عصب عشق و بندگی
🌼🔆🌼سفیر تحول🌼🔆🌼
🔹شب رحلت حضرت رسول اکرم
📅 تاریخ: 1404/05/30 – 27 صفر 1447
✨ جلسه: مشکات نور
🎤 سخنران: استاد علی ساعی
📝 برخی موارد مطرح شده در جلسه:
توجه نمایید به دلیل اینکه این متن از روی فایل صوتی نوشته شده است احادیث و برخی آیات به صورت تحت الفظی وارد شده است.
🕊 امینک علی وحی و نجیبک من خلقک*
👑 شب رحلت ناموس خلقت**
شب رحلت ناموس خلقت، شب رحلت تاج زیبایی، لذت آفرینش، محمد مصطفی.
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
🌸 محمد کیست؟ مفتاح برکه و امام رحمت
محمد کیست؟
این مفتاح برکه، این امام رحمت کیست؟
این فرمانروای رحمت خدا در جهان هستی، این فرمانده خیر، این نرمافزار زیباییهای جهان هستی، از کدامین افق به جمال این حضرت نظاره کنیم؟
اگر بالای افق علی درنیاییم، به هیچ وجه جمال آن حضرت را نظاره نخواهیم کرد.
باید صعود کنیم به قله علی و از آن قله به کمال و جمال حضرتش نظاره کنیم.
و باز باید از افق حسن به جمال والا و حسن منتهای آن حضرت نظاره کنیم.
بار دیگر باید بر قله حسین بالا رویم و از آن افق حسینی به جمال احمدی نظاره کنیم.
اللهم صل علی محمد.
🏔 فاتح قلل آل محمد
تا فاتح قلل آل محمد نگشتهایم، ما توفیق زیارت آن حضرت را به دست نخواهیم آورد.
ابواب آن حضرت ابواب مدینه علم، ابواب محمد مصطفی همان قلل والای حضرات معصومین علیهمالسلامند.
باید که بابشان را بکوبیم و معرفتشان را از درگاه خدا کسب نماییم.
تا باب آن حضرت را نشناسیم، به جان علم نفوذ نخواهیم نمود.
علمی که فهم شود، به اندازه همان فهم علم نزول میکند.
و آن حضرت مدینه علمند. آن حضرت به واقع کیستند؟
حضرت رب العالمین جهان هستی را با آن وجود مقدس آغاز نمود.
حضرت بدیع هم بداعت نمود، جهان هستی را با آن حضرت آغازش در این جهان هستی با شگفتیها همراه بود.
آغاز خلقت دنیوی، ظهور خلقی آن حضرت در این جهان هستی، با چه عجایبی همراه و ملازم بود.
آغاز تحول بود، آغاز تغییر و دگرگونی بود.
و باز با رحلتشان تحولی دیگر آغاز شد.
🌌 آغازها و تحولات با حضرت محمد
باز حضرت بدیع آغاز نمود خلقتی جدید را.
لحظه به لحظه حضرت با شگفتیهاست.
زمانی که حضرت در این عالم دنیا طلوع نمودند، آغاز شد آغازی بدیع.
و زمانی که غروب نمودند، بار دیگر آغازی دیگر آغاز شد.
پایان آن حضرت در این دنیا با آغازی دگر بود**، با آزمون اعظم همراه بود.
آری آزمون اعظم با رحلت آن حضرت آغاز شد، تا مسیر گل از مسیر علفهای حَرَض جدا گردد، تا مسیر نور از ظلمت تفکیک گردد.
آری، با حضرت هر لحظه عالم هستی وارد مرحله خاص و جدیدی میگردد.
آن حضرت نرمافزار عظیم علم خدایند.
علم خدا در این جهان هستی تجلی مییابد.
📜 علم خدایند، مدینه علمند**
به علم نمیتوان گفت که چیست. جنس علم نه از «چیست» است، نه از «هستی» است.
نمیتوان گفت چیست و نمیتوان گفت چه هست.
از هستی بالاتر است، از چیستی بالاتر است.
ما با تجلیات علم سر و کار داریم و حضرت مدینه علمند.
نرمافزار علمند، خزینه عظیم علم خدایند.
آیا خدا این خزینه خود را گشوده است در دل ما؟
باید دلمان را چنان آباد کنیم، چنان وسعت بخشیم، چنان خدایی کنیم تا الله آن نرمافزارش را در دل ما باز کند.
وجودمان به باغ محمدی گردد.
