🌼🔆🌼حجم پرستی🌼🔆🌼
🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹
🔅🌹 «مشرک وجودپرست» «بدمعرفتی بدتر از بیمعرفتی» «طعم دهان شیطان» «شرح دعای 20 صجیفه سجادیه» «جلسه 234» و … چکیده با تکمله 1403.09.08 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌹🔅
🌸🔆☘️وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ، فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَي ☘️ 🔆 🌸
🔅🌼 یک نکته عبادی🌼🔅
🌹هر روز حداقل یک کار خیر به صرف برای خدا انجام دهید. برای انجام کار خیر برنامه ریزی کنید، مراقبه و محاسبه داشته باشید، عمل خیر را از او طلب کنید. به دنبال خیر دوندگی کنید. انجام کار خیر را موهبت عظیم الهی تلقی کنید. بینوایان را جستجو کنید قبل از آنکه آنها شما را جستجو کنند. مومنان را بجویید و در خدمت به آنها کوتاهی نکنید، دانشمندان دینی را به نهایت ممکن گرامی دارید.
🌹با اسماء الهی معامله مکن بلکه تنها با اسماء الهی با مجبوب ازلی معاشقه کن.
🔅🌼 با عبادت عارفانه شیطان را از خود مأیوس کنید🌼🔅
🔅🌼بدتر از بیدینی، بد فهمی از دین است 🌼🔅
🌹بیدینی از بددینی، بیفهمی از بدفهمی بهتر است؛ بددینی بلای جان دین است.
🌹بدشناسی دین، درد و قاتل دین است.
🌹بد فهمی که خود را خوش فهم بداند، بدفهمترین بیفهمانان است.
🌹تا از شجره خبیثه جهل پایین نروی از شجره طیبه علم بالا نروی.
🌹کوله بار خالی بهتر از کوله بار سنگین جهل است، از سرعت میکاهد، بار علم، تو را پرواز میدهد به بار علم سنگین شو. کسی که جهل را علم پندارد، سقوط را پرواز تلقی خواهد نمود.
🔅🌼هوش سیاه شیطان 🌼🔅
🌹شیطان در اوج هوش جهلانی است، از تمام ظرفیت جهل و جنودش استفاده نموده است. تنها با هوش سفید عقلانی میتوان بر هوش سیاه شیطانی غلبه نمود.
🌹شیطان بچه نیست، هر چند که خود را به بچگی میزند، تا انسان را به بچهگی و خامی بکشاند، شیطان فیلها خوابانده، پس نباید از شرش خود را در امان پنداریم. در عصر آخرالزمان تمام نیروی خود را خرج نابودی انسان خواهد نمود.
🌹انرژی هستهای شیطان برای نابودی انسان در عصر آخرالزمان به حال فعال شدن است، مواظب فریب هستهای شیطان باشیم؛ مواظب آخرین تیر شیطان باشیم…
🔅🌼 بیرحمی شیطان🌼🔅
🌹شیطان وقتی به خودش رحم نکرده است، آیا به تو رحم خواهد کرد؟!
🌹شیطان خود زنی کرد، خودکشی کرد، فضائل کشی کرد، عبادت خود را نابود کرد، پس در نابودی انسان ملاحظه نخواهد نمود؛ شیطان از انسان انتقام بسیار سختی خواهد گرفت، آب را از سرش گذرانده است، شیطان که خود را فریب داده از فریب انسان دست نخواهد کشید.
🌹شیطان از انسان بیزار است، نفرت دارد، به دوستانش رحم نمیکند چه برسد به دشمنانش، از دوستان مطیعش نفرت دارد چه برسد به مومنان، تنفر شیطان حتی با نابودی انسان هم خاموش نمیشود.
🌻🔆الأنفال : 48 وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَريءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرى ما لا تَرَوْنَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَديدُ الْعِقابِ
🔆و (به ياد آور) هنگامى را كه شيطان، اعمال آنها [مشركان] را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نمىگردد! و من، همسايه (و پناهدهنده) شما هستم!» امّا هنگامى كه دو گروه (كافران، و مؤمنان مورد حمايت فرشتگان) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پيروانم) بيزارم! من چيزى مىبينم كه شما نمىبينيد؛ من از خدا مىترسم، خداوند شديد العقاب است!»
🌹شیطان در اوج بیرحمی است، قتلهای دردناک را برای انسان مهندسی میکند، اره نمونهای از آن است. انسان را به قتل صبر زجر کش و نابود میکند.
🔅🌼 زبان چرب شیطان🌼🔅
🌹شیطان چه بسا به زبان موعظه تشویق به گناه میکند؛ در فریب انسان خود را نیکورز نشان میدهد.
🌹شیطان به وقتش با حرکتهای جهشی و به وقتش با حرکات نانومتری انسان را فریب میدهد.
🌹نفوذ شیطان به اشکال مختلف و تجدید شونده است، نفوذش چه بسا به ظهور و چه بسا به پنهانی است.
🔅🌼 طعم دهان شیطان نشوید🌼🔅
🌹مبادا به دهان شیطان خوشمزه باشید، کسی که خود را برای نامحرم برجسته و هیجانی میکند، مزه دهان شیطان میگردد.
🌹خود را خرج خدا کنید تا خرج شیطان نشوید.
🔅🌼 نا زیبایان سارق زیبایی🌼🔅
🌹این نا زیبایان پلید، زیبایی سرقتی را کجا میبرند و به کجا خرجش میکنند.
🌹مبادا سارقان زیبایی و غناء و قناء فریبمان دهند.
🔅🌼 تنها عارف به شرک عارف به توحید است🌼🔅
🌹عارف به علم و جهل شویم، توحید و شرک شناس باشیم، تا زمانیکه شرک شناس نباشیم چه بسا شرک را توحید خواهیم پنداشت.
🔅🌼 الهی اسئلک المعرفت 🌼🔅
🌹اگر فهمی به معرفتش نداریم، توان خواستنش را که داریم پس جانانه از خدا معرفتش را و معرفت معارف و معالمش را طلب کنیم.
🌹فوق خواهشها و اوج زیبایی و اوج معارف را از او جانانه طلب کنیم.
🌹رسیدن به مقصد و هدف را از او جانانه طلب کنیم.
🌹از کج فهمی به خدا پناه بریم! از توحید پنداری شرک به آستان حضرت واحد و احد استغاثه کنیم.
🌹خدای متعال به مثل معرفت توحیدی عبادت نشود و به مثل جهل شرکی معصیت نشود.
🌹علم و حمنت و معرفت در دل سفائن قرآن و عترت است، راکب سفینه غیر ثقلین غریق است.
🔅🌼 مواظب جهل پنهان باشیم🌼🔅
🌹ناقص فهمی از بیفهمی بدتر است.
🌹فهم سطحی بلای جان علم و حکمت است.
🌹«فهم علی حرف» غرور میآورد.
🌹مشرک، جاهلترین جاهلان است، به جهل مرکب و اعظم العظائم «جهل مشرکانه» گرفتار است، توحید پنداری شرک از سیاهترین جهل جهان هستی است. توحید باید به تصدیق فطرت برسد، تصدیق فطرت تنها به سامانه ثقلین میسر است.
