🌼🔆🌼توحید نقویه(هادویه)🌼🔆🌼
🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹
🔅🌹 « رازهای تقوا و اطاعت الهی» « راز وصف محبوب» «راز عشق » «حدیث توحیدی امام علی النقی الهادی » « شب ولادت امام هادی علیه السلام» و … چکیده با تکمله 1403.03.02 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌹🔅
🔅🌼 نقشه کلی مباحث ترانه عشق 🌼🔅
☘️ترانه عشق را معشوق می‌سراید نه عاشق! (وصف توحیدی)
🌼 امام علی النقی الهادی علیه السلام، علیّ چهارم از آل ائمه اطهار هستند ایشان، مفسر جان و مقام علیّ مرتضاست، حضرت دروازه عظیم مولا امیرالمومنین علیه السلام هستند. حضرت برجی از ابراج علی است.
🌼 نام امام علیّ النقی الهادی علیه السلام رمزی از رموزات جهان هستی است .
🌼 جهان اکبرمان بدون امام هادی ناقص است.
🌼 امام هادی علیه السلام جهان اعظم و راهی هموار به سوی اسدالله الغالب‌اند، حضرت شاهراهی است برای رسیدن به اصل و ریشه و عمق حقایق و اسرارجهان هستی.
🌼 جهان هستی از آب حیات( امام هادی) به جان جانان رسیده است.
🌼 اگر علی هادی را نشناسیم به علی مرتضی ره نخواهیم یافت و نخواهیم توانست وارد شهر علم شویم و در وادی جهل حیران و سرگردان خواهیم شد.
🌼 اگر جرم کوچکی در آسمان محلش را تغییر دهد سبب تغییر در کل کائنات می شود و به نوعی آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اگر جرم و سنگینی وجود مقدس امام هادی علیه السلام در وجودمان خالی شود جان جهان ما نظامش از هم گسیخته خواهد شد.
🌼 اگر خورشید از منظومه شمسی خالی شود تمام منظومه شمسی به آنی از هم خواهد پاشید. سیرات از مدارشان خارج و تبدیل به سنگ‌های سرگردان آسمان خواهند شد.
🌼 امکان ندارد انضباط جان ما بدون امام هادی در مدار خود محفوظ بماند. چرا که جان ما از مدار انسانیت خارج خواهد شد به جرم سرگردانی تبدیل خواهد شد.
🌼 اگر ماموم او هستیم باید با ولادت او متولد شویم با آب حیاتش جان دوباره بگیریم، با نور او روشنایی اول و آخر را اخذ کنیم و روشن شویم.
🌼 امام علی النقی الهادی علیه السلام ملبس به لباس سکینه و وقار است و خداوند علمش را در دل این آقا به ودیعه گذاشته است، قبل از اینکه حیات دنیوی دیده باز کند. خدای متعال سر مکنونش را در دل این آقا قرار داده است.
🌼 اگر توانستیم به حوض کوثر برسیم و دل و چشم هادی بین داشته باشیم آن وقت در مقصد اعلی او را خواهیم دید که خطیب شیعیان در حوض کوثر است.
🌼 آیا می‌توانم با کلام او بپرم و به پرواز در آیم؟ اگر نتوانم باید نسبت به اینکه تحت ولایت او هستم یا خیر شک کنم .
🌼 اگر تقوا نداشته باشیم انتظار نداشته باشیم که تمام اعضا و جوارحمان ( گوش، چشم، دل، هوش و …) تحت کنترل کامل مان باشد.
🌼 آن که خدارا دید دیگر چیز دیگری نخواهد دید کسی که الله را اکبر دید، دیگر چیز دیگری در مقابل او ارتقاعی نخواهد داشت.
🌼 عاشق رسم عشق را باید از خود معشوق یاد بگیرد.
🌼 تراب می خواهد عاشق رب الارباب شود، خاک می خواهد رب الارباب را ستایش کند چه کند؟ آن کند که خالق یادش داده است.
🌼 تنها معشوق خود را می شناسد.
🌼 خدا تنها به زیبایی خودش عالِم است من با کدام دیده می توانم زیبایی او را ببینم؟ او هر آنچه که به دلم انداخت من آن را درک می‌کنم.
🌼 خدا می‌داند که چگونه مرا شیفته خود سازد تنها او توانا بر این امر است.
🌼 پس سامانه وصف خود را به سامانه اصلی وصف خدا متصل کنیم و تنها کلام او را بخوانیم.
🌼 مبادا من تفسیر قرآن را با خود قرآن یکی بگیرم، من از قرآن کم می‌کنم نه زیاد!
🌼 همان گونه که او خود را وصف و با زبان نبی خود ستود، اجازه داریم وصفش کنیم و طبق املایش، او را ستایش نماییم.
🌼 عاشق عارف مرکز انتشار خواست معشوق است، گیرنده‌ی خود را فعال کنیم، معشوق خود می داند چگونه عاشقش را زیر و رو کند.
🌼 ترانه ی عشق را از خود معشوق بگیر و همان را هدیه اش ساز.
🌼 وصف و مناجات محکم و متشابه دارد.
🌼 اول به وصف قرآنی و تنزیلی او را بخوانم تا به وصف تاویلی دست یابم.
🌼 اگر همانطور که او یاد داده عمل کنم و‌خود را در گردنه فلسفه نیندازم، با همان تکرار چشمه‌های معرفت او در وجودم خواهد جوشید.
🌼 خدا با سامانه اخلاص، خود را می‌ستاید.
