🌼🔆🌼تنور فطرت🌼🔆🌼
🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹
🔅🌹 «رمز ولایت رضا » «ذکر الهی رمز ولایت » « رموز متعالی معرفت» «توحید آغاز بندگی است » «شب شهادت امام رضا علیه السلام» و … چکیده با تکمله 1403.06.13 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌹🔅
🔅🌼 نقشه و جغرافیای کلی بحث سامانه بهجت و سرور🌼🔅
🌼 امام رضا علیه السلام مُزیّن المومنین، آقای بهجت و سرور است؛ بهشت بدون رضا هیچ طعم و مزه ای ندارد بدون او جهان هستی، خوشی را احساس نخواهد کرد.
🌼 معرفت حق رضا چیست؟ اینکه شخص بداند که رضا، امامی است که اطاعت او واجب است.
🌼 در آفرینش، رضا، رضی است خداوند خود نام او را علی گذاشته است.
🌼 حجت شیعه واقعی در روز قیامت، حضرت رضا است. چه کسی می تواند به مقام شیعه بودن امام رضا برسد؟ شیعه کیست؟ آن کسی است که پیوسته با امام خویش است.
🌼 امام رضا علیه السلام فرمود: هرکس از ما باشد( هرچند از نزدیکان و خویشان ما باشد) اگر در طاعت خدا نباشد، از ما نیست .
🌼 قانون اول ولایت اطاعت از پروردگار متعال است، هرکس عاشق رضاست، باید مطیع خدا باشد.
🌼 خویشاوندی با اهل بیت علیهم السلام، تنها با اطاعت خداوند، معنی مییابد.
🌼 امام رضا علیهالسلام می فرمایند: شیعیان ما، تسلیم امر ما هستند.
🌼 کسی که یک خط از دستورات امام را نخوانده، اما خود را بندهی امام میداند، به خیال خامی خفته است.
🌼 قول رضا، خطبههای توحیدی حضرت، همچون بوستان اوست، هرکس در این بوستان قدم نزده باشد و عطر آن را استشمام نکرده باشد، شیعه رضا نیست.
🌼 حضرت می فرمایند: شیعیان ما کسانی هستند که با دشمنان ما مخالفت میکند، هرکس این خصوصیت را نداشته باشد، شیعه نیست. حد و حدود شیعه بودن را بدانیم.
🌼 امام رضا علیهالسلام از انجیل این چنین نقل می کند: خوشا به بندهای که به واسطه آن بنده، خدا یاد شود وای بر آن بندهای که به واسطه او، خدا فراموش شود.
🌼 هرکس با عقل، خدا را پرستش کند از اهل دنیا و طلب کنندگان آن خواهد گریخت و آنچه را نزد خداست، جستجو میکند.
🌼 مومن زمانی که خود را از دنیا کَند، اوج میگیرد و شیرینی عشق خدا را میچشد اما اهل دنیا این چنین مومن را چگونه میبینند؟ تصور میکنند که گویا او قاطی کرده است ( اما به واقع او با حب خدا آشنا شده و از اهل دنیا جدا شده)
🌼 اموال و اولاد نیز خود ممکن است وسیله نسیان یاد خدا باشد، اما همین ها خود می تواند تبدیل به منبع ذکر خدا شوند.
🌼 بیمعرفتی، همان بیدینی محض است( متظاهران بیدیناند)
🌼 معرفت اولیه، اعطایی و عاریتی است.
🌼 معرفت ثانویه به طلب خالصانه، مجاهدانه، طیبانه است.
🌼 وسیله الله اعظم، معرفت الله، همیشه باید به روح و جان متصل باشد. امام حسین فرمودند: ای خلایق، ای بندگان خدا، خدا بندگانش را نیافرید مگر اینکه او را بشناسند و به واسطه این شناخت، او را عبادت کنند تا از عبادت ماسوی الله خلاص شوند.
🌼 یعنی هرکس بنده نیست اسیر تمام بندگان خدا شده.
🌼 ارتباط با امام، یعنی ارتباط با وجودی که به تمام، در ارتباط با خداست. امام بدون حجاب با خدا در ارتباط است چون خود حجاب است!
🌼 امام سامانه معرفتی صرف است. امام یعنی فطرت صد، فطرت بالفعل. معرفت با امام، یعنی اتصال به سامانه راه اندازی مجدد.
🌼 ما هر اندازه که با حواسمان آشنا هستیم، می توانیم از آن بهره ببریم، اگر دیده خود را نمی شناختیم، کور بودیم.
اگر معرفت صد درصدی نسبت به چشمم داشتم کل جهان هستی، را اول و آخر آن را میدیدم.
🌼 سامانه اعظم معرفت الله ۱۲ رمز دارد تا به این دوازده رمز نرسیم، به عبادت خدا دست نیافتهایم.
🌼 حجت خدا یعنی سلسله عصب معرفت الله.
🌼 غسل زیارت، نوعی پاکیزه ساختن برای ارتباط با پاکیزگان است.
🌼 هرکس تقوا پیشه کند، سیراب می شود و عقل او را بالا خواهد برد. تنها با جسم و بدنش، با مردم ملاقات خواهد نمود و عقل و دلش در جای دیگری به یاد خدا خواهد بود.
🌼 اصحاب حدود، آنهایی که به واسطه انجام گناهی مستحق حد شده اند، مسلمان هستند اما مومن نیستند و کافر هم نیستند. الله تعالی به هیچ وجه مومنی را به آتش وارد نخواهد کرد و کافر نیز به هیچ وجه از آتش جدا نخواهد شد چرا که خداوند به او وعده آتش داده است .
🌼 خداوند به هیچ وجه غالیان را نخواهد بخشید.
🌼 گناهکاران اهل توحید، به آتش، همیشگی نخواهند بود. این جمله بیانگر آن است که توحید انتهای مسیر نیست بلکه ابتدای آن است اول بندگی است، ما خیال می کنیم، توحید ایستگاه آخر بندگی است. شفاعت ائمه تنها شامل اهل توحید خواهد شد.
🌼 ابتدا و شروع بندگی خداوند معرفت است، معرفت هم عبادت است هم اسباب عبادت. عبادت بدون معرفت، عبادتی است خاموش و مرده، معرفت، اعطایی است و تنها کافی است طلب شود.
🌼 معرفت فعلی است از افعال خدا. او فعلش را در جان ما تحقق میبخشد و عبادت ما رنگ خدایی میگیرد.
🌼 انسان پیوسته روی معرفت الله قرار دارد، فقط کافی است خود را روی این ریل نگه دارد.
🌼 معرفت سه نوع است، اللهم عرفنی نفسک (معرفت تاویلی) اللهم عرفنی نبیک (معرفت تفسیری) اللهم عرفنی حجتک (معرفت هندسی)
🔅🌼 صنایع امام رضا علیه السلام🌼🔅
🌹صنعتی بنام رضا که خدای صانع با آن جهان را آباد میکند.
