جام جان

محمد ص رمز برکت الله

محمد ص رمز برکت الله

- اندازه متن +

🌻🔆🔆🌻
🌼🔆🌼محمد ص با صفت‌تر از صفت🌼🔆🌼
🔹میلاد رسول اکرم و امام جعفر صادق (ع)
📅 تاریخ: 1404/06/18 – 16 ربیع الاول 1447
✨ جلسه: مشکات نور
🎤 سخنران: استاد علی ساعی
📝 برخی موارد مطرح شده در جلسه:

اللهم صلّ على محمدٍ و آلِ محمد.

سپاس و گواهی‌های الهی ( 📜

( 1 ) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ ، بِقُدْرَتِهِ الَّتِي لَا تَعْجِزُ عَنْ شَيْ‏ءٍ وَ إِنْ عَظُمَ ، وَ لَا يَفُوتُهَا شَيْ‏ءٌ وَ إِنْ لَطُفَ .( 2 ) فَخَتَمَ بِنَا عَلَى جَمِيعِ مَنْ ذَرَأَ ، وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى مَنْ جَحَدَ ، وَ كَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَى مَنْ قَلَّ .( 3 ) اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِكَ عَلَى وَحْيِكَ ، وَ نَجِيبِكَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ صَفِيِّكَ مِنْ عِبَادِكَ ، إِمَامِ الرَّحْمَةِ ، وَ قَائِدِ الْخَيْرِ ، وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ .

بشارتِ شبِ میلاد پیامبر مصطفی ﷺ 🌙

شَبِ ولادتِ ناموسِ دَهر، فَخرِ جهانِ هستی، صاحبِ خُلقِ عظیم، حضرتِ محمدِ مصطفى.
اللهم صلّ على محمدٍ و آلِ محمد.
صاحبِ نغمهٔ «سُبحانَ رَبِّیَ الأعلَى»، سبحانَ عالمَ السِّرّ، سبحانَ مَن هو قائمٌ ….
عرضِ تبریک به ملکوتیانِ عالم با نوای خوشِ صلوات بر محمد و آلِ محمد.
اللهم صلّ على محمدٍ و آلِ محمد.
و شبِ ولادتِ «فَرْعٍ مِن فروعِ الزَّیتونة» و «قِنْدیلٍ من قنادیلِ بیتِ النبوّة»، و «أدیبِ السِّفْر» و «رَبِیبِ البِرّ»، و «مِصباحٍ من مَصابیحِ القُبَّةِ النبویّة» عرضِ تبریک به عَرْض و سَما با نوای خوشِ صلوات بر محمد و آلِ محمد.
اللهم صلّ على محمدٍ و آلِ محمد.

مفتاحُ البرکة؛ کلیدِ برکت، اطاعت است 🔑

حضرتِ محمدِ مصطفى، إمامُ الرَّحمة، قائدُ الخیر، مُفتاحُ البَرَکة؛ رمز و رازِ جهانِ هستی. مُفتاحُ البَرَکة یعنی کلیدِ برکت؛ یعنی امانِ برکت؛ یعنی قانونِ برکتِ خدا در این جهانِ هستی.
این سامانهٔ عظیمِ خدا، این سرزمینِ برکت، این سرزمینِ اطاعتِ خدا، این کارزارِ بندگی؛ این حضرت را چگونه می‌توان شناخت؟
تا نشناسیم، یعنی اللهِ ربُّ العلی دروازه‌های شناختش را به سوی ما نگُشوده است همان رمزِ «اللهم عرّفنی نفسَک؛ فإن لم تُعرّفنی نفسَک لم… لم أعرِف نبیّک» وقتی «محمد‌شناس» شدیم، یعنی راهیِ کویِ معرفتِ الله گشته‌ایم.
حضرت مُفتاحِ برکتِ خدایند؛ یعنی رمزِ رسیدن به برکاتِ اعلیِ خدا، یعنی رمزِ اطاعتِ الله، یعنی رمزِ اعلیِ رضایتِ الله، یعنی رمزِ اعلیِ عشقِ الله. و محمد یعنی «عشق‌آبادِ خدا».

