🌻🔆محمّد معجزه جاری و ساری🔆🌻

7

🌼🔆🌼محمد معجزه جاویدان🌼🔆🌼

🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹

🔅🌹 «تولد به افق کل جهان هستی»  «مبارز علی پلیدی»  «منجی دنیا» «حافظه متعالی»  «شامگاه ولادت حضرت محمد ص و امام صادق ع» و … چکیده با تکمله       1403.06.31    علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)  🌹🔅

🔅🌼 نقشه و جغرافیای کلی بحث «محمد معجزه جاری و ساری»🌼🔅

🌼حضرت محمد ص به تمام آفاق و جان‌ها حضرت طلوع کردند، حضرت رنگ و لعاب جهان هستی را تغییر دادند؛ دنیا باید از پستی خلاص می شد به سیر و رشد و بالندگی می افتاد بدون حضرت امکان پذیر نبود.  دنیا را از دنیا بودن خلاص نمود.

🌼 میلاد حضرت محمد ص بر کل جهان هستی تاثیر گذاشت.

🌼 اگر بخواهیم منظره ی سه بعدی را در فضای دو بعدی نگاه کنیم چگونه خواهیم دید؟ در فضای تک بعدی چطور؟ حال وقتی موجودی فرا بعدی می خواهد خود را نشان دهد چگونه جلوه خواهد نمود؟  حضرت از نمایشگر عرش الهی چگونه دیده می‌شود ؟

🌼 برای تماشای جمال حضرت محمد ص، باید به فراسوی علم برسیم.

🌼 عالم دنیا باید رشید می‌گردید چرا که قبل از آن رو به نابودی بود باید بر جان دنیا روح دمیده می‌شد تا این حیات حال رشادت بیابد.

🌼 صاحب خَلق و خُلق عظیم می‌خواست قد خود را در دنیا بلند کند.

🌼 محمد به عالم دنیا آمد تا پلیدی را ریشه کن کند.

🌼 پلیدی از غفلت ناشی می شود و باید این غفلت به تمام، زدوده گردد باید محمد می‌آمد.

🌼 منشا گرانش کجاست؟ جویندگان باید به سراغ محمد ص بروند.  حضرت جذبه‌ی اول و آخر حضرت احسن الخالقین است.

🌼 ای کاش محمد را می شناختیم، حقیقتی که از دلش آسمان‌ها، زمین، عرش و هرچه هست جوانه نمود.

🌼کیست که محمد را بشناسد؟

🌼 این جهان همچون نرم افزاری در دست حضرت بود و خداوند چنین قدرتی را  به حضرت بخشیده بود.

🌼 طبیبی که دوار است (به گردش است به حرکت است می‌گردد) و طبابت می کند مراحم خود را محکم ساخته، زبر دست و مسلط است بر موضع درد و بیماری، ابزار طبابت خود را داغ نموده، چنان داغ، که می تواند هر عفونت ( گناه و آتش) را خاموش سازد. دارو‌هایش را می گذارد به جایی که به آن نیاز است.

درد را می شناسند و درمانش می کند.

🌼 اما وای از ما انسان‌ها، ما از این طبیب، فرار می‌کنیم. ما را دنبال می‌کند تا درمانمان کند. ما از او فرار می‌کنیم، من فراری حضرتم اعتراف می‌کنم، آن چنان که از قرآن دورم، از حضرتش هم دورم.

🌼دل های کور را بینا می کند، ضیقش را می گیرد، وسعتش می بخشد، قساوت آن را می گیرد، نرم می‌کند و ظلمتش را می شکافد و نورانی‌اش می سازد، چراغ خداست، گوش‌های کر را محمد ص شنوا می‌کند. زبان‌های لال را گویا می‌کند، می‌جوید محل‌های غفلت را می‌یابد، تا علاجشان کند.

🌼 تولدش مبارک بود، تولدش را اگر نظاره کنیم، تولد حضرت به افق کل جهان هستی بود، چون اثر گذاشت بر کل جهان هستی، تا قاب قوسین تاثیر گذاشت.

🌼 اگر به دلمان بنگریم بی‌شک اثر گرفته،  اگر دلمان آزاد بود، می یافت اثرات این طلوع اعلی را.

🌼 با آخرین دروازه اش( حضرت مهدی)  عذر از خلق جهان برچیده خواهد شد، فرصت رو به اتمام است باید به کمال برسیم

🌼 با تولد حضرت محمد ص، تغییر ساختار ها آغاز شد.

🌼چگونه می‌توان حقیقت محمدی را کشف نمود، حضرات معصومین با آن همه شکوه و جلال که جامعه کبیره تنها گوشه‌ای از فضایل آنهاست تنها دروازه‌هایی به سوی حضرت محمد ص هستند.

🌼حس امام زمانی در وجود من بسیار بالاست ولی نمی‌فهمم همان گونه که روح را نمی فهمم اما اثراتش هست.

 بالاتر از حس روحانی و نورانی است، تلاش برای کشف حقیقت محمدی  تلاش برای کشف جوهر حقیقت است.

🌼 آن تک حرف اختصاصی از ۷۳ حرف اسم اعظم آیا همان است؟ نمی دانم!

🌼آیا حضرتش همان اراده اول، مشیت اول، تقدیر اول است؟

🌼نفس علم است که به شهر علم از آن یاد می شود

🌼وجودش طوفان است .

🌼 تولد حضرت که آغاز بود این چنین تغییر و تحولاتی ایجاد کرده است در ادامه حضرت  جاری و ساری شد سپس رسید به اربعین سنش، من باید زیر رو می شدم و سر از سدره المنتهی در می آوردم چرا چنین نشد؟

🌼این رشته اعصاب در اتصال دائمی است. من چرا نمی فهمم؟ علت چیست؟ باید توبه کنم، ای خدای من توبه می کنم، اگر کفران نعمت نمودم، از این کفران طلب آمرزش می کنم.

🌼 چگونه می تواند کسی معدی خدا باشد و شاهد خلق خدا باشد، اما آنها را نبیند

🌼 چگونه می تواند کسی حجت خدا باشد و در حجاب باشد و بینشان فاصله افتاده باشد؟ او قیام کننده به امر خداست.

خداوند می فرماید ما نفرستادیم تو را مگر برای تمام مردم و حجت

🌼 بعد از نبی نیز قائم مقام اوست یعنی همان امتیازی که رسول داشت حجت هم، همان را دارا است چون دلیل است بر مشاجرات امت و قیام کننده است به امر خدا و بر قرار کننده انصاف است میان مردم.

🌼 فرشتگان برای حجج مثل دیده و گوش و حس اند.

🌼 آنقدر از توحید دوریم که می ترسم از عظمت حجت بگویم که مبادا خلق خدا را با خالق یکی بگیریم.

🌼 می خواهم حضرت محمد را در جانم در آفاق زیارت کنم، تک تک حجج الهی را هم در دلم هم در آفاق.

🌼 این دل من آیینه است برای حجت خدا من توان زیارت مستقیم ندارم، باید به دلم رجوع کنم و از آن آیینه به حضرتش نگاه کنم به خداوندی خداوند محمد و آل محمد رادر لطافت گل می توان دید در صفای آب می توان زیارت کرد در طلوع، غروب و منظره آسمان می توان زیارت کرد.

🔅🌼 محمد معجزه جاودان ایزدی🌼🔅

🌹حضرت محمد ص وجود مبارک‌شان یک معجزه ابدلی و ازلی و جاری و ساری است، لحظه‌ای توقف ندارد.

🌹جان‌ما و جهانیان جام معجزات حضرت است.