🔅🌼 یقین آزمایی🌼🔅
🌹باورهای خود را مستند سازی کنیم؛ تلاش کنیم تا باورها به تصدیق برسند؛ ثقلین، اسباب و ابزار تصدیق هستند.
🌹باورها تا مستند نشوند نباید به دیگری عرضه شوند، دارو تا شفایش مسلم نشود نباید تجویز شود.
🌹باورها باید به تصدیق قلبی و علمی و ثقلینی برسند تا مشروعیت یابند و اسناد شوند.
🌹هر حس خوش باطنی از یافتهها، نشان مقبولیت و مشروعیت آنها نیست، باید معارف ما به تصدیق ثقلین برسند، چه بسا تزیین و تسویلی شیطان و نفس بر ذائقه ما خوش ذوقی میکند.
🔅🌼با ابزار کار بندگی آشنا شویم 🌼🔅
🌹ابزار کار بندگی، هنر بندگی، اتمام بندگی
🔅🌼امر به معروف استدلالی 🌼🔅
🌹امر به معروف و نهی از منکر علمی و استدلالی و اثباتی و ارشادی را یاد بگیریم. عالمانه به علم امر کنیم، از جهل نهی کنیم، به برهان و استدلال مجهز شویم.
🌹شهود امری شخصی و باطنی است تا به برهان علمی تبدیل نشود نباید به عموم عرضه شود. چه بسا صادق و چه بسا کاذب است.
🌹سند و برهان و نحوه دفاع و استدلال در رفع شبهات و حملات اخلاقی و دینی و عقیدتی و فلسفی و عرفانی و کلامی، لازمه مباحث عقیدتی و دینی است.
🔅🌼 من مانع خودم هستم🌼🔅
🌹«منیت» انسان را از علم و حکمت دور و تواضع به آن نزدیک میکند.
🌹هر چه بیشتر «من من» بگوییم و خود را بیشتر بپسندیم و بپرستیم و خودشیفتگی کنیم، بیشتر و بیشتر از حقیقت و علم و حکمت، دور و دورتر میگردیم و چه بسا جهل جایگزین آن شود.
🌹انسان تنها با مرکب و سفینه تواضع، به علم و حکمت دست مییابد.
🔅🌼معرفت محدود و محبوس 🌼🔅
🌹یقین شخصی مثل خواب و رویا حجت برای غیر نیست؛ قائم به خود شخص است؛ حتی خود شخص بایستی یقین خود را به تصدیق برساند و صدق و کذب یقین خود را بیازماید.
🌹یقین مبتنی بر دلیل و سند متقن، تبدیل به اصول و قوانین مُصدَّق میشود.
🌹بیمعرفتی منجر به دیگر پرستی و خود پرستی میگردد.
🌹مبادا خود ذکری نمائیم. ذکر خدا بدون معرفت خدا خود ذکری است خدا ذکری نیست.
🌹بد فهمی دینی و بددینی از بیدینی بدتر است، بدمعرفتی از بیمعرفتی بدتر است.
🔅🌼چه بسا مشرک، موحد را متهم به شرک میکند 🌼🔅
🌹بعضی از مشرکان نمیدانند که آغاز در بی آغازی است و علم و قدرت الهی محیط بر هر دوی آنهاست. آنها پنداری نادرست از بینهایت و نهایت دارند و خدا را بینهایت حجمی تلقی مینمایند.
🌹مادی پنداری بینهایت، نهایت پنداری بینهایت است.
🌹اگر بینهایت وجود داشته باشد بینهایت به محدودیت وجودی خواهد بود. وجود محدود است در حد وجود،
🌹به انواع محدودیت آشنا شویم. محدودیت را اگر او محدود نکند محدودیتی نخواهد بود.
🌹اگر غیری نیست پس مظاهر چیستند، اگر غیر هیچاند پس «هست پندار هیچ» چیست؟ آنکسی که پندار میکند چیست؟
🌹آیا «هیچ و نیست» توانایی توهم دارد؟
🌹موافقان و مخالفان وحدت وجود چه مقامی دارند؟ اگر همه اویند پس مخالفان نیز اویند و او خطا نمیکند.
🔅🌼 راز بینهایت🌼🔅
🌹بینهایت نیز آفریده خداست او فراتر از بینهایتی است، اگر او آفریده خود را تقدیر و تحدید نکند به بینهایتی باقی میماند.
🌹اوست که به بینهایت حدودی تعیین نمود و بینهایت به نهایت تبدیل میگردد.
🌹یکی از اسماء او بینهایت است و خودش فراتر از اسماء و بینهایت است.
🌹بینهایت، شیء فارغ از حدود است.
🌹بینهایت اراده مستمر خالق بر نامحدودگی است نهایت نیز اراده مستمر خلق بر دوام حدود است.
🌹خلقت «نهایت و بینهایت» بر خدا یکسان است چرا که هر دو، تنها به اراده او برمیگردد.
🌹«بینهایت» تعریفش در خلقت است نه خالقیت، چرا که تنها تک اراده خالق به بینهایت منتهی است.
🌹ذات خدا چرایی و چگونگی نمیپذیرد.
🌹آیا او در دل هر نهایتی را با بینهایتها کاشته است؟!!!
🔅🌼 اراده الهی راز اکبر است🌼🔅
🌹اگر او مرگ را نیافریند حیات تا ابد روی بینهایتی استمرار خواهد داشت.
🌹بینهایت معطل اراده اوست؛ فرمانی که صادر شده و در برابر این فرمان، فرمان دیگر از او صادر نشده است.
🌻🔆الملك : 2 الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزيزُ الْغَفُورُ
🔆آن كس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مىكنيد، و او شكستناپذير و بخشنده است.
🔅🌼 نهایت مثل بینهایت راز است🌼🔅
🌹بینهایت قبل از نهایت است.
🌹خدا نهایت را بعد از بینهایت آفرید؛ نهایت و بینهایت تنها اشکال اراده اویند؛ منظره مشیت اویند.
🌹اگر او برای خلقش حدودی تعیین نکند خلقش محدودیت نخواهد پذیرفت. بینهایت فعل الهی است.
🌹در دل هر نهایتی بینهایت است.
🌹اگر او اجلی تعیین نفرماید هیچ سررسید و محدودیتی نخواهد بود.
🌹وزنه خلقت نهایت، برای خالق مثل بینهایت است.
🔅🌼بینهایت چیست؟ یا چیز غیر چیز؟ 🌼🔅
🌹آیا خط بینهایت، سطح بینهایت و حجم بینهایتی وجود دارد؟!
🌹تعیین بینهایت کنید! بینهایتهای کیفی و محدودی و تعریفی و تحدیدی
🌹در محدوده خاصی بینهایت مثل محدودیت است، بینهایتی خط در حوزه خط، سطح در حوزه سطح و حجم در حوزه حجم.