محمد؛ فراتر از عشق و چراغِ برکات 💠

اللهم صلّ على محمدٍ و آلِ محمد.
اگر محمد «عشق‌آباد» است، خودش بالاتر از عشق است. محمد یعنی سامانهٔ حقیقت؛ رمزِ رسیدن به عشقِ متعالی؛ چراغِ فروزانِ عشق. خودش چراغِ عشق است، امّا وجودِ أعلاش، آن بطنِ بطنش، جلوتر از عشق است.
رمزِ رسیدن به برکاتِ خدا—برکتِ عشق، برکتِ علم، برکتِ لذّت، برکتِ زیبایی، برکتِ اقتصاد، برکتِ عمر و برکتِ هر چیز در این جهان—آن حضرت، دروازهٔ تمامِ این برکات است. پس رمزِ رسیدن به برکات، در اطاعتِ خداست، در رضایتِ الله است که همهٔ آنها در وجودِ محمدِ مصطفى وصل است .

اطاعت، رضایت، برکت؛ حدیثِ قدسی 📜

اللهم صلّ على محمدٍ و آلِ محمد.
اطاعت خدا رضایتِ خدا را به دنبال دارد، و معصیتش غضبش را به دنبال دارد و دروازه‌های برکتِ خدا را می‌بندد. معکوسِ برکت، لعنت است.
می‌خواهیم به رازِ «مُفتاحُ البرکة» برسیم؛ پس رمزِ برکت، اطاعت است و رمزِ معکوسِ آن، لعنتِ خداست که دامنگیرِ انسان‌های عاصی است . و برکتِ خدا نهایتی ندارد؛ هر که از دروازهٔ محمد گذشت، یعنی به دروازهٔ بی‌منتهی رسید. و محمد هم دروازهٔ برکت است هم دروازهٔ اطاعتِ خدا.
… وحی نمود الله عزّوجل به سوی پیامبری از پیامبرانش، فرمود: تو ای پیامبرِ من، زمانی که اطاعت شوم، راضی می‌شوم؛ یعنی اطاعت، مایهٔ خوشنودیِ من است. و إذا رَضیتُ بارَکتُ ، و زمانی که خوشنود شدم—راضی شدم—برکت می‌دهم، و برای برکتِ من نهایتی نیست . … و إذا عُصیتُ غضبتُ، و زمانی که معصیت شوم خشمگین می‌شوم؛ و إذا غضبتُ لعنتُّ زمانی که خشمگین شدم لعنت میکنم)، و لَعنتی تَبلُغُ إلى السّابعِ منَ الذُّرِّیةو لعنتِ من به هفتمین نسل از فرزندانِ آدم می‌رسد».
یعنی غضبِ خدا، دروازه‌های لعنتِ خدا را به سوی اصحابِ لعنت باز می‌کند. پس برای رسیدن به برکتِ خدا باید خدا را راضی کنیم؛ از خودمان خوشنودش سازیم؛ و برای رسیدن به رضایتِ خدا باید در اطاعتِ خدا باشیم.

آیهٔ «قل إن کنتم…» و پیوند عشق و اطاعت ❤️

… مُفتاحُ البرکة: الله سبحان در قرآنِ مجیدش می‌فرماید: «» بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید… پس الله، اطاعت از رسولش را رمزِ عشق و محبتِ خودش قرار داده است.
حضرت، صحیح‌ترین طیّ طریقِ عشقِ خداست؛ عشقِ الهی از جانِ محمد می‌گذرد.
اللهم صلّ على محمدٍ و آلِ محمد.
عشقِ الهی به اطاعتِ رسولش گره خورده است؛ عاشقانِ الهی باید از دروازهٔ عشقِ محمدی گذر کنند. گونهٔ یقین کنیم که در اطاعتِ مَحضِ پروردگارِ متعال قرار داریم؟ بی‌شک وقتی مطیعِ مَحضِ حضرتِ محمد شویم.
کسی که پیمانِ عشق با خدا بست یعنی رزمِ عشق را آغاز نمود. عاشقانِ خدا باید دورِ کعبهٔ خدا طواف کنند؛ طوافِ واقعی یعنی اطاعت از رسول‌الله که اوجِ مناسکِ عشقِ الله است. غفلت از رسولِ خدا استقبال از فقر و بیچارگی است: فقرِ روحی، فقرِ جسمی، فقرِ دنیوی و فقرِ اخروی.
«ایمان و تقوا» مُفتاحِ برکتِ الله‌اند: «… و لو أن أهلَ القُرى آمنوا و اتّقَوا لَفَتَحْنا علیهم برکاتٍ من السماءِ و الأرض … بما یکسِبون». یعنی ایمان و تقوا رمز و مُفتاحِ برکتِ الهی‌اند؛ ایمان و تقوا—مَدر «محمدی» است (م ور محمدیست).
که از جانِ مؤمن و متّقی تراوش می‌کند؛ یعنی هر آن‌کس که به ایمان رسید و به تقوا دست یافت، یعنی به وجودِ مقدّسِ حضرتِ مصطفى وصل گشت.

