جام جان

باغبان باغ باکوره

باغبان باغ باکوره

- اندازه متن +

🌼🔆🌼فرمانروای آرامش امام العسکریه🌼🔆🌼
🔹شامگاه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
📅 تاریخ: 1404/06/09 – 08 ربیع الاول 1447
✨ جلسه: مشکات نور
🎤 سخنران: استاد علی ساعی
📝 برخی موارد مطرح شده در جلسه:
# افتتاحیه دعا و ستایش 🕋

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ.

الحمدُ للهِ الأوّلِ بلا أوّلٍ كان قبله، والآخِرِ بلا آخرٍ يكون بعده

الحمدُ للهِ الملكِ القدّوسِ السلامِ المؤمنِ المهيمنِ العزيزِ الجبّارِ المتكبّر.

و صلواتُ اللهِ و سلامُهُ على رسولِ الله، إمامِ الرّحمة، قائدِ الخير، مفتاحِ البركة، العبدِ المؤيَّد، والرّسولِ المسدَّد، المنتخب، أحمدَ أبي القاسم محمّد.

اللّهمّ صلِّ على محمّدٍ و آلِ محمّد.

# درود بر اهل‌بیت و بقیّة‌الله 🕊

و على أهلِ بیتِهِ الطیّبینَ الطاهرینَ المعصومین، لا سیّما بقیّةِ اللهِ الأعظم؛ روحی و أرواحُ العالمینَ لِترابِ مقدَمِهِ فِداء، و لَمحِ بصرِهِ  و لطیفِ قامَتِهِ  و لذیذِ مناجاتِهِ فِداء. و على تعجیلِ ظهورِهِ أفضلُ الصلوات.

اللّهمّ صلِّ على محمّد و آلِ محمّد.

# تسلیت شب شهادت امام حسن عسکری (ع) 🌙

شبِ شهادتِ سراجِ أهلِ الجنّة، آقا امامِ الحسنِ العسکری (ع)، عرضِ تسلیت به ملکوتیانِ عالم؛ با نوای صلوات بر محمّد و آلِ محمّد:

اللّهمّ صلِّ على محمّد و آلِ محمّد.

# امامِ آرامش و نورانیت ✨

امامِ حسنِ العسکری، امامِ آرامش؛ امامِ زینت؛ فرمانروای سکونت. امامُ العسکری آن وجهِ همیشه درخشانِ حضرتِ باقی. ای کاش جانِ ما به نورِ این امام باز می‌شد؛ دیده دلمان گشوده، نورِ عظیمِ امامِ عسکری (ع) را معاینه می‌کردیم. ای کاش حریمِ دلمان با نورِ عسکری، این جهانِ هستی را دربر می‌گرفت و روشنی می‌بخشید. امامُ العسکری است در جانِ ما و در جهانِ ما. ای کاش امام را در جانِمان می‌یافتیم؛ ای کاش به معرفتش می‌رسیدیم؛ اگر به رفتِش  دست می‌یافتیم، آن منظرِ اعلیِ خدا را مشاهده می‌کردیم. ای کاش دیدگان‌مان بینا شود. عبارتی

ای کاش کور، بینا شود؛ ای کاش آن‌که خُفته است، بیدار شود؛ ای کاش دلم دیده خود را باز کند؛ ای کاش جانِ خفته‌ام بیدار شود و نورِ عسکری را معاینه کند.

# روایت ابوعبدالله الشاکری از فرو نشستن هیاهو 🐎

این امام، امنیت و آرامش است. ابوعبدالله محمّد الشاکری، غلامِ حضرت، نقل می‌کند که در بخشی از کراماتِ مشاهده‌شده از حضرت: هنگامی که حضرت وارد آن قوم و آن ازدحام می‌شدند، «فإذا جاء أستاذی سكنتُ الضَّجّة» ؛ تمامِ ضَجّه‌ها/هیاهوها فرو می‌نشست. تصوّر کنیم امام وارد محلی می‌شوند که پُر از سُروصداست؛ حیوانات درهم می‌غلتند؛ اسبان و خران  و جماعتی که در میانِ آن‌ها به سر می‌برند، شلوغیِ عظیمی به‌پا است. وقتی امام وارد می‌شدند، سكنت الضجّة ؛ تمامِ هیاهوها فرو می‌نشست.