🌹 حضرت امام رحمتند، قائد خیرند، مفتاح برکتند
حضرت امام رحمتند**، *قائد خیرند*، **مفتاح برکتند.
هرچه تلاش میکنم تا مفهوم برکت را دریابم از ناحیه مقدس حضرت، نمیتوانم.
میمانم؛ کلید است. کلید خزائن برکةالله هست.
برکت خدا برکت ارضی خدا، برکت سماوی خدا، برکت علمی خدا گسترده است.
برکتالله نیز به اجناس و به انواع و به اصناف مختلف است؛ از اسفل تا به اعلی گسترده است؛ هم در زمان و هم به فرازمان.
و حضرت کلید همه برکات خدایند.
خود حضرت، خود برکت است؛ هم برکت هم مفتاح برکت خدا.
آب برای عطشان است، کلید برای ماست؛ تا ما شکافته گردیم، گشوده گردیم تا به اسرار خدا پی ببریم، وارد مغز علوم خدا گردیم.
🔑 کلید رحمت خدا
عطش و عطشان کیستند؟ کجایند؟
بیایند، کلید رحمت خدا دلشان را، وجودشان را، حقیقتشان را بگشاید.
در دل جان من چه نهفته است؟ در فطرت من با آن کلید گشوده گردد.
فطرت من اگر باز گردد، میشود آن علوم عظیم.
تمام اسماء حسنای خدا در جان من به حبس است و حضرت کلید همان حبسگاه است.
اگر گشوده گردد چه میشود؟
من اگر باز شوم، باز شدهام چیست؟ چه منظره اعلی دارم؟
همه ما عبداللهیم اما مقام عبداللهی ما هنوز گشوده نگشته است.
🕌 مقام عبداللهی و مفتاح برکت
چگونه بگشاییم این مقام عبداللهمان را؟
عبدالرحمانیمان را؟ عبدالرحیمیمان را؟ عبدالکریمیمان را؟ عبدالجلالیمان را؟ عبدالجمیلیممان را؟ عبداللطیفیمان را؟
آیا میتوانیم بندگی خود را انکار کنیم؟ که نمیتوانیم.
اما آثار این بندگی چرا محبوس است؟ چون کلید خدا نچرخیده است در جان ما.
اگر بچرخد، این مفتاح برکت خدا، آنوقت من به ظهور میرسم.
آن لطافت عظیم ظاهر میشود، آن جلالت عظیم**، آن *جمال عظیم*، آن *کرم*، آن *رحمت*، آن *شکوه*، آن **عجایب باز میشود.
🌌 حضرت، گشاینده سدرةالمنتهی
من کی به سراغ نبی خود خواهم رفت؟
من کی از این سبب و از این وسیله اعظم خدا بهره خواهم برد؟
آیا آسمان را نگشود؟ سدرةالمنتهی را نگشود که گشود! او ادنی را نگشود که گشود! باز میکند.
حضرت این جهان هستی را گسترده نمودند، باز نمودند شکوهش را، عظمتش را، بستش را، توسعهاش را.
نه در جهان مادی که با این سرعت عظیم رو به انبساط است؛ حال انبساط جهان ملکوتی را در نظر بگیریم، هوش از وجودمان رحلت میکند، پرواز میکند، قابل درک نیست.
حضرت برکت ارض و سما**، برکت سدرةالمنتهیاند.
ثروت عظیم حضرت، **غنی حمیدند.
💎 ثروت عظیم و فقر حقیقی
چگونه میتوان به آن ثروت عظیم خدا رسید؟
باید که به سراغ این کلید برکت رهیابی.
بچرخد جانمان را از این فقر نجات دهد.
فقر مگر به درگاه خدا نفوذ دارد؟ که ندارد.
پس من کیستم؟
من با فقرم به سراغ خدا خواهم رفت؟
فقری که درگاه خدا راه ندارد.
باید عبدالغنی شوم.
این درسی است که حضرت سیدالشهدا به ما آموخته است:
فقر به درگاه خدا راه ندارد.
باید که فقر را بکشیم: فقر دوری از خدا را، فقر غفلت را، فقر نسیان را نابود کنیم.
فقر ظلمت را، فقر شرک را (که فقر مجسم است)، فقر شک را، فقر مکر را بکشیم، نابود کنیم، تا برسیم.
⚕️ طبیب دوّار؛ نجاتبخش انسان شکسته
چگونه برسیم؟
با مفتاح برکت که رمز ارتباط حضرت مبارک است.
