْمِدُ إِلَيْهِ وَ فَوْقَ الَّذِي عَسَيْنَا أَنْ نَبْلُغَ رَبَّنَا- وَسِعَ‏ رَبُّنَا كُلَّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً.[4]

🔆جابر بن یزید گوید: از امام باقر علیه‌السلام سؤالی در مورد توحید پرسیدم؟ حضرت فرمود: خداوند – که با اسامی مبارکش منزه از نقائص است که به وسیله‌ی آنها خوانده می‌شود، و در کنه والای خود متعال و بلند مرتبه است  بی‌همتایی که در یگانگی، یکتاست؛  پس توحیدش را بر مخلوقاتش جاری نمود، پس او یگانه، بی‌نیاز، پاک و مبارک است، همه چیز او را عبادت می‌کند، و بسوی او قصد می‌کنند و پروردگارمان فراتر از آن چیزی است تمنای رسیدنش را داریم و علم او بر هر چیزی احاطه دارد.

🔅🌼 یکتایی او گواه یکتایی اوست🌼🔅

🌹فلانی تک است در شجاعت در شجاعتش، فلانی در شجاعتش شجاع تنهاست، فلانی در شجاعتش یگانه شجاع است، حریفی ندارد، تنها حریف شجاعتش خودش است،

🌹در توحیدش به توحید یگانه است، یگانه است در یگانگی. 

🌹گواه توحید او همان توحید است، جز توحیدش برای توحیدش گواهی نیست، یگانگی او  به همان  یگانگی است، ، 🌹زیبایی، گواه زیبایی اوست، عظمتش گواه عظمت اوست، خود عظمت، نشان عظمت اوست

🌹چرا تک است؟ چون که تک است، دال و دلیل یکی است.

🔅🌼 تَفَرَّدَ بِالتَّوْحِيدِ وَ تَوَحَّدَ بِالتَّمْجِيدِ 🌼🔅

🌷🔆تَفَرَّدَ بِالتَّوْحِيدِ وَ تَوَحَّدَ بِالتَّمْجِيدِ وَ تَكَرَّمَ بِالتَّحْمِيدِ وَ عَظُمَ عَنِ‏  الشُّبْهَة[5]

🌹او در توحید تک بود، در تمجید تنها و یکتا و بی‌همتا بود، با حمدش کرامتش ثابت و استوار شد و …

🌹توحیدش را فرد ساخت، تک ساخت، توحیدش تک است، توحیدش را کس نداند، نیابد، به آن ره نیابد چرا که بی‌مثل و نظیر است و به وصف نیاید، وصف، نوعی شبیه‌سازی است. در توحید نمی‌گوییم او در یگانگی چنین است، چرا که «چنین» حکایت از شباهت دارد، بلکه می‌گوییم شبیهی ندارد، نظیری ندارد، نزاید، زاده نشده، تا ذهن را تطهیر نماییم.

🌹اما ما به یگانگی او چنان ایمان داریم که توانایی آن ایمان و یقین را نداریم، چرا که او بر جان‌مان استوار ساخته!

🌹در توحید تفرد دارد

🌹در تمجید توحّد دارد، مجدش وحدت دارد، مجدش تنها و بی‌نظیر است.

🌹در تحمید تکرّم دارد، حمدش مزین به کرم است.

🌹فرد تنهاست، در تنهایی فرد است، به بی‌همتایی تک و یگانه است.

🔅🌼 الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الْمُتَفَرِّدِ 🌼🔅

🌷🔆 رَفَعَاهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع اسْتَنْهَضَ النَّاسَ فِي حَرْبِ مُعَاوِيَةَ فِي الْمَرَّةِ الثَّانِيَةِ فَلَمَّا حَشَدَ النَّاسُ  قَامَ خَطِيباً فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الْمُتَفَرِّدِ الَّذِي  لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ كَانَ وَ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ خَلَقَ مَا كَانَ قُدْرَةٌ  بَانَ بِهَا مِنَ الْأَشْيَاءِ وَ بَانَتِ الْأَشْيَاءُ مِنْهُ فَلَيْسَتْ لَهُ صِفَةٌ تُنَالُ وَ لَا حَدٌّ تُضْرَبُ لَهُ فِيهِ الْأَمْثَالُ كَلَّ دُونَ صِفَاتِهِ  تَحْبِيرُ اللُّغَاتِ وَ ضَلَّ هُنَاكَ تَصَارِيفُ الصِّفَاتِ وَ حَارَ فِي مَلَكُوتِهِ  عَمِيقَاتُ مَذَاهِبِ التَّفْكِيرِ وَ انْقَطَعَ دُونَ الرُّسُوخِ فِي عِلْمِهِ جَوَامِعُ التَّفْسِير[6]

🔆امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین(ع) براى مرتبه دوم مردم را به جنگ معاویه برانگیخت چون مردم جمع شدند به سخنرانى برخاست و فرمود: ستایش خدای راست كه یگانه و یكتا و بى‌نیاز و تنهاست، بود او از چیزى نیست و آفرینشش از چیزى نبوده، تنها با قدرتى آفریده كه به سبب آن از همه چیز جدا شده و همه چیز از او جدا گشته است، براى او صفتی كه بدان توان رسید نباشد و حدی كه براى آن مثل آورند نیست آرایش لغت‌ها از توصیف او ناتوان و ستودن‌هاى گوناگون در آن‌جا گم گشته و حیران است: راه‌هاى عمیق اندیشه نسبت به ملكوت او سرگردان و تفاسیر جامع از نفوذ در علمش بریده گشته، پرده‌هاى ناپیدا نزد كنه پنهانش حایل شده و خردهاى تندرو نسبت به مطالب دقیق در نزدیك‌ترین درجاتش گم گشته، پر بركت باد خدائی كه دوربینى همت‌ها به او نرسد و زیركی‌هاى عمیق او را در نیابد، متعالى است آن‌كه وقت قابل شماره و عمر دراز و صفت محدود ندارد (عمر دراز براى كسى است كه دورانش پایان داشته باشد) منزه باد آن‌چنان خدائی كه نه آغازى دارد كه از آن شروع شود و

🌹اگر اصحاب تفکر متحد شوند و نفوذ کنند در میان ملکوتش گم می‌شوند.