اسبان آرام می‌گرفتند؛ دیگر هیچ اسبی شِیهه نمی‌کشید و نَهاقُ الحمیر؛ دیگر عَرعَر هیچ خری شنیده نمی‌شد. رازی از رازهای امامِ عسکری (ع): وجودش، هرگاه وارد حریمی می‌شد، سر و صداها و هیاهوها می‌خوابید؛ حیوانات ساکت می‌شدند. و تفرّقت البهائم؛ چارپایان کنار می‌کشیدند حتّى يَصیرَ الطریقُ واسعاً تا اینکه راه برای حضرت باز می‌شد و لا یحتاجُ إلى المزاحمة. امامِ عسکری، امامِ آرامش و سکونت است؛ آری، با وجودِ امام، هیاهوهای مزاحم خاموش می‌شوند؛ رمزِ امنیت و آرامش است.

# امام؛ مدارِ امنیت و توحیدِ جامعه 🛡

علّتِ توحّشِ حیوانات چیست

اگر بگوییم وجودِ امام میکروب‌های بیماری‌زا را نابود می‌کند، گزاف نگفته‌ایم؛ طبیعت با وجودِ امام در خدمتِ خلایق است؛ بدونِ وجودِ امام، بر علیهِ امّت و جهانیان است. امام نرم‌افزار و سخت‌افزارِ سکونت و آرامشِ جهان است؛ و گرنه امام عسکری (ع) وجودِ مبارکشان آن را نشان نمی‌داد؛ امام خودشان را معرفی می‌کردند.

# چرا موسی کلیم‌الله شد؟ 📜

امام می‌فرماید: فَکِلیمُ الله  چرا به آن کرامتِ بالا رسید؟ چرا موسی، کلیم‌الله شد؟ چرا خدا به موسی چنین فرمود: «واصطنعتُکَ لِنفسی». ای موسی! تو را فقط برای خودم اصطناع کرده‌ام—عجب کلامی است؛ عجب مقامِ بالایی دارد موسیِ کلیم. چرا به آن مقام رسید؟ امامُ العسکری (ع) می‌فرمایند: فَکَلیمَ الله، از کلیم بگویم؛ از موسی بگویم: **حُلِّیَ لباسُ الاصطفاءِ را پوشید به‌خاطر این‌که به عهدِ خود نسبت به ما وفا نمود. آری، آن مقامِ اصطفا و استعلا برای جنابِ موسی به‌خاطر همان خوش‌عهدیِ حضرتِ موسی نسبت به اهل‌بیتِ عصمت و طهارت بود: کلیمٌ… لما عهدنا منه الوفا.

# روح‌القدس و «حدائق باکوره» 🌿

و امّا از روحُ القُدُس بگویم: روح‌القدس فقط جنابِ جبرئیل نیست؛ همان روح‌القدسی که در شبِ قدر نازل می‌شود: و روحُ القُدُس فی جِنانِ سَاقوراء (اصلاحِ «ساقوره» → «ساقوراء»). «ساقوراء» کجاست؟ ناشناس است؛ من زمینِ زیر پای خود را نمی‌شناسم؛ چگونه «جِنانِ سَاقوراء» را بشناسم؟ آیا مرتبه بالای ملکوتِ عالمِ اعلی است؟ نمی‌دانم.

و امّا روح‌القدس: ذَاقَ من حدائقِ باکوره (اصلاحِ «زاق من حداقباکوره»)؛ آن بَساتین (اصلاحِ «باها/باها ودائق») که روح‌القدس در جنانِ ساقوراء از آن چشیده است؛ گوید: روح‌القدس از باغ‌های باکوره‌ی ما چشیده است—طعم و مزه میوه‌های حدائقِ باکوره ما را مزه نمود و روح‌القدس شد: و روحُ القُدُس فی جِنانِ ساقوراء مِن حدائقِ باکوره. چه‌ها دارند اهل‌بیت (علیهم‌السلام)! باغشان در آن‌جا روییده است؛ هرکه بالا رود—چون روح‌القدس—به آن‌جا رسد؛ سری به جنانِ ساقوراء بزند و از حدائقِ باکوره بچشد.