حضرت آمدند نه برای خود، که برای ما آمدند.
همان طبیب دوّارند.
به طبش به دوشش قرار دارد، تا تمام امراض ما را مداوا کند.
ما که افتادهایم، سقوط کردهایم. از کجا؟ از اعلی علیین به اسفل سافلین.
من خودم را میگویم: سقوط کردهام. همه اعضا و جوارح و تمام ملکوتمان شکسته است، درهم ریخته است.
تنها آن طبیب دوّار است که میتواند مرا نجات دهد، مداویم کند.
طبیبان دوّار، به طبّه صدایم میکند آن طبیب.
طبش را، آن طب ملکوتیش را بر دوشش گرفته است.
به این عالم دنیا پا گذاشته است تا منِ ورشکسته درهم شکسته را شکستهبندی کند، دردم را التیام بخشد.
باز مرا از این زیر به آن اوج برساند.
🌠 حضرت، سفینه نجات و برکت ارض و سما
ثروت محض است. چرا من از این ثروت غافلم؟
حضرت، پنجره عظیم به دل حقایق است.
تا از آن نگذریم، تا به تمام و کمال با این نرمافزار عظیم خدا راهاندازی نشویم، مزرعه وجودمان آباد نمیشود، سیراب نمیشود.
تا این آب اول و آخر خدا را ننوشیم، بندگی ادامه خواهد یافت.
بندگی راهی است که باید طی شود تا به او برسیم:
انا لله و انا الیه راجعون به تأویلش برسد.
کیست که آرزوی رفتن به دل ستارگان را در دل نپرورد؟
ای کاش میتوانستم وارد ماه شوم، خورشید شوم، در این منظومه شمسی بیرون شوم، خود را به دل کهکشانها بیندازم.
آه، چه میشود!
اما حضرت کجایند؟
حضرت همان سدرةالمنتهیاند، آن سفینهای که مرا از ارض و سما میگذراند و به اوج اوج میرساند.
🌹 چرا از حضرتش غافل گشتهایم؟
چرا از حضرتش غافل گشتهایم؟ مگر برای ما الگو نیستند؟
«وَ لَکُم فی رسولِ الله اُسوةٌ حسنه» اسوه است.
یعنی باید من با حضرت یکی شوم، مثل حضرت شوم، الگو بگیرم.
یعنی در جانش، وجود مبارکش، ناپیدا شوم در اقیانوسش.
چون قطرهای ناپیدا گردم، تا با سیرش سیر کنم، با پروازش بپرم، به هر کجا که گام میگذارد.
از آن سدرةالمنتهی و قاب قوسین و اَو اَدنی میگذرد، به آن خلوت خلوت میرسد با معبودش؛ من هم حس کنم آن خلوت عظیمش.
✨ حضرت صاحب خلق عظیم
کیست که نخواهد از حیث خلق و خُلق در عالیترین درجات قرار گیرد؟
مگر حضرت صاحب خلق عظیم نیستند؟
«اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم».
سوار بر خلق عظیم خدا، سوار بر خلق عظیم ساخته است.
هم خُلقش عظیم، هم خَلقش عظیم.
کسی که خُلقش عظیم شد، به یقین خَلقش اعظم است، به نهایت است.
الگو میگیرم؛ یعنی از خلق عظیمش الگو میگیرم.
اگر بگیرم چه میشوم؟
👁 دیدهای جز عینالله؟
کیست که ادعا کند که حضرت را دیده است، نگریسته است؟
آن دیده کجاست؟ جز دیده عیناللهی**، کس دیگر ندیده است.
مولا علی دیده است، چون مولا **عینالله است.
با عینالله میتوان آن جمال اعظم را مشاهده نمود.
چه کنیم راه یابیم؟
چه کنیم؟ راهش، راه الگوگیری است.
محبت است. و راه محبت، تبعیت است:
«قُل اِن کنتم تُحبّون الله فاتّبعونی».
❤️ رمز تبعیت؛ محبت و تغییر
عاشقان خدا کجایند؟
مدعیان عشق خدا کجایند؟
بیایند به سراغ رسول خدا، تا از او تبعیت بکنند.
ای رسول من به آنها بگو: باید که از من تبعیت بکنید، تا الله عاشق شما گردد، ذنوب شما را بیامرزد، غفور رحیم است.
کی تابع حضرت خواهیم شد؟
با حضرت تغییر خواهیم نمود.