🌼 قرآن و عترت معدن وصف خدایند، همه‌ی آیات کلید‌های فطرت گشا هستند.
🌼 هرگونه تغییر به نوعی شخصی سازی است و خدا از آن منزه است.
🌼 شفا و دارو همان کلام او به عین تنزیل است.
🌼 حواس انسان مترجمان هستند، برداشتی از حقیقت هستند نه خود حقیقت .
🌼 زبان عربی قرآن را بگیریم تا به لوح محفوظ برسیم و به تاویل وصف خدا دست یابیم که شیرینی اصلی آنجاست.
🌼 او خود هجی کردن را مانند والدی به ما می‌آموزد.
🌼 آیا وصف خدا در قرآن آواهای عشق‌اند، وصف ذات نیستند، اکسیر عشق و ارتباطند.
🔅🌼ملبس سکینه 🌼🔅
🌷🔆 وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَكَّبَ فِي صُلْبِهِ نُطْفَةً لَا بَاغِيَةً وَ لَا طَاغِيَةً بَارَّةً مُبَارَكَةً طَيِّبَةً طَاهِرَةً سَمَّاهَا عِنْدَهُ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ فَأَلْبَسَهَا السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ وَ أَوْدَعَهَا الْعُلُومَ وَ كُلَّ سِرٍّ مَكْتُومٍ مَنْ لَقِيَهُ وَ فِي صَدْرِهِ شَيْءٌ أَنْبَأَهُ بِهِ وَ حَذَّرَهُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ فِي دُعَائِهِ- يَا نُورُ يَا بُرْهَانُ يَا مُنِيرُ يَا مُبِينُ يَا رَبِّ اكْفِنِي شَرَّ الشُّرُورِ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُكَ النَّجَاةَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ كَانَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ شَفِيعَهُ وَ قَائِدَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَكَّبَ فِي صُلْبِهِ نُطْفَةً وَ سَمَّاهَا عِنْدَهُ الْحَسَنَ فَجَعَلَهُ نُوراً فِي بِلَادِهِ [1]
🌷🔆 … و خداى تعالى در صلب او(امام محمد تقی جواد) نطفهاى را تركيب فرمود نه باغي و نه طاغي، بلكه نيك و مبارك و طيّب و طاهر است و آن را علىّ ناميد و لباس سكينه و وقار بر او پوشانيد و در او علوم و اسرار و هر چه كه مكتوم بود به وديعه نهاد، هر كه او را ملاقات كند و در دلش چيزى باشد او را از آن آگاه كند و از دشمنش بر حذر دارد و در دعايش مىگويد:
«يا نور يا برهان، يا منير يا مبين يا ربّ اكفني شرّ الشّرور و آفات الدّهور، و أسألك النّجاة يوم ينفخ في الصّور»
كسى كه اين دعا را بخواند علىّ بن محمّد شفيع او خواهد بود و او را به بهشت رهبرى كند. و خداى تعالى در صلب او نطفهاى تركيب كرد و آن را حسن بن علىّ ناميد و او را نور بلاد و خليفه زمين و عزّت امّت و هادى و شفيع شيعيان و عذابى براى مخالفان و حجّتى براى دوستان و برهانى براى مأمومانش قرار داد و …[2]
🔅🌼 سرّ سبک‌بالی حساب و اعمال🌼🔅
🌷🔆عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: قَالَ … وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ يُحَاسِبَهُ حِسَاباً يَسِيراً فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً الْهَادِيَ …[3]
🌷🔆هر کس دوست دارد خدا را در حالی‌که از او حساب آسانی گرفته می‌شود ملاقات کند پس باید که تحت ولایت امام علی هادی باشد…
🔅🌼 پرواز در ملکوت کلام امام ملکوت🌼🔅
🌹 با کلام ملکوت امام ملکوت اعلی به پرواز در آئیم
🌹با غواصی در ژرفای بحر عظیم و پر مواج کلام امام علی النقی علیه السلام و با شکار جواهرات بی‌بدیل آن، به منافع متعالی برسیم. خدایی که علوم را در دل او کاشته . خودش زارع همان علوم و حارث آن است. امامی که کشتزار عظیم علم و حکمت الهی است.
🌷🔆عَنِ الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ الْجُرْجَانِيِّ قَالَ: ضَمَّنِي وَ أَبَا الْحَسَنِ ع الطَّرِيقُ فِي مُنْصَرَفِي مِنْ مَكَّةَ إِلَى خُرَاسَانَ وَ هُوَ سَائِرٌ إِلَى الْعِرَاقِ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ يُتَّقَى وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاعُ فَتَلَطَّفْتُ فِي الْوُصُولِ إِلَيْهِ فَوَصَلْتُ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ يَا فَتْحُ مَنْ أَرْضَى الْخَالِقَ لَمْ يُبَالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقِ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَقَمَنٌ أَنْ يُسَلِّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِ وَ إِنَّ الْخَالِقَ لَا يُوصَفُ إِلَّا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَنَّى يُوصَفُ الَّذِي تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِكَهُ وَ الْأَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ الْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الْأَبْصَارُ عَنِ الْإِحَاطَةِ بِهِ جَلَّ عَمَّا وَصَفَهُ الْوَاصِفُونَ وَ تَعَالَى عَمَّا يَنْعَتُهُ النَّاعِتُونَ نَأَى فِي قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِي نَأْيِهِ فَهُوَ فِي نَأْيِهِ قَرِيبٌ وَ فِي قُرْبِهِ بَعِيدٌ كَيَّفَ الْكَيْفَ فَلَا يُقَالُ كَيْفَ وَ أَيَّنَ الْأَيْنَ فَلَا يُقَالُ أَيْنَ إِذْ هُوَ مُنْقَطِعُ الْكَيْفُوفِيَّةِ وَ الْأَيْنُونِيَّةِ.[4]
🔆فتح بن یزید جرجانی گوید: هنگامی که از مکه به خراسان بازمی‌گشتم آن حضرت را دیدم که به سوی عراق می‌رفت، شنیدم که می‌فرمود: «هر که از خدا تقوا پیشه کند از او تقوا شود. و هر که فرمانبری خداوند را نماید از او اطاعت کرده می‌شود.