# شیعیانِ ناجیه و زاکیه 🏛

و شیعتُنا الناجیهُ والفِرقةُ الزّاكیة: شیعیانِ ما چه کسانی هستند؟ آنان گروهِ ناجیه و زاکیه‌‌اند—پاک و نظیف. شیعه کجاست تا بروم نورِ چهره‌اش را ببینم، شهود کنم، جذبِ نور کنم از جمالِ شیعه اهل‌بیت (ع)؟ آنان پشتیبانِ ما و نگهبانِ ما هستند؛ یعنی زینتِ ما، نمودِ شکوهِ ما. و همان شیعیان، همان کسانی‌اند که بر ضدّ دشمنانِ ما، علیهِ ظالمان، گروه‌گروه با هم متحدند؛ یار و یاور؛ یعنی متحدانه با استحکام، بر دشمنانِ ظالمان می‌تازند.

# ینابیعِ الحیوان پس از لَظى النیران 💧

**وسیُنفَجَرُ لهم**—عجب کلامی است! خوش به حالِ شیعیانِ امامِ عسکری (ع). روحُ‌القدس از جنانِ ساقوراء چشید؛ امّا شیعیان: **سینفجرُ لهم یَنابیعُ الحیوان**—به‌زودی برای آنان چشمه‌های حیات را **می‌جوشانیم**—**بعدَ لَظى النِّیران (اصلاحِ «بعد لظنران»)؛ پس از حرارتِ سوزانِ آتش. شیعیانِ ما پس از آن‌که آن جهنّمِ سوزانِ دنیاپرستان را چشیدند، واردِ چشمه‌های حیاتِ ما خواهند شد؛ ما نهرهای حیات را برای آنان جوشان خواهیم کرد. سینفجر لهم ینابیع الحیوان بعد لَظى النیران…

# معنای «الله» و حالِ انقطاع 🙏

می‌خواهم هدیه‌ای دیگر از مقامِ عسکری (ع) تقدیم کنم: امام (ع) دربارهٔ لفظِ جلاله «الله» چنین می‌فرماید: «اللهُ هو الذی تُلجَأُ إلیهِ عندَ الحوائجِ و الشدائد»؛ الله همان کسی است که به سوی او رو می‌کنند در زمانِ حاجت‌ها و شدّت‌ها؛ همان وجودی که زمانی که حاجت‌ها و سختی‌ها انسان‌ها را دربر می‌گیرد، به او روی می‌آورند؛ حالتِ پرستش می‌یابند. عندَ انقطاعِ الرّجاء من کلِّ مَن دونه و تقطّعِ الأسبابِ من جَمیعِ مَن سِواه: آن «حالِ عبادت» همان حالی است که هر مخلوقی زمانی که امیدش از غیرِ او بریده شد و اسباب از همه سو قطع شد، پدید می‌آید.

بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیم یعنی: «أستَعینُ على أموری کلِّها بالله» (اصلاحِ «استعین علی امور کل بالله»): از تمامِ کارها، به‌طور کلی از الله کمک می‌جویم—آن خدایی که عبادت، فقط و فقط شایسته اوست؛ المُغیثُ إذا استُغیث، و المُجیبُ إذا دُعی

# تشنگیِ انقطاع و تجربهٔ عبادت 🏺

آیا باید حتماً در شدائد باشیم تا حالِ عبادت بیابیم؟ انسان باید لحظه‌به‌لحظه در حالِ انقطاعِ محض باشد. وقتی عطشِ شدید، دل و جان و جگرِ آدمی را می‌سوزاند و هیچ آبی یافت نمی‌شود، حالی پدید می‌آید؛ به دنبال خدایی می‌گردد که تنها او می‌تواند عطش را فرو بنشاند. وقتی گرسنگیِ شدید غالب شد؛ وقتی خستگیِ طاقت‌فرسا رسید؛ وقتی پزشکان انسان را جواب کردند—آن‌گاه است که می‌بُریم از غیر و فقط رو به او می‌کنیم؛ حالِ پرستش همان‌جاست. پیش از آن، ندانسته دیگران را می‌پرستیدیم—هرچه توجهِ ما را ربوده بود.