🔅🌼 تَوَحَّدَ بِالرُّبُوبِيَّةِ 🌼🔅

🌷🔆 تَوَحَّدَ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْوَحْدَانِيَّةِ وَ اسْتَخْلَصَ بِالْمَجْدِ وَ الثَّنَاءِ وَ تَفَرَّدَ بِالتَّوْحِيدِ وَ الْمَجْدِ وَ السَّنَاءِ وَ تَوَحَّدَ بِالتَّحْمِيدِ وَ تَمَجَّدَ بِالتَّمْجِيدِ وَ عَلَا عَنِ اتِّخَاذِ الْأَبْنَاءِ وَ تَطَهَّرَ وَ تَقَدَّسَ عَنْ مُلَامَسَةِ النِّسَاءِ وَ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ مُجَاوَرَةِ الشُّرَكَاءِ فَلَيْسَ لَهُ فِيمَا خَلَقَ ضِدٌّ وَ لَا لَهُ فِيمَا مَلَكَ نِدٌّ وَ لَمْ يَشْرَكْهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الْمُبِيدُ لِلْأَبَدِ [7]

🌹ربوبیتش یکتاست، ربوبیت اختصاص به او دارد، خودش را به وحدانیت مخصوص ساخت.

🌹قداست، فردانیت، وحدانیت خود را ثابت کرد، برای خلایق اثبات نمود، آگاه نمود،

🔅🌼 تَقَدَّسَ وَ تَفَرَّدَ وَ تَوَحَّدَ 🌼🔅

🌷🔆عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ اسْمُهُ وَ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ سُبْحَانَهُ وَ تَقَدَّسَ وَ تَفَرَّدَ وَ تَوَحَّدَ وَ لَمْ يَزَلْ وَ لَا يَزَالُ وَ هُوَ الْأَوَّلُ‏ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ‏ فَلَا أَوَّلَ لِأَوَّلِيَّتِهِ رَفِيعاً فِي أَعْلَى عُلُوِّهِ شَامِخُ الْأَرْكَانِ رَفِيعُ الْبُنْيَانِ عَظِيمُ السُّلْطَانِ مُنِيفُ الْآلَاءِ سَنِيُّ الْعَلْيَاءِ الَّذِي عَجَزَ الْوَاصِفُونَ عَنْ كُنْهِ صِفَتِهِ وَ لَا يُطِيقُونَ حَمْلَ مَعْرِفَةِ إِلَهِيَّتِهِ وَ لَا يَحُدُّونَ حُدُودَهُ لِأَنَّهُ بِالْكَيْفِيَّةِ لَا يُتَنَاهَى إِلَيْهِ.[8]

🔆امام صادق (ع) فرمود: به راستى خداى تبارك اسمه و تعالى ذكره و جل ثنائه، منزه است و مقدس، يگانه است و تنها، هميشه بوده و هميشه هست، او است اول، او است آخر و او است ظاهر و هم باطن، اول بودنش را آغازى نيست، در اعلاى علوّش رفيع است و اركان او فراز است و دستگاهش منيع است. عظيم السلطان است و راد نعمت است و بزرگواريش درخشان است، آن است كه همه ستايش گويان از كنه وصفش درمانده‏اند. و توان تحمل معرفت الهيت او را ندارند و نتوانند او را محدود نمايند، زيرا با چگونگى نتوان به آستان حضرت او رسيد.

همانا خدا نامش مبارک است و یادش متعالی است و ثنائش با جلالت است و منزه است او و مقدس است و فرد است و همیشه بوده و همیشه هست و خواهد بود و او اول ایت و آخر و ظاهر و باطن و برای اولیت او آغازی نیست؛ در بلندای رتبه والایش رفیع است، ارکانش ارجمند، بنیانش رفیع، سلطانش عظیم، آلائش افراخته، ‌العلیائش سنیّ، که وصف‌کنندگان از کّنه وصف او عاجزند.

🔅🌼 شرح صمد 🌼🔅

🔅🌼 الصَّمَدَ هُوَ السَّيِّدُ الْمَصْمُودُ إِلَيْهِ 🌼🔅

🌷🔆أَنَ‏  الصَّمَدَ هُوَ السَّيِّدُ الْمَصْمُودُ إِلَيْهِ- هُوَ مَعْنًى صَحِيحٌ مُوَافِقٌ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ».

وَ الْمَصْمُودُ إِلَيْهِ: الْمَقْصُودُ فِي اللُّغَةِ.[9]

🔅🌼 الصَّمَدُ السَّيِّدُ الْمَصْمُودُ إِلَيْهِ 🌼🔅

🌷🔆 عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الصَّمَدُ قَالَ السَّيِّدُ الْمَصْمُودُ إِلَيْهِ فِي الْقَلِيلِ وَ الْكَثِيرِ.