(فتح بن یزید گوید:) آرام حرکت کردم تا به آن حضرت برسم، هنگامی که به ایشان رسیدم بر آن حضرت سلام کردم و امام پاسخ گفت، سپس فرمود: ای فتح! هر که خداوند را خشنود سازد به غضب و خشم مخلوقات اعتنا نمی‌کند، و هر که خداوند را خشمگین نماید شایسته است که خدا خشم مخلوقات بر او مسلط گرداند، و خداوند جز به آنچه خود را بدان توصیف نموده وصف نمی‌گردد، و چگونه توصیف شود کسی که حواس از درکش عاجز، و اوهام از رسیدن به آن ناتوان، و خطورات ذهنی از محدود ساختنش حیران، و دیدگان یارای دیدارش نیستند، از آنچه توصیف گران او را توصیف کنند برتر، و از آنچه ستایشگران او را بستایند والاتر است، در نزدیکیش دور، و در دوریش نزدیک است، پس او در دوریش نزدیک بوده و در نزدیکیش دور است، کیفیت‌ها را به وجود آورد از این رو کیفیتی برای او نیست، و مکان را خلق کرد از این رو مکانی برایش متصور نمی‌باشد، چرا که او ایجاد کننده‌ی کیفیت و چگونگی، و بوجود آورنده‌ی مکانها است.
🔅🌼 انسان باتقوا در تقواست🌼🔅
🔅🌼 انسان مطیع، مطاع است🌼🔅
🌸☘️مَنِ اتَّقَى اللَّهَ يُتَّقَى وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاعُ
☘️«هر که تقوا پیشه سازد محافظت کرده شده و جانبش رعایت می‌شود، و هر که فرمانبری خداوند را نماید از او اطاعت کرده می‌شود.
🌹هر که نسبت به خدا تقوا پیشه کند از او تقوا کنند.
🌹هر که شأن و حرمت و عظمت خدا را نگهدارد شأن و حرمت او نگه داشته می‌شود.
🌹هر که از خدا بترسد از او بترسند.
🌹هر چه تقوا بالاتر رود شدت تقواپذیری از او بالا می‌رود؛ کائنات به شدت تمام، تحت تقوا و فرمانش خواهند بود.
🌹 اطاعت انسان از الله با الله ماسوی الله از انسان همراه است. هر که از خدا اطاعت کند، هر چیزی تحت اطاعت او خواهند بود؛ از اطاعت اجزاء تا اجرام، از فرش تا عرش، از ارض تا سماوات و کل کائنات، همچنین اعضا و جوارحش ذرات و سلولهای بدنش، بیماری‌ها و میکروب‌ها و عوامل بیماری‌زا و درمان.
🌹 هر سختی برای او رام می‌شود، نرم می‌گردد. در حل مشکلات، درک و هضم موضوعات و کشف اسرار.
🔅🌼شیرینی رضای خدا بر هر تلخی ماسوی‌الله غالب است 🌼🔅
🌸☘️مَنْ أَرْضَى الْخَالِقَ لَمْ يُبَالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقِ
☘️هر که خداوند را خشنود سازد به غضب و خشم مخلوقات اعتنا نمی‌کند،
🌹 مگر مخلوق همطراز خالق است، کسانی که به مخلوق بهای خالقی می‌دهند به پرستش آنها مشغولند.
🌷🔆مَا أَعْظَمَ وِزْرَ مَنْ طَلَبَ رِضَا الْمَخْلُوقِينَ بِسَخَطِ الْخَالِقِ.[5]
چه عظیم است وزر( و وبال و سختی و سنگینی) کسی که خشنودی مخلوقات را با خشم خدا طلب کند.
🔅🌼انسان پست، برای خشنودی ظلمت، نور را دشنام می‌دهد 🌼🔅
🌷🔆وَ دَعَا يَزِيدُ بِالْخَاطِبِ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَصْعَدَ الْمِنْبَرَ فَيَذُمَّ الْحُسَيْنَ وَ أَبَاهُ ص فَصَعِدَ وَ بَالَغَ فِي ذَمِّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ ص وَ الْمَدْحِ لِمُعَاوِيَةَ وَ يَزِيدَ عَلَيْهِمَا لَعَائِنُ اللَّهِ
فَصَاحَ بِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع وَيْلَكَ أَيُّهَا الْخَاطِبُ اشْتَرَيْتَ مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ فَتَبَوَّأْ مَقْعَدَكَ مِنَ النَّارِ وَ لَقَدْ أَحْسَنَ ابْنُ سِنَانٍ الْخَفَاجِيُّ فِي وَصْفِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ص يَقُولُ-
| أَ عَلَى الْمَنَابِرِ تُعْلِنُونَ بِسَبِّهِ | وَ بِسَيْفِهِ نُصِبَتْ لَكُمْ أَعْوَادُهَا[6] | |
🌷🔆خطیب یزيد بالاي منبر قرار گرفت و تا آنجا كه توانست در مورد علي بن ابي طالب و امام حسين عليهماالسلام بدگوئي كرد و ناسزا گفت…! بدگوئي و بي شرمي را كه از حد گذراند امام سجاد از پايين منبر صدايش را با اعتراض بلند كرد و فرمود:
واي بر تو اي خطيب كه خشنودي مخلوق را بر خشم خدا برگزيدي، پر باد جايگاهت از آتش دوزخ .