وقتی کشتی می‌شکند و در دریای خروشان، هیچ چوبی برای پناه نیست، آن‌گاه حالِ پرستش را تجربه می‌کنیم. خوشا به حالِ مجرّبانِ پرستش؛ آنان که همیشه غریقِ یادِ اویند. هرچه نیاز شدیدتر، حالِ پرستش قوی‌تر. فقیر و فقیرتر باشیم تا آن حال را دریابیم. تجاربِ انقطاع: وقتی از هر چیزی بریده می‌شویم، واردِ دانشگاهِ متعالیِ عبادت می‌شویم و فطرتِ خود را می‌یابیم. بحرانِ درد و عذاب و بیماری، چاقوی انقطاع است که می‌بُرد تا او را یاد کنیم.

# عارفِ بالله؛ ظاهر با خلق، باطن با حق 🕯

العارفُ شخصُهُ مع الخَلق و قلبُهُ مع الله: ظاهرش با خلائق است؛ باطنش با خداست؛ لا یَسهو عن الله؛ اگر لحظه‌ای چشمِ دلش از او قطع شود، از شدّتِ شوق می‌میرَد. حُبُّ الله چون طنابی است که هرکه به آن چنگ زد، او را از هر مشغلهٔ غیرِ خدا بازمی‌دارد: أخلَاهُ عن کلِّ شاغلٍ و کلِّ ذِکرٍ سوى الله.

# کودکِ تازه‌مولود؛ استادِ عبادت 👶

می‌خواهم استادی در پرستش و عبادت معرفی کنم؛ باید سرِ کلاسش حاضر شویم: آن استادِ معظم، طفلِ تازه‌متولد است. او انقطاعِ محض را تجربه کرده است. اشکِ سوزانِ طفل، زیباترین آهنگِ عبادت است؛ چون کمالِ انقطاع را چشیده—نافش بریده شده و توجهِ محضش به سوی معبود جلب گشته است. همان است که مولایمان در مناجاتِ شعبانیّه فرمود: «إلهی هَب لی کمالَ الانقطاعِ إلیک». و نیز: «و أنِر أبصارَ قلوبِنا بضياءِ نظرِها إلیک».

بکاءُ الطّفلِ: لا إلهَ إلاّ الله؛ گریه طفل، ذکرِ لا إله إلا الله است؛ تا هفت‌سالگی این ذکر را مدام می‌خواند. پس از آن، بَراءةٌ و ذِکرٌ برای والدین است؛ و پس از بلوغ، هر حسنه‌ای که دارد برای والدینش نیم ثبت می‌گردد (سیاقِ نقل). اگر کودک با همان حالِ کمالِ انقطاع، خدا را بندگی می‌کرد، به چه مقاماتِ والایی می‌رسید! گریهٔ کودک—**موسیقیِ حزینِ لا إله إلا الله**—بیانِ فِراق است، امّا خالقش را فراموش نمی‌کند.

# انسانِ شکسته؛ آستانهٔ عبادت 🧭

به حالِ انقطاع، انسان حالِ پرستش می‌یابد: سقوطِ آزادِ دل، از دست دادنِ عزیزترین‌ها، شکستِ کشتی، ورشکستگیِ مال، شکستنِ دل—در این‌ها حالِ پرستش می‌آید. چرا با «اسباب»، آن حال را درنمی‌یابیم؟ مگر اسباب، إلى الله نیستند؟ چرا اسباب را إله کردیم؟ باید اسباب از ما گسسته شود تا باز به او بپیوندیم. قرآن می‌گوید: هنگامی که موج از هر سو ایشان را فرا می‌گیرد و می‌پندارند که غرق خواهند شد، دعای مخلصانه می‌کنند.