🌹به یقین با میلاد حضرت ساختارها دگرگون شد، آمدنش طوفان بندگی خدا بود، آمدنش بر مومنان و حق‌جویان نعمت و رحمت بود و بر ناپاکان هشدار نقمت و عذاب بود.

🌹لحظه آمدنش ملازم انقلاب و حوادثات خاصی بود و حضور مبارکش منشأ برکات خاص و عجایب بود و هست، هر لحظه این حوادثات در آفاق و انفس در حال رخ دادن است.

🌹وجود مقدس حضرت محمد ص به گاه میلاد و بعد آن زداینده شیاطین و جاذب ملائک بود و هست.

🌹با میلاد حضرت توان و زور و بازوی پلیدی گرفته شد، شیاطین تضعیف شدند،

🌹فسخ کهانت با میلاد حضرت اتفاقی بسیار مبارک بود، راه سعادت برای بندگان خدا هموارتر شد.

🌹حضرت محمد مثل روح بود  بر جان و جهان، خالق هستی با حضرتش به جهان هستی‌  جان ویژه بخشید جانی محمدی .

🌹با میلاد حضرت محمد ص رنگ و لعاب جهان عوض شد چرا که یک امر عظیم و اتفاق فوق متعالی و مبارک بود. جهان هستی یک حس جدید و عجیب یافت.

🌹جهان بزرگتر شد برای خود می‌بایست جای اضافی باز کند و ما نیز با کل جهان چنین حالی یافتیم.

🌹با میلادش تحول عظیم ایجاد و فرصتی استثنایی برای خلایق برای جبران و پیشرفت و تعالی باز شد.

🌹میلاد حضرت محمد ص از منظر دیگر یک آزمون الهی است، با حضرت، آخرین آزمون خلقت برگزار و حجت و فرصت آخرین داده ‌شده تا عذرها برچیده ‌گردند.

🔅🌼 معرفت الله به مرام و معارف محمدی🌼🔅

🌹همه خدا را می‌شناسند اما باید به مقام شناخت متعالی برسند، شناختی به پهنای جغرافیای عظیم محمد و آل محمد ص.

🌹نسبت رسول خدا ص با جهان هستی مثل نسبت روح و دل و مغز آدمی با اعضا و جوارح خویش است.

🔅🌼تولد به افق جهان هستی 🌼🔅

🌹با حلول روح و نور و جسم محمدی بر جهان مادی، عالم دنیا و کل جهان هستی دستخوش تحولات عظیم گشت.

🌹حقیقت  تولد محمدی و آثار آن  تنها به افق علم نمایان است، تنها در آن منظرگاه حقیقت علمی و آثار علمی آن روشن خواهد شد. این تولد آفاقش  فراتر از زمان و مکان است؛ رویدادهای عظیم آسمانی و زمینی هنگاه میلاد حضرت گواه این مدعاست.

🌹از کوی و کرانه علم به محمد و جمال و میلادی نظر کنیم و منظر علمی آن را نظاره کنیم.

🌹اگر تصویر یک منظره فرابعدی را در فضای یک بعدی و سه بعدی و … تصور کنیم آنگاه می‌فهمیم چه منظری از حضرت را در می‌یابیم.

🌹تمام آثار میلاد صاحب خَلق و خُلق عظیم هنوز عیان  نشده است.

🌹وزنه عظیم تولد نبی بر وزن کل جهان هستی غالب است، چرا که جذبه اولین حضرت احسن الخالقین است.

🌹ظهور مادی حضرت نبی ص معجزه‌ای عظیم است؛ چگونگی قرار گیری این وزنه و جذبه عظیم هستی در دل عالم دنیا به حقیقت شگفت انگیز است، آری اثبات قدرت حضرت رابط است که چگونه حضرت را به دنیا مربوط ساخت.

🌹استقرار حضرت محمد ص در فضای مادی یک معجزه عظیم حضرت رابط بود.

🌹 عفونت از جان این جهان با حضرت می‌بایست گرفته می‌شد.

🌹تولد به آفاق قلوب، برای هر دل طلوعی خاص دارد، عجب منظره‌ای دارد! تولد به آفاق تمام ذرات عالم، تولد در کل جهان هستی در جان جهان اتفاق افتاد.

🌹تولد توام با تحولات عظیم بود در جان جهان و جهانیان یود.

🔅🌼پاکیزگی، قاتل پلیدی است 🌼🔅

🌹ماده باید پاک شود، آیا دنیا به خود نگریست که پست گشت، آیا انسان به خود نگریست که دنیوی گشت؟ چرا پلیدی بر جان ماده افتاد؟

🌹پاکی بر پلیدی غالب است؛ محمد آمد تا پلیدی را ریشه کن کند.

🌹پلیدی از غفلت زاده می‌شود و محمد برای نابودی غفلت و پلیدی طلوع نمود.

🌹ویروس حقارت و پستی و پلیدی بر جان دنیا افتاده و طبیب دوار آمد تا طبابت کند، جراحی کند!

🌷🔆امیر المومنین علیه السلام: طَبِيبٌ‏ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ‏ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا وَ أَسْفَرَتِ السَّاعَةُ عَنْ وَجْهِهَا وَ ظَهَرَتِ الْعَلَامَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ رَايَةُ ضَلَالٍ قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا وَ تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا تَكِيلُكُمْ بِصَاعِهَا وَ تَخْبِطُكُمْ بِبَاعِهَا قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنَ الْمِلَّةِ قَائِمٌ عَلَى [الضَّلَّةِ] الضِّلَّة[1]

🔆طبيبى است كه بوسيله طبّ و معالجه خويش همواره گردش ميكند، و مرهمهايش را محكم و آماده كرده است، و ابزارها را سرخ كرده و تافته است، هر جا كه لازم باشد مرهمها و ابزارهاى داغ كردن را بروى آن مى‏نهد، و جاهاى مجروح و نيازمند به معالجه، دلهاى كور و گوشهاى كر و زبانهاى لال است، اين طبيب روحانىّ بوسيله دواء و معالجه خود بيماريهاى غفلت و نادانى و حيرت و سرگردانى را رسيدگى و معالجه مى‏نمايد بيماران از روشني‌هاى حكمت و عرفان استفاده نكرده‏اند، و به آتش زنه‏هاى علوم و معارف درخشان آتش نيفروخته‏اند، پس آنان مانند چارپايان چرنده و همچون سنگهاى سخت بنيان (كه چيزى را درك نمى‏كنند) مى‏باشند.

 براى صاحبان بصيرت و بينائى پوشيده‏ها آشكار و براى اشتباه كننده راه حقّ هويدا گشت و قيامت پرده از روى خود بر داشته و علامت و نشانه آن براى دارنده فراست و زيركى ظاهر گرديد

🌹طبیب دوّار در میادین زمان و مکان می‌گردد.

🔅🌼 کنگره‌های شرک باید فرو ریزد🌼🔅

🌹با میلاد حضرت، ایوان کسری در مداین، لرزید و 13 یا 14 کنگره آن فرو ریخت؛

🌹 آتشکده فارس، پس از هزار سال، خاموش شد.

🌹دریاچه ساوه خشک گردید.

🌹بت ها، همگی به رو درافتادند.

🌹نوری درخشش پیدا کرد که فضای مکه را روشن نمود.

🌹شیاطین که تا آن لحظه به عالم بالا راه داشتند و صدای ملائکه را می شنیدند، برای همیشه، طرد شدند.