ابن سنان خفافی در حق امیرالمومنین چه زیبا گفته: بر بالای منبر کسی را لعن و دشنام می‌کنی که چوب‌هاش با شمشیر او نصب شده.
🔅🌼رضای مخلوق جهنم مزیّن است 🌼🔅
🌸☘️ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَقَمَنٌ أَنْ يُسَلِّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِ
☘️و هر که خداوند را خشمگین نماید شایسته است که خدا خشم مخلوقات را بر او مسلط گرداند،
🌷🔆 عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: كَتَبَ رَجُلٌ إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍ ع يَا سَيِّدِي أَخْبِرْنِي بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ وَ السَّلَامُ.[7]
🌷🔆از امام حسین علیه السلام از «خیر دنیا و آخرت» سؤال کردند و امام حسين عليه السلام به آنها چنین مکتوب نمودند: هركه خشنودى خدا را با ناخشنودى مردم بطلبد ، خداوند او را از امور مردم بى نياز كند و هركه خشنودى مردم را با ناخشنود كردن خدا بجويد ، خداوند او را به مردم وا گذارد. والسلام.
🌷🔆مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ رَدَّ اللَّهُ ذَامَّهُ مِنَ النَّاسِ حَامِداً [8]
🌷🔆مَنْ طَلَبَ رِضَى النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ رَدَّ اللَّهُ حَامِدَهُ مِنَ النَّاسِ ذَامّا[9]
امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: هر کس رضای خدا را با به خشم آوردن مردم طلب کند، همان مردم دشنام‌گوی او ستایش‌گرش خواهند بود. و هر کس خشنودی مردم را با به خشم آوردن خدا طلب کند، همان مردم ستایش‌گر او دشنام‌گویش خواهند بود.
🔅🌼 رسم عشق را از خود معشوق یاد بگیر🌼🔅
🌸☘️ وَ إِنَّ الْخَالِقَ لَا يُوصَفُ إِلَّا بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ
🌸☘️و خداوند جز به آنچه خود را بدان توصیف نموده وصف نمی‌گردد،
🔅🌼 او منزه از صفت و وصف🌼🔅
🌹خدا هم از صفات مخلوقات منزه است هم از وصف مخلوقات و هم از هر صفتی و از هر وصفی.
🌹چگونه بینهایت در نهایت محدود شود، وصف بینهایت در توصیف نهایت ناممکن است.
🌹تمام توصیفات به ناچار باید از دستگاه ادراکات موجودات چه از دلشان چه از عقلشان و چه از هر عضو ادراک دیگر بگذرد در این‌صورت به حدود آن جهاز محدود خواهد شد، بینهایت کجا و حدود قلبی و عقلی و ادراکی کجا؟!
🌹در نگاه ساده وصف باید به بی‌انتهایی برسد تا لایق وصف بینهایت شود، یعنی، وصف بینهایت باید بینهایت شود.
🌹وصف بینهایت اول و آخرش یکی است، بی‌قید و حدود، موجود محدود، چگونه فریاد بینهایت کشد.
🔅🌼 عاشق، شاگرد عشق معشوق خویش است🌼🔅
🌹 عاشق رسم عاشقی را از خود معشوق باید یادبگیرد، تنها خود معشوق به زیبایی خود آگاه است، هر آنچه معشوق ازلی از خود بگوید ما به آن بیناییم، دستگاه شناخت خود را به سامانه وصف حضرت معشوق متصل نماییم.
🌹 معشوق ازلی هر چه از جمالش اجازه ظهور دهد به همان میزان زیبایی از او آشکار خواهد شد و به هر اندازه از معرفتش بذل نماید شناخته خواهد شد، به واقع هر چه از معرفت و فهم می‌گوییم در حوزه اسم و صفت اوست نه ذاتش.
🌹 عاشق باید وصف‌افزار معشوق خویش باشد، صفحه نمایش او به کاربری او.
🌷🔆…وَ أَنَّ الدِّينَ كَمَا وَصَفْتَ وَ أَنَّ الْإِسْلَامَ كَمَا شَرَعْتَ وَ أَنَّ الْقَوْلَ كَمَا حَدَّثْتَ وَ أَنَّ الْقُرْآنَ كَمَا أَنْزَلْتَ وَ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ …[10]
🌷🔆 يَا نُورُ يَا نُورُ يَا نُورَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ كَمَا وَصَفْتَ نَفْسَكَ فِي كِتَابِكَ وَ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّكَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ تَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْتَ وَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ- اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم[11]
🔅🌼 بخوان تا بخوانمت🌼🔅
🌹 ما فقط اجازه داریم طبق املای الهی او را وصف کنیم.
🌹 عاشق عارف، جانش مرکز انتشار خواست معشوق است.