🌹ملاحت و جلالت رضا، این صنعت عظیم خدا به زمین و آسمان رسیده است، اما میزان طعمی که از حضرت گرفته شده متفاوت است،
🌹حضرت امام رضا علیه السلام، حجت زمین و آسمان است، یعنی زمینیان و آسمانیان باید از حضرت بهره بگیرند! میزان بهرهبردای وابسته به درایت و ظرفیت خلایق است
🌹سرآخر باید با رضا به رضا برسیم.
🌹دروازههای علم، یعنی کلاسهای آموزشی برای تقرب الی الله.
🔅🌼 امام رضا علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام🌼🔅
🌷🔆 قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يُقْتَلُ حَفَدَتِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِي مَدِينَةٍ يُقَالُ لَهَا طُوسُ مَنْ زَارَهُ إِلَيْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِيَدِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ غَرِيبٌ شَهِيدٌ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِينَ شَهِيداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى حَقِيقَة[1]
🔆و حمزة بن حمران روايت كرده است كه امام صادق عليه السّلام فرمود: يكى از نوههاى من در زمين خراسان در شهرى بنام طوس كشته مىشود، هر كس كه با شناخت حقّش او را زيارت كند، من در روز قيامت او را با دست خود ميگيرم و به بهشت داخل ميسازم، اگر چه از اهل کبار باشد. راوى گفت: گفتم: فدايت شوم، شناخت حق او چيست؟ فرمود: شناخت حق او اينست كه بداند كه او امامى واجب الاطاعه است و غريب و شهيدي است كه هر كس با شناخت حقّش او را زيارت كند، خداى عزّ و جلّ اجر هفتاد شهيد از شهدائى را كه پيش روى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در دفاع از او، از روى حقيقت به شهادت رسيدهاند به او عطا ميكند.
🔅🌼 رَضِيّاً فِي عِلْمِهِ وَ حُكْمِهِ 🌼🔅
🌷🔆 وَ إِنَّ اللَّهَ رَكَّبَ فِي صُلْبِهِ نُطْفَةً طَيِّبَةً زَكِيَّةً مَرْضِيَّةً وَ سَمَّاهَا عِنْدَهُ عَلِيّاً وَ كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي خَلْقِهِ رَضِيّاً فِي عِلْمِهِ وَ حُكْمِهِ وَ جَعَلَهُ حُجَّةً لِشِيعَتِهِ يَحْتَجُّونَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَهُ دُعَاءٌ يَدْعُو بِهِ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي الْهُدَى وَ ثَبِّتْنِي عَلَيْهِ وَ احْشُرْنِي عَلَيْهِ آمِناً أَمْنَ مَنْ لَا خَوْفَ عَلَيْهِ وَ لَا حُزْنَ وَ لَا جَزَعَ إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَة[2]
🔅🌼رضا اکسیر خوشحالی است 🌼🔅
🌹امام رضا علیه السلام امام بهجت سرور است، طعم و مزه هر شادی است، بدون رضا حتی بهشت هیچ لذت و سروری نخواهد داشت، رضا رمز خوشحالی است.
🌷🔆وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، ضَاحِكاً مُسْتَبْشِراً، فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا.[3]
🔅🌼 هر که با رضاست به رضای خداست🌼🔅
🌷🔆مَنْ كَانَ مِنَّا لَمْ يُطِعِ اللَّهَ فَلَيْسَ مِنّا[4]
🔆امام رضا علیه السلام: … هر کس (هر چند) از (دودمان) ما، در حالیکه خدا را اطاعت نکند از ما نیست.
🌹قانون اساسی محبت و ولایت حجج الهی اطاعت از الله است
🌹خویشاوندی و عشق تنها با اطاعت الله قابل تعریف است.
🌹امام رضا علیه السلام تنها به روی بندگان راستین خدا لبخند میزند، کفار و غلات را دشمن نمیدارد.
🌹شیعه رضا مطیع اوامر حجج الهی هستند، گیرندگان سخنان آنهایند، عترت نوشند، در بحر معارف عترت شناورند، مخالف و فراری از دشمنان عترتند، اصل دشمن عترت مشرکان و معصیتکاران هستند.
🌹حدود و مرز و جغرافیای ولایت را حفظ نماییم.
🔅🌼شیعه فرمانبر فرمانروای خویش است 🌼🔅
🌷🔆 عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: شِيعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَّا.[5]
🔆امام رضا- علیه السلام – فرمود: شیعیان ما كسانی هستند كه تسلیم امر و نهی ما باشند، گیرندگان گفتار ما هستند؛ مخالفت کننده با دشمنان ما باشند و هر كه چنین نباشد از ما نیست.
🔅🌼عشق خدا را به عالم به منتشر کن 🌼🔅
🌷🔆مِنَ الْإِنْجِيلِ طُوبَى لِعَبْدٍ ذُكِرَ اللَّهُ مِنْ أَجْلِهِ وَ وَيْلٌ لِعَبْدٍ نُسِيَ اللَّهُ مِنْ أَجْلِه[6]
🔆امام رضا علیه السلام از انجیل نقل میکنند: خوشا به حال بندهای که بخاطرش خدا یاد شود و وای بر بندهای که بخاطرش خدا فراموش شود.
🌹هر که به ظاهر و به باطن مست شود از خدا بیخبر و زداینده یاد خدا باشد، همچنین است کسی که به هر نحوی به قمار دنیا آلوده گردد، از ذکر خدا بریده و فراموشگر یاد خدا گردد.
🌻🔆المائدة : 91 إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ
🔆شيطان مىخواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهى اكيد،) خوددارى خواهيد كرد؟!
🔅🌼عقل چراغ یاد الهی است 🌼🔅
🌷🔆فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيَا وَ الرَّاغِبِينَ فِيهَا وَ رَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللَّه[7]
يَا هِشَامُ الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْلِ فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيَا وَ الرَّاغِبِينَ فِيهَا وَ رَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ أُنْسَهُ فِي الْوَحْشَةِ وَ صَاحِبَهُ فِي الْوَحْدَةِ وَ غِنَاهُ فِي الْعَيْلَةِ وَ مُعِزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَةٍ يَا هِشَامُ نَصْبُ الْحَقِّ لِطَاعَةِ اللَّهِ وَ لَا نَجَاةَ إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ الطَّاعَةُ بِالْعِلْمِ وَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ وَ التَّعَلُّمُ بِالْعَقْلِ يُعْتَقَدُ وَ لَا عِلْمَ إِلَّا مِنْ عَالِمٍ رَبَّانِيٍّ وَ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ بِالْعَقْل
🔆امام كاظم عليه السلام : اى هشام! صبر بر تنهايى نشانه نيرومندى خرد است. كسى كه با خدا به عقل دست یابد از اهل دنيا و دنيا طلبان كناره گيرد و به آنچه نزد خداست روى آورد و خداوند انيس او در وحشت و مصاحب تنهایی و مايه بى نيازى او در نيازمندى است و عزّت و قدرت بخش او بى آنكه ايل و طايفهاى داشته باشد.