🔆داود بن قاسم جعفرى روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام محمد تقى عليه السلام عرض كردم كه: فداى تو گردم، معنى صمد چه چيز است؟ حضرت فرمود كه:

«سيد و بزرگى كه تمام خلق به سوى او قصد كنند در اندك و بسيار».

🔅🌼 تَأْوِيلِ الصَّمَدِ 🌼🔅

قَالَ ع‏ إِنَّ الصَّمَدَ هُوَ السَّيِّدُ الْمَصْمُودُ إِلَيْهِ.

هُوَ مَعْنًى صَحِيحٌ مُوَافِقٌ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ الْمَصْمُودُ إِلَيْهِ الْمَقْصُودُ فِي اللُّغَةِ قَالَ أَبُو طَالِبٍ فِي بَعْضِ مَا كَانَ يَمْدَحُ بِهِ- النَّبِيَّ ص مِنْ شِعْرِهِ-

وَ بِالْجَمْرَةِ الْقُصْوَى إِذَا صَمَدُوا لَهَا-يَؤُمُّونَ قَذْفاً  رَأْسَهَا بِالْجَنَادِلِ‏

يَعْنِي قَصَدُوا نَحْوَهَا يَرْمُونَهَا بِالْجَنَادِلِ يَعْنِي الْحَصَى الصِّغَارَ الَّتِي تُسَمَّى بِالْجِمَارِ وَ قَالَ بَعْضُ شُعَرَاءِ الْجَاهِلِيَّةِ شِعْراً

مَا كُنْتُ أَحْسَبُ أَنَّ بَيْتاً ظَاهِراً-لِلَّهِ فِي أَكْنَافِ مَكَّةَ يُصْمَدُ-

يَعْنِي يُقْصَدُ وَ قَالَ ابْنُ الزِّبْرِقَانِ-

وَ لَا رَهِيبَةَ إِلَّا سَيِّدٌ صَمَدٌ-

«3» وَ قَالَ شَدَّادُ بْنُ مُعَاوِيَةَ فِي حُذَيْفَةَ بْنِ بَدْرٍ-

عَلَوْتُهُ بِحُسَامٍ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ-خُذْهَا حُذَيْفُ فَأَنْتَ السَّيِّدُ الصَّمَدُ-

وَ مِثْلُ هَذَا كَثِيرٌ وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ السَّيِّدُ الصَّمَدُ الَّذِي جَمِيعُ الْخَلْقِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِلَيْهِ يَصْمُدُونَ فِي الْحَوَائِجِ وَ إِلَيْهِ يَلْجَئُونَ عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَ مِنْهُ يَرْجُونَ الرَّخَاءَ وَ دَوَامَ النَّعْمَاءِ لِيَدْفَعَ عَنْهُمُ الشَّدَائِدَ.[10]

أي لم يكن في الازل أحد يوحده فهو كان يوحد نفسه فكان متفردا بالوجود متوحدا بتوحيد نفسه ثمّ بعد الخلق عرفهم نفسه و أمرهم أن يوحدوه، أو المراد أن توحده لا يشبه توحد غيره فهو متفرد بالتوحيد أو كان قبل الخلق كذلك و أجرى سائر أنواع التوحد على خلقه إذا الوحدة تساوق الوجود أو تستلزمه لكن وحداتهم مشوبة بانواع الكثرة كما عرفت. (آت)[11]

🔅🌼 تفسير و بيان صمد 🌼🔅

و خدا برتر است از اين نقص؛ برترى بزرگ (و اما آنچه در اخبار وارد شده از آن‏كه معنى صمد، توپر است، عالم كه مراد از آن، يكى از حضرات ائمه معصومين- عليه و عليهم السلام- است به آنچه فرموده داناتر است و آن حضرت معنى آن را بهتر  مى‏داند) و اين‏كه حضرت امام محمد تقى عليه السلام فرمود كه: صمد، سيد مصمود اليه است معنى درستى است كه به فرموده خداى عزّوجلّ‏ «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» موافقت دارد. و مصمود اليه، در لغت عرب، به معنى مقصود است و ابوطالب پدر امير المؤمنين عليه السلام در بعضى از اشعار خويش كه پيغمبر صلى الله عليه و آله را به آن مدح فرموده، مى‏فرمايد:

و بالجمرة القصوى اذا صمدوا لهايؤمّون قذفا رأسها بالجنادل‏

يعنى «و به جمره دورتر از همه جمرات ثلاث كه در منى است-/ يعنى جمره عقبه-/ چون قصد آن نمايند، سر آن را مى‏شكنند، يا قصد سر آن مى‏كنند و به سنگ‏ها كه به سوى آن مى‏افكنند» (و در بعضى از نسخ كافى، به جاى قذفا، و رَضْخَا واقع شده و رَضَخْ به فتح اول و سكون دوم، سنگ بر چيزى انداختن و كوفتن و شكستن است).

و كلينى در بيان شرح اين بيت، فرموده كه: يعنى جانب آن را قصد كردند و آن را به سنگ‏ها مى‏زدند، يعنى: سنگ ريزه‏هاى كوچك كه آنها را جِمار مى‏نامند. و بعضى از شعراى جاهليت، گفته است كه:

ما كنت أحسب ان بيتاً ظاهراًاللَّه فى أكناف مكَّة يصمد

يعنى «نبودم كه بپندارم كه خدا را خانه‏اى است هويدا در نواحى مكّه، كه مصمود- يعنى مقصود- باشد كه مردم، قصد آن كنند و به زيارت آن روند. و مراد از آن، خانه كعبه است- رزقنا اللَّه و ايّاكم زيارتها-).