🔅🌼 حجم پرستی🌼🔅
🌹چه بسا بعضی از انسانها که خود را موحد میپندارند، نعوذ بالله خدا را بصورت حجمی تصور میکنند که همه چیز را پر کرده و جایی برای غیر نگذاشته است. خدای این گروه در واقع بینهایت حجمی است. نعوذ بالله تعالی علوا کبیرا.
🌹خدا را حجمی پنداشتن و خط و سطح را از همان حجم دانستن تمثلی از جهان وحدت وجودیهاست. در واقع خلق پنداری خالق است.
🔅🌼 مشرکی که شرک را توحید پندارد🌼🔅
🌹مشرکی که شرک را توحید میپندارد، به بیماری تسویل شرک مبتلاست.
🌹نمونهای از مصادیق شرک: تصوری حجمی از خدا داشتن است؛ تصوری زمانی از خدا داشتن؛ تصوری وجودی از خدا داشتن.
🌹اینکه میگویند خدا وجود را (هستی را) پر کرده دیگر جایی برای غیر نیست(این همان فضا پنداری و مکان پنداری و حجم و بُعد پنداری خداست. نعوذ بالله تعالی)
🔅🌼 تجلی برای کیست؟🌼🔅
🌹بوجود رساننده وجود خداست.
🌹اگر عالم را تجلیات حق بدانیم و در مقابل، غیر خدا را هیچ فرض نماییم پس این تجلی از برای چیست و کیست؟ آیا این خود اظهاری برای خود خداست و یا غیر خدا؟!!!
🔅🌼فراتر از هستی همان فراهستی است 🌼🔅
🌹این مورد مطلب که: «هستی مقابل ندارد و نیستی نمیتواند مقابل هستی قرار گیرد، به این خاطر که نیست و نیستی، نیست، پس جز هستی، نیست» باید بگوییم که: «درست است که در مقابل هستی، نیستی نمیتواند قرار بگیرد، اما فراتر از هستی که میتواند قرار داشته باشد»
🌹مثال «زمان» مطلب را روشنتر میکند؛ در مقابل «هستزمان» «نیستزمان» نمیتواند قرار بگیرد، اما فراتر از «زمان» که میتواند قرار داشته باشد، چرا که «زمان» در «زمان» خلق نشده چرا که اگر زمان در زمان قرار بگیرد، زمان بودن زمان اعتبار خود را از دست میدهد؛ همانطور نیز هستی در هستی بوجود نیامده است. مکان نیز چنین است، مکان در مکان نمیتواند بوجود آمده باشد، هر چند که لامکان در برابر مکان وجود خارجی ندارد، اما فرامکان که میتواند باشد.
🔅🌼خدای بیهمتا بینهایت را آفرید 🌼🔅
🌷🔆 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوِّتٍ وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ وَ بِالشَّخْصِ غَيْرَ مُجَسَّدٍ وَ بِالتَّشْبِيهِ غَيْرَ مَوْصُوفٍ وَ بِاللَّوْنِ غَيْرَ مَصْبُوغٍ مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُودُ مَحْجُوبٌ عَنْهُ حِسُّ كُلِّ مُتَوَهِّمٍ مُسْتَتِرٌ غَيْرُ مَسْتُورٍ فَجَعَلَهُ كَلِمَةً تَامَّةً عَلَى أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً لَيْسَ مِنْهَا وَاحِدٌ قَبْلَ الْآخَرِ فَأَظْهَرَ مِنْهَا ثَلَاثَةَ أَسْمَاءٍ لِفَاقَةِ الْخَلْقِ إِلَيْهَا وَ حَجَبَ مِنْهَا وَاحِداً وَ هُوَ الِاسْمُ الْمَكْنُونُ الْمَخْزُونُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ الَّتِي ظَهَرَتْ فَالظَّاهِرُ هُوَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَخَّرَ سُبْحَانَهُ لِكُلِّ اسْمٍ مِنْ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَرْبَعَةَ أَرْكَانٍ فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ رُكْناً ثُمَّ خَلَقَ لِكُلِّ رُكْنٍ مِنْهَا ثَلَاثِينَ اسْماً فِعْلًا مَنْسُوباً إِلَيْهَا فَهُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ الْحَكِيمُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ الْعَلِيُ الْعَظِيمُ الْمُقْتَدِرُ الْقَادِرُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْبَارِئُ الْمُنْشِئُ الْبَدِيعُ الرَّفِيعُ الْجَلِيلُ الْكَرِيمُ الرَّازِقُ الْمُحْيِي الْمُمِيتُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ وَ مَا كَانَ مِنَ الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَى حَتَّى تَتِمَّ ثَلَاثَ مِائَةٍ وَ سِتِّينَ اسْماً فَهِيَ نِسْبَةٌ لِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ الثَّلَاثَةُ أَرْكَانٌ وَ حَجَبَ الِاسْمَ الْوَاحِدَ الْمَكْنُونَ الْمَخْزُونَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى- قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى[1]
🌷🔆امام صادق (ع) فرمود: به راستى خداى تبارك و تعالى يك نامى آفريد به اين اوصاف:
1- آواز حرفى ندارد.
2- به زبان گفته نشود.
3- شخصيتش در جسد و كالبدى نيست.
4- شباهت به چيزى مطلقا ندارد.
5- هيچ رنگ آميزى در او نيست.
6- اين سو و آن سو از آن منتفى است و حد و نهايت در آن نيست.
7- احساس هر متوهم تيز نظرى از آن ممنوع است.
8- در پرده است و نهان نيست.
اين نام را كلمه تامه مقرر ساخت و از چهار جزء همزمان آن را بپرداخت و سه نام از آن را براى نياز خلق پديدار كرد و يكى را در پرده گذاشت و آن اسمى است مكنون و مخزون، اين نامها كه پديدار شد ظاهرشان الله تبارك و تعالى است، خداى براى هر يك از اين نامهاى سهگانه چهار ركن مقرر ساخت كه مىشود 12 ركن و براى هر ركنى از آنها سى اسم مقرر ساخت كه بدان منسوبند، پس خداست، رحمان، رحيم، ملك، قدوس، خالق، بارى، مصور، حى، قيوم، بىچرت و خواب، دانا، آگاه، شنوا، بينا، حكيم، عزيز، جبار، متكبر، علىّ، و عظيم، مقتدر، قادر، سلام، مؤمن، مهيمن، [بارى]، منشى، بديع، رفيع، جليل، كريم، رازق، زندهكننده، ميراننده، مبعوث كن و وارث جهان، اين اسماء و اسماء حسناى ديگر تا سيصد و شصت اسم تمام شود همه منسوب به اين سه هستند و اين سه اسم اركانند و آن اسم مكنون مخزون بوسيله اين سه اسم ظاهر مخفى شده است و اين است تفسير گفته خدا (110 سوره 17): «بگو بخوانيد خدا را يا بخوانيد رحمان را، هر كدام را بخوانيد براى او اسماء حسنى وجود دارد».[2]
🔅🌼 توصیف اسم بینهایت🌼🔅
🌹معرفت خدا با اسماء و علامات به واقع علامات شناسی خدا برای توجه به خداست و ذات غیر قابل وصف و غیر قابل درک او به علم یافتنی نیست و بینیاز از یافته شدن است.