🔅🌼هجرت دنیوت ملازم محبت الهی است 🌼🔅
🌷🔆قَالَ وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ وَ كَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْيَا كَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللَّهِ فَلَمْ يَشْتَغِلُوا بِغَيْرِهِ.
🔆امام صادق عليه السلام :هرگاه مؤمن از دنيا كنار كشد بلند مرتبه گردد و شيرينى محبت خدا را دريابد و نزد دنيا پرستان چون ديوانه نمايد، در صورتى كه شيرينى محبت خدا با آنها درآميخته است و از اين رو دل را جز به او مشغول نكردهاند.
🌷🔆 قَالَ وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الْقَلْبَ إِذَا صَفَا ضَاقَتْ بِهِ الْأَرْضُ حَتَّى يَسْمُو[8]
🔆و باز گويد:امام فرمود: هنگامى كه قلب پرداخته شده و صفا يافت زمين به او تنگ مىنمايد تا گاهى كه به پرواز در آيد
🔅🌼محبت دنیا را خاموش کن 🌼🔅
🌹هر که محبت دنیا را خاموش کند یاد الهی روشن و محبتش خواهد درخشید.
🌷🔆 قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَتَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ يَعِظُهُ أُوصِيكَ وَ نَفْسِي بِتَقْوَى مَنْ لَا تَحِلُّ مَعْصِيَتُهُ وَ لَا يُرْجَى غَيْرُهُ وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِهِ فَإِنَّ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ قَوِيَ وَ شَبِعَ وَ رَوِيَ وَ رُفِعَ عَقْلُهُ عَنْ أَهْلِ الدُّنْيَا فَبَدَنُهُ مَعَ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ قَلْبُهُ وَ عَقْلُهُ مُعَايِنُ الْآخِرَةِ فَأَطْفَأَ بِضَوْءِ قَلْبِهِ مَا أَبْصَرَتْ عَيْنَاهُ مِنْ حُبِّ الدُّنْيَا …[9]
🔆امام على عليه السلام ـ در نامه اى به بعضی از اصحاب خود ـ نوشت : تو را و خودم را به تقواى كسى سفارش مى كنم كه نافرمانى او بر تو روا نيست و به غير او اميدى برده نشود و بى نيازى جز سوى او نيست؛ زيرا كسى كه از خدا پروا كند، عزيز و نيرومند و سير و سيراب شود و خردش از مردم دنيا فراتر رود و در نتيجه، جسمش با مردم دنيا باشد و دل و خردش بيناى آخرت و با نور دلِ خود، آنچه را ديدگان او از محبّت و دوستى دنيا بيند، خاموش گرداند.
🔅🌼امام توحید توصیه به توحید میکند 🌼🔅
🌹 شفاعت از آن اهل توحید است توحید را پاس داریم.
🌹توحید پایان نیست بلکه اصل و اول هر آغاز خوشی است.
🔅🌼 اهل توحید رو سفیدند🌼🔅
🌷🔆امام رضا علیه السلام: … وَ أَصْحَابُ الْحُدُودِ مُسْلِمُونَ لَا مُؤْمِنُونَ وَ لَا كَافِرُونَ وَ اللَّهُ تَعَالَى لَا يُدْخِلُ النَّارَ مُؤْمِناً وَ قَدْ وَعَدَهُ الْجَنَّةَ وَ لَا يُخْرِجُ مِنَ النَّارِ كَافِراً وَ قَدْ أَوْعَدَهُ النَّارَ وَ الْخُلُودَ فِيهَا وَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاء وَ مُذْنِبُو أَهْلِ التَّوْحِيدِ لَا يَخْلُدُونَ فِي النَّارِ وَ يَخْرُجُونَ مِنْهَا وَ الشَّفَاعَةُ جَائِزَةٌ لَهُمْ وَ إِنَّ الدَّارَ الْيَوْمَ دَارُ تَقِيَّةٍ وَ هِيَ دَارُ الْإِسْلَامِ لَا دَارُ كُفْرٍ وَ لَا دَارُ إِيمَانٍ وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاجِبَانِ إِذَا أَمْكَنَ وَ لَمْ يَكُنْ خِيفَةٌ عَلَى النَّفْسِ وَ الْإِيمَانُ هُوَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ اجْتِنَابُ جَمِيعِ الْكَبَائِر[10]
🔆امام رضا علیه السلام: … اصحاب حدود يعنى كسانى كه مستحق جريان حدود الهى هستند مسلمان هستند نه از قبيل مؤمنانند و نه از قبيل كافران و حقتعالى هيچ مؤمنى را داخل آتش نميكند چه او را وعده بهشت داده است و هيچ كافرى را از آتش بيرون نمىآورد و حال آنكه او را وعيد آتش و مخلد بودن در آتش داده است و خداوند نمىآمرزد كسيرا كه باو شرك آورد و سواى او گناه هر كسى را كه بخواهد مىآمرزد و گناهكاران اهل توحيد را برای همیشه داخل آتش نميكند و آنها را از آتش بيرون مىآیند و شفاعت ايشان جايز باشد و دار دنيا در اين زمان دار تقيه و دار اسلام است نه در كفر است و نه در ايمان.
و امر بمعروف و نهى از منكر با امكان واجب است در صورتى كه خوف بر نفس نباشد.
و ايمان ادا كردن امانت و اجتناب كردن از جميع گناهان كبيره است و معرفت خدا و رسول و امام است بقلب و اقرار كردن است بزبان و عمل كردن فرائض است باركان بدن.
🔅🌼 خطبه توحید امام توحید امام رضا علیه السلام🌼🔅
🌷🔆 أَوَّلُ عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالَى مَعْرِفَتُهُ وَ أَصْلُ مَعْرِفَةِ اللَّهِ تَوْحِيدُهُ وَ نِظَامُ تَوْحِيدِ اللَّهِ تَعَالَى نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ الْعُقُولِ أَنَّ كُلَّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ مَخْلُوقٌ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّ لَهُ خَالِقاً لَيْسَ بِصِفَةٍ وَ لَا مَوْصُوفٍ وَ شَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ بِالاقْتِرَانِ… [11]
🌷🔆🔆آغاز عبادت 🔆🔆🌷
🌸☘️ أَوَّلُ عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالَى مَعْرِفَتُهُ
🌹شروع عبادت و بندگی الله تبارک و تعالی معرفت اوست.
🌹معرفت هم عبادت است هم اسباب عبادت، معرفت، دل و جان عبادت و بندگی است.
🌹معرفت چشم و چراغ عبادت الهی است. سمع و بصر و فؤاد عبادت است.