وزبرقان گفته كه:

و لا رهيبة الا سيّد صمد.

يعنى: «و نيست رهيبه كه اسم ممدوح اوست، مگر بزرگى كه مردم قصد او مى‏كنند، در حوائجى كه دارند».

و شدّاد بن معاويه در باب حذيفة بن بدر گفته كه:

عَلَوتُهُ بِحُسامٍ ثمّ قلت له‏خذها حذيف فأنت السيّد الصمد.

باب در بيان امتناع حركت و انتقال خدا يعنى: «بلند نمودم او را شمشيرى جان‏ستان، پس به او گفتم كه: اين ضربت را بگير اى‏حذيفه كه تويى بزرگى كه مردم در حاجات خويش قصد تو مى‏كنند» (و شدّاد اين را از روى استهزا و ريشخند به حذيفه گفت؛ چنانچه فرشتگان به فرموده خدا به گناه‏كار بعد از آن‏كه به قهر و عنف، او را گرفته و در ميان جهنم كشيده و آب جوش بر سر او ريخته‏اند كه بدنش به آن گداخته شود، از روى ريشخند مى‏فرمايند كه‏ «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ» يعنى: «بچش و اين عذاب را بكش. به درستى كه تويى عزيز و بزرگوار»).

بعد از آن كلينى فرموده كه: و مثل اين- يعنى اشعارى كه در باب صمد مذكور شد- بسيار است و خداى عزّوجلّ، سيد صمد است كه تمام خلق از جن و انس به سوى او قصد مى‏كنند، در جميع حوائج و به او در سختى‏ها و پناه مى‏برند (كه آنها را از ايشان دفع و رفع نمايد)، و فراخى خوشحالى و دوام نعمت‏ها را از او اميد دارند.[12]

🔅🌼 شرح باء🌼🔅

و قوله عليه السّلام: «توحّد بالتوحيد في توحيده» الباء للسببية و في للظرفية كما يقال: فلان واحد بالشجاعة في شجاعته، أو الباء للظرفية و في للسببية على العكس، و الثاني أقرب من حيث المعنى فاستبصر.[13]

🔅🌼 فرد 🌼🔅

مترادف فرد: تک، تنها، مفرد، واحد، جدا، دیار، شخص، کس، نفر، بی مانند، بی نظیر، وحید، یکتا، یگانه، طاق، عزب، مجرد، منفرد

متضاد فرد: جفت

برابر پارسی: تن، تک، یگانه، بی همتا، بی مانند، تنها

🔅🌼 ندّ🌼🔅

نَدِيد الشى‏ء- چيزى است كه در اصل و جوهر با چيز ديگرى همگون و شريك باشد، كه اين خود نوعى از همسانى و شباهت است، زيرا- مثل- و مانند واژه‏هائى هستند كه در هر مشاركتى گفته ميشود، پس هر- ندّى- مثل و مانندى است ولى هر شبيه و مثلى- نِدّ- يا شريك نيست.

نِدُّهُ‏- و نَدِيدُهُ‏ و نَدِيدَتُهُ‏- هر سه در يك معنى بكار ميرود.

(5). «النِدّ»: مثل الشي‏ء في الحقيقة الذي يضادّه في اموره و ينادّه، أي يخالفه. النهاية، ج 5، ص 25 (ندد).

🔅🌼 المتوحّد 🌼🔅

و المتوحّد: البليغ الوحدانيّة كالمتكبّر البليغ الكبرياء.

و في القاموس: اللّه الأوحد، و المتوحّد ذو الوحدانيّة

و قيل: المتوحّد: هو المستنكف عن النظير كما قيل: المتكبّر: هو الذي تكبّر عن كلّ ما يوجب حاجة أو نقصانا، و معنى أحديّته تعالى أنّه لا ثاني له في الوجود و الوجوب و لا كثرة في ذاته و صفاته ذهنا و خارجا، و في اصطلاح أرباب الحال:

و الفرد: قيل: هو الوتر و هو الواحد.

و قال الراغب: الفرد الذي لا يختلط به غيره فهو أعمّ من الوتر و اخصّ من‏ الواحد، و يقال: في اللّه فرد تنبيها على أنّه خلاف الأشياء كلّها في الازدواج المنبّه عليه بقوله تعالى: و من كلّ شي‏ء خلقنا زوجين‏.

و قيل: المستغني عمّا سواه كما نبّه عليه بقوله غنيّ عن العالمين، و إذا قيل: هو متفرّد بوحدانيّة فمعناه: هو مستغن عن كلّ تركيب و إزدواج تنبيها على أنّه بخلاف الموجودات كلّها، انتهى‏.

و قيل: الفرد: من لا نظير له، و المتفرّد: البليغ الفردانيّة.

و قيل: هو الذي تفرد بخصوص وجوده تفردا لا يتصور أن يشاركه غيره فيه فهو الفرد المطلق أزلا و أبدا، و المخلوق إنّما يكون فردا إذا لم يكن له في أبناء جنسه نظير في خصلة من خصال الخير و ذلك بالإضافة إلى أبناء جنسه و بالاضافة إلى الوقت، إذ يمكن أن يظهر في وقت آخر مثله، و بالإضافة إلى بعض الخصال دون الجميع فلا فردانيّة على الإطلاق إلا للّه تعالى.