# مناجات سجادیه و کمالِ انقطاع 🕯

مگر امامِ سجّاد (ع) نجوا نکرد: «اللهمّ إنّی أخلَصتُ بانقطاعی إلیک». «خدایا! گسستنِ خود را از غیرِ تو خالص کردم؛ از غیر تو بُریدم؛ از خود برای غیر تو هیچ سهمی نگذاشتم». چه شبیه است این مناجات، با دعای أمیرالمؤمنین (ع): «إلهی هَب لی کمالَ الانقطاعِ إلیک». و ادامهٔ نجوا: «وأقبَلتُ بِکُلّی إلیک»خدایا، با تمامِ وجود به سوی تو آمدم؛ هیچ ذرّه‌ای از ذراتِ وجودم را وانگذاشتم. نیازی نیست بپریم؛ باید همهٔ اسباب را با خود به سوی خدا ببریم؛ آنچه باید بریده شود، دل‌بستگیِ غیر است.

و نیز: «وَرَفَعتُ وجهی عمَّن یحتاجُ إلى موائدِک»؛ روی برگرداندم از هرکه خود محتاجِ سفرهٔ توست؛ چگونه به غیر تو رو کنم؟ و رددتُ مسألتیحاجتم را از هرکه بی‌نیاز از فضلِ تو نیست، بازپس گرفتم؛ طلبِ حاجت از محتاج، نشانِ سَفَه و گُمراهیِ عقل است.

اللّهمّ صلِّ على محمّد و آله.

# دعای گره‌گشایی و حالِ اضطرار 🤲

اللّهمّ صلِّ على محمّد و آلِ محمّد، و فرّج همّی و نفّس غمّی؛ خدایا! گره از اندوهم بگشا؛ غم مرا برطرف فرما؛ **وامنَع آنچه سینه را تنگ می‌کند؛ کفایت فرما؛ و مرا بر هر آنچه صبرم را به پایان می‌رساند، یاری کن؛ آن‌جا که حیلَتی اندک می‌شود و قوّتم ضعیف می‌گردد و طاقتم عاجز می‌شود. و إذا الضرورةُ عندَ انقطاعِ الآمال و خیبةِ الرجاءِ من المخلوقین إلیک**—آن‌گاه که آرزوها بریده می‌شود و امیدها از مخلوق ناکام می‌ماند، ضرورت پدید می‌آید و مرا به سوی تو می‌کشاند. پس باید این آرزوهای کورِ دنیوی گسسته گردد که مانعِ پرستشِ خدایند.

**ولا تَکِلنی إلى حَولی و قوّتی دونَ حولِک و قوّتِک**—مرا به خودم و به غیرت وا مگذار. زیبا فرمود امامُ العسکری (ع): «مَن آنَسَ باللهِ استوحَشَ من الناس»—هرکه با خدا اُنس گرفت، از مردم و خلق وحشت می‌کند.

این چه تناسبی دارد با کلامِ امامِ حسین (ع): «إلهی، تردُّدی صار یوجبُ بعدَ المزَار؛ فاجمعنی علیک» (سیاقِ عبارت). و نیز: «و کمالُ الإخلاصِ لَهُ نَفیُ الصّفاتِ عنهُ» (اصلاحِ ضبط: تناسبِ معانی).