🌹 ترانه عشق را خود معشوق می‌داند و می‌خواند؛ از او بخواهیم تا از خود بگوید و ما گفته او را به او هدیه کنیم.
🌹 لسان نبی الله، حجة الله نیز در حکم لسان الله است.
🌹 عاشق همچون گیرنده‌ای است که ارتعاشات ارسالی معشوق را از خود انعکاس می‌دهد. وصف معشوق را از لسان معشوق به تقلید تکرار کن.
🔅🌼محکم‌تر از هر وصف، وصف خود محبوب است 🌼🔅
🌹 وصف و مناجات نیز محکم و متشابه دارند.
🌹 وصف معبود را به وصف پروردگار که از خود نموده محکم کن.
🔅🌼 اوصاف اکسیر قرب و معرفت خدایند🌼🔅
🌹 در وصف قرانی، وصف تنزیلی و تاویلی داریم و وصف تنزیلی به نوعی وصف متشابه است، اما علی رغم تشابه‌اش از هر وصف غیر قرآنی محکم‌تر است؛ چرا که داروی احیای معرفة الله است.
🌹 به توصیفات نگاه آب و نان داشته باشیم، آنها دم حیات‌بخش معرفة الله هستند.
🌹 حتی اینکه بگوئیم، نمی‌توانیم او را وصف کنیم وصف ناقصی است.
🌹 قرآن و عترت(قرآن ناطق) منابع وصف الهی‌اند، آنها ماذنه‌های وصف الهی‌اند، کلید‌های فطرت‌گشایند، هر گونه شرح و تفسیر آیات و توصیفات موجود در آیات و اخبار، به نوعی شخصی سازی آنهاست، مراد از وصف معبود، عین وصف معبود است نه ترجمه و شرح و تفسیر آن.
🌹 شفا و دارو و رحمت در همان کلام تنزیل معبود است.
🌹 درک ما و شرح و تفسیر ما از آیات وصفی غیر از آن حقایقی است که خالق خودش را با آن را وصف نموده است.
🌹 سوره حمد با تفسیر آن متفاوت است، سوره حمد را به نیت هیچ تفسیری قرائت نکنیم.
🌹 ذهن پیوسته به جستجوی معانی آیات است، خلق معانی توسط قوه فاهمه ما مخلوقات فهمی ما هستند که مغایر با کلام توصیفی و تنزیلی پروردگار متعال است.
🔅🌼وصف فقط نرم‌افزار شناخت است 🌼🔅
🌹 توصیف به نوعی تنزیل و تقلیلاتی برای بوجود آوردن امکان ذوق ذائقه ماست.
🌹 بایستی درک خود را غیر و پایین‌تر از خود آیات بدانیم و به این خاطر از حضرت لایوصف طلب استغفار نماییم، برای جبران بهتر است هر وصفی را با استغفار و تسبیحات اربعه همراه سازیم.
🌹 ذهن و دل و عقل خود را به قالب کلام الهی درآوریم، خود را آوابر آواهایش قرار دهیم.
🔅🌼 خلایق در وصف معبود در عجز مطلقند🌼🔅
🌸☘️ وَ أَنَّى يُوصَفُ الَّذِي تَعْجِزُ الْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِكَهُ وَ الْأَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ الْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ الْأَبْصَارُ عَنِ الْإِحَاطَةِ بِهِ
🌸☘️و چگونه توصیف شود کسی که حواس از درکش عاجز، و اوهام از رسیدن به آن ناتوان، و خطورات ذهنی از محدود ساختنش حیران، و دیدگان یارای دیدارش نیستند
🌹 حقیقت در قالب احساس و اوهام و خطورات و بصیرت محدود نمی‌گردد، دریا در پیاله‌ای محدود نمی‌گردد، این از حیث حجم است، اما اگر شأن را ملاحظه کنیم موضوع پیچیده‌تر می‌گردد.
🌹 حواس و و دیگر مدرکات مترجمان‌اند ، برداشتی از حقیقت‌اند، نشانی از حقیقت‌اند.
🌹 حقیقت در سیر و نزول به ما رسیده که بایستی تنزیلات را سفینه‌ای برای صعود قرار دهیم.
🔅🌼 خدای ظرف آفرین منزه از مظروف است🌼🔅
🌹 سخن در ذات نیست بلکه پایین‌تر از آن در اسماء و صفات است، تا ظرف به شأن مظروفش نرسد، به درک مظروفش نرسد، چگونه یکتای بینهایت در ظرف محدود قرار یابد.
🌹 کودک و زبان‌آموزی را از والدین به هجی یاد می‌گیرد، عاشق از معشوق زبان عشق و وصف را به هجی یاد می‌گیرد.
🔅🌼عاشق به آوای معشوق به شور و رقص است 🌼🔅
🌹 «معبود محبوب» خودش، آواهای عشق خود را به ما یاد می‌دهد، نه اینکه ذات غیر قابل نمایش خود را به نمایش بگذارد.
🌹 رقص عاشق به آوای معشوق، ترانه وصف او از معشوق خویش است.
🌹 توصیفات، آواهای عشق محبوب‌اند نه عین معبود.
🌹 زبان‌آموز مخلصی باشیم؛ او می‌داند چه می‌کند، ما را به فرا دانایی‌اش می‌رساند و بدون اینکه بدانیم.