و الكريم: ذو الكرم و الجود.

قال الراغب: إذا وصف اللّه بالكرم فهو اسم لإحسانه و نعمه المتظاهرة، انتهى.

و قد يستعمل الكرم بمعنى انتفاء النقائص عن الشي‏ء، و اتّصافه بجميع المحامد، و هذا المعنى صحيح في وصفه تعالى.

و المتكرّم: البليغ الكرم أو المتنزّه عمّا لا يليق بجنابه الأقدس من قولهم: تكرّم عنه بمعنى تنزّه.

و العظيم: الذي جاوز حدود العقول أن تقف على صفات كماله و نعوت جلاله، و أصل العظم في الأجسام ثم استعمل في مدركات البصائر، و هي متفاوتة في العظم تفاوت الاجسام، فما لا يتصوّر أن يحيط العقل أصلا بكنه حقيقته و صفته‏ منها فهو العظيم المطلق و هو اللّه تعالى.

و المتعظّم: البليغ العظمة أو المستنكف أن يكون له نظير في عظمته.

و الكبير: هو الذي كلّ شي‏ء دونه لكمال وجوده و كمال الوجود يرجع إلى شيئين:

أحدهما: دوامه أزلا و أبدا، فكلّ وجود مقطوع سابقا أو لا حقا فهو ناقص، و لذلك يقال: للإنسان إذا طالت مدّة وجوده أنّه كبير: أي كبير السن طويل مدّة البقاء، و لا يقال: عظيم السن، فالكبير يستعمل فيما لا يستعمل فيه العظيم، فإن كان ما طال وجوده مع كونه محدودا و مدّة البقاء كبيرا، فالدائم الأزلي و الأبدي الذي يستحيل عليه العدم أولى بأن يكون كبيرا.

و الثاني: أن وجوده هو الوجود الذي يصدر عنه وجود كلّ موجود، فإن كان الذي تمّ وجوده في نفسه كاملا و كبيرا فالذي حصل منه الوجود لجميع الموجودات أحقّ أن يكون كاملا و كبيرا.

و المتكبّر: ذو الكبرياء و العظمة و الجبروت، فهو الذي يرى الكلّ حقيرا بالإضافة إلى ذاته، و لا يرى الكمال و الشرف و العزّ إلّا لنفسه، فإن كانت هذه الرؤية صادقة كان التكبّر حقّا محمودا و كان صاحبها جديرا بأن يتكبّر حقّا، و لا يتصوّر ذلك على الاطلاق إلّا للّه تعالى، و إن كان ذلك الرأي باطلا و لم يكن ما يراه من التفرّد بالعظمة كما يراه كان التكبّر باطلا مذموما، و كلّ من رأى العظمة و الكبرياء لنفسه على الخصوص دون غيره كانت رؤيته كاذبة و نظره باطلا إلّا اللّه تعالى.

 و العليّ: الذي رتبته أعلى المراتب العقليّة و هي رتبة العليّة فإنّ ذاته المقدّسة هي مبدء كلّ موجود حسّي و عقلي، و علّته التامّة المطلقة التي لا يتصوّر فيها النقصان بوجه ما كما تقدّم بيانه.

و المتعال: المبالغ في العلوّ، أو المستعلي على كلّ شي‏ء بقدرته، أو المتنزّه عن‏[14]

🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼

🔅🌼نگاه متعلمانه به بحث «باقر سهم تمام خدا» 🌼🔅

🔹 باقر، سهم تمام خدا

🔹 ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام

📅 تاریخ: 1403/10/13 – 1 رجب 1446

✨ جلسه: مشکات نور

🎤 سخنران: استاد علی ساعی

برخی موارد مطرح شده در جلسه:

🌸 عرض تبریک و تهنیت به ملکوتیان عالم 

خداوندا، باقرت را به ما بشناسان؛ باقر علم نبی‌ات را، این آقای آقایان را، این نور ابلج، المسرج، النسیم ارج، الحق المرج را به ما بشناسان، کما هو حق آقا باقر العلم النبی. خداوندا، به خداوندیت حضرتش را به ما بشناسان تا روحمان جلا گیرد. به قامت و حجیتش،

 امام باقر، نور زیبا و گشاده‌ترین نور جهان است. شکافته‌شده‌ترین و شکفته‌ترین نور، اگر نور به کمالش بشکافد، جمال امام باقر آل محمد ظاهر می‌شود. 

🌿 چراغ همیشه‌فروزنده 

چراغ همیشه به فروزندگی این نسیم معطر جهان هستی، عطر فرح‌بخش ایزدی باقر است. باقر حق و حقیقت است که همیشه به اهتزاز است. باقر همان حق و حقیقت به اهتزاز است. امام باقر، پرچم علم است و ناطق از فهم است. چگونه؟ خداوندا، سِرّ این فراز را بگشایم. باقر، سخن‌گوی فهم است. عجب توصیفی است از مقام باقریت. یعنی اگر باقر نبود، فهم به نطق درنمی‌آمد. فهم گنگ بود، فهم لال بود. 