وقتی تابع حضرت شدیم، با تغییرات حضرت تغییر خواهیم نمود.
با احوال حضرتش دگرگون خواهیم شد.
به هر حال و احوالی که برسد، ما هم به آن حال و احوال خواهیم رسید.
این رمز تبعیت است؛ یعنی آنچنان ارتباط و اتصالی که دیگر اراده از ما سلب گردد.
🌌 خلوت با خلق عظیم برای لقای الله عظیم
آه، چه عظمتی دارد آن حال و احوال!
که با آن خلق عظیم**، با **الله عظیم دیدار کنیم، به لقایش برسیم.
برای لقای الله عظیم باید که با خلق عظیم به لقایش برسیم.
شنوندگان کجایند؟
شیعیان و محبان تنوری محمد مصطفی کجایند؟
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
🔥 تنور عشق و محبت و تبعیت حضرت
تا در تنور عشق و محبت و تبعیت حضرت وارد نشوند، تا نبینند که چه میشود، زیر باران حضرتش قرار بگیرند، غرق حضرتش بگردند…
ما کی مسافر حضرت خواهیم شد، تا زمانی که این شهوت دنیوی بر جان و دل ما حکومت میکند، آن آرزو به دلمان خواهد ماند.
زمانی که حضرتش را شناختیم، دیوانهاش خواهیم شد.
📖 امام مبین؛ باب مدینه علم
من چگونه حضرتش را شرح کنم که نمیتوانم؟
«کُلُّ شَیءٍ اَحصَیناهُ فی اِمامٍ مُبین».
من هنوز نتوانستهام در اقیانوس عظیم این آیه شنا کنم**، غواصی کنم، عجایبش را دریابم.
کل شیء، هر چیز، احصا شده است در امام مبین.
حقیقت هر شیء، علوم هر شیء، عجایب و اسرار هر شیء در جان امام مبین است.
اگر اینچنین است، امام مبین از عجایب گذشتهاند؛ **فوق عجایبند.
تازه امام مبین باب حضرتند.
امام مبین باب همین مدینه علمند.
اگر این باب اینچنین عظیم است، عجیب است خود مدینه علم چگونه است؟
باب علم چنین مقام دارد؛ صاحب شهر علم چگونه است؟
🌊 ذائقه محمدی و طعم جدید هستی
«وَ کُلَّ شَیءٍ اَحصَیناهُ کِتابا».
این کتابها در کتابخانه همان حضرت است.
چگونه راه بگشاییم به آن برکه محبت، عظمت، شوکت؟
چگونه آن ذائقه را دریابیم؟
چگونه تحت تبعیتش بگردیم؟
وقتی تحت تبعیت حضرت قرار گرفتیم، یعنی ذائقه محمدی یافتیم.
دیگر طعم این جهان هستی آن طعمی نخواهد بود که قبلاً بود.
حس خواهم کرد، خواهم دید، خواهم چشید آن چشیدنهایی را که قبلاً تجربهای نسبت به آنها نداشتم.
💓 عصب محبت؛ عصب عشق و بندگی
آن عصب محبت حضرت محمد.
عصب محبت خدایند، عصب عشق خدایند.
چیزی میگویم و رد میشوم:
عصب محبتند، آری. عصب عشقند، آری. عصب عبادتند، آری. عصب بندگیاند، آری.
اگر به این عصب وصل نگردم، بندگی خدا را تجربه نکردهام.
من خیال میکنم که بندگی خدا را تجربه کردهام.
🍯 ذوق محبت خدا؛ حلاوت قرب الهی
الهی، من ذا الذی ذاق حلاوت محبتک؟
الهی، هر کسی که محبت تو را چشید، چگونه میتواند دیگری را به جای تو بگیرد؟
هر که محبت تو را تجربه کند، آیا میتواند رو به محبتهای دیگر بچرخاند؟ نمیتواند.
و هر کسی که با قرب تو انس گرفت، چگونه میتواند رویش را از تو بچرخاند؟ نمیتواند.
🌺 محمدی شدن؛ مصطفایی شدن
پس چگونه برسم به حلاوت عشق خدا، به این تجربه عظیم انس با قرب خدا؟
باید که من هم مصطفایی شوم، باید که من هم محمدی شوم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
🌹 رحلت پیامبر و مصیبت کبری
و رسیدهایم به زمان رحلتش.
به رحلتش میشناسیم حضرتش را؟ که نمیشناسیم.