🌹در هنگام ولادت پیامبر عظیم الشأن، بت ها به صورت، به زمین افتادند.. . پادشاهی نماند؛ مگر آن که تاجش واژگون و زبانش در آن روز، بند آمد. کاهنان از دانش خود جدا شدند.. . در آن شب، نوری از سرزمین حجاز پدید آمد و منتشر شد و تا مشرق، گسترش یافت.

🌹ابلیس در آسمانهای هفتگانه، رفت و آمد می‌کرد، هنگامی ‌که عیسی(ع) متولّد شد، از پرواز به سه آسمان ممنوع گردید ولی در چهار آسمان رفت و آمد می‌کرد و هنگامی که پیامبر اسلام(ص) متولّد شد از پرواز به سوی همه‌ی آسمانهای هفتگانه ممنوع شد و شیطانهایی که به سوی آسمان می‌رفتند با تیرهای شهاب آسمانی رانده می‌شدند.

🌹هنگامی که افراد قبیله‌ی قریش، اوضاع آسمان را پریشان و دگرگون دیدند، گمان کردند که قیامت برپا شده، به همدیگر می‌گفتند: «این پدیده‌ها نشانه‌ی برپا شدن قیامت است که یهودیان و مسیحیان از آن سخن می‌گویند.

🌹«عمروبن اُمیّه» یکی از کاهن‌ها گفت: «به ستارگان آسمان که نشانه‌های مسیر راه زمستان و تابستان ما بودند بنگرید، اگر آنها از جای خود پرتاب می‌شوند، بدانید که نابودی همه‌ی ما و همه چیز فرا رسیده است ولی اگر آنها در جای خود قرار دارند و ستارگان دیگری پرتاب می‌گردند، این نشانه‌ی بروز حادثه‌ی جدیدی است که من چگونگی آن را نمی‌دانم.

🌹آب رود سماوه (در بین کوفه و شام) زیاد شد و به جریان افتاد.

🌹مؤبَد (رئیس روحانی مجوسیان) در آن شب در عالم خواب دید: شتران نیرومندی اسبهای عربی را کشیدند و از رودخانه دجله گذشته و به سرزمین ایران وارد شدند و طاق بزرگ ایوان کاخ مدائن از وسط شکافته شد و از دجله به سوی خانه‌های کناره‌ی آن آب جاری گشت و نوری تابان از جانب حجاز صعود کرد و پخش گردید و به سوی شرق جهان کشیده شد.

🌹 و در تمام جهان، هیچ تختی از پادشاهان در جای خود نماند مگر اینکه صبح آن شب واژگون گردید و پادشاهان در آن روز لال شدند به گونه‌ای که تا شب قدرت سخن گفتن را نداشتند، دانش کاهنان نابود و جادوی جادوگران بی‌اثر گردید و بین همه‌ی کاهنان جهان و موجودات پنهانی که اخبار غیبی را به آنها می‌دادند، جدایی افتاد و قبیله‌ی قریش در میان عرب به مقام عظیمی رسیدند و به عنوان «آلُ الله» نامیده شدند از این رو که همسایه کعبه خانه‌ی خدا بودند.

🌹 حوادثات عظیمی با میلاد حضرت رخ داده که در بایگانی اسرار مستور است.

🔅🌼حدس چرائی خشکیدن دریاچه ساوه🌼🔅

🌹در ایران باستان عناصر اربعه(آب، خاک، باد و آتش) محترم و مقدس بودند. آناهیتا یا ناهید فرشته آب به شمار می‌رفت، ایرانیان با احداث معابد آناهیتا در اطراف آبها و ارتفاعات همت می‌گماشتند. وجود «قلعه دختر» یا «قیز دختر» در اطراف این مکان گویای این مطلب است

این قداست در ساوه به افراط کشیده شده بود و «ساوجیان کهن» سالانه دو نفر را در آب دریاچه ساوه غرق می کردند که این عمل نوعی قربانی و عملی مشرکانه بود.

🔅🌼حدس چرائی پر آب شدن دریاچه سماوه 🌼🔅

🌹 عجیب‌ترین دریاچه جهان در یک کشور عربی است: این دریاچه در فاصله حدود 30 کیلومتری جنوب غربی سماوه مرکز استان المثنی عراق و نزدیک 30 کیلومتری شهر_باستانی_اوروک قرار گرفته است. ساوه از واژه آرامی سورث به معنای زن_پیر گرفته شده است. این کلمه همچنان در میان بسیاری از مسیحیان عراق رایج است. در کتب کهن تاریخ تمدن عراق آمده است که این دریاچه سرچشمه جریان آب‌هایی است که همه اهل زمین را در داستان طوفان حضرت نوح (علیه السلام) غرق کرد. آب این دریاچه هنگام ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سال 571 میلادی خروشان شد. در روایات وارد شده که یکی از نشانه‌های قیامت خشک شدن این دریاچه است. اهالی سماوه این دریاچه را به لؤلؤ_جنوب توصیف می‌کنند که در ظاهر بسته است و به هیچ رود یا دریایی وصل نیست. با وجود آب و هوای بیابانی و خشک، در طی قرون متوالی از آب آن کم نشده است.

🔅🌼 حجج الهی، رصدگاه محمد مصطفی ص هستند🌼🔅

🌹ائمه علیهم السلام دروازه‌هایی برای کشف جهان محمدی هستند.

🌹اسماء حسنا در عالم جان ما به غیبت‌اند، باید به ظهور برسند؛ کشف حقیقت محمدی با جهاز اسماء حسنای الهی میسر است.

🌹امام زمان و تمام حجج الهی علیهم السلام در آئینه تک تک آیات الهی آشکارند، و حضرات حجج الهی نمایشگاه و آئینه جمال اعظم محمدی هستند.

🌹حس ما به امام زمان علیه السلام از حس روحی و اتصالش قویتر است، حس محمدی ص در جان ما از این هم بالاتر است.

🌹روح ما با حجت خدا، روح است، حجت خدا نیز با حضرت محمد، حجت خدایند.

🌹حجت خدا «سبب متصل بین زمین و آسمان» است همچنین حضرت‌شان، سبب متصل ما با اجزاء و ابعاد متعالی جهان هستی هستند، و حضرت نبی ص سبب اتصال ما با حجت خدایند.

🌹تلاش برای کشف محمد ص تلاش برای کشف جوهر حقیقت است.

🌹آیا محمد ص همان آن تک حرف اختصاصی پروردگار متعال است؟!

🌹آیا محمد ص منبع فیض اسماء حسنای پروردگار هستند؟!

🌹آیا محمد ص  اراده اول، مشیت اول، تقدیر اول  خدایند و یا که حضرت،  همان نفس علم، که از آن به شهر علم یاد می‌شود؟

🔅🌼صادق معجزه آل محمد 🌼🔅

🌹تصور جهان بدون امام جعفر صادق علیه السلام سخت است؛ جهان بدون امام صادق علیه السلام جهانی سرد و تنگ و تاریک خواهد بود.

🌹امام جعفر صادف علیه السلام نمایشگر عظیم انبیاء و اولیاء و مصحف عظیم قرآن هستند.  

🌹اگر احادیث منقول از امام جعفر صادق علیه السلام نبود از دین خدا هم خبری نبود.

🌹امام جعفر صادق علیه السلام معجزه عظیم و درخشان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند.

🌹 علم و حکمت از جمله هدایای امام جعفر صادق علیه السلام هست. اگر امام صادق نبود به قحطی علمی و حکمتی مبتلا می‌شدیم، به بدتر از عصر جاهلیت بر می‌گشتیم.

🌹امام جعفر صادق علیه السلام ستاره صادقی منظومه محمدی هستند.