🍂 سری در باطن 

اگر باقر نبود خبری از فهم و فهمیدن نبود. من که می‌فهمم، هرکسی که می‌فهمد، سِرّی در باطن خود دارد؛ سِرّی باقری در جان خود دارد. به خدا اگر این سِرّ نبود، باقر در بطن و فطرتش نبود، اصلاً فهمی از جهان به هیچ وجه نداشت. اگر فهمی هم داشت، فهمش نه ظهوری داشت، نه بروزی؛ گنگ و ناپیدا بود، لال بود. پس باقر با هر فهم ما به سخن است. وقتی می‌فهمیم یعنی باقر جانمان به نطق درمی‌آید. بدون باقر، فهم از این جهان هستی رحلت می‌کند. باقر پرچم علم است. علم بدون باقر هیچ تابشی ندارد، ظهوری ندارد. باقر است که نشان اعلای علم است. 

🌳 باقر و فهم 

باقر، صدای رسای اندیشه، ترانه‌ی فرزانگی است. بدون باقر، ما خبری از عقل نداریم.

فهم چیست؟ آیا فهم قوه‌ی تجزیه و تحلیل، ارزیابی و نتیجه‌گیری است؟ فهم همان قوه‌ای است که باعث می‌شود ما از علم بهره‌برداری کنیم.

 اگر فهم نباشد، علم در جانمان مهندسی نخواهد شد و به حکمت ختم نخواهد شد.

 فهم، همان مدیریت اعلای علم در جان ماست.

 علم وقتی به نحو احسن مدیریت می‌شود، یعنی انسان می‌فهمد. بدون فهم، علم سرگردان است و هیچ مفهومی نخواهد داشت. تنها فهم است که علم را برای ما خوش‌طعم می‌سازد و مفهوم می‌بخشد. 

🌾 جان فهم و باقر آل محمد 

جان ما سِرّ این فهمیدن به باقر آل محمد است. 

🌺 باقر کیست؟ 

 پسر علی بن الحسین، پسر سجاد است. سجادی که پسر حسین و حسینی که پسر علی است. 

🌷 علم الرسل 

چگونه از سر باقر بگویم؟ باقر کیست؟ باقر همان علم‌الرسل است.

🌼 باقر، دانش انبیا 

باقر دانش انبیاست. شکافنده‌ی علم رسولان خداست. می‌شکافد، شخم می‌زند، علم رسولان را، میوه‌هایش را، زیبایی‌هایش را می‌رویاند و به ظهور می‌رساند.

 باقر در بطن این جهان چه می‌کند؟ نمی‌دانم! در جان و بطن من چه خبرهاست؟ به خدا که من نمی‌دانم و نمی‌فهمم. حوادث، ظهورها، بروزها و اسراری است  در وجودم، در جانم سِرّ باقری دارم. باقر در جانِ جهان من به مأموریت است. می‌شکافد آنچه را که باید بشکافد. قلوب مستعد را می‌یابد. هم قلوب عام را می‌شکافد و زیر و رو می‌کند و هم قلوب خاص را می‌گرداند. باقر زنده و جاوید است و همیشه به امر خداست. 

🌿 سر الله اعظم 

باقر به انجام مأموریت خداست. به خدا این باقر سِرّ الله اعظم است. هنوز هم حجت خداست و خواهد بود. تا الی‌ابد خواهد بود. باقر شکافنده‌ی علم و دانشگاه انبیاست. 

🌸 مُبَیّن راه‌ها 

این آقا، باقر، مُبَیّن راه‌هاست. راه‌ها را به روشنایی می‌رساند. یعنی بدون باقر، راه‌ها کور و تاریک هستند، ناپیدا هستند. باقر است که راه را برای ما نشان می‌دهد. یعنی اگر باقر نبود، خورشید راهش را در آسمان گم می‌کرد. از روی تعارف نیست، “مُبَیّن السُّبل” همین است. 

🍂 بنیان عظیم خلقت 

اگر باقر نبود، الکترون در گردش خود دور هسته راهش را گم می‌کرد. هیچ عنصری در این عالم نبود، هیچ بنیانی نبود. خدا، بنیان عظیم خلقتش را به اسرارهایش که یک سرش باقر است، وصل کرده است. این حکمت و خواست خداست که چنین اراده کرده است. اگر نبود چه می‌شد؟ باقر علم رسولان، روشنی‌بخش راه‌ها، باقر است.

 خدا جهان را پاک می‌کند تا تنها اصلاب پاک بمانند. تا اصلاب پاک استعداد آن را بیابد که نور باقری در آن اصلاب طلوع کند. اگر عالم پاک نبود، خبری از باقر در این کره‌ی خاکی نبود. 

🌾 نور زیبای باقر 

خالق هستی این جهان را تطهیر نمود تا نور زیبای باقرش بدرخشد و این جهان را در خود بگیرد. بهترین است؛ رسوخ‌کننده در اصلاب و سفینه‌ی روح است. 

🌷 فرزند فاطمه

اگر کلام امام را  نمی‌فهمم، باید هزاران بار بخوانم. امام لال را به گویایی می‌رساند. در محضر «امام ناطق عن الفهم» نطقش را بخوانیم، به فهمش خواهیم رسید و با تمام وجود درکش خواهیم کرد.

🌿 لذت کلام باقری 

عجب لذتی دارد کلام باقری؛ هرچند نمی‌فهمم، اما لذتش را درک می‌کنم. 

🍂 توحید جاری در جان 

توحیدش را بر خلقش جاری کرد. من نیازی به رسیدن به توحید ندارم؛ باید توحید را حس کنم،  همچون آبی در جانم جاری است. عطشان چگونه مزه‌ی آب را می‌فهمد؟ عطش وقتی آب زلال را سر می‌کشد، با تمام وجودش آن را درمی‌یابد، سخن آب را درمی‌یابد، چون در تمام ذرات وجودش جاری است. توحید نیز همین‌گونه است. خدا در وجودمان جاری‌اش ساخته.