🌹عبادت بدون معرفت عبادت خالی از عبادت و صرف ادعاست؛ عبادت بدون معرفت عبادتی است مرده.
🌹بدون معرفت عبادت محال است، معرفت نباشد هیچ فعل بندگان خدا رنگ عبادت به خود نخواهد گرفت.
🔅🌼 خدا آغازگر معرفت خویش است🌼🔅
🌹چون آغازگر خداست پس معرفت را نیز او در جان ما آغاز میکند ایجاد میکند.
🌹انسان روی ریل معرفت الله قرار دارد کافی است خود را روی آن نگه دارد.
🌹دین بدون معرفتالله، دین بدون دین است، دین بدون عبادت است، دین و عبادت بدون جان است.
🌹بیمعرفتی بیدینی است؛ چه کسی مدعی دینداری است؟! دین یعنی راه بسوی خدا، وسیله ارتباطی خاص.
🌹بیمعرفتی کوری مطلق در بندگی الهی است، علت سخت نمایی عبادت به این علت است که پیکر عبادی بدون معرفت است.
🔅🌼اضلاع معرفت الله 🌼🔅
🌹آغازگر و به معرفت رساننده تمام مراتب معرفت فقط خداست،
🌹حدس بر این است که مراد از « عَرِّفْنِي نَفْسَكَ » معرفت تاویلی است و مراد از « عَرِّفْنِي رَسُولَكَ» معرفت تفسیری است و مراد از « عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ» به نوعی معرفت هندسی و تقدیری است، به واقع میتوان مراتب بعد از معرفت تاویلی آشکار سازی آثار «معرفت الله» میباشد.
🌷🔆 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي
🔅🌼بار دیگر فطرت خود را راهاندازی کن 🌼🔅
🌹یکی از رموزات، برای راه اندازی مجدد فطرت و ظهور معرفت، قرائت خطبههای توحیدی و مناجات حضرات معصومین علیهم السلام میباشد؛ هر چند که هیچ مفهومی را در نیابیم، ولی اثرش را خواهیم یافت، مثل خوردن داروست، هر چند مفهوم دارو را در نیابیم اما اثرش را مییابیم.
🌹حجج الهی تنور فطرتند، خمیر مایه فطرت ما در آن جان میگیرد،
🔅🌼 ضلع سوم معرفت🌼🔅
🌹حجت الهی ضلع سوم معرفت است، خالق هستی با این ضلع، میوههای شیرین معرفتش را از شجره حجتش به بار میرساند.
🌹معرفة الله تفسیری و تقدیری ارتباط مستقیمی با حجج الهی دارد،
🌹معرفت اولیه خام و عام است، معرفت ثانویه پخته و خاص است. معرفت خاص و ویژه، معرفت آراستهای است، دین آراسته و بندگی آراسته تنها با معرفت ائمه امکان پذیر است!
🌹بدون معرفت ائمه علیهم السلام معرفت اولیه و خام نیز تضعیف میشود.
🌷🔅 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ خَرَجَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه[12]
🌷🔅امام صادق «ع»: حسين بن على «ع» نزد ياران خود آمد و گفت: اى مردم! خداى متعال، بندگان را جز براى اينكه او را بشناسند نيافريد؛ پس چون او را بشناسند پرستش او مىكنند، و چون او را بپرستند از پرستش جز او بينياز مىشوند. مردى به او گفت: اى پسر پيامبر، پدر و مادرم فداى تو باد! معرفت و شناخت خدا چيست؟ گفت: اينكه اهل هر زمان، امام خود را كه اطاعت او واجب است بشناسند.
🌹معرفت امام یعنی ارتباط با مرتبطترین شخص مرتبط با خدا،
🌹امام یعنی همان سامانه معرفت صرف و صد. امام یعنی فطرت صد و بالفعل و فعال و جوشان و خروشان.
🌹فطرت در ما خفته، خاموش، بی رمق، منجمد است با حجت خدا جان میگیرد.
🌹معرفت امام یعنی ارتباط واقعی محبانه با امام توأم با تبعیت و اطاعت.
🌹چقدر با حواس خود در ارتباطیم؟ حواس خود را چقدر میشناسیم؟ شناخت ما از حواس به میزان بهرهمندی و ارتباط ما با آن است اگر این شناخت نبود از آن بهره نمیبردیم، اگر دیده را نمیشناختیم کور بودیم، هر چند که شناخت ما از دیده در حد ابتدایی است، باید گسترش یابد تا بهره تمام برده شود. دل و جان نیز از ابزار معرفتی هستند.
🌹امام یک سامانه جدی و کامل و به حال تمام کار معرفت الهی است، مثل بینایی مطلق است.
🌹معرفت یک سامانه مطلق است، از جنس بینایی و شنوایی و چشایی نیست بلکه از همه آنها بالاتر و متفاوتتر است.
🔅🌼عمارت معرفت الله 🌼🔅
🌹ائمه ارکان معرفت الله هستند.
🌹معرفت سامانهای است با پیچیدگی های خاص خود، که دارای 12 رمز است. وقتی به تمام دوازده رمز رسیدیم معرفت به کمال میرسد، وقتی 12 سامانه را کاربردی نمودیم به معرفت مطلق رسیدهایم.
🌹ائمه به حقیقت، منظومه عظیم معرفت الله هستند. معرفت الله دارای طعم و مزه و آثار ویژهای است.
🌹زیارت یعتی تلاش جانانه برای ارتباط با سامانه معرفت الله.
🌹معرفت امام، دمیدن روح معرفت الله به جان است.
🌹ائمه علیهم السلام سلسله اعصاب معرفت الله هستند. ارتباط با ائمه ارتباط با سامانهای است که «عین الله الناظره» و «اذن الله السامعه» و … بر آن نصب است.
🌹تقلید علمی و عملی از امام لازمه کسب معرفت حجت خداست.
🌹زیر تابش حضرت قرار گرفتن، امداد از محبت، طلب خالصانه، مخلصانه، پاکی، ارتباط و اتصال و صله از ابزار مهم وصل معرفت حجت خداست.