🌹معرفت خدا به پیش از علامات و به فرا اسماء و فوق علامات و فوق اسماء، وظیفه بنده خدا در جهش عبادی است.
🌹اسم او از هیچ جهت محدودیت نمیپذیرد و ذات او فراتر از نامحدودگی است.
🌹دیدنیها، شنیدنیها، محسوسات و معلومات حکایت از محدودیت میکند،
🌹اسمش بینهایت است و خودش فراتر از بینهایت وچرا که خالق بینهایت است.
🌹خدای متعال بزرگتر از آن است که با بینهایت وصف شود.
🌹اسمش بیصدا فاقد صوت است، محدود به صوت نیست؛ محدود به لفظ نیست، با مجسد مشخص نمی شود؛ جسد نمیپذیرد، به چیزی شبیه نیست، تا با شباهت دادن به آن وصف شود، تغییر نمیپذیرد و فرکانسی ندارد، حدود از او دور است، محدودیت نمیپذیرد؛ قطر نمیپذیرد، بُعد ندارد، بزرگی و کوچکی نمیپذیرد، نامحسوس است؛ قد و قواره هیچ دانایی به آن راه ندارد، پردازشگر هیچ پردازشگری به آن نمیرسد؛ رصدگری نیست تا رصد کند.
🌹اسماء به میزان و دامنه فقر است با توسعه فقر، نظر و توجه خدا توسعه مییابد.
🌹به میزان و رتبه معرفت، درجه عبادت رقم میخورد.
🔅🌼 اوست که مرا به معرفت عارف میکند🌼🔅
🌹اوست که مرا به «معرفت» یعنی به «حقیقت معرفت» معرفی میکند.
🌹خدا ما را با بیواسطهگی به وسائط میرساند.
🌹دستگاه معرفت الله جلوات همان «اللهم عرفنی نفسک» است.
🌹مقام نفس به مقام قبل وجود و علامت و اسم برمیگردد.
🌹«خود خداشناسی» اللهم عرفنی نفسک، یعنی خداشناسی با «پیش اسماء الهی»
🔅🌼 مراتب و مدارج معرفت🌼🔅
🌹جایگاه خود را در شجره اسماء حسنا بیابیم، از کدامین برگ و میوه این شجره تغذیه میکنیم؟!
🌹مرتبه معرفتی را تشخیص دهیم؛ به کدامین مرتبه مرتبه معرفتی قرار داریم؟ مرتبه اسمی، اسم پیش از اسماء، پیش از آن تک اسمی که ام الاسماء الهی است، یا به مرتبه چهار جزء از آن ام الاسماء قرار داریم؛ یا به جزء مکنون مخزون و یا به سه جزء مظهور.
🌹معرفت به آن اسم تک اسم ام الاسماء مرتبه معرفت به ام الاسماء و معرفت به سرآمد علامات الهی است.
🌹معرفت به اسم مکنون مخزون، معرفت به عمق خزائن علامات الهی است.
🌹معرفت به اسماء به ظهور رسیده، معرفت به اسماء شکافته شده الهی، شکوفه اسماء الهی و ثمرات آنهاست.
🌹اسماء حسنی میوههای سه جزء ظاهری اسماء الهی هستند؛ اسمی که زیبایی و نیکویی از آن است، بیشک اصل این اسم از زیبایی، فراتر است.
🌹علم و معرفت به علامات و سایهها و نشانهها، خواندن خط اوست، علم به قرائات اوست، علم به اسماء اوست …
🌹میتوانیم «نفس» را خلق پیش از اسم بنامیم که اسم نیست اما مادر اسماء مادر است اصل و ریشه پیش از علامات و اسماست.
🌹«اللهم عرفنی نفسک» را باید مقام آفرینش پیش از «اسم الله» بنامیم، که محبوبیتش و جایگاه و رتبهاش نزد الله غیر قابل وصف است و بالاترین است.
🔅🌼 بِاسْمِكَ الْأَكْبَرِ الَّذِي سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ 🌼🔅
🌷🔆 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي هُوَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ كُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ تُضِيءُ بِهِ كُلَّ ظُلْمَةٍ وَ تَكْسِرُ بِهِ قُوَّةَ كُلِّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ وَ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ جِنِّيٍّ عَتِيدٍ وَ تُؤْمِنُ بِهِ خَوْفَ كُلِّ خَائِفٍ وَ تُبْطِلُ بِهِ سِحْرَ كُلِّ سَاحِرٍ وَ حَسَدَ كُلِّ حَاسِدٍ وَ يَتَضَرَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ وَ بِاسْمِكَ الْأَكْبَرِ الَّذِي سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَ اسْتَوَيْتَ بِهِ عَلَى عَرْشِكَ وَ اسْتَقْرَرْتَ بِهِ عَلَى كُرْسِيِّكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُفَتِّحَ لِيَ اللَّيْلَةَ يَا رَبِّ بَابَ كُلِّ خَيْرٍ فَتَحْتَهُ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ ثُمَّ لَا تَسُدَّهُ عَنِّي أَبَداً حَتَّى أَلْقَاكَ وَ أَنْتَ عَنِّي رَاضٍ أَسْأَلُكَ ذَلِكَ بِرَحْمَتِكَ وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فِيهِ بِقُدْرَتِك[3]
🔅🌼 بِاسْمِكَ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ فِي نَفْسِكَ الَّذِي لَا يُرَامُ وَ لَا يُنَالُ 🌼🔅
🌷🔆 اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْمُتَرَحِّمِ بِهِ يَا مُتَمَلِّكاً بِالْمُلْكِ الْمُتَعَالِي الْمُقْتَدِرِ الْبُرْهَانِ الْعَزِيزِ الْمُتَعَزِّزِ الرَّحْمَنِ الَّذِي بِهِ تَقُومُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً وَ بِاسْمِكَ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ فِي نَفْسِكَ الَّذِي لَا يُرَامُ وَ لَا يُنَالُ وَ بِاسْمِكَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ الْمُصْطَفَى وَ ذِكْرِكَ الْأَعْلَى وَ كَلِمَاتِكَ التَّامَّةِ وَ بِأَسْمَائِكَ الْحُسْنَى كُلِّهَا الَّتِي إِذَا دُعِيتَ بِهَا أَجَبْتَ وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهَا أَعْطَيْتَ وَ إِذَا سَمَّيْتَ بِهَا رَضِيتَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْسِمَ لِي الْيَوْمَ سَهْماً وَافِياً وَ نَصِيباً جَزِيلًا مِنْ كُلِّ خَيْرٍ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي هَذَا الشَّهْرِ وَ فِي هَذِهِ السَّنَة[4]
🔅🌼 كَيْنُوناً كَائِناً مُكَوِّناً كَمَا سَمَّيْتَ نَفْسَكَ 🌼🔅
🌷🔆 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَكَ رَبَّنَا وَ لَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ اللَّهُ الْقَائِمُ عَلَى عَرْشِكَ أَبَداً أَحَاطَ بَصَرُكَ بِجَمِيعِ الْخَلْقِ وَ الْخَلْقُ كُلُّهُمْ عَلَى الْفَنَاءِ وَ أَنْتَ الْبَاقِي الْكَرِيمُ الْقَائِمُ الدَّائِمُ بَعْدَ فَنَاءِ كُلِ شَيْءٍ الْحَيُ الَّذِي لا يَمُوتُ بِيَدِكَ مَلَكُوتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ دَهْرُ الدَّاهِرِينَ أَنْتَ الَّذِي قَصَمْتَ بِعِزَّتِكَ الْجَبَّارِينَ وَ أَضَفْتَ فِي قَبْضَتِكَ الْأَرَضِينَ وَ أَغْشَيْتَ بِضَوْءِ نُورِكَ النَّاظِرِينَ وَ أَشْبَعْتَ بِفَضْلِ رِزْقِكَ الْآكِلِينَ وَ عَلَوْتَ بِعَرْشِكَ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ أَعْمَرْتَ سَمَاوَاتِكَ بِالْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ عَلَّمْتَ تَسْبِيحَكَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ انْقَادَتْ لَكَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ بِأَزِمَّتِهَا وَ حَفِظْتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ بِمَقَالِيدِهَا وَ أَذْعَنَتْ لَكَ بِالطَّاعَةِ وَ مَنْ فَوْقَهَا وَ أَبَتْ حَمْلَ الْأَمَانَةِ مِنْ شَفَقَتِهَا وَ قَامَتْ بِكَلِمَاتِكَ فِي قَرَارِهَا وَ اسْتَقَامَ الْبَحْرَانِ مَكَانَهُمَا وَ اخْتَلَفَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ كَمَا أَمَرْتَهُمَا وَ أَحْصَيْتَ كُلَّ شَيْءٍ مِنْهُمَا عَدَداً وَ أَحَطْتَ بِهِمَا عِلْماً خَالِقَ الْخَلْقِ وَ مُصْطَفِيَهُ وَ مُهَيْمِنَهُ وَ مُنْشِئَهُ وَ بَارِئَهُ وَ ذَارِئَهُ أَنْتَ كُنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ إِلَهاً وَاحِداً وَ كَانَ عَرْشُكَ عَلَى الْمَاءِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَكُونَ أَرْضٌ وَ لَا سَمَاءٌ أَوْ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقْتَ فِيهَا بِعِزَّتِكَ كُنْتَ تُدْعَى قَدِيماً بَدِيعاً مُبْتَدِعاً كَيْنُوناً كَائِناً مُكَوِّناً كَمَا سَمَّيْتَ نَفْسَكَ ابْتَدَعْتَ الْخَلْقَ بِعَظَمَتِكَ وَ دَبَّرْتَ أُمُورَهُمْ بِعِلْمِكَ فَكَانَ عَظِيمُ مَا ابْتَدَعْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَ قَدَرْتَ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِكَ عَلَيْكَ هَيِّناً يَسِيراً لَمْ يَكُنْ لَكَ ظَهِيرٌ عَلَى خَلْقِكَ وَ لَا مُعِينٌ عَلَى حِفْظِكَ وَ لَا شَرِيكٌ لَكَ فِي مُلْكِكَ وَ كُنْتَ رَبَّنَا تَبَارَكَتْ أَسْمَاؤُكَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ عَلَى ذَلِكَ عَلِيّاً غَنِيّاً فَإِنَّمَا أَمْرُكَ لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْتَهُ أَنْ تَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ لَا يُخَالِفُ شَيْءٌ مِنْهُ مَحَبَّتَكَ فَسُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ وَ تَبَارَكْتَ رَبَّنَا وَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ وَ تَعَالَيْتَ عَلَى ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً[5]
🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼
🔅🌼 نکات بحث راز بینهایت🌼🔅
### 🙏 اطاعت و بندگی
خداوندا خودت مرا برای اطاعتت مبذول گردان، مرا مبذول خود گردان تا من کهنه شوم و از بین روم تنها در راه اطاعتت و بندگی تو.
### 💖 کامل شدن در راه تو
میخواهم خودم را برای تو تمام کنم، اما نمیتوانم. تو مرا برای خودت به اتمام برسان، خداوندا، کل وجودم را برای خودت خرج کن تا تمام شوم و به صفر برسم. تمام وجودم در راه خدمت و عبادت تو به صفر برسد.
### ⚔️ مبارزه با شیطان
خداوندا، اگر مبذول تو نگردم، مبذول شیطان خواهم شد. خداوندا، اگر در راه خدمت تو خرج نشوم، شیطان مرا خرجی خود خواهد ساخت. مرا به مزرعه توحید خودت تبدیل گردان تا شوم باشکوهترین جلوهی عبادت و بندگی تو. مبادا تبدیل به مزرعه شرک گردم که تبدیل به تفرجگاه شیطان خواهم شد، باغ و بستان شیطان خواهم شد، شیطان مرا خواهد چرید. وجودم برای دهان شیطان مزه خواهد نمود و دیگر از من دست بر نخواهد داشت. تبدیل به صنعت شیطان خواهم شد. خداوندا، شرک را در وجودم بمیران و مرا به توحیدت زنده گردان.
### ✨ قبض روح و بازگشت به تو
خداوندا، زمانی که از مسیر توحید تو دور گردم، قبض روحم گردان. تو را به عظمت و وحدانیتت قسم میدهم که زمانی که از جادهی توحید تو منحرف شوم، قبل از آنکه به گرداب شرک بیفتم یا دیگری را به سیاهی شرک خود مبتلا سازم، مرا قبض روح گردان.
### 🧠 غلبه بر جهل شیطان
بدانیم شیطان در اوج جهلانی است و از تمام جهل و جنودش بهره جسته برای نابودی بشر، برای نابودی عبادت و بندگی خدا. برای غلبه بر هوش جهل شیطانی باید به هوش عقل سفید و نورانی مجهز شویم. تا صاحب هوش عقلانی نگردیم، بر هوش جهلانی شیطان غلبه نخواهیم نمود. شیطان بچه نیست، ولی خود را به بچگی میزند تا مرا خام کند، تا مرا به بچگی برساند. این شیطان همان شیطانی است که فیلها را خوابانده است، چه پشتها را به زمین و مذلت ننشانده است.
### 💥 انرژی هستهای جهل و آخرالزمان
در این عصر آخرالزمانی، تمام نیروی خود را به کار گرفته تا انرژی هستهای جهل را به ظهور برساند و آخرین خرج نابودی عبادت و بندگی خدا را کند. انرژی هستهای شیطانی در حال آزاد شدن و فعال شدن است. این عصر، عصر فریب هستهای شیطانی است؛ یعنی تمام نیروی شیطان برای غلبه بر انسان به کار گرفته شده و در حال نشان دادن آثار خویش است. شیطان بیرحم است، وقتی که به خود رحم نکرد، آیا به انسان رحم خواهد کرد؟ بیشک نسبت به انسان نهایت بیرحمی خود را اثبات خواهد نمود. شیطان قسم یاد کرده که انسان را به خاک مذلت و نابودی برساند. شیطان که خود فضائل کشی کرد و عبادت خود را به آتش رساند، آیا مزرعه انسان را به آتش نخواهد رساند؟ سختترین انتقام شیطان این است که انسان را از مسیر توحید دور کند. اگر چراغ توحید را در دل انسان خاموش کند، دیگر کار شیطان تمام است.