🔅🌼 ادراکات ما به آغوش لطف و فیض اوست🌼🔅
🌹 حواس و مدرکات نشان و سایه‌ای از حقیقت را اخذ می‌کنند، اگر اخلاص خود را با همان نشان به او اثبات کنیم او ما را خواهد پذیرفت، او به «کن فیکونی» ما را به خود همان اسماء و صفات نائل خواهد گرداند، او به لطفش ما را به خود همان نشان و علامت اعظم تبدیل‌مان می‌سازد؛ او ما را به بی‌واسطه‌گی می‌رساند؛ مگر میان خالق و مخلوق جز همان مخلوق چیز دیگری موجود است؟!
🌹 ما چه کاری به غیر داریم، حظّ بندگی ما مستدام است فیض بندگی بریم و غریق‌اش شویم.
🔅🌼 آئینه وصف او باشد🌼🔅
🌸☘️ جَلَّ عَمَّا وَصَفَهُ الْوَاصِفُونَ
🌸☘️از آنچه توصیف گران او را توصیف کنند برتر است،
🌹 هر چند به خورشید نرسی اما نورش تو را در بر خواهد گرفت.
🌹 ارتفاع وصف ما به بلندی قد ماست به بلند علم و توانایی محدود ماست.
🌹 صدای‌مان تا به کجا کشش دارد؟! دید و بصرمان تا به کجا امتداد دارد؟! دل‌مان به چه گستردگی است؟! هر چه کنیم از امتداد خود نمی‌توانیم خارج شویم.
🌹 وصف ما به ابعاد خودمان محدود است، وصف تقلیدی ما از وصف ساحت قدسی‌اش ما را به مقتدای‌مان خواهد رساند.
🔅🌼از هر خوبی او برتر است چرا که خالق خوبی است 🌼🔅
🌸☘️ وَ تَعَالَى عَمَّا يَنْعَتُهُ النَّاعِتُونَ
🌸☘️و از آنچه ستایشگران او را بستایند والاتر است،
🌹 نعوت، مخلوقات اویند.
🔅🌼دور و نزدیک با تو 🌼🔅
🌸☘️ نَأَى فِي قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِي نَأْيِهِ فَهُوَ فِي نَأْيِهِ قَرِيبٌ وَ فِي قُرْبِهِ بَعِيدٌ
🌸☘️در نزدیکیش دور، و در دوریش نزدیک است، پس او در دوریش نزدیک بوده و در نزدیکیش دور است،
🌹قرب و بعد را او جعل نموده، هر چه هست مجعول اوست، دوری و نزدیکی را برای ما جعل نموده تا که در حوزه حد و مرز خویش به جهان هستی دانا شویم و بدانیم هر هست و موجود و امکان ادارک است او غیر آن و برتر از آن است.
🌹 لطف و عظمت او از هر چیری به ما قریب‌تر . اما فهم ما از عظمت و کبریایی او دورتر به دوری بی‌منتهایی است.
🌹 زمانی که زمان نبود و مکان و دوری و نزدیکی ، او زمان و مکان را آفرید و به مهندسی تقدیراتش ابعاد را تعریف و قرب و بعد را شکل داد.
🌷🔆 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ الَّتِي لَمْ تُغَيَّرْ أَنَّ مُوسَى ع سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ يَا رَبِّ أَ قَرِيبٌ أَنْتَ مِنِّي فَأُنَاجِيَكَ أَمْ بَعِيدٌ فَأُنَادِيَكَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى أَنَا جَلِيسُ مَنْ ذَكَرَنِي فَقَالَ مُوسَى فَمَنْ فِي سِتْرِكَ يَوْمَ لَا سِتْرَ إِلَّا سِتْرُكَ فَقَالَ الَّذِينَ يَذْكُرُونَنِي فَأَذْكُرُهُمْ وَ يَتَحَابُّونَ فِيَّ فَأُحِبُّهُمْ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِيبَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِسُوءٍ ذَكَرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِمْ.[12]
🌷🔆موسى در مناجات خود به خداوند گفت: خداوندا، آيا از من دورى تا تو را با آواز بلند صدا كنم و يا اين كه نزديک هستى كه با صداى آهسته با تو مناجات نمايم؟ خداوند به وى فرمود: من همنشين كسى هستم كه مرا ياد كند. موسى عرض كرد: خداوندا، من بايد در حال مخصوص تو را ياد كنم؟ خداوند فرمود: اى موسى، در همه حال مى توانى مرا ياد كنى.
🔅🌼 خالق، چگونگی را به چگونگی رساند🌼🔅
🌸☘️ كَيَّفَ الْكَيْفَ فَلَا يُقَالُ كَيْفَ
🌸☘️کیفیت‌ها را به وجود آورد از این رو کیفیتی برای او نیست،
🌹 کیفیت را او به کیفیت رسانده
🌹 کیفیت همان اختلافات و متمایزات و نحوه ارتباط و آثار و تقدیرات آن است و خالق بوجود آورنده آن است.
🔅🌼 مکان را مکانش ساخت🌼🔅
🌸☘️ وَ أَيَّنَ الْأَيْنَ فَلَا يُقَالُ أَيْنَ إِذْ هُوَ مُنْقَطِعُ الْكَيْفُوفِيَّةِ وَ الْأَيْنُونِيَّةِ.
🌸☘️و مکان را خلق کرد از این رو مکانی برایش متصور نمی‌باشد، چرا که او ایجاد کننده‌ی کیفیت و چگونگی و بوجود آورنده‌ی مکانها است.