🔅🌼 أَوَّلُ عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالَى مَعْرِفَتُهُ 🌼🔅
🌷🔆 عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَيُّوبَ الْعَلَوِيِ أَنَّ الْمَأْمُونَ لَمَّا أَرَادَ أَنْ يَسْتَعْمِلَ الرِّضَا ع جَمَعَ بَنِي هَاشِمٍ فَقَالَ لَهُمْ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَسْتَعْمِلَ الرِّضَا عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مِنْ بَعْدِي فَحَسَدَهُ بَنُو هَاشِمٍ وَ قَالُوا أَ تُوَلِّي رَجُلًا جَاهِلًا لَيْسَ لَهُ بَصَرٌ بِتَدْبِيرِ الْخِلَافَةِ فَابْعَثْ إِلَيْهِ رَجُلًا يَأْتِنَا فَتَرَى مِنْ جَهْلِهِ مَا تَسْتَدِلُّ بِهِ عَلَيْهِ فَبَعَثَ إِلَيْهِ فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ بَنُو هَاشِمٍ يَا أَبَا الْحَسَنِ اصْعَدِ الْمِنْبَرَ وَ انْصِبْ لَنَا عَلَماً نَعْبُدُ اللَّهَ عَلَيْهِ فَصَعِدَ ع الْمِنْبَرَ فَقَعَدَ مَلِيّاً لَا يَتَكَلَّمُ مُطْرِقاً ثُمَّ انْتَفَضَ انْتِفَاضَةً وَ اسْتَوَى قَائِماً وَ حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَى وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى نَبِيِّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ قَالَ:
أَوَّلُ عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالَى مَعْرِفَتُهُ وَ أَصْلُ مَعْرِفَةِ اللَّهِ تَوْحِيدُهُ وَ نِظَامُ تَوْحِيدِ اللَّهِ تَعَالَى نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ الْعُقُولِ أَنَّ كُلَّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ مَخْلُوقٌ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّ لَهُ خَالِقاً لَيْسَ بِصِفَةٍ وَ لَا مَوْصُوفٍ وَ شَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ بِالاقْتِرَانِ وَ شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحُدُوثِ وَ شَهَادَةِ الْحُدُوثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحُدُوثِ فَلَيْسَ اللَّهَ [عَرَفَ] مَنْ عَرَفَ بِالتَّشْبِيهِ ذَاتَهُ وَ لَا إِيَّاهُ وَحَّدَهُ مَنِ اكْتَنَهَهُ وَ لَا حَقِيقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ وَ لَا بِهِ صَدَّقَ مَنْ نَهَّاهُ وَ لَا صَمَدَ صَمْدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ لَا إِيَّاهُ عَنَى مَنْ شَبَّهَهُ وَ لَا لَهُ تَذَلَّلَ مَنْ بَعَّضَهُ وَ لَا إِيَّاهُ أَرَادَ مَنْ تَوَهَّمَهُ كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ بِصُنْعِ اللَّهِ يُسْتَدَلُّ عَلَيْهِ وَ بِالْعُقُولِ تُعْتَقَدُ مَعْرِفَتُهُ وَ بِالْفِطْرَةِ تَثْبُتُ حُجَّتُهُ خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ حِجَاباً بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ وَ مُبَايَنَتُهُ إِيَّاهُمْ و مُفَارَقَتُهُ أَيْنِيَّتَهُمْ وَ ابْتِدَاؤُهُ إِيَّاهُمْ دَلِيلُهُمْ عَلَى أَنْ لَا ابْتِدَاءَ لَهُ لِعَجْزِ كُلِّ مُبْتَدَإٍ عَنِ ابْتِدَاءِ غَيْرِهِ وَ أدوات [أَدْوُهُ] إِيَّاهُمْ دليلهم [دَلِيلٌ] عَلَى أَنْ لَا أَدَوَاتَ فِيهِ لِشَهَادَةِ الْأَدَوَاتِ بِفَاقَةِ المادين [الْمُتَأَدِّينَ] فَأَسْمَاؤُهُ تَعْبِيرٌ وَ أَفْعَالُهُ تَفْهِيمٌ وَ ذَاتُهُ حَقِيقَةٌ وَ كُنْهُهُ تَفْرِيقٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ غُيُورُهُ تَحْدِيدٌ لِمَا سِوَاهُ فَقَدْ جَهِلَ اللَّهَ مَنِ اسْتَوْصَفَهُ وَ قَدْ تَعَدَّاهُ مَنِ اشْتَمَلَهُ وَ قَدْ أَخْطَأَهُ مَنِ اكْتَنَهَهُ وَ مَنْ قَالَ كَيْفَ فَقَدْ شَبَّهَهُ وَ مَنْ قَالَ لِمَ فَقَدْ عَلَّلَهُ وَ مَنْ قَالَ مَتَى فَقَدْ وَقَّتَهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ إِلَى مَ فَقَدْ نَهَّاهُ وَ مَنْ قَالَ حَتَّى مَ فَقَدْ غَيَّاهُ وَ مَنْ غَيَّاهُ فَقَدْ غَايَاهُ وَ مَنْ غَايَاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ وَصَفَهُ وَ مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ أَلْحَدَ فِيهِ وَ لَا يَتَغَيَّرُ اللَّهُ بِانْغِيَارِ الْمَخْلُوقِ كَمَا لَا يَتَحَدَّدُ بِتَحْدِيدِ الْمَحْدُودِ أَحَدٌ لَا بِتَأْوِيلِ عَدَدٍ ظَاهِرٌ لَا بِتَأْوِيلِ الْمُبَاشَرَةِ متجلي [مُتَجَلٍ] لَا بِاسْتِقْلَالِ رُؤْيَةٍ بَاطِنٌ لَا بِمُزَايَلَةٍ مُبَايِنٌ لَا بِمَسَافَةٍ قَرِيبٌ لَا بِمُدَانَاةٍ لَطِيفٌ لَا بِتَجَسُّمٍ مَوْجُودٌ لَا بَعْدَ عَدَمٍ فَاعِلٌ لَا بِاضْطِرَارٍ مُقَدِّرٌ لَا بِحَوْلِ فِكْرَةٍ مُدَبِّرٌ لَا بِحَرَكَةٍ مُرِيدٌ لَا بِهَمَامَةٍ شَاءٍ لَا بِهِمَّةٍ مُدْرِكٌ لَا بِمِحَسَّةٍ سَمِيعٌ لَا بِآلَةٍ بَصِيرٌ لَا بِأَدَاةٍ لَا تَصْحَبُهُ الْأَوْقَاتُ وَ لَا تَضَمَّنُهُ الْأَمَاكِنُ وَ لَا تَأْخُذُهُ السِّنَاتُ وَ لَا تَحُدُّهُ الصِّفَاتُ وَ لَا تُقَيِّدُهُ الْأَدَوَاتُ سَابَقَ الْأَوْقَاتِ كَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ وَ الِابْتِدَاءَ أَزَلُهُ بِتَشْعِيرِهِ الْمَشَاعِرَ عُرِفَ أَنْ لَا مَشْعَرَ لَهُ وَ بِتَجْهِيرِهِ الْجَوَاهِرَ عُرِفَ أَنْ لَا جَوْهَرَ لَهُ وَ بِمُضَادَّتِهِ بَيْنَ الْأَشْيَاءِ عُرِفَ أَنْ لَا ضِدَّ لَهُ وَ بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ ضَادَّ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ وَ الْجَلَايَةَ بِالْبُهَمِ وَ الْحَسْوَ بِالْبَلَلِ وَ الصَّرْدَ بِالْحَرُورِ مُؤَلِّفٌ بَيْنَ مُتَعَادِيَاتِهَا مُفَرِّقٌ بَيْنَ مُتَدَانِيَاتِهَا دَالَّةً بِتَفْرِيقِهَا عَلَى مُفَرِّقِهَا وَ بِتَأْلِيفِهَا عَلَى مُؤَلِّفِهَا ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ فَفَرَّقَ بِهَا بَيْنَ قَبْلٍ وَ بَعْدٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا قَبْلَ لَهُ وَ لَا بَعْدَ شَاهِدَةً بِغَرَائِزِهَا أَنْ لَا غَرِيزَةَ لِمُغَرِّزِهَا دَالَّةً بِتَفَاوُتِهَا أَنْ لَا تَفَاوُتَ لِمُفَاوِتِهَا مُخْبِرَةً بِتَوْقِيتِهَا أَنْ لَا وَقْتَ لِمُوَقِّتِهَا حَجَبَ بَعْضَهَا عَنْ بَعْضٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا حِجَابَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا غَيْرُهَا لَهُ مَعْنَى الرُّبُوبِيَّةِ إِذْ لَا مَرْبُوبَ وَ حَقِيقَةُ الْإِلَهِيَّةِ إِذْ لَا مَأْلُوهَ وَ مَعْنَى الْعَالِمِ وَ لَا مَعْلُومَ وَ مَعْنَى الْخَالِقِ وَ لَا مَخْلُوقَ وَ تَأْوِيلُ السَّمْعِ وَ لَا مَسْمُوعَ لَيْسَ مُذْ خَلَقَ اسْتَحَقَّ مَعْنَى الْخَالِقِ وَ لَا بِإِحْدَاثِهِ الْبَرَايَا اسْتَفَادَ مَعْنَى الْبَرَائِيَّةِ كَيْفَ وَ لَا تَغِيبُهُ مُذْ وَ لَا تُدْنِيهِ قَدْ وَ لَا يَحْجُبُهُ لَعَلَّ وَ لَا تُوَقِّتُهُ مَتَى وَ لَا يَشْتَمِلُهُ حِينٌ وَ لَا تُقَارِبُهُ مَعَ إِنَّمَا تَحُدُّ الْأَدَوَاتُ أَنْفُسَهَا وَ تُشِيرُ الْآلَةُ إِلَى نَظَائِرِهَا وَ فِي الْأَشْيَاءِ يُوجَدُ أَفْعَالُهَا مَنَعَتْهَا مُذُ الْقَدِيمَةِ وَ حَمَتْهَا قَدُ الْأَزَلِيَّةِ لَوْ لَا الْكَلِمَةُ افْتَرَقَتْ فَدَلَّتْ عَلَى مُفَرِّقِهَا وَ تَبَايَنَتْ فَأَعْرَبَتْ عَنْ مُبَايِنِهَا لَمَّا تَجَلَّى صَانِعُهَا لِلْعُقُولِ وَ بِهَا احْتَجَبَ عَنِ الرُّؤْيَةِ وَ إِلَيْهَا تَحَاكَمَ الْأَوْهَامُ وَ فِيهَا أُثْبِتَ غَيْرُهُ وَ مِنْهَا أنبط [أُنِيطَ] الدَّلِيلُ وَ بِهَا عَرَّفَهَا الْإِقْرَارَ وَ بِالْعُقُولِ يُعْتَقَدُ التَّصْدِيقُ بِاللَّهِ وَ بِالْإِقْرَارِ يَكْمُلُ الْإِيمَانُ بِهِ وَ لَا دِيَانَةَ إِلَّا بَعْدَ مَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِالْإِخْلَاصِ وَ لَا إِخْلَاصَ مَعَ التَّشْبِيهِ وَ لَا نَفْيَ مَعَ إِثْبَاتِ الصِّفَاتِ لِلتَّشْبِيهِ فَكُلُّ مَا فِي الْخَلْقِ لَا يُوجَدُ فِي خَالِقِهِ وَ كُلُّ مَا يُمْكِنُ فِيهِ يَمْتَنِعُ فِي صَانِعِهِ لَا تَجْرِي عَلَيْهَا الْحَرَكَةُ وَ السُّكُونُ وَ كَيْفَ يَجْرِي عَلَيْهِ مَا هُوَ أَجْرَاهُ أَوْ يَعُودُ فِيهِ مَا هُوَ ابْتَدَأَهُ إِذاً لَتَفَاوَتَتْ ذَاتُهُ وَ لَتَجَزَّأَ كُنْهُهُ وَ لَامْتَنَعَ مِنَ الْأَزَلِ مَعْنَاهُ وَ لَمَا كَانَ لِلْبَارِي مَعْنًى غَيْرَ مَعْنَى الْمَبْرُوءِ وَ لَوْ حُدَّ لَهُ وَرَاءٌ إِذاً لَحُدَّ لَهُ أَمَامٌ وَ لَوِ الْتُمِسَ لَهُ التَّمَامُ إِذاً لَزِمَهُ النُّقْصَانُ كَيْفَ يَسْتَحِقُّ الْأَزَلَ مَنْ لَا يَمْتَنِعُ مِنَ الْحُدُوثِ وَ كَيْفَ يُنْشِئُ الْأَشْيَاءَ مَنْ يَمْتَنِعُ مِنَ الإِنْشَاءِ وَ إِذاً لَقَامَتْ فِيهِ آيَةُ الْمَصْنُوعِ وَ لَتَحَوَّلَ دَلِيلًا بَعْدَ مَا كَانَ مَدْلُولًا عَلَيْهِ لَيْسَ فِي مَجَالِ الْقَوْلِ حُجَّةٌ وَ لَا فِي الْمَسْأَلَةِ عَنْهُ جَوَابٌ وَ لَا فِي مَعْنَاهُ لِلَّهِ تَعْظِيمٌ وَ لَا فِي إِبَانَتِهِ عَنِ الْخَلْقِ ضَيْمٌ إِلَّا بِامْتِنَاعِ الْأَزَلِيِّ أَنْ يُثَنَّى وَ لِمَا لَا بَدْأَ لَهُ أَنْ يُبْتَدَأَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ كَذَبَ الْعَادِلُونَ وَ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً وَ خَسِرُوا خُسْراناً مُبِيناً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ.[13]
🌷🔅هنگامى که مأمون قصد داشت امام رضا(ع) را به ولایتعهدى خود منصوب کند، بنى هاشم را جمع کرد و به آنان چنین گفت: من قصد آن دارم پس از خود «رضا» را به خلافت برگزینم، پس بنى هاشم به او حسد ورزیدند و گفتند: آیا مىخواهى مرد نادانى را که هیچ آشنایى با خلافت و سیاست ندارد ولیعهد خود کنى؟! کسى را نزد او بفرست تا به اینجا بیاید و نمونههایى از جهات او را که دلیل خوبى او خواهد بود ببینى! مأمون نیز حضرت را فراخواند. آنان گفتند: اى ابوالحسن! به منبر برو و ما را راهنمایى کن تا خداوند را به طور صحیحى شناخته، بر اساس آن عبادت کنیم.