با محمد باشیم؛ نقش‌آفرینیِ الگو 🕋

پس با محمد باشیم و محمدی باشیم؛ الگوی محمدی را در جانِ خود پیاده کنیم؛ نقشِ آن حضرت را در این جهان ایفا کنیم. اگر بازیگری دوست داریم، بازیگرِ نقشِ حضرتِ محمدِ مصطفى باشیم؛ خود را شبیهِ او سازیم: «لَقَد کانَ لَکم فی رسولِ اللهِ أُسوةٌ حسنة».
تا وجودمان مَحملِ برکاتِ الهی گردد؛ وجودمان تبدیل به سرزمینِ محمدی شود. خلایق از رمزِ مقدّسِ رونقِ اقتصادی و بهداشتی و اخلاقی و آرامش غافل‌اند؛ از رمزِ برکات دور، چون از حضرت جدا هستند؛ از او بریده شده‌اند؛ پس از برکتِ خدا دور گشته‌اند.
مگر نمی‌دانیم خدای عظیم، با دلِ محمدش با خلایق سخن گفت؟ مگر از ناحیهٔ آن حضرت به خلایق نظر ننمود؟ پس وقتی رو به آن حضرت می‌کنیم یعنی به روی کعبهٔ حقیقتِ خدا نظر می‌کنیم؛ از آن جانب، متوجهِ ذاتِ پروردگارِ متعال می‌گردیم.
این همان رازِ آیهٔ شریفه است: «» آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید و اجرا کنید؛ و از آنچه نهی نمود، خودداری نمایید؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است.
هر که متمسّک به رسولِ خدا شد، یعنی به آن دروازهٔ عظیمِ برکتِ خدا وصل شد. خدای متعال جهان هستی را بر پایه و بر پاشنهٔ قوانینِ خود می‌چرخاند؛ چه کسی می‌تواند از قوانینِ خدا سرپیچی کند؟ چه کسی می‌تواند قانونِ جَاذبه را در این جهان را نفی کند؟
ترسیمِ این جهان بر اساسِ سنَنِ ثابت و متغیّرِ خداست؛ اگر بخواهد قانونش را ثابت، و اگر بخواهد قانونش را تغییر می‌دهد. بدونِ این قوانین—قوانینِ برکتِ خدا—چه کسی می‌تواند به ثروتِ خدا دست یابد، به برکاتِ خدا برسد؟
بشرِ امروزی با تمامِ پیشرفت‌ها دچار قَحطی است: قحطیِ معنوی، قحطیِ آرامش، قحطیِ لذّت؛ از هر جهت فقیر است. پس قانونِ برکتِ خدا: ورودی‌اش اطاعت و پیروی از رسولِ خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم است؛ پردازشگرِ مرکزی‌اش رضایتِ خداست؛ خروجی‌اش برکاتِ بی‌پایانِ خدا از زمین و آسمان است. ورودیِ مخربش معصیت و نافرمانیِ خداست؛ و خروجیِ مخربش غضب و لعنتی است که تا هفت پشت دامنِ آدمی را می‌گیرد.
پس «محمدی شدن» یک راهبردِ عملی است: باید برای رسیدن به آن مقصدِ اعلی، واردِ سرزمینِ محمدی شویم و خودمان نیز محمدی گردیم؛ به آسمانِ برکاتِ خدا وارد شویم و در آن سیر کنیم. سِرِّ بندگیِ خدا با اتصال به برکاتِ خدا—بندگیِ خدا با برکتِ خدا—معجزه‌گر است.
محمدی شدن یعنی دستورالعملِ عملی برای زندگانی: محمدی شدن—یک فکرِ محمدی یافتن؛ نگاهِ محمدی یافتن به جهانِ هستی؛ نورِ محمدی را کسب نمودن؛ به دروازهٔ «خُلقِ عظیم» دست یافتن؛ به سیرهٔ نبوی عمل نمودن؛ سیر و سلوکِ محمدی نمودن؛ عشقِ محمدی را کشتیِ خود قرار دادن—که کلیدِ اصلی برای رسیدن به اوجِ اوج‌هاست.
پس عهدِ خود را با این عزیزِ اوّل و آخر محکم نماییم؛ وجودِ حضرت رمزِ اوّل است و رمزِ آخر. چگونه می‌توان این حضرت را ستود؟ مقامش بالاتر از آن بیان و فهمی است که به ذهنِ ما می‌رسد.