🌹 اینونیت را او به اینیت رسانده، مکان را او به مکان نشانده.
🌹وقتی مکان را آفرید، مکانی که نبود، آفرید، پس به یقین در مکان نبود و در مکان، مکان را نیافرید.
🔅🌼 وصف الله فقط به لسان الله🌼🔅
🌹به راز زبان اصلی قرآن و مناجات عترت توجه کنیم و سعی ما در ادای همان زبان باشد ، با زبان قرآن و عترت و عین آن خدای‌مان را وصف نماییم.
🌹خدای بی‌همتای یکتا، وصف مخلصون را پذیرفته پس به وصف الله و وصف مخلصون ماذون وصف اوئیم.
🌻🔆الصافات : 159 سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
🌻🔆الصافات : 160 إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ
🌹عترت با قلوب قرآنی‌شان شناخته می‌شوند.
🌹نهایت و مقصد سیر تنزیل در انطباق با تاویل است.
🌹سیر از تنزیل به تاویل سیر بندگی است.
🌹تنزیلات باید صعود و عروج و پرواز کنند و بعد از گذر از بطون و سماوات تنزیلات، به مقصد تاویل نائل شوند.
🌹راسخون راسخ متشابهات به محکمات هستند.
🌹تنزیلات به عبارتی متشابهات تأویلات هستند.
🌹تمام وصف باید به ام الکتاب منتهی می شود.
🌹تلاش بنده برای گذر از متشابهات به محکمات است.
🌹تنزیلات، طریق و سبیل بسوی تاویلاتش می‌باشند.
🌹جاده تنزیلات در اوصاف پروردگار، راه هموار به سوی تاویلات هستند.
🔅🌼 دستگاه محکمات🌼🔅
🌹عترت دستگاه تأویلات هستند.
🌷🔆 السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ طَهَ وَ الْمُحْكَمَاتِ وَ يَاسِينَ وَ الذَّارِيَاتِ وَ الطُّورِ وَ الْعَادِيَات[13]
🌷🔆 نَحْنُ الْآيَاتُ وَ نَحْنُ الْبَيِّنَات[14]
🔅🌼 مناجاتت را محکم کن🌼🔅
🌹به مناجات محکم و مناجات متشابه توجه داشته باشید.
🌹چه بسا مناجات در حوزه «و لانفی و لا تشبیه» انجام می‌گیرد، علم به این حقیقت مناجات آدمی را به امضای خلوص می‌رساند.
🌹مناجات در هر حوزه‌ای که صورت پذیرد به تکبیر و تنزیه باید تضمین گردد.
🔅🌼 آیات وصف، محکم و متشابه دارند و دارای تاویلند🌼🔅
🌻🔆 آلعمران : 7 هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ
🔆او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» است؛ كه اساس اين كتاب مىباشد؛ و قسمتى از آن، «متشابه» است اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگيزى كنند؛ در حالى كه تاویل آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند. مىگويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمىشوند.
🔅🌼 وصف تا به تاویلش نرسد به مقصد معنا توفیق نیابد🌼🔅
🌹عترت، دستگاه عظیم تاویل آیات و اوصاف پروردگارند.
🌷🔆عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ، فَقَدْ عَلِمَ جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ، وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ التَّأْوِيلَ، وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّهُ».
قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّ أَبَا الْخَطَّابِ كَانَ يَقُولُ فِيكُمْ قَوْلًا عَظِيماً، قَالَ: «وَ مَا كَانَ يَقُولُ»؟
قُلْتُ: إِنَّهُ يَقُولُ: إِنَّكُمْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْقُرْآنِ، قَالَ: «إِنَّ عِلْمَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْقُرْآنِ يَسِيرٌ فِي جَنْبِ الْعِلْمِ الَّذِي يَحْدُثُ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ».[15]
🔅🌼 معشوق ازلی، مخلصون را به عشق خویش پذیرفته🌼🔅
🌻🔆الصافات : 159 سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
🌻🔆الصافات : 160 إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ
🌻🔆الصافات : 180 سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
🌻🔆الزخرف : 82 سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ
🔅🌼 کور به جستجوی درک نور است🌼🔅
🌹ادراکات ما، شبیه سازی می‌کنند، معبّرند، مفسّرند و محبوب بی‌همتا از هر شبیهی منزه است.
🌹 شبیه سازی حس، شبیه سازی عقلی، شبیه خود ساختن است، با خود مطابقت سازی است، خواسته یا ناخواسته، راز تسبیح و استغفار در توصیفات همین است.
🌹کسی می‌تواند ادعا کند که توانسته خدا را وصف کند-نعوذ بالله- که از مرز مخلوقیت گذشته باشد و به خالقیت دست یافته باشد، چرا که وصف، ایجاد است، به ایجاد ادراکی، عقلی و فهمی و حسی و روحی و لفظی.
🌹وصف خدا خلق خداست و خلق خدا آفریده او و نشان و آیت اوست.
🌹تمام وصف‌ها «نمی‌دانم» است، اقرار به تعالی او از توصیفات است، اعتراف به ضعف صفات و توصیفات در برابر کبریایی اوست.
🔅🌼 وصف او برای تعقل ما به تنزیل عربی رسیده🌼🔅
🌻🔆يوسف : 2 إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
🔆ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، شايد شما درك كنيد (و بينديشيد)!
🌻🔆فصلت : 3 كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
🔆كتابى كه آياتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو كرده، در حالى كه فصيح و گوياست براى جمعيّتى كه آگاهند!
🌹هر آیه، هر وصف، هر کلمه و هر حرف دارای ظاهر و باطن و نجوم و عجایب و غرائب و تاویل است.
🌹وقتی در قرآن در هر وصفی مثل «هو العلیم، هو العظیم» باید بدانیم که مراد از عظمت در ذات حق تاویل آن است نه تنزیلش.
🔅🌼ظاهر وصف راهنمای بان وصف است 🌼🔅
🌷🔆وَ قَالَ ص إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَى سَبْعَةِ أَبْطُن[16]
🔆همانا برای قرآن ظاهر و باطنی است و برای باطنش باطنی است تا هفت بطن.
🌹هر وصف نیز دارای ظاهر و باطنی است و برای هر وصف هفت بطن وجود دارد.
🔅🌼 وصف پروردگار ظاهر و باطنی دارد🌼🔅
🌷🔆أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ ص عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ وَ فِيهِ [تِبْيَانُ كُلِ] تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِه[17]
🔅🌼 وصف پروردگار دارای نجوم است🌼🔅
🌷🔆 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِي دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ
قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ يَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ يَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي الْمُسْتَنِيرُ فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَيْكُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّصِ .[18]
🌹سیر و سفر و صفت و وصف در توصیف پروردگار، تا به مقصدش نرسیده نباید بگوییم وصف اوست. جمال وصف الهی را باید در ام الکتاب نظاره کنیم.
🌹صفت و وصف در مبدا تنها راهی است که ما را به مقصدش می‌رساند.
🌹آیه و وصف با عبارات عربی را نباید با خود وصف قرآنی در ام الکتاب یکی بگیریم.
🌹آیه قرآن را زمانی که به تمام و کمال رویت نمودیم آن هم با تمام تفاسیر و تآویلش باید بگوییم که به درکش نائل شدیم، همین طور توصیفات پروردگار.
🌹وصف الهی در لوح محفوظ، محفوظ است.
🌹تمام اسماء الهی مذکور در قرآن دارای ظهور و بطون و عجائب و غرایب و ستاره و ستارگان‌اند.
🌹ما هنوز نام او را نبرده‌ایم او را با نامش به حق نخوانده‌ایم.
🌹وقتی نام او که از هر قیود رهاست بخواهیم، او را به حق خوانده‌ایم.
🌹مخلصون با تمام جهاز او را میخوانند با ظاهری که بر باطنش منطبق است.
🌹وصف مخلصون وصف در «کمال اخلاص» است، آنها دستگاه تنزیل و تاویلند.
🌹جمال وصف در جمال قرآن و وحی قدسی و در جان عترت است.
🌹خداوندا با من خودت را وصف کن.
🌹وجود هر مخلوق وصف خلقی خداست.
🌹هر مخلوق گواه خالق است، هر گواهی وصف اوست.
🌹با تاویل جان خود توصیفات پروردگارتان را نجوا کنیم.
🌹با هادی جان خدا را بخوان.
🌹صحیفه سجادیه را با سجاد جانت بخوان با سامانه سجادت با سامانه مخلص.
🌹خود را در مرکز ام الکتاب قرار ده، وارد لوح محفوظ شو.
🌹از سامانه نفس‌الله(عرفنی نفسک) از سامانه نبی‌الله و حجة‌الله او را بخوان. وصف خدا را با دستگاه خدا بخوان با صدابران خدا، با بالابران خدا، با تاویل‌گران خدا.
🌹نمایش عکس حقیقت، خود حقیقت نیست، علامتی از آن است، با کدام نور، طیف و مجموعه طیف،
🌹قرآن را با کدام نور نظاره کنیم، نور را با کدامین نور نظاره کنیم.
🌹کلمه را وصف و توصیف را فقط علامت فرض کن.
🌹فاصله لفظ خورشید با خود خورشید چقدر است؟!
🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼
[1] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج36 ؛ ص207 مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
[2] كمال الدين / ترجمه پهلوان، ج1، ص: 504
[3] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج36 ؛ ص296 مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
[4] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص137 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[5] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ؛ ص477 ليثى واسطى، دار الحديث – قم، چاپ: اول، 1376 ش.
[6] اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى ؛ النص ؛ ص187 ابن طاووس، جهان – تهران، چاپ: اول، 1348ش.
[7] الأمالي( للصدوق) ؛ النص ؛ ص200 ابن بابويه، كتابچى – تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
[8] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ؛ ص182 تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، دفتر تبليغات – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.
[9] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ؛ ص182 تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، دفتر تبليغات – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.
[10] تفسير القمي ؛ ج2 ؛ ص56 قمى، دار الكتاب – قم، چاپ: سوم، 1404ق.
[11] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج1 ؛ ص335 طوسى، مؤسسة فقه الشيعة – بيروت، چاپ: اول، 1411 ق.
[12] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص496 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[13] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج99 ؛ ص87 مجلسى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
[14] تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ؛ ؛ ص22 استرآبادى، على، مؤسسة النشر الإسلامي – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409ق.
[15] البرهان في تفسير القرآن ج1 598 بحرانى، موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامية – ايران – قم، چاپ: 1، 1415 ه.ق.
[16] عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية ؛ ج4 ؛ ص107 ابن أبي جمهور، دار سيد الشهداء للنشر – قم، چاپ: اول، 1405 ق.
[17] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص61 شريف الرضى، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.
[18] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص598 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