### 🔥 فریب شیطان و بیرحمی او
شیطان خود را فریب داده است؛ چرا ما را فریب ندهد یا دست از فریب نگذارد؟ شیطان از دوستان خود بیزار است، چه برسد به دشمنانش. تمام نیرویش را علیه مؤمنان به کار گرفته تا نابودشان سازد و از حریم ایمان دورشان کند. این شیطان همان است که نسبت به دوستان خود میگوید: «من از شما بیزارم»، از دوستان خوشخدمت خود نفرت دارد. چه برسد به مؤمنانی که برای نابودیشان روز و شب و لحظه نمیشناسد.
### 💀 مرگهای سخت و عذاب شیطان
شیطان در اوج بیرحمی، طراح مرگهای سخت برای انسان است. میخواهد انسان را زجرکش کند و صبورانه ذرهذره او را به نابودی برساند، تا لذت انتقام را در وجودش حس کند. چهبسا این شیطان با زبان چرب، انسان را به سمت گناه سوق دهد. زمانی با حرکات جهشی و گاهی با حرکتهای نانومتری پیش میآید تا انسان را به اوج بدبختی برساند.
### 🧠 مواظبت از عقاید در برابر نفوذ شیطان
مواظب نفوذ شیطان به عقایدمان باشیم. مبادا به دهن شیطان خوشمزه باشیم. کسی که خود را برای نامحرمان برجسته میسازد، یعنی خودش را برای گناهکاران خوشمزه میسازد و در حقیقت طعمه شیطان میشود. به جای اینکه خود را خرج خدا کند، خرج شیطان میکند. مبادا فریبشان را بخوریم. آنها سارقان زیبایی و ثروت هستند.
### 🛡 مجهز به تجهیزات عبادت
خود را مجهز به تجهیزات عبادت کنیم تا شیطان را از خود مایوس سازیم. آری، برای بذل طاعت و وجد برای خدا، باید مجهز به معرفت خدا شویم. باید تمام معارف خدا را یاد بگیریم، باید از بیواسطگی معرفت به تاویل و تفسیر معرفت دست یابیم.
### 📚 معارف ثلاثه
رسیدیم به معارفه ثلاثه:
اللهم عرفنی نفسک، اللهم عرفنی نبیک، اللهم عرفنی ججتک.
اگر به این معارف دست نیابیم، بازندهی اول و آخر عبادت و بندگی خدا خواهیم شد. به میزان معرفت، رتبهی بندگی ما مشخص خواهد شد. باید جایگاه خود را در شجرهی الهی بیابیم.
### ⚠️ خطر بیمعرفتی و بدمعرفتی
کسی که خدا را بدون معرفت عبادت میکند، عبادتش مثل معصیت است.
کسی که قرآن را بدون معرفت قرائت میکند، به قرآن توهین میکند.
کسی که بدون معرفت نماز میخواند، خدا را نمیخواهد. شاید خود یا دیگران را میخواند.
بیمعرفتی خطرناک است، بدتر از بیمعرفتی، بدمعرفتی است.
اگر به آن گرفتار شویم، روی بیمعرفتی را سفید خواهیم کرد. نهایت بیمعرفتی رها کردن عبادت است، اما ابتدای بدمعرفتی این است که انسان عبادت را به شرک تبدیل میسازد. شرک را توحید قلمداد میکند.
پس بدانیم:
بیدینی از بددینی بهتر است، بددینی از بیدینی بدتر است.
بیفهمی از بدفهمی بهتر است.
### 💔 بلای جان دین: بدمعرفتی
بدشناسی دین درد و قاتل دین است.
بدفهمی که خود را خوشفهم بداند، همان بدفهمترین بیفهمان است.
تا از شجرهی خبیثهی جهل پایین نرویم، از شجرهی طیبهی علم بالا نخواهیم رفت.
### 📖 راه رسیدن به معرفت
هر کس غیر از کوچه ثقلین بخواهد به معرفت برسد، به جای علم، به جهل خواهد رسید و همان جهل را علم خواهد پنداشت.
مواظب حال خود باشیم، عارف به شرک باشیم، تا عارف به توحید گردیم.
تا شرک را نشناسیم، توحید را نخواهیم شناخت.
عارف به علم و جهل شویم، هم علم را بشناسیم و هم جهل را تا مبادا جهل را به جای علم بگیریم.
اگر نشناسیم، نه توحید را خواهیم شناخت و نه شرک را. چهبسا توحید را شرک و شرک را توحید خواهیم شناخت.
معرفت مبارک معرفت توحیدی است. به مثل معرفت نمیتوان به عبادت خدا رسید.
به مثل شرک نمیتوان خدا را معصیت کرد. بدترین نوع معصیت از انسان مشرک صادر میشود.
انسان مشرک، معصیتش معصیت اعظم است.
چه کنیم تا در این گرداب و باتلاق شرک وارد نشویم؟ به جهل آلوده نشویم؟ راهش دست به دامان لطف و کرم خدا شدن است.
اگر نمیتوان، او که تواناست با او برسیم به آن معرفتی که ما را به حقیقت میرساند. پس مقصد و هدف را از او طلب کنیم، جانانه طلب کنیم. از کجفهمی به خدا پناه بریم.
### 🌟 استغاثه به خداوند واحد
از توحید پنداری شرک، به آستان خداوند احد و واحد استغاثه کنیم. دست به دامان خدا شویم، که مبادا به بدفهمی مبتلا شویم. فهم سطحی بلای جان علم و حکمت است. فهم «علیالحرف» غرور میآورد. مشرک جاهلترین جاهلان است. جهل مرکب و اعظم معاصی است که انسان به آن مبتلا میشود.
### 🔑 توحید واقعی و تصدیق فطرت
توحیدی که ما از آن یاد میکنیم باید به تصدیق فطرت برسد. فطرت نیز باید به تصدیق ثقلین برسد. بدون ثقلین، تشخیص فطرت محال است. یقین خود را آزمایش کنیم و باورهای خود را به تصدیق فطرت و ثقلین برسانیم. تا باورها مستند نشوند، مبادا مانند دارویی که به جان دیگران تزریق میشود، موجب هلاکت شود.
### 📜 مشروعیت و استناد در باورها
باید مشروعیت استناد داشته باشد. هر حال خوش از یافتههای خود، نشانه مقبولیت و مشروعیت آن نیست. باید به تصدیق ثقلین برسد. چهبسا تزیینی از شیطان و نفس باشد. پس به خود نمره ندهیم و خود را مجهز به امر به معروف علمی و استدلالی کنیم تا امر به معروف ما ارشادی و اثباتی باشد. باید مجهز شویم به سند و برهان.