🌺 عبادت تکوینی و تشریعی 

تمام اشیا او را عبادت می‌کنند. همان کافر هم او را عبادت می‌کند، هرچند نفهمد. به تکوین اگر باز کنیم، به تشریع نیز عبادت می‌کند، اما نمی‌داند. نمی‌تواند از عبادت او بگریزد؛ ناممکن است. همه به سوی خدا روانه‌اند. نمی‌شود به سوی او روانه نشد یا او را انتخاب نکرد؛ محال است. او صمد است؛ یعنی همه به سوی او هستند و تنها او را قصد می‌کنند. 

🌾 تعالی پروردگار 

پروردگارمان فراتر از آن چیزی است که ما تمنای رسیدن به آن داریم.

🌳 احاطه‌ی علم الهی 

دانش پروردگارمان، هر چیزی را در خود گرفته است. در آغوش خویش نگه داشته، احاطه کرده است. خدا متعالی است. در توحید،

 هرکسی می‌تواند عشق و حس خود را از جام شراب باقری بیان ‌کند، اما هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که تفسیر کلام او را می‌گوید. 

🌼 سرود توحید 

خدا در توحیدش متعالی است؛ در یگانگی‌اش تنهاست. توحیدش را به آفریده‌هایش جاری کرده است. واحد و صمد و قدوس و یگانه است. هر چیزی او را عبادت می‌کند، هر چیزی در احاطه‌ی علم اوست. در توحیدش تک و یگانه است. زیبایی‌اش- به خدا- گواه زیبایی است، عظمتش گواه عظمت است. چگونه توصیف کنیم پروردگارمان را؟ تنها سرودش را بخوانیم و حظ آن را ببریم. 

🍂 بیان صفات الهی 

پروردگار حدی ندارد که بتوان او را با مثال توصیف کرد. توصیف‌کنندگان از کنه صفات او درمانده‌اند. چگونه برسد به ذات والای او. برای صفات و الوهیت او نمی‌توان حدی قائل شد؛ چرا که با چگونگی به منتهایش نمی‌رسند. 

🌸 توحید و یگانگی 

توحیدش تفرد دارد، تفردش به توحید است. او در یگانگی، بی‌همتاست. هیچ‌کس نمی‌تواند او را به شایستگی تعریف و تمجید کند. تنها اوست که می‌تواند خود را تحمید و تمجید کند.

🌿 ایمان و طعم توحید 

ما به یگانگی او چنان ایمان داریم که از ما انسانی ساخته و ما را به ایستگاه رسانده است. کافی است بیدار شویم. اوست که توحید را به جانمان استوار کرده است. کافی است که طعمش را بچشیم و درکش کنیم.

این باقر است؛ فرزند فاطمه‌ی غرّا. آن فاطمه، آن نور خالص، آن نور سفید همیشه‌درخشان خدا. باقر است؛ فرزند فاطمه‌ای که همیشه زنده، جوان، پاک و زیبای تمام است. 

🌳 بقیه‌الله 

چگونه توصیف کنیم باقر را؟ باقر کیست؟ باقر، بقیه‌الله است. کیست که باقر را می‌ستاید؟ این آقا، این مظلوم‌ترین مظلوم‌ها در دوران خود، در این ارض، بقیه‌ی خداست. در ارض خدا، بقیه‌الله زمان خویش بود و هست. ما بقیه‌الله داریم. تک‌تک حجج خدا بقیه‌الله هستند. امام محمد باقر، بقیه‌الله باقری است در ارض خدا. 

🌸 معنای بقیه‌الله 

معنای بقیه‌الله چیست؟ بازمانده‌ی خدا در روی زمین. معنایش چیست؟ یادگار خداست. یعنی آن کسی که تنها خودش را برای خدایش نگه داشته است. آنکه تنها خود را برای خدایش نگه می‌دارد، می‌شود بقیه‌الله. تنها مانده‌ی خدا در روی زمین، می‌شود بقیه‌الله؛ آن وجودی که تمام وجودش سهم خداست. برای غیر خدا از خود سهمی نگذاشته. سهم کامل خداست. این باقر. 

🌿 استواری دین خدا 

ناموس دهر است، شرف روزگاران است، بزرگی و عظمت دهر است. بزرگی و عظمت دهر اگر باقر نبود، برای روزگاران شرفی نبود.

 باقر کیست؟ فرزند محمد است، فرزند خدیجه است، فرزند علی و فاطمه است. این باقر، منار دین قائمه‌ی خداست. همان استواری دین خدا همین باقر است. یعنی دین خدا همیشه به بنیان است، به استواری کامل است. چرا؟ چون باقر در این جهان است. پرچم و چراغ دین همیشه به استواری است. بلندای درخشش دین خدا، قله و برج فروزان و گنبد اعلای دین خداست. 

🌾 باقر و ظهور حق 

امام زمان ما بقیه‌الله ارض حاضر ماست. فردای ظهور، به حق دوازده تاج دارد. دوازده برق درخشان دارد، دوازده برج اعلی دارد. مبادا تمام ابراجش را زیارت نکنیم.