# سلام‌های پایانی بر امام حسن عسکری (ع) 🌹

**السّلامُ علیک یا مولا، یا أبا محمّد الحسنُ الهادی المهتدی ، و رحمةُ الله و برکاتُه.

السّلامُ علیک یا ابنَ أولیاءِ الله؛ السّلامُ علیک یا حجّةَ الله و ابنَ حجّتِهِ؛ السّلامُ علیک یا صفیَّ الله و ابنَ أصفيائه؛ السّلامُ علیک یا خلیفةَ الله و ابنَ خُلَفائِهِ و أبا الخلیفة؛ السّلامُ علیک یا ابنَ خاتمِ النبیّین؛ السّلامُ علیک یا ابنَ سیّدَین؛ السّلامُ علیک یا ابنَ أمیرالمؤمنین؛ السّلامُ علیک یا ابنَ سیّدِ العالمین؛ السّلامُ علیک یا ابنَ الأئمّةِ الهادین؛ السّلامُ علیک يا ابنَ الأوصیاءِ الراشدین؛ السّلامُ علیک یا عِصمةَ المتّقین؛ السّلامُ علیک یا إمامَ الفائزین؛ السّلامُ علیک یا رُکنَ المؤمنین؛ السّلامُ علیک یا فرجَ الملهوفین؛ السّلامُ علیک یا وارثَ الأنبیاءِ المُنتجبین؛ السّلامُ علیک یا خازنَ علمِ رسولِ الله؛ السّلامُ علیک—بِحکمِ الله؛ السّلامُ علیک یا ناطقاً بکتابِ الله؛ السّلامُ علیک یا حجّةَ الحُجَج؛ السّلامُ علیک یا ولیَّ النِّعَم؛ السّلامُ علیک یا عَیبةَ العلم؛ السّلامُ علیک یا سفینةَ الحِلم؛ السّلامُ علیک یا أبا الإمامِ المُنتظر.

اللّهمّ صلِّ على محمّد و آلِ محمّد.

# افتتاحیه و ستایش 🕋

أعوذُ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیمِ وکَیْدِهِ و مَکْرِهِ و نَفْثِهِ و أمانیهِ و مواعیدهِ و غُرورهِ و وعیدهِ

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم.

الحمدُ للهِ الأوّلِ بلا أوّلٍ قبله، والآخرِ بلا آخرٍ بعده

الحمدُ للهِ الملِکِ القُدّوسِ السّلامِ المؤمنِ المُهَیمنِ العَزیزِ الجبّارِ المتکبِّر

و صلواتُ اللهِ و سلامُهُ على رسولِ الله، إمامِ الرّحمة، قائدِ الخیر، مفتاحِ البرکة، العبدِ المؤیَّد، والرّسولِ المسدَّد، والنبیِّ المختارِ المنتخب أحمدَ أبی القاسم محمّد.

اللهمّ صلِّ على محمّد و آلِ محمّد.

و على أهلِ بیتِه الطیّبینَ الطاهرینَ المعصومین، سِیّما بَقیّةِ اللهِ الأعظم رُوحی و أرواحُ العالمینَ لِترابِ مقدَمِه و لَمحِ بَصرِه و لُطفِ قامته و لذیذِ مناجاتِه فِداء؛ و علی تعجیلِ ظهورِه أفضلُ الصلوات.

اللهمّ صلِّ على محمّد و آلِ محمّد.

# فرازهای دعای مکارم‌الأخلاق (گزیده اصلاحی) 📜

# قلعه محکم و خُلقِ بهشتی 🏰

# افق‌های حکمرانیِ نفس و جامعه ⚖️

امامِ سجّاد‌(ع) در این دو فراز از دعای ۲۰ «صحیفه»، فناوریِ تنظیمِ جهانِ تن و جهانِ بیرون را می‌آموزند: کلامِ ایشان چندلایه است هر لایه دری به لایه‌ای دیگر می‌گشاید. انسان، نخست فردیت خویش را منسجم می‌کند تا بتواند جامعه، زمین و کلّ هستی را به بهترین وجه تأثیر بگذارد. این، آموزشِ سیاستِ نفس است: مدیریتِ تن و جان و جامعه؛ تا دژی تسخیرناپذیر باشی و در عینِ حال، آغوشی امن برای دیگران. اگر در این دعا به‌جای فرد، جامعه را بنشانیم، عظمتش آشکارتر می‌شود: نسلِ امروز به ورطه انحطاط نزدیک است؛ بی‌آن‌که جنگی فراگیر رخ دهد، بشر با دستِ خود خود را نابود می‌کند. و این دعا، رمزِ نجات را می‌آموزد: انسجامِ قوا در درون (قضایی/مجری/مقنّن و…)، تا بتوان در بیرون اصلاح کرد. یارِ امامِ زمان(عج) باید هم دژ باشد و هم پناه؛ در باغِ وحشِ جهان، نخست خود را ملکوتی کند، سپس دیگران را به باغِ ملکوت بکشاند.

درباره نویسنده

علی ساعی

ثبت کامنت
0 کامنت

نظرتون در مورد این پست چیه؟

Leave a Reply