«نفیِ الصفات» و مقامِ مصطفی در کلامِ امیرالمؤمنین 🌟

«»؛ همان مؤمنان در بهشت از منزلگاه‌های خودشان پروردگارشان را زیارت خواهند نمود.
از امامِ رضا علیه‌السلام پرسیدند: معنا و مفهومش چیست؟ یعنی مؤمنان چگونه در منزلگاه‌های خود با پروردگارشان دیدار می‌کنند؟ دیدارِ مؤمنان با حضرتِ ربّ الأعلى به چه معناست؟
حضرت فرمودند: «یا عباس، إنّ الله فَضَّلَ نبیّه محمّداً …»
همانا الله نبیّش محمد را گرامی داشت؛ بر تمامِ خلقش از پیامبران و فرشتگان برتری داد؛ و «»—و اطاعتش را اطاعتِ خود قرار داد—یعنی هر کس از آن حضرت اطاعت کند، از خدا اطاعت نموده است؛ و «»—و هر کس با آن حضرت بیعت کند، با خدا بیعت نموده است. همان آیهٔ شریفه: «إنّ الذین یُبایِعونک إنّما یُبایِعونَ الله، یدُ اللهِ فوقَ أیدیهم».
همان یدِ الله که بر فرازِ همان دست‌هاست—و یدِ الله یعنی علیِّ مرتضى—و همان یدِ اللهِ محمدِ مصطفى.
و بیعتش بیعتِ خداست (بیعتُ الله)؛ و زیارتش در دنیا و آخرت زیارتُ الله است. این به چه معناست؟ من به زیارتِ رسولِ خدا می‌روم تا خدایم را زیارت کنم—این چگونه حال و هوایی است؟
فقال عزّوجل: «مَن أطاعَ الرّسولَ فقد أطاعَ الله»؛ و «إنّ الذین یُبایِعونک إنّما یُبایِعونَ الله، یدُ اللهِ فوقَ أیدیهم». و رسولِ خدا صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «مَن زارَنی فی حَیاتی أو بعدَ مَماتی فقد زارَ الله».
«و درجةُ النبیّ صلی‌الله علیه و آله فی الجنّة أرفعُ الدّرجات»؛ و هر کس او را زیارت کند—فی درجته—فقد زارَ الله تبارک و تعالی. ما می‌خواهیم به زیارت برسیم؛ به لقاءِ الله با زیارتش دست یابیم—چگونه؟ هر کس رسول را زیارت نمود، یعنی به زیارتِ الله رسید.
… «إنّک لعَلى خُلُقٍ عظیم»؛ حضرت صاحبِ خُلُقِ عظیم است؛ تجسّمِ اعلیِ کمالِ إخلاص؛ و «کمالُ الإخلاصِ له نَفیُ الصِّفات»—این را چگونه معنا کنیم؟ اگر غیر از کلمه، اگر غیر از آیه، اگر غیر از اسم و صفت، ابزارِ دیگری برای ارتباط با حضرتِ ربّ الأعلى باشد، آن وسیلهٔ اعلی، محمدِ مصطفى است.
عظمتِ خدا—صفاتِ الهی—هم حُجُبِ اعلی‌اند؛ و آن حُجُبِ اعلی بر قامتِ اعلیِ حضرتِ محمدِ مصطفى نشسته است.
این برداشت بر مبنای کلامِ مقدّسِ مولا أمیرالمؤمنین علیه‌السلام است که می‌فرماید: «و کمالُ الإخلاصِ له نفیُ الصِّفات». یعنی زمانی که بر دوشِ مبارکِ حضرتش بالا رویم، آنگاه قلهٔ صفات را فتح نموده و آن‌سوی صفات را شاهد خواهیم شد؛ یعنی حضرتِ محمد، امرِ عظیمِ خداست.
… هر چه صفات است در این جهان، حجاب‌های ذاتِ بی‌مثالِ پروردگارند؛ نشان‌های أعلیِ ذاتِ غیرقابلِ وصفِ خدا. این حجاب‌ها «فراسویی» دارند، و فراسویِ صفاتِ خدا—حضرتِ محمدِ مصطفى است.