🌹امت‌های گذشته چرا نابود شدند؟ چون میان‌شان صادق آل محمدی نبود.

🌹شاهرگ ‌حیات علمی و انسانی و بندگی اگر بریده شود چیزی از انسان و انسانیت نمی‌ماند. امام صادق علیه السلام همان شاهرگ و شاه کلید است.

🌹امام صادق علیه السلام عصب حیات بندگی ماست.

🔅🌼 نام محمد مبارک است🌼🔅

🌷🔆 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ رَجُلٍ يُحْمَلُ لَهُ حَمْلٌ‏  فَيَنْوِي أَنْ يُسَمِّيَهُ مُحَمَّداً إِلَّا كَانَ ذَكَراً إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ قَالَ هَاهُنَا ثَلَاثَةٌ كُلُّهُمْ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ وَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ آخَرَ يَأْخُذُ بِيَدِهَا وَ يَسْتَقْبِلُ بِهَا الْقِبْلَةَ عِنْدَ الْأَرْبَعَةِ الْأَشْهُرِ وَ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي‏ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ وَ إِنْ حَوَّلَ اسْمَهُ أُخِذَ مِنْهُ.[2]

🔆مردی نیست که زن او باردار شود و نیت کند که اسم او را محمد بگذارد مگر اینکه فرزند او پسر شود ان شاء الله و در این خانه سه فرزند وجود دارد که هر سه محمد هستند و امام صادق فرمود در حدیث دیگری : دست زن را بگیرد و رو به قبله قرار بدهد هنگامی که چهار ماهه است و بگوید اللَّهُمَّ إِنِّي‌سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ وَ إِنْ حَوَّلَ اسْمَهُ أُخِذَ مِنْهُ

🔅🌼نام محمد خانه‌ را به فضای قدسی تبدیل می‌کند  🌼🔅

🌷🔆 عَنْ أَبِي هَارُونَ مَوْلَى آلِ جَعْدَةَ قَالَ: كُنْتُ جَلِيساً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِالْمَدِينَةِ فَفَقَدَنِي أَيَّاماً ثُمَّ إِنِّي جِئْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ لِي لَمْ أَرَكَ مُنْذُ أَيَّامٍ يَا أَبَا هَارُونَ فَقُلْتُ وُلِدَ لِي غُلَامٌ فَقَالَ بَارَكَ اللَّهُ فِيهِ فَمَا سَمَّيْتَهُ قُلْتُ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً قَالَ فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ حَتَّى كَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِي وَ بِوُلْدِي وَ بِأَهْلِي وَ بِأَبَوَيَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ كُلِّهِمْ جَمِيعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص. لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَيْهِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ فِي الْأَرْضِ دَارٌ فِيهَا اسْمُ مُحَمَّدٍ إِلَّا وَ هِيَ تُقَدَّسُ كُلَّ يَوْمٍ ثُمَّ قَالَ لِي عَقَقْتَ عَنْهُ قَالَ فَأَمْسَكْتُ قَالَ وَ قَدْ رَآنِي حَيْثُ أَمْسَكْتُ ظَنَّ أَنِّي لَمْ أَفْعَلْ فَقَالَ يَا مُصَادِفُ ادْنُ مِنِّي فَوَ اللَّهِ مَا عَلِمْتُ مَا قَالَ لَهُ إِلَّا أَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّهُ قَدْ أَمَرَ لِي بِشَيْ‏ءٍ فَذَهَبْتُ لِأَقُومَ فَقَالَ لِي كَمَا أَنْتَ يَا أَبَا هَارُونَ‏  فَجَاءَنِي مُصَادِفٌ بِثَلَاثَةِ دَنَانِيرَ فَوَضَعَهَا فِي يَدِي فَقَالَ يَا أَبَا هَارُونَ اذْهَبْ فَاشْتَرِ كَبْشَيْنِ وَ اسْتَسْمِنْهُمَا  وَ اذْبَحْهُمَا وَ كُلْ وَ أَطْعِمْ. [3]

🔆 ابو هارون گويد: «همنشين امام صادق عليه السلام در مدينه بودم چند روز حضرت مرا نديد سپس خدمت ايشان آمدم. حضرت به من فرمود: اى ابا هارون! چند روز است كه تو را نديده‏ام. گفتم: پسرى برايم متولّد شد. حضرت فرمود: خداوند او را مبارك سازد نامش را چه گذاشته‏اى؟ گفتم: او را محمّد ناميده‏ام. ابو هارون گويد: حضرت با گونه‏اش به سوى زمين رو كرد در حالى كه مى‏گفت: محمّد محمّد محمّد تا جايى كه نزديك بود گونه‏اش به زمين بچسبد. سپس فرمود: خودم، فرزندم، اهلم، پدر و مادرم و همه اهل زمين به فداى رسول خدا صلى الله عليه و آله باد. فرزندت را دشنام مده و او را مزن و به او بدى مكن و بدان كه در زمين خانه‏اى نيست كه در آن اسم محمّد باشد مگر اينكه هر روز تقديس مى‏شود.

سپس حضرت به من فرمود: عقيقه برايش كرده‏اى؟ او گويد: من چيزى نگفتم. او گويد حضرت چون ديد من چيزى نگفتم پنداشت كه من انجام نداده‏ام (حضرت به مصادف كه در آنجا حاضر بود) فرمود:

اى مصادف! نزديك بيا. به خدا قسم من نفهميدم كه حضرت به مصادف چه گفت، فقط گمان بردم كه دستورى در رابطه با من داد. من خواستم كه برخيزم، حضرت فرمود: اى ابا هارون! همين گونه كه هستى باش. پس از آن مصادف سه دينار برايم آورد و در دستم گذاشت و فرمود: اى ابا هارون! برو و دو گوسفند نر بخر و گوسفندان چاقى انتخاب كن و بكش و بخور و به ديگران بخوران.»

🔅🌼حافظه متعالی 🌼🔅

🌹برای تحقق امر رسالت و امامت، لازم است تا پیوند و ارتباط دائمی غیر قابل ینقطع میان حجت الهی و امت برقرار باشد. همچنین باید امر رسالت و امامت مفهوم امت قرار بگیرد.

🌹حجت خدا باید بر تک تک امت اشراف داشته باشد، همان‌طوری که مغز بر تک تک سلولها و بافت‌ها و اعضا و جوارح بدن اشراف علمی و اطلاعی دارد.

🌹حکم الهی باید به اطلاع تک تک امت در هر نفطه مکان و زمان ارسال شود، پس حجت الهی بایستی با سامانه‌ای فوق سامانه‌های مادی و فرا مادی و فرا زمانی و مکانی اشراف و اطلاع داشته باشد.

🌹ملائک عظام و دیگر آفریده‌های الهی همچون دیده و گوش و حواس حجت خدایند. و خود حجت خدا که عین الله و اذن الله و قلب الله است.

🌹حجت خدا باید توانایی غلبه بر امت را داشته باشد.

🌹توجه داشته باشیم که پیوند میان حجت و امت دو طرفه است، هر کنشی از حجت باید با واکنشی از امت همراه باشد.

🌹حجت خدا از ظاهر و باطن با ما در ارتباط است، امام و حجت خدا فرا مغز است.

🌹راستی مغز آدمی و بالاتر از آن، روح آدمی چگونه بر ذرات و اجزاء بدن اشراف دارد.

🌹حجت خدا غایب نیست اگر غایب بود ما معدوم می‌شدیم، غیبت آخرین حجت خدا غیبت غروبی نیست، بلکه غیبتی مثل غیبت روح از حواس ظاهری ماست.