### 👁 شهود باطنی و تصدیق آن
شهود باطنی، امری شخصی است. این به خود من مربوط است. تا این شهود به بیرون صادر شود باید به تصدیق برسد. این شهود باطنی ممکن است صادق یا کاذب باشد. از کجا میدانم شهود یا یافته من صادق است؟ چهبسا کاذب باشد. دست به دامان خدا شوم و از دستگاه خدا که ثقلین است، تصدیق یافتههای خود را به دست آورم.
### 🧠 خودخواهی و خطر آن
منیت انسان را از علم و حکمت دور میسازد. هرچه “من من من” بگوییم، خود را بیشتر بپسندیم، یعنی دارم خود را میپرستم. خودشیفتهام، به جهل آلودهام و از علم دورم و خبر ندارم. پس باید سوار بر کشتی سفینه گردم تا حق را بیابم. معرفت خود را محدود و محبوس نسازم.
### 💤 یقین شخصی و حجیت آن
یقین شخصی مانند خواب برای دیگران حجیت ندارد. حتی خود شخص نیز باید به آن یقین شخصی شک کند. صدق و کذبش را با ثقلین بسنجید و بیازماید.
### ⚖️ معرفت و تاثیر آن بر پرستش
بیمعرفتی و بدمعرفتی منجر به دیگرپرستی یا خودپرستی خواهد شد. چهبسا شخص مشرک، موحد را متهم به شرک میسازد. بینهایت پنداری ذات حق و نگاهی به این خطای دیداری و ساختاری است غفلت از اینکه او فراتر از بینهایت است.
### 🌌 نهایت و بینهایت آفریدههای خداوند
سخن اول و آخر این است که نهایت و بینهایت آفریدههای خدا هستند. عجله نکنیم و صبور باشیم. چگونه خدا هم نهایت را آفریده است و هم حدود را تعیین کرده؟
اگر خدا برای مخلوقی حدودی قائل نشود، هیچ حدودی نخواهد پذیرفت. اگر خدا مرگ را نیافریند، حیات ادامه خواهد داشت.
خدا هم نهایت و هم بینهایت را آفریده است، اما خود خدا نه به نهایت وصف میشود و نه به بینهایت.
### ⚡️ عرض و طول بینهایت در برابر خدا
عرضاندام نهایت که مشخص است. این بینهایت نیز در برابر خدا هیچ عرضی ندارد. عرض و طول این بینهایت تنها اراده خداست و السلام، خدا بینهایت را آفریده است.
### 🌀 آفرینش بینهایت با اراده خدا
چگونه؟ با بیچگونگی، تنها با ارادهاش. اراده کرد و بینهایت آفریده شد.
خداوند اسمی آفرید بدون اینکه به صوت آید، بیصداست. آن اسمی که آفرید، بیصدا بود و محدود به هیچ صوتی نبود. صوتی نداشت.
### 🔇 فقدان صوت و نامحدودیت اسم
فقدان صوت، نشان نامحدودیت آن اسم بود، نه محدودیتش. صوت نشان محدودیت است، نه نامحدودیت. خداوند آن اسم را آفرید بدون اینکه به صوت آید.
بدون آنکه به لفظ، به نطق آید. یعنی آن اسم، محدود به لفظ نبود. محدودیت لفظی نداشت، محدودیت صوتی نداشت، غیر مُجسّد بود، جسد نمیپذیرفت و مجسد نمیشد.
هر آنچه به جسد آید، جسم میشود، تجسم میشود، تجسد مییابد، یعنی محدود میگردد. آن اسمش غیر مجسد بود و محدودیت جسدی نمیپذیرفت.
### 🌟 بیتشبیه و بیوصف بودن اسم خداوند
آن اسم با هیچ تشبیهی وصف نمیشد. غیر موصوف به تشبیه بود، به هیچ چیزی شباهت نداشت. نبود چیزی تا با آن شبیه شود. شبه و شباهت، با آن اسم بیگانه بود.
آن اسم با هیچ رنگی آمیخته نشده بود، فرکانسی تغییر نمییافت. بدون فرکانس بود، بدون حرکت بود و تغییر نمیپذیرفت تا رنگ یابد. رنگپذیری نشانه حرکت و محدودیت است. این محدودیت است که رنگ را شکل میدهد. آن اسم محدودیت حرکتی نداشت، محدود به حرکت نبود. طول و عرض و هیچ فرکانسی نداشت. موجدار نبود، ارتعاشی نداشت. آن اسم غیر مرتعش بود.
### 🔒 نامحدودیت و بینهایت اسم خداوند
قطرها از آن اسم منفی بودند، قطر نمیپذیرفت. طول نداشت، عرض نداشت، بعد نداشت. کوچک و بزرگی نمیشناخت. حدود از آن اسم دور بود.
آن اسم حد و مرز نداشت، نامحدود بود، بینهایت بود!
چگونه ممکن است؟ خالقش که اوست، غیرقابل وصف است. او تواناست که میآفریند، و آفریدهها هرچند ما نمیتوانیم آنها را بپذیریم.
### 🕊 توصیف خداوند و اسم بینهایت
آن کسی که خدا را با بینهایتی توصیف میکند، یعنی خدا را به اسمش تبدیل میسازد. این بینهایت اسم خداست، نه خود خدا. خدا فراتر از این توصیفات است. او برتر از آن است که ما درک کنیم.
از آن اسم، نه از آن ذات، از آن اسم حس هر متوهمکنندهای در محجوب بود. حس متوهمکننده نمیتواند آن را حس کند. آن اسم نامحسوس بود و هست، به هیچ اسمی محدود نمیشود. مستتر بود بدون آنکه پوشیده باشد، در پس پرده بود.
قد و قواره هیچ دانایی به آن نمیرسد، هیچ پردازندهای نمیتواند آن را پردازش کند، هیچ رصدکنندهای نمیتواند آن را ببیند. نه اینکه نیست، بلکه نمیتوان حس کرد و درک کرد.
### 🔍 ظهور سه اسم از چهار جز
پس آن اسم، کلمه تامهای بود که بر چهار جز قرار گرفت. آن چهار جز باهم بودند، به هم پیوسته بودند. هیچ واحدی قبل از دیگری نبود. آن چهار جز در هم تنیده بود. چگونه؟ من نمیدانم.
پس از آن چهار جز، سه جز اسم ظاهر شد به خاطر نیازمندی مخلوقات به آن اسماء.
### 🌿 فقر و ثروت الهی
عجب رازی است! این فقر است که ثروت را میسازد. هرچه فقیر شویم، ثروتمند هستیم. این فقر مبارک است. فقر الی الله است. من به سوی خدا هرچه فقیرتر شوم، اسماء الهی بیشتر به سوی من خود را خواهند گشود.
سه اسم از آن چهار جز برای مخلوقات آشکار شد و یکی از آنها محجوب ماند. و آن یک اسم، اسم مکنون خدا بود.