حضرت بر منبر رفت و سر به زیر داشت و بىآنکه سخنى گوید مدّتى به همان حال نشست، سپس حرکتى کرده از جاى برخاست و راست ایستاد و پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پیامبر اکرم و أهل بیتش فرمود:
مرحله نخست در عبادت خدا، شناخت و معرفت اوست، و اساس و پایه معرفت خداوند توحید و یگانگى اوست، و اساس و قوام توحید این است که صفات را از ذات خداوند منتفى بدانیم؛ زیرا عقل انسان خود شهادت مىدهد که هر چه که از صفت و موصوفى ترکیب شده باشد، مخلوق است، و هر مخلوقى نیز خود گواهى مىدهد که خالق و سازندهاى دارد که نه صفت است و نه موصوف، و هر صفت و موصوفى پیوسته باید با هم همراه باشند، و همراهى دو چیز باهم، علامت حادث بودن آنها است، و حادث بودن هم با ازلى بودن منافات دارد، پس کسى که بخواهد ذات خدا را با تشبیه نمودن او به مخلوقاتش بشناسد، در واقع خدا را نشناخته است، و کسى که بخواهد کُنه ذات خدا را دریابد، در واقع قائل به توحید نیست، و کسى که براى او مِثل و مانند قائل شود، به حقیقت او آگاهى نیافته، و هر که براى او نهایتى فرض کند او را تصدیق ننموده، و کسى که بخواهد به او اشاره کند در واقع به سوى خدا نرفته، بلکه به سمتى دیگر توجّه کرده است، و به موجودى دیگر اشاره کرده، و هر کس او را تشبیه کند در واقع خداوند را قصد نکرده و هر که براى خداوند اجزاء و بعض قائل شود، در واقع در مقابل او تذلّل و خوارى نکرده، و هر کس بخواهد با قوّۀ فکر خود او را توهّم کند، در حقیقت به سراغ خدا نرفته. هر آنچه که به همراه نفس و ذات خود شناخته شود، مصنوع و ساخته شده است، و هر آنچه در چیز دیگرى غیر از خود، قائم و پا برجا باشد، معلول است و نیاز به علّت دارد. …
هر کس بگوید چگونه است، او را تشبیه کرده، و هر که بگوید چرا و از چه راهى موجود شده، در واقع براى او علّت تصوّر کرده است، و هر که بگوید از چه موقع بوده است، براى او وقت و زمان تصوّر کرده، و هر که بگوید در کجا قرار دارد، براى او جا و مکان خیال کرده، و هر که بگوید حدّش تا کجاست، براى او نهایتى فرض کرده، و هر که بگوید تا چه زمانى خواهد بود، براى او غایت و انتهایى قرار داده، و هر که چنین کند بین او و سایر موجودات حدّ مشترک قرار داده، و هر کس بین او و مخلوقاتش حدّ مشترک قرار دهد، براى او اجزا و بعض پنداشته، و هر کس او را داراى اجزا تصوّر کند، او را وصف کرده، و هر که او را وصف کند، در مورد خداوند به خطا رفته و کارش به الحاد و کفر مىانجامد.
و خداوند با تغییر یافتن مخلوقان، تغییرى نمىکند، کما اینکه با حدّ و حدود مخلوقین محدود نمىشود. «أحَد» است ولى نه بهعنوان عدد؛ ظاهر و آشکار است ولى نه به این صورت که قابل لمس باشد؛ آشکار است ولى نه به این معنى که دیده شود؛ باطن و پنهان است ولى نه اینکه از مخلوقات غائب باشد؛ دور است ولى نه از نظر مسافت؛ نزدیک است ولى نه از جهت مکانى؛ لطیف است ولى نه از نظر جسم؛ موجود است ولى نه بعد از عدم؛ فاعل است و کار انجام مىدهد ولى نه از روى اجبار، بلکه با اختیار تامّ؛ مىسنجد و تصمیم مىگیرد ولى نه با نیروى فکر؛ تدبیر مىکند ولى نه با حرکت؛ اراده مىکند ولى نه با آهنگ؛ مشیّت و اراده دارد ولى نه با عزم و تصمیم؛ درک مىکند ولى نه با آلت و وسیله حسّ؛ مىشنود و مىبیند ولى نه با گوش و چشم و یا وسیله دیگر.
زمان و مکان ندارد، چُرت و پینکى و خواب او را فرا نمىگیرد، صفات گوناگون او را محدود نمىسازد، آلات و ادوات نیز او را مقیّد و محدود نمىکند، او قبل از زمان بوده و قبل از عدم وجود داشته، و ازلیّت او از هر آغاز و ابتدایی فراتر بوده و از خلقت حواسّ توسّط او معلوم مىشود که خود فاقد این حواسّ است، و از ایجاد عناصر معلوم مىشود که عنصر ندارد، و از آنچه که بین اشیا ضدّیّت برقرار کرده دانسته مىشود که خود، ضدّ ندارد، و با ایجاد مقارنه و هماهنگى بین امور، دانسته مىشود که قرین و هماورد ندارد، بین نور و ظلمت، آشکارى و گنگى، خشکى و ترى و سرما و گرما ضدّیّت برقرار کرده، امور نامساعد و دور از هم آنها را به دور هم جمع کرده، و امور نزدیک را از هم جدا نموده؛ و پراکندگى اینها و اجتماع آنها دلیلى است بر وجود پراکندهکننده و گرد آوردندهاشان، و این همان فرمایش خداوند عزّ و جلّ است که فرموده: «و از هر چیزى دو گونه آفریدیم، باشد که یاد کنید و پند گیرید» (ذاریات: ۴٩ ).
بین هر قبل و بعدى در این مخلوق جدایى و فرق افکند تا همه بدانند او خود، قبل و بعد ندارد، غرائز این موجودات نشان مىدهد که غریزه دهنده به آنان، خود غریزه ندارد، و تفاوت آنها دلیلى است بر اینکه تفاوت دهنده به آنان، نقصى ندارد و تفاوتى در ذاتش نیست، زماندار بودن آنان بیانکننده این واقعیّت است که زمان دهنده به آنان، فاقد زمان و فراتر از آن است، بعضى را از بعض دیگر پنهان کرده تا دانسته شود، غیر از آن مخلوقات، حجاب دیگرى بین او و آنها نیست.