🌹پیامبر اسلام را با اعضا و جوارحش بهتر می‌توانیم بشناسیم! امامان همچون اعضا و جوارح حضرتند.

🌹با معرفت تک تک ائمه علیهم السلام به معرفت عظمای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نائل خواهیم شد.

🌹اگر برق قطع شود تمام سامانه‌های الکتریکی خاموش می‌شود، محمد ص همان برق است.

🔅🌼 مغرب و مشرق زیر پر و بال حجت خداست🌼🔅

🌷🔆 عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَكْرٍ الْأَرَّجَانِيِّ قَالَ: صَحِبْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فِي طَرِيقِ مَكَّةَ مِنَ الْمَدِينَةِ فَنَزَلْنَا مَنْزِلًا يُقَالُ لَهُ عُسْفَانُ ثُمَّ مَرَرْنَا بِجَبَلٍ أَسْوَدَ عَنْ يَسَارِ الطَّرِيقِ مُوحِشٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا أَوْحَشَ هَذَا الْجَبَلَ مَا رَأَيْتُ فِي الطَّرِيقِ مِثْلَ هَذَا فَقَالَ لِي يَا ابْنَ بَكْرٍ أَ تَدْرِي أَيُّ جَبَلٍ هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ هَذَا جَبَلٌ يُقَالُ لَهُ الْكَمَدُ وَ هُوَ عَلَى وَادٍ مِنْ أَوْدِيَةِ جَهَنَّمَ وَ فِيهِ قَتَلَةُ أَبِيَ الْحُسَيْنِ ع اسْتَوْدَعَهُمْ فِيهِ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ مِيَاهُ جَهَنَّمَ مِنَ الْغِسْلِينِ وَ الصَّدِيدِ وَ الْحَمِيمِ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ جُبِّ الْجَوِي وَ مَا يَخْرُجُ مِنَ الْفَلَقِ مِنْ أَثَامٍ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ طِينَةِ الْخَبَالِ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ جَهَنَّمَ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ لَظَى وَ مِنَ الْحُطَمَةِ- وَ مَا يَخْرُجُ مِنْ سَقَرَ وَ مَا يَخْرُجُ مِنَ الْحَمِيمِ وَ مَا يَخْرُجُ مِنَ الْهَاوِيَةِ وَ مَا يَخْرُجُ مِنَ السَّعِيرِ