### 📜 شناخت خدا و حدیث مبارک
ادامه حدیث را به شما میسپارم. انشاءالله این حدیث مبارک را قرائت کنید تا حریم خود را درک کنیم. من به کجای شناخت خدا ایستادهام؟
وقتی میگویم: “اللهم عرفنی نفسک”، یعنی طلب خداشناسی میکنم. یعنی میخواهم به خداشناسی برسم، فراتر از اسماء الله. این همان تعریف “اللهم عرفنی نفسک” است.
### 🌳 جایگاه خود در شجره اسماء حسنی خداوند
جایگاه خود را در این شجره اسماء حسنی خداوند تشخیص دهیم. از کدام برگ و میوه و منظرهی این شجره بهره میگیریم؟ ما به کجای شناخت خدا وارد شدهایم؟ آیا در اولین علامات درماندهایم؟
اولین علامت، بینهایتی است. بینهایت خدا نیست، بلکه علامت خداست. پس خدا را به بیواسطگی شناختن، یعنی بدون اینکه محدود به هیچ حدودی شویم، او را یافتن، مُدرَک او شدن، معمول او شدن، مشهور او شدن، محبوب او شدن.
همه چیز ما «شدن» است، نه غیر «شدن». من از ناحیه او درک میشوم. این بس است برای اوج دانایی و معرفت. این است همان راز “اللهم عرفنی نفسک”. دستگاه معرفت، همان جلوات “اللهم عرفنی نفسک” است.
### 🌀 مرتبه معرفت نفس و جایگاه آن
این نفس که از آن سخن گفته میشود، به قبل از وجود و اسما برمیگردد. مرتبه معرفت خود را تشخیص دهیم. معرفت من کجاست؟
آیا معرفت آن تک اسم را میتوانم دریابم؟ آیا ام الاسماء الهی را به تسامح میگویم؟ یا از آن چهار عضو در هم تنیده، آیا میتوان آن علامت را درک کرد که هیچ حدودی نمیپذیرد؟
تا خود را از حدود خارج نکنم، چگونه به درک نامحدودها برسم؟
### 🌌 ظهور و مکنونات اسما الهی
وقتی سخن از اسماء و حسنیهای الهی میگوییم، یعنی سخن از اسماء به ظهور رسیده است. حال آن اسماء مکنون خدا کجاست؟ این اسماء به جایی نمیپذیرند!
من تا از این اسماء ظاهری نگذرم، به آن مکنونات و مخزونات دست نخواهم یافت. پس آغاز در بیآغازی است، نهایت در بینهایتی است. مادیپنداری بینهایت، نهایتپنداری بینهایت است.
اگر بینهایت وجود داشت، این بینهایت باید به همان وجود محدود میشد. مگر نبود؟ محدودیت وجودی داشت؟ مگر من میتوانم خالقم را محدود به وجود کنم؟ نمیتوانم! خداوند وجود را به وجود رساند، به خداوندی خدا، خدا حدود را به حدود رساند.
### 🔄 بینهایت و اراده خداوند
بینهایت آفریدهی خداست و او فراتر از بینهایت است. اگر او آفریده خود را تقدیر نکند، محدودش نسازد، نهایتی نخواهد داشت. محدودیتی نخواهد داشت. اوست که به بینهایت حدودی تعیین میکند، بینهایت به نهایت تبدیل میشود. همانطور که آن تک اسم را چه کرد، بر ارادهاش ارادهی دیگری صادر کرد، آن بینهایت به نهایت تبدیل شد.
تنها یکی از اسماء او بینهایت است و خودش فراتر از بینهایت است. این بینهایت، شیء فارغ از حدود است. بینهایت همان اراده خداست. ارادهی مستمر خدا بر نامحدودگی، نهایت نیز اراده مستمر خدا بر دوام حدود است.
### 🌱 خلقت نهایت و بینهایت
خلقت نهایت و بینهایت برای خدا یکسان است، چرا که تنها تک ارادهی خالق به بینهایت منتهی است. ذات خدا چرایی و چگونگی نمیپذیرد. آیا او در دل هر نهایتی با بینهایتها انباشته است؟ چگونه میشود در دل هر نهایتی بینهایتی باشد؟
اما او آن را انجام داده است. آن صانع و خالق یکتا و بیهمتا، این غیرممکن را ممکن ساخته است. آن راز اکبری که باید به دنبالش باشیم همان اراده خداست. اراده خدا راز اکبر است.
### 🌀 اراده خدا و بینهایت
بینهایت معطل اراده اوست. تا فرمانی صادر نشود، تغییری رخ نمیدهد. فرمانی که صادر شد، در برابر آن فرمان، فرمان دیگری صادر نمیشود. تا فرمان دیگری صادر نشود، همان فرمان قبلی به بقای خود خواهد ماند.
این بینهایت قبل از نهایت است. خدا نهایت را بعد از بینهایت آفرید. ظاهر امر این چنین است. نهایت و بینهایت تنها دو شکل از اشکال اراده او هستند؛ منظره مشیت خداوند است. اگر او برای خلقش حدودی تعیین نکند، خلقش حدود نخواهد پذیرفت. اگر او اجلی تعیین نکند، هیچ سر رسید و محدودیتی نخواهد بود.
### 🌍 وزنه بینهایت و بانهایت برای خالق یکسان است
وزنهی بینهایت و بانهایت برای خالق یکسان است. حجمپرستی ممنوع است.
چه بسا بسیاری از انسانها خداوند را به صورت حجمی تصور میکنند، جسمی که همهچیز را پر کرده و جایی باقی نمیگذارد. این تصورات غلط، بلای جان توحید میشوند.
خدای این تصور در واقع بینهایت جسمی است! معاذ الله، خدا را حجمی پنداشتن، و موجودات را حد و سطح آن یافتن است. آیا شرک عظیمتری از این میتوان یافت؟ در واقع، خلق پنداری از خالق است.
### 🚫 شرک حجمی و بیماری تسویل شرک
به خیال باطل که خدا همهچیز را احاطه کرده، در حالی که این اسم، علم و قدرت اوست که همهچیز را احاطه کرده. خداوند خود فراتر از اینهاست.
نه به علم وصف شود، نه به قدرت، زیرا او برتر و بالاتر است.
مشرکی که شرک را توحید میپندارد، به بیماری تسویل شرک مبتلا شده است. یکی از مصادیق بارز شرک، تصوّر حجمی از خدا داشتن است.
آنکه میگوید خدا وجود را پر کرده و دیگر جایی برای غیر نیست، این همان حجمپنداری خداست، نعوذ بالله.
🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼
[1] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص112 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[2] أصول الكافي / ترجمه كمرهاى، ج1، ص: 325
[3] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج2 ؛ ص430 طوسى، مؤسسة فقه الشيعة – بيروت، چاپ: اول، 1411 ق.
[4] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج2 ؛ ص446 طوسى، مؤسسة فقه الشيعة – بيروت، چاپ: اول، 1411 ق.
[5] مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج2 ؛ ص450 طوسى، مؤسسة فقه الشيعة – بيروت، چاپ: اول، 1411 ق.