آن زمان که مربوبى نبود، او ربّ بود، و آن زمان که مملوک و مخلوقى نبود، او مالک و مستولى بر همه چیز بود، و آن زمان که هیچ موجودى نبود تا معلوم واقع شود، او عالم بود، و آن زمانى که مخلوق در جهان نبود، او خالق بود، و نیز آن زمان که مسموعى وجود نداشت، معناى سمع (شنیدن) در مورد او صادق بود، این طور نیست که فقطّ از وقتى دست به خلقت و آفرینش زد، خالق محسوب شود، بلکه قبل از شروع به خلقت نیز، خالقیّت در مورد او مصداق داشته است. چگونه مىتوان غیر از این را تصوّر کرد؟ حال آنکه ابتدا و آغازى ندارد و نمىتوان با کلمه «از» که ابتدا و آغاز را نشان مىدهد او را در برخى زمانها غائب فرض کرد، بلکه همیشه و در همه اوقات بوده است. و کلماتى همچون «قد» که معرّف نزدیکى زمان مورد نظر به زمان دیگرى است نمىتواند نشان دهنده نزدیکى زمان او باشد، و کلماتى مانند «لعلّ» (به معنى شاید) که نشانگر احتمال و عدم قطعیّت است و در مورد مخلوق خبر از وجود مانع یا موانعى براى حصول کارى مىدهد در مورد او چنین مفهومى را نمىرساند بلکه امر و اراده خدا قطعىّ الحصول است. و کلمه «متى» (کى؟، چه زمان؟) اگر چه در مورد خدا به کار مىرود ولى نشاندهنده وقت معیّنى براى او نیست، و بکار بردن کلمه «زمان» در مورد او به این معنى نیست که خداوند مظروف (آنچه در ظرف قرار میگیرد) است و در محدوده زمان قرار گرفته است. و نیز کاربرد کلمه «مع» (به معنى «با») در مورد او به این معنى نیست که خداوند با چیزى قرین و همراه است. ادوات، امثال خود را محدود مىسازد، و آلات، متناسب با امثال و نظائر خویش است، و اینها، نه در خداوند بلکه در سایر اشیاء مؤثّرند، ابتداء زمانى داشتن، باعث شده است که اشیاء و موجودات قدیم نباشند، و قرب زمانى داشتن، آنها را از ازلى بودن باز داشته، و فقدان بعضى از حالات و صفات، آنها را از کمال دور ساخته است، افتراق و جدائى آنها دلیل و نشانه وجود جداکننده آنهاست، تباین و تفاوت آنها نشانه وجود تفاوت دهنده آنهاست، خالق اشیاء، توسّط آنها، بر عقول آدمیان تجلّى کرده و به وسیله آنها، از چشمها پنهان گردیده است، ملاک استدلال افکار در باره خداوند همین اشیاء و موجوداتند، در اشیاء تغییرات را قرار داده و دلیلشان بر اساس اشیاء است، اقرار به وحدانیّت خود را به سبب وجود این اشیاء به آنها الهام فرموده است.
تصدیق و اقرار به خداوند عزّ و جلّ توسّط عقول و اندیشه صورت مىپذیرد، و با اقرار و اعتراف به خداوند ایمان کامل مىگردد، تا معرفت نباشد دیانت کامل نمىشود، و تا اخلاص نباشد، معرفت و شناخت انجام نمىگیرد، و با اعتقاد به تشبیه، اخلاصى در بین نخواهد بود، و اگر کسى در مورد خداوند به صفاتى زائد بر ذات قائل شود تشبیه را نفى نکرده بلکه در واقع قائل به تشبیه شده است، هر چیزى که در مورد او امکان داشته باشد، در باره صانعش محال و ممتنع خواهد بود، در مورد او حرکت و سکون وجود ندارد، چگونه امکان دارد، چیزى را که خود ایجاد کرده، در مورد خود او، مصداق یابد؟! یا آنچه را خودش آغاز کرده و به وجود آورده به سوى او بازگشته، و در مورد او مصداق پیدا کند؟ اگر چنین بود، نقص و کاستى و کمبود در ذاتش راه مىیافت و کنهش، از وحدت درآمده، داراى اجزاء مىشد، و ازلى بودن در موردش محال مىگردید و خالق، مثل مخلوق مىشد. اگر براى او پشت تصوّر شود، مقابل و روبرو نیز تصوّر مىشود، و اگر براى او تمام بودن فرض شود، نقصان هم فرض مىشود، کسى که، حدوث در بارهاش محال نیست، چگونه مىتواند ازلى باشد؟ یا کسى که ایجاد شدن در بارهاش محال نباشد چگونه مىتواند ایجادکننده اشیاء باشد؟ اگر چنین بود نشانه مخلوق و مصنوع بودن در او وجود مىداشت و خود آیه و نشانه مىشد نه اینکه موجودات دیگر آیه و نشانه براى او باشند.
قول محال که مخالف حقّ و حقیقت است حجّتى در بر ندارد، و سؤال در باره خدا، فاقد جواب است، و در غیر این صورت، خداوند تعظیم و احترام نشده است، و در عقیده به اینکه خداوند به کلّى با مخلوقین مباینت و غیریّت دارد، ظلم و افترائى نیست، موجود ازلىّ محال است که مرکّب باشد یا دوئیّت در او راه یابد، و آنچه آغازى ندارد، محال است مخلوق باشد، و آغاز و انجامى برایش تصور شود. معبودى نیست جز «اللّه» که بزرگ و بلند مرتبه است، کسانى که خدا را با دیگر موجودات یکسان مىدانند، دروغ گفتهاند و به گمراهى و ضلالت بزرگى دچار گشتهاند و به آشکار زیان نمودهاند، و درود خدا بر محمّد و أهل بیت پاکش باد.
🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼
[1] من لا يحضره الفقيه ؛ ج2 ؛ ص584 ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم – قم، چاپ: دوم، 1413 ق.
[2] كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج1 ؛ ص267 ابن بابويه، محمد بن على، اسلاميه – تهران، چاپ: دوم، 1395ق.
[3] الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهما السلام (لابن شاذان القمي) ؛ ؛ ص207 ابن شاذان قمى، 1جلد، مكتبة الأمين – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1423 ق.
[4] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج43 ؛ ص230 مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
[5] صفات الشيعة ؛ ؛ ص3 ابن بابويه، محمد بن على، أعلمى – تهران، چاپ: اول، 1362ش.
[6] عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص56 ابن بابويه، محمد بن على، نشر جهان – تهران، چاپ: اول، 1378ق.
[7] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص17 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[8] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص130 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[9] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص136 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[10] عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص125 ابن بابويه، محمد بن على، نشر جهان – تهران، چاپ: اول، 1378ق.
[11] عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج1 ؛ ص150 الی 153 ابن بابويه، نشر جهان – تهران، چاپ: اول، 1378ق.
[12] علل الشرائع ؛ ج1 ؛ ص9 ابن بابويه، كتاب فروشى داورى – قم، چاپ: اول، 1385ش / 1966م.
[13] عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج1 ؛ ص150 الی 153 ابن بابويه، نشر جهان – تهران، چاپ: اول، 1378ق.