وَ مَا مَرَرْتُ بِهَذَا الْجَبَلِ فِي سَفَرِي فَوَقَفْتُ بِهِ إِلَّا رَأَيْتُهُمَا يَسْتَغِيثَانِ إِلَيَّ وَ إِنِّي لَأَنْظُرُ إِلَى قَتَلَةِ أَبِي وَ أَقُولُ لَهُمَا إِنَّمَا هَؤُلَاءِ فَعَلُوا مَا أَسَّسْتُمَا لَمْ تَرْحَمُونَا إِذْ وُلِّيتُمْ- وَ قَتَلْتُمُونَا وَ حَرَمْتُمُونَا وَ وَثَبْتُمْ عَلَى قَتْلِنَا [حَقِّنَا] وَ اسْتَبْدَدْتُمْ بِالْأَمْرِ دُونَنَا فَلَا رَحِمَ اللَّهُ مَنْ يَرْحَمُكُمَا ذُوقَا وَبَالَ مَا قَدَّمْتُمَا وَ مَا اللَّهُ‏ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ وَ أَشَدُّهُمَا تَضَرُّعاً وَ اسْتِكَانَةً الثَّانِي فَرُبَّمَا وَقَفْتُ عَلَيْهِمَا لِيَتَسَلَّى عَنِّي بَعْضُ مَا فِي قَلْبِي- وَ رُبَّمَا طَوَيْتُ الْجَبَلَ الَّذِي هُمَا فِيهِ وَ هُوَ جَبَلُ الْكَمَدِ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِذَا طَوَيْتَ الْجَبَلَ فَمَا تَسْمَعُ قَالَ أَسْمَعُ أَصْوَاتَهُمَا يُنَادِيَانِ عَرِّجْ عَلَيْنَا نُكَلِّمْكَ فَإِنَّا نَتُوبُ وَ أَسْمَعُ مِنَ الْجَبَلِ صَارِخاً يَصْرُخُ بِي أَجِبْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ‏ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَنْ مَعَهُمْ قَالَ كُلُّ فِرْعَوْنٍ عَتَا عَلَى اللَّهِ وَ حَكَى اللَّهُ عَنْهُ فِعَالَهُ وَ كُلُّ مَنْ عَلَّمَ الْعِبَادَ الْكُفْرَ فَقُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ نَحْوُ بُولِسَ الَّذِي عَلَّمَ الْيَهُودَ أَنَّ يَدَ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ وَ نَحْوُ نَسْطُورَ الَّذِي عَلَّمَ النَّصَارَى أَنَّ عِيسَى الْمَسِيحَ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَ لَهُمْ هُمْ ثَلَاثَةٌ وَ نَحْوُ فِرْعَوْنِ مُوسَى الَّذِي قَالَ- أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‏ وَ نَحْوُ نُمْرُودَ الَّذِي قَالَ قَهَرْتُ أَهْلَ الْأَرْضِ وَ قَتَلْتُ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ قَاتِلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَاتِلِ فَاطِمَةَ وَ مُحَسِّنٍ وَ قَاتِلِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع فَأَمَّا مُعَاوِيَةُ وَ عَمْرٌو فَمَا يَطْمَعَانِ فِي الْخَلَاصِ وَ مَعَهُمْ كُلُّ مَنْ نَصَبَ لَنَا الْعَدَاوَةَ وَ أَعَانَ عَلَيْنَا بِلِسَانِهِ وَ يَدِهِ وَ مَالِهِ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَنْتَ تَسْمَعُ ذَا كُلَّهُ وَ لَا تُقْرَعُ قَالَ يَا ابْنَ بَكْرٍ إِنَّ قُلُوبَنَا غَيْرُ قُلُوبِ النَّاسِ إِنَّا مُطِيعُونَ مُصَفَّوْنَ مُصْطَفَوْنَ نَرَى مَا لَا يَرَى النَّاسُ وَ نَسْمَعُ مَا لَا يَسْمَعُ النَّاسُ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ تَنْزِلُ عَلَيْنَا فِي رِحَالِنَا وَ تَتَقَلَّبُ فِي فُرُشِنَا وَ تَشْهَدُ طَعَامَنَا وَ تَحْضُرُ مَوْتَانَا وَ تَأْتِينَا بِأَخْبَارِ مَا يَحْدُثُ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ وَ تُصَلِّي مَعَنَا وَ تَدْعُو لَنَا وَ تُلْقِي عَلَيْنَا أَجْنِحَتَهَا وَ تَتَقَلَّبُ عَلَى‏ أَجْنِحَتِهَا صِبْيَانُنَا وَ تَمْنَعُ الدَّوَابَّ أَنْ تَصِلَ إِلَيْنَا وَ تَأْتِينَا مِمَّا فِي الْأَرَضِينَ مِنْ كُلِّ نَبَاتٍ فِي زَمَانِهِ وَ تَسْقِينَا مِنْ مَاءِ كُلِّ أَرْضٍ نَجِدُ ذَلِكَ فِي آنِيَتِنَا وَ مَا مِنْ يَوْمٍ وَ لَا سَاعَةٍ وَ لَا وَقْتِ صَلَاةٍ إِلَّا وَ هِيَ تَتَهَيَّأُ لَهَا وَ مَا مِنْ لَيْلَةٍ تَأْتِي عَلَيْنَا إِلَّا وَ أَخْبَارُ كُلِّ أَرْضٍ عِنْدَنَا وَ مَا يَحْدُثُ فِيهَا وَ أَخْبَارُ الْجِنِّ وَ أَخْبَارُ أَهْلِ الْهَوَى مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَا مِنْ مَلِكٍ يَمُوتُ فِي الْأَرْضِ وَ يَقُومُ غَيْرُهُ إِلَّا أَتَانَا خَبَرُهُ وَ كَيْفَ سِيرَتُهُ فِي الَّذِينَ قَبْلَهُ وَ مَا مِنْ أَرْضٍ مِنْ سِتَّةِ أَرَضِينَ إِلَى السَّابِعَةِ إِلَّا وَ نَحْنُ نُؤْتَى بِخَبَرِهِمْ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيْنَ مُنْتَهَى هَذَا الْجَبَلِ قَالَ إِلَى الْأَرْضِ السَّابِعَةِ [السَّادِسَةِ]- وَ فِيهَا جَهَنَّمُ عَلَى وَادٍ مِنْ أَوْدِيَتِهِ عَلَيْهِ حَفَظَةٌ أَكْثَرُ مِنْ نُجُومِ السَّمَاءِ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ وَ عَدَدِ مَا فِي الْبِحَارِ وَ عَدَدِ الثَّرَى قَدْ وُكِّلَ كُلُّ مَلَكٍ مِنْهُمْ بِشَيْ‏ءٍ وَ هُوَ مُقِيمٌ عَلَيْهِ لَا يُفَارِقُهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً يُلْقُونَ الْأَخْبَارَ قَالَ لَا إِنَّمَا يُلْقَى ذَلِكَ إِلَى صَاحِبِ الْأَمْرِ وَ إِنَّا لَنَحْمِلُ مَا لَا يَقْدِرُ الْعِبَادُ عَلَى الْحُكُومَةِ فِيهِ فَنَحْكُمُ فِيهِ فَمَنْ لَمْ يَقْبَلْ حُكُومَتَنَا جَبَرَتْهُ الْمَلَائِكَةُ عَلَى قَوْلِنَا وَ أَمَرَتِ الَّذِينَ يَحْفَظُونَ نَاحِيَةً أَنْ يَقْسِرُوهُ عَلَى قَوْلِنَا وَ إِنْ كَانَ مِنَ الْجِنِّ مِنْ أَهْلِ الْخِلَافِ وَ الْكُفْرِ أَوْثَقَتْهُ وَ عَذَّبَتْهُ حَتَّى يَصِيرَ إِلَى مَا حَكَمْنَا بِهِ قُلْتُ‏ جُعِلْتُ‏ فِدَاكَ‏ فَهَلْ‏ يَرَى الْإِمَامُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَقَالَ يَا ابْنَ بَكْرٍ فَكَيْفَ يَكُونُ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى مَا بَيْنَ قُطْرَيْهَا وَ هُوَ لَا يَرَاهُمْ وَ لَا يَحْكُمُ فِيهِمْ وَ كَيْفَ يَكُونُ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ غُيَّبٍ لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَقْدِرُونَ عَلَيْهِ وَ كَيْفَ يَكُونُ مُؤَدِّياً عَنِ اللَّهِ وَ شَاهِداً عَلَى الْخَلْقِ وَ هُوَ لَا يَرَاهُمْ وَ كَيْفَ يَكُونُ حُجَّةً عَلَيْهِمْ وَ هُوَ مَحْجُوبٌ عَنْهُمْ وَ قَدْ جَعَلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَهُ أَنْ يَقُومَ بِأَمْرِ رَبِّهِ فِيهِمْ وَ اللَّهُ يَقُولُ‏ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ‏ يَعْنِي بِهِ مَنْ عَلَى الْأَرْضِ وَ الْحُجَّةُ مِنْ بَعْدِ النَّبِيِّ ص يَقُومُ مَقَامَ النَّبِيِّ ص مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ عَلَى مَا تَشَاجَرَتْ فِيهِ الْأُمَّةُ وَ الْآخِذُ بِحُقُوقِ النَّاسِ وَ الْقَيَّامُ بِأَمْرِ اللَّهِ- وَ الْمُنْصِفُ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ فَإِذَا لَمْ يَكُنْ مَعَهُمْ مَنْ يَنْفُذُ قَوْلُهُ وَ هُوَ يَقُولُ‏ سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ‏ فَأَيُّ آيَةٍ فِي الْآفَاقِ غَيْرِنَا أَرَاهَا اللَّهُ أَهْلَ الْآفَاقِ- وَ قَالَ‏ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها فَأَيُّ آيَةٍ أَكْبَرُ مِنَّا وَ اللَّهِ إِنَّ بَنِي هَاشِمٍ وَ قُرَيْشاً لَتَعْرِفُ مَا أَعْطَانَا اللَّهُ وَ لَكِنَّ الْحَسَدَ أَهْلَكَهُمْ كَمَا أَهْلَكَ إِبْلِيسَ وَ إِنَّهُمْ لَيَأْتُونَنَا إِذَا اضْطُرُّوا وَ خَافُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ فَيَسْأَلُونَّا فَنُوَضِّحُ لَهُمْ فَيَقُولُونَ نَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَهْلُ الْعِلْمِ ثُمَّ يَخْرُجُونَ فَيَقُولُونَ مَا رَأَيْنَا أَضَلَّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَؤُلَاءِ وَ يَقْبَلُ مَقَالَتَهُمْ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنِ الْحُسَيْنِ ع لَوْ نُبِشَ كَانُوا يَجِدُونَ فِي قَبْرِهِ شَيْئاً قَالَ يَا ابْنَ بَكْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَكَ الْحُسَيْنُ ع مَعَ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِيهِ الْحَسَنِ فِي مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ ص يُحْبَوْنَ كَمَا يُحْبَى وَ يُرْزَقُونَ كَمَا يُرْزَقُ فَلَوْ نُبِشَ فِي أَيَّامِهِ لَوُجِدَ وَ أَمَّا الْيَوْمَ فَهُوَ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّهِ يُرْزَقُ وَ يَنْظُرُ إِلَى مُعَسْكَرِهِ وَ يَنْظُرُ إِلَى الْعَرْشِ مَتَى يُؤْمَرُ أَنْ يَحْمِلَهُ وَ إِنَّهُ لَعَلَى يَمِينِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ يَقُولُ يَا رَبِّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ إِنَّهُ لَيَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ بِدَرَجَاتِهِمْ وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ أَحَدِكُمْ بِوَلَدِهِ وَ مَا فِي رَحْلِهِ وَ إِنَّهُ لَيَرَى مَنْ يَبْكِيهِ فَيَسْتَغْفِرُ لَهُ رَحْمَةً لَهُ وَ يَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ يَقُولُ لَوْ تَعْلَمُ أَيُّهَا الْبَاكِي مَا أُعِدَّ لَكَ لَفَرِحْتَ أَكْثَرَ مِمَّا جَزِعْتَ فَلَيَسْتَغْفِرُ لَهُ كُلُّ مَنْ سَمِعَ بُكَاءَهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فِي السَّمَاءِ وَ فِي الْحَائِرِ وَ يَنْقَلِبُ وَ مَا عَلَيْهِ مِنْ ذَنْبٍ.[4]

🌷🔆 و با همين اسناد از عبد اللَّه اصم، از عبد اللَّه بن بكير ارجانىّ نقل شده، وى گفت:

با حضرت ابا عبد اللَّه عليه السّلام در راه مكه از مدينه همراه بودم، پس به جايى كه «عسفان» ناميده مى‏شد فرود آمديم و سپس از كنار كوهى سياه كه در سمت چپ جاده بود و كوهى وحشت‏ناك به نظر مى‏آمد عبور كرديم، محضر آن حضرت عرض كردم:

اى پسر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم، چقدر اين كوه وحشت‏ناك است! در اين راه كوهى مثل اين نديده‏ام. حضرت فرمودند: اى پسر بكير، مى‏دانى اين چه كوهى است؟ عرض كردم: خير. فرمودند:

اين كوهى است بنام «كمد» و آن در وادى از وادى‏هاى دوزخ بوده و در آن قاتلين پدرم امام حسين عليه السّلام نگه داشته شده‏اند، در اين كوه از زير قاتلين آب‏هاى جهنّمى جارى مى‏باشند، اين آب‏ها عبارتند از:

غسلين (آبى كه از پوست و گوشت دوزخيان جارى است)، صديد (آبى كه ناشى از چرك و زرد آب باشد) حميم (عرق دوزخيان را گويند) آبى كه از چاه جوّى خارج مى‏شود و آن آبى است گنديده و متعفّن، آبى كه از چاه فلق در دوزخ خارج مى‏شود و آن آبى است حاصل از چرك و خون مجرمين، آبى كه از خبال يعنى چرك بدن دوزخيان جارى است، آبى كه از جهنم روان است، آبى كه از لظى (وادى از وادى‏هاى جهنم) بيرون مى‏آيد، آبى كه از حطمه (وادى از وادى‏هاى جهنم) خارج مى‏شود، آبى كه از سقر (وادى از وادى‏هاى جهنّم) بيرون مى‏آيد آبى كه از حميم (وادى از وادى‏هاى دوزخ) خارج مى‏شود، آبى كه از هاويه (وادى از وادى‏هاى دوزخ) بيرون مى‏آيد، آبى كه از سعير (وادى از وادى‏هاى دوزخ) خارج مى‏شود.

و من در هيچ يك از سفرهايم به اين كوه مرور نكرده و نه ايستادم مگر آنكه آن دو را ديدم كه به من استغاثه و التماس مى‏كردند و نيز قاتلين پدرم را مشاهده نمودم، به آن دو گفته و مى‏گويم:

اين قاتلين آنچه را كه شما تأسيس كرده‏ايد انجام داده‏اند، چرا وقتى زمام امور به دستتان بود به ما رحم نكرده و ما را كشتيد و از حقوق خود محروممان نموديد و بر قتل و كشتن ما اقدام كرده و استبداد محض و كامل را به اجراء گذارديد خدا رحم نكند به كسى كه به شما دو نفر رحم كند بچشيد وزر و وبالى را كه خود فراهمش نموده‏ايد، و خدا نسبت به بندگانش ظالم و ستمكار نيست.

 البتّه دوّمى تضرّع و اضطرابش شديدتر از اوّلى است و بسا ايستاده و حالشان را مشاهده كرده تا اندكى از بغض و كينه و ناراحتى كه از ايشان در قلب دارم كاهش يافته و كمى تسلّى و آرامش خاطر پيدا كنم، و بسا كوهى كه آن دو در آن محبوس هستند را طى كرده و از آن بالا رفته‏ام و آن كوه «كمد» مى‏باشد.

راوى گفت: محضرش عرض كردم: فدايت شوم وقتى از كوه بالا رفتيد و آن را طى نموديد چه صدائى شنيديد:

حضرت فرمودند:

صداى آن دو را شنيدم كه فرياد مى‏زدند: ما را بالا بياور تا با تو صحبت كنيم، ما توبه كرده‏ايم و مى‏شنيدم از كوه كه فرياد مى‏زد و به من مى‏گفت: جواب اين دو را بده و به ايشان بگو:

پائين رويد و صحبت نكنيد! راوى مى‏گويد: عرضه داشتم: فدايت شوم چه كسانى با اين دو مى‏باشند؟

حضرت فرمودند:

هر فرعون و متكبّرى كه بر خدا طغيان كرده و خداوند كردارش را بازگو فرموده است و نيز هر كسى كه به بندگان كفر تعليم كرده است.

عرض كردم: ايشان چه كسانى هستند.

حضرت فرمودند:

نظير «بولس» كه به يهود ياد داد كه دست خدا بسته است و مثل «نسطور» كه به نصارى ياد داد كه حضرت عيسى مسيح فرزند خدا است و ايشان سه تا هستند (يعنى معبود سه تا است: اب، ابن و روح القدس).  

 و مانند: فرعون معاصر با حضرت موسى عليه السّلام كه گفت: أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‏ و بدين ترتيب ادّعاى خدائى كرد و همچون: نمرودى كه گفت: اهل زمين را مورد قهر خود داده و آنچه در آسمان هست را كشتم و نيز نظير: قاتل امير المؤمنين عليه السّلام و قاتل فاطمه عليها السّلام و محسن و قاتل امام حسن و امام حسين عليهما السّلام و امّا معاويه و عمرو بن عاص ابدا طمع و درخواست خلاص شدن از عذاب را نمى‏كنند.

و نيز تمام كسانى كه نصب عداوت ما اهل بيت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را نموده‏اند با ايشان هستند و همچنين كسانى كه با زبان و دست و مالشان بر عليه ما اقدام كردند، با ايشان مى‏باشند.

عرض كردم: فدايت شوم شما تمام اين صداها را مى‏شنويد و به فزع نمى‏آئيد؟

حضرت فرمودند:

🔆اى پسر بكير، قلوب و دل‏هاى ما غير از دلهاى مردم است، ما مطيع كامل حق تعالى و خالص از هر آلودگى بوده و برگزيده بارى تعالى مى‏باشيم، مى‏بينيم آنچه را كه مردم نمى‏بينند، مى‏شنويم آنچه را كه ديگران نمى‏شنوند فرشتگان در منازل ما فرود مى‏آيند و در روى فرش‏هاى ما حركت كرده در كنار سفره ما حاضر و شاهد هستند بر مردگان ما حاضر مى‏شوند، اخبار حوادثى كه هنوز واقع نشده‏اند را به ما مى‏رسانند،  با ما نماز خوانده و براى ما دعاء مى‏كنند، پرها و بالهايشان را براى ما پهن مى‏كنند، كودكان و اطفال ما روى بال‏هاى ايشان حركت مى‏كنند، مانع مى‏شوند از اينكه جنبندگان به ما دست يافته و ايذاء و آزارمان كنند، از تمام گياهان و نباتاتى كه در زمين مى‏رويند در فصل و زمانشان براى ما مى‏آورند، از آب‏هاى مختلف روى زمين به ما مى‏آشامانند و ما آنها را در ظروف خود مى‏يابيم،

🔆و هيچ روز و ساعت و وقت نمازى نيست مگر آنكه فرشتگان براى آنها آماده مى‏باشند، و هيچ شبى فرا نمى‏رسد مگر آنكه اخبار تمام نقاط زمين را براى ما مى‏آورند و نيز آنچه در زمين واقع مى‏شود و اخبار جن و ملائكه را براى ما بازگو مى‏كنند،

🔆 و هيچ فرشته‏اى در زمين نمى‏ميرد و ديگرى جاى آن قرار نمى‏گيرد مگر آنكه ما را اطّلاع داده و رويه و سيره آن فرشته را با كسانى كه قبلش بوده‏اند را براى ما بيان مى‏كنند،

🔆و هيچ زمينى از شش طبقه زمين تا طبقه هفتم نيست مگر آنكه جز آنها را به ما مى‏دهند.