🌸 حجت و علم 

مبادا دیده‌ی ما به تاج‌های حجت روشن نشود. تک‌تک حضرات حجج، تاج‌های حجت آخر خدا هستند. چقدر امام زمانمان را زیارت خواهیم نمود؟ اگر خواستار دیدار کامل امام زمانمان هستیم، باید تک‌تک امامانمان را بشناسیم و به حجج متصل شویم تا آخرین فیض را از حجت خدا به تمام ببریم. بدون شناخت حجت، هر چیزی در این عالم کور است. علم نیز بدون حجت کور است. علم و دانش بدون حجت جز زیان چیزی ندارد. 

🌿 بارش علم رحمانی و رحیمی 

علم در این جهان هم رحمانی است و هم رحیمی. یعنی هم بارش عامی و هم خاصی دارد. مانند بارانی که علم رحمانی آن بر روی همه می‌بارد، اما علم رحیمی او بر اشخاص خاص نازل می‌شود. اسرار خاص بر جان چه کسانی می‌بارد؟ نرم‌افزار خاص خدا در روی زمین در حال گردش است. 

🍂 علوم علوی و فاطمی 

علوم علوی و فاطمی داریم. هر که آن‌ها را شناخت، به علم خاصه‌ی او دست خواهد یافت. علم خاص به مفت داده نمی‌شود. آن بهره‌ی عام اگر با ناسپاسی باشد، گرفته می‌شود. 

🌺 صحیفه‌ی علم 

کسی که پای صحیفه‌ی سجادیه می‌نشیند، تغذیه‌ی علم می‌کند. به خدا روزی نورش را دیده، جهانیان را خیره خواهد کرد. علوم باقری، جعفری، کاظمی، رضوی، هادوی، عسکری و بقیه‌اللهی داریم. 

🌾 معادن و خزائن علم 

اگر می‌خواهیم به علم برسیم، معادن و خزائن علم حضرات حجج خدا هستند. باید آن‌ها را بشناسیم. انسان‌های خاص روی کره‌ی زمین در حال تغذیه هستند، در رحم این جهان هستند و روزی از آن خارج خواهند شد. قابلیت‌ها و عجایبشان آشکار خواهد شد. 

🌳 ارتباط با حجت خدا 

این حجت را نگه داریم تا جانمان آرایش خاص خود را بگیرد. به خدا، ارتباط با حجت خدا سهل است، آسان‌تر از ارتباط ما با خودمان. چرا که خدا به واسطه‌ی همان حجت، به خودمان می‌رساند. اگر حجت او نبود، ما خود را نمی‌شناختیم. 

🌼 باران رحمت امام 

امام، ابر پرباران است. بارانش تمامی نمی‌پذیرد. امام روزی خداست. هر چه را که آرزو کنیم، در جان امام جمع است. امام باقر، منظره‌ی پنجم خداست؛ منظره‌ی اعلی و اعظم خداست. امام باقرمان نیز مجموعه‌ی جهان هستی را در جان خود دارد. 

🌸 باقر و جان جهان 

امام باقر، آب است و نان. آب است و حیات. قوه‌ای خاص به واسطه‌ی او به جان ما می‌رسد. اگر حیات باقری شکوفا شود، وجودمان منظره‌ی اعلای باقری به خود می‌گیرد. 

🌿 شکوفایی فطرت 

چه کنیم که شکافنده‌ی علم، صدر ما را نیز بشکافد؟ وجود فطرتمان را بگشاید، شکوفا کند و بپروراند؟ چه کنیم که به حوزه‌ی ولایتش وصل شویم؟ این دستگاه عظیم فطرت‌گشا، این کلید اعظم فطرت، باقر را در دلمان به ما معرفی می‌کند. 

🍂 توحید و فطرت 

از خدایمان بخواهیم که معرفتش را عجین جانمان بسازد. فطرتمان را تیز کنیم. توحید فطری را به توحید استدلالی و تفسیری تبدیل کنیم. فطرتمان را بپرورانیم و عجایب را آشکار کنیم. نورش را بروز دهیم. باید تمام افکار و نیتمان رنگ توحیدی بگیرد. 

🌺 گلزار باقری 

سِرّی به گلزار باقری بزنیم و جام طهور او را سر بکشیم تا مست کلام بی‌بدیل او شویم.

🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼


[1] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج‏4 ؛ ص182 علامه – قم، چاپ: اول، 1379 ق.

[2] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏46 ؛ ص259  مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.

[3] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص200  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[4] التوحيد (للصدوق) ؛ ؛ ص136  ابن بابويه، جامعه مدرسين – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1398ق.

[5] الغارات (ط – القديمة) ؛ ج‏1 ؛ ص100  ثقفي، ، دار الكتاب الإسلامي – قم، چاپ: اول، 1410 ق.

[6] الغارات (ط – القديمة) ؛ ج‏1 ؛ ص98  ثقفي، ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال، ، دار الكتاب الإسلامي – قم، چاپ: اول، 1410 ق.

[7] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص136  كلينى،  دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[8] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص137  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[9] الكافي (ط – دارالحديث) ؛ ج‏1 ؛ ص306  كلينى، دار الحديث – قم، چاپ: اول، ق‏1429.

[10] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص123  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[11] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص123  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[12] تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى)، ج‏1، ص: 393  كلينى، دار الحديث – قم، چاپ: اول، 1388 ش.

[13] التوحيد (للصدوق) ؛ ؛ ص136 ابن بابويه، محمد بن على، جامعه مدرسين – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1398ق.

[14] رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين ؛ ج‏6 ؛ ص284  كبير مدنى، دفتر انتشارات اسلامى – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.