مگر حضرت تحتِ حجاب‌های مختلف قرار نگرفتند؟ حجابِ قدرت، عظمت، مَنّت، رحمت، سعادت، کرامت، منزلت، هدایت، نُبُوّت، رفعت، هیبت، شفاعت … همه این‌ها صفاتِ خداست که بر قامتِ حضرت محمد نشسته است.
یعنی الله حضرت را به صفاتِ زیبایش مُزَیَّن نموده است؛ پس خودش چیست؟ حقیقتِ مُبارکش کیست؟ «خداوندا، محمدت کیست؟» (محمدت) ما هنوز در اسم و صفتِ تو مانده‌ایم، و حضرت، ماوراءِ حجاب است. زمانی که تمام صفاتِ خدا را فتح کنیم، رسیده‌ایم به آن حضرت؛ به آن مرزِ بی‌مرزی؛ به «حجابِ بی‌حجابی». مگر حضراتِ معصومین علیهم‌السلام حُجُبِ خدا نیستند؟ همان حُجُب، لباس‌های موازیِ حضرتِ محمدِ مصطفى‌اند.
حضرت درونِ آن حجاب‌های مقدّس، نغمه‌های مُبارکش را بلند نمود:
در حجابِ قدرت—تجلّیِ صفتِ قدرتِ خدا—با نغمه‌های محمدی، خدا را تسبیح گفت: «سُبحانَ ربّیَ الأعلَى».
وقتی در حجابِ عظمت قرار گرفت، در آن جایگاهِ والا، در آن صفتِ عظمتِ پروردگارِ متعال، «یازده هزار سال»نغمهٔ مُبارکِ «سُبحانَ عالمَ السِّرّ» را در جهان پخش نمود. جهان هستی را نغمه‌های عظمتِ حضرتِ محمد گرفت.
و در حجابِ مَنَّت—تجلّیِ صفتِ منّتِ پروردگار—با نغمهٔ مبارکِ «سُبحانَ مَن هو قائمٌ لا …» خداوندا، من چه می‌گویم! این نظر، نظرِ شخصی است بر مبنای کلامِ مقدّسِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام که فرمود: «و کمالُ الإخلاصِ له نَفیُ الصِّفات».
حضرتِ محمد، تجسّمِ عینیِ همان «کمالُ الإخلاصِ له نَفیُ الصِّفاتِ عنه» است (). یعنی جهان باید محمدی شود تا به آستانهٔ بندگیِ خدا برسد—تا نرسد، خدا را بندگی نکرده است.

سفارشِ خدا به عیسی دربارهٔ پیامبر خاتم ✨

زمانی که به این مقامِ والا رسید، باید به خود خوش‌بین گردد؛ از خود راضی شود که توانسته است به این مقامِ والای بندگی برسد.
آن وصیت که اللهِ ربُّ العلی به جنابِ عیسی پسرِ مریم می‌کند: «ثُمَّ أُوصیکَ یا ابنَ مریم …»؛ نسبت به رسولِ گرامی را به جنابِ عیسی معرفی می‌کند با این عبارات: «».

«»؛ صاحبِ شترِ سرخ، صاحبِ چهرهٔ ماهتابان، صاحبِ نورِ درخشان، صاحبِ قلبِ لطیف و پاک؛ «»، و «» یومَ یلقانی؛
«».
رازهایی است که باید به وقتش گشوده شود.
«یا عیسی، کلُّ ما قرَّبَ منّی …..»
این است جایگاهِ رفیعِ پیامبرِ اسلام از منظرِ حضرتِ ربُّ العلی. آری، آن حضرت تجسّمِ عینیِ «کمالُ الإخلاصِ له نَفیُ الصِّفاتِ عنه» است؛ «منظرهٔ اعلیِ نفیِ الصفات»—یعنی حضرت سابق‌اند از «توحید» سبقت نموده‌اند، از «أوصاف» نیز جلوتر خیز گرفته‌اند. آن حضرت کیست؟ خدایا! آن حضرت را جز خدا و أمیرالمؤمنین کسی نمی‌شناسد.
«الحمدُ للهِ الذی مَنَّ علینا به محمدٍ نبیّه صلی الله علیه و آله.»

درباره نویسنده

علی ساعی

ثبت کامنت
0 کامنت

نظرتون در مورد این پست چیه؟

Leave a Reply