🔆عرض كردم: فدايت شوم انتهاى اين كوه كجا است؟

حضرت فرمودند:

تا طبقه هفتم زمين ادامه داشته و در آنجا دوزخى است كه وادى از وادى‏هاى جهنم مى‏باشد و نگهبانانى كه مستحفظ آن هستند از ستارگان آسمان و دانه‏هاى باران و قطره‏هاى آب در درياها و از عدد خاك‏هاى در كره زمين بيشتر مى‏باشند، هر كدام از اين فرشتگان موكّل بر امرى بوده كه مراقب آن بوده و از آن تخلّف نمى‏كنند.

عرض كردم: فدايت شوم به همه شما اهل بيت اين اخبار را مى‏دهند؟

حضرت فرمودند:

خير، تنها به كسى كه صاحب امر ولايت است، ما حامل چيزى هستيم كه بندگان قدرت حكومت در آن را ندارند، پس ما در آن حكومت مى‏نمائيم و كسى كه حكومت ما را نپذيرد فرشتگان او را بر آن مجبور مى‏كنند و امر مى‏كنند به‏ كسانى كه حافظ آن ناحيه هستند كه بندگان را بر قول و حكومت ما ملزم و مجبور كنند و اگر جنّى از اهل خلاف و كفر باشد او را به بند كشيده و آن قدر عذابش مى‏كنند تا بر حكم ما گردن نهد.

 🔆عرض كردم: فدايت شوم: آيا امام بين مشرق و مغرب را مى‏بيند؟

حضرت فرمودند:

اى پسر بكير چگونه امام حجّت خدا باشد بر آنچه بين دو نقطه مقابل هم در كره زمين واقع شده‏اند و حال آنكه آنها را نديده و در ميانشان حكم نكند؟! و چگونه بتوان گفت امام حجّت است بر قوم و جماعتى كه در نظرش غائب هستند و بر آنها قدرت نداشته و آنها نيز بر دسترسى داشتن به وى جهت رفع نيازمندى‏هاى خويش قدرت ندارند؟

و چگونه امام احكام و حقائق را از طرف خدا اداء كند و شاهد بر خلق باشد در حالى كه آنها را نمى‏بيند؟!

و چگونه حجّت بر ايشان باشد در حالى كه آنها از وى محجوب و مستور مى‏باشند؟! در حالى كه امام عليه السّلام به امر خدا بين مردم نصب شده تا واسطه بين خدا و مخلوق باشد، خدا در قرآن خطاب به پيغمبرش مى‏فرمايد: وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ (ما تو را نفرستاديم مگر براى همه مردم).

مقصود از «كَافَّةً لِلنَّاسِ» تمام كسانى هستند كه روى كره زمين مى‏باشند و حجّت بعد از نبى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بعد از آن وجود مبارك قائم مقام او بايد باشد پس همان طورى كه نبىّ حجّت است براى تمام مردم روى زمين و بايد بر همه تسلّط داشته باشد حجّت بعد از او و قائم مقامش نيز بايد چنين باشد و اساسا مناصب امام بعد از پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم امورى است كه لازمه آن اينست كه وى بايد به تمام امت و به كافه مردم مسلّط بوده و آنها را ببيند، اين مناسب عبارتند از:

الف: راهنما براى حلّ مشاجراتى كه بين امّت واقع مى‏شود.

ب: حقوق مردم را احقاق كردن و گرفتن.

ج: قيام نمودن به امر خدا و فرمانش را بين مردم اجراء كردن.

د: انصاف گرفتن از بعضى براى بعضى ديگر.

در نتيجه بايد امام قولش نافذ بين كلّ مردم باشد تا بدين ترتيب نظم عالم محفوظ ماند، و هرج و مرج پيش نيايد، حال اگر با مردم امام و رهبرى نباشد كه قولش بين آنها نافذ باشد كلام خدا در قرآن كريم بى‏مصداق مى‏ماند، حقتعالى در قرآن مى‏فرمايد:

سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ (محققا به ايشان نشان مى‏دهيم آيات خود را كه در آفاق و انفس مى‏باشند)، با توجّه به اين آيه مى‏پرسم:

چه آيه‏اى در آفاق غير از ما وجود دارد كه خداوند متعال به آن اهل آفاق را نشان داده است؟ و نيز در جاى ديگر فرموده:

ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها (ما به ايشان هيچ آيه‏اى را نشان نداديم مگر آنكه آن آيه از آيه ديگر بزرگتر بود).

چه آيه‏اى را شما بزرگ‏تر از ما سراغ داريد، به خدا سوگند بنى هاشم و قريش به آنچه خدا به ما اعطاء فرموده آگاه و عارف هستند ولى حسد ايشان را هلاك كرده همان طورى كه حسد ابليس را هلاك نمود.

ايشان در موارد اضطرار نزد ما مى‏آيند و از ما مشكلشان را سؤال مى‏كنند و ما براى ايشان توضيح داده و مشكلشان را حلّ مى‏كنيم بعد از آن مى‏گويند:

شهادت مى‏دهيم كه شما اهل علم هستيد و از نزد ما كه خارج شدند پيش ديگران مى‏گويند:

ما نديديم كسى را گمراه‏تر از آنان كه از ايشان تبعيت كرده و گفتار آنها را بپذيرند! عرض كردم: فدايت شوم به من خبر دهيد از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام: اگر قبر آن حضرت را نبش كنند در آن چيزى مى‏يابند؟

حضرت فرمود:

اى پسر بكير، سؤال بسيار بزرگى نمودى، حسين عليه السّلام با پدر و مادر و برادرش حسن عليهم السّلام در منزل رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بوده به ايشان اعطاء مى‏شود همان طورى كه به آن جناب اعطاء مى‏گردد، روزى مى‏خورند همان طورى كه آن حضرت روزى مى‏خورد، اگر در همان ايام قبر را نبش مى‏كردند، البته آن حضرت را در آن مى‏يافتند، امّا امروز آن حضرت زنده بوده و نزد پروردگارش روزى مى‏خورد و به لشكرش و به عرش مى‏نگرد تا چه كسى و در چه وقت امر شود كه آن را حمل كند، آن حضرت در سمت راست عرش ايستاده مى‏گويد:

پروردگارا، وعده‏اى كه به من داده‏اى عملى كن، به زوّارش نگريسته و او به ايشان و اسماء پدرانشان و به درجات و مراتب آنها نزد خدا از شما نسبت به فرزندتان و آنچه در منزل داريد اعرف و آگاه‏تر است آن حضرت مى‏بيند كسانى را كه بر او مى‏گريند پس از خدا طلب آمرزش براى ايشان مى‏كند و از پدر بزرگوارش نيز طلب آمرزش براى ايشان مى‏كند و مى‏گويد: اى گريه‏كننده اگر بدانى براى تو چه آماده شده فرح و شادى تو بيش از جزع و ناراحتى تو خواهد بود پس تمام فرشتگانى كه در آسمان و حائر بوده و صداى گريه او را مى‏شنوند برايش استغفار مى‏كنند و وى حركت مى‏كند در حالى كه هيچ گناهى بر او نمى‏باشد.[5]

🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼


[1] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص156  شريف الرضى، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.

[2] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏6 ؛ ص11  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[3] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏6 ؛ ص39  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[4] كامل الزيارات ؛ النص ؛ ص326 ابن قولويه، دار المرتضوية – نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش.

[5] كامل الزيارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 981

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.