باید که به سراغ علی مرتضی برویم، تا بفهمیم، بدانیم شب رحلت حضرتش مصیبت کبری بود؛
برای علی مرتضی، برای فاطمه برای حسن، برای حسین، برای زینب.
شب مصیبت کبری بود، چون هم عینالله بودند هم قلبالله بودند.
تمام وجودشان عزم عظمت خدا بود، تا خلق عظیم را شهود میکردند.
«اِنَّ صَبرَ جَمیلٌ اِلّا عَنك»؛ این مرثیه علی است در سوگ رسول خدا.
🕊 صبر در مصیبت رسول خدا
صبر در مصیبت لازم است.
صبور بودن همیشه زیباست؛ در مصیبت، اگر انسان صبور نگردد نازیباست.
اما اگر در مصیبت رسول خدا بیصبری نکند، نانجیب است.
ای رسول خدا، صبر همیشه زیباست، فقط نسبت به تو نازیباست.
«اِنبِراجی اِلّا عنک، الجَزَعُ اِلّا عَلیک».
انسان اگر در مصیبت جزع و فزع کند، خود را رسوا نموده است.
اما اگر کسی در مصیبت رسول خدا جزع و فزع نکند، خود را کوچک نموده است، رسوا ساخته است.
⚖️ عظمت مصیبت رسول خدا
مصیبت تنها و تنها برای تو جلیل است**، بزرگ است، عظیم است.
تمام مصیبتها کوچکاند جز مصیبت تو ای رسول خدا.
نه قبل از تو چنین مصیبتی بوده است و نه بعد از تو چنین مصیبتی خواهد آمد.
من نمیتوانم حساب و کتابش را بکنم.
چگونه مصیبت رسول خدا از مصیبت واقعه عاشورا بالاتر است؟
به خدا بالاتر است.
علی میداند، علی میبیند این مصیبت را؛ مصیبت دوری رسول خدا را.
من **دلی علوی ندارم، دلی حسنی ندارم، دلی حسینی ندارم، دلی فاطمی ندارم تا بفهمم.
🌌 غم پیامبر در آستانه رحلت
خودش هم میداند. خود رسول خدا آرزوی رحلت دارد، مشتاق دیدار خداست.
اما چرا نمیخواهد رحلت کند؟
وقتی زمان رحلت رسول خدا رسید، سه روز قبل از رحلت مبارکش جناب جبرئیل هبوط نمودند.
به محضر حضرتش رسیدند:
«یا احمد…»
👼 گفتوگوی جبرئیل با رسول خدا
همانا خدا مرا به سوی تو اکراماً و تفصیلاً و خاصتاً فرستاده است.
و از تو سؤالی دارد، که به جوابش از تو آگاهتر است؛ اما سؤال میکند و حالت را جویاست:
«کیف تجدک یا محمد؟»
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
تو را چگونه مییابد؟ حالت چگونه است ای رسول خدا؟
حضرت فرمودند: «مَغموماً و أجدنی مَکروباً».
بسیار غمگینم، بسیار اندوهناکم.
چرا چنین غمگین است؟ چرا چنین اندوهناک است و چرا چنین اظهار میکند؟
به یقین رسول خدا میخواهد چیزی از جانب خدا مطالبه بکند؛ نسبت به اهلبیت خویش، نسبت به امت خویش.
🌠 حضور ملکالموت نزد پیامبر
باز فردای آن روز آمدند.
تا روز سوم رسید؛ جناب جبرئیل به همراه ملکالموت**، که همراهشان فرشتهای بود (فرمانده هفتاد هزار فرشته).
به محضر رسول خدا رسیدند.
پیش از همه، جناب جبرئیل خطاب به رسول خدا چنین عرض نمودند:
«یا احمد… اِنَّ الله عزوجل ارسلنی اکراماً لک و تفصیلاً لک و خاصه. و از تو سؤالی دارد؛ از آن چیزی که نسبت به جوابش از تو آگاهتر است: کیف تجدک یا محمد؟»
باز فرمودند: «مَغموماً… مَکروباً».
بسیار غمگینم، اندوهناکم.
⚔️ اجازه ملکالموت**
پس ملکالموت اجازت خواستند.
جناب جبرئیل حضرت را خطاب نمودند: این ملکالموت است؛ اجازه میخواهد تا به محضرت برسد.
و حضرت اذن حضور دادند.
این ملکالموت از کس دیگر اجازت نمیگیرد؛ تنها از تو اجازه میخواهد.
حضرت اجازه دادند.
به محضر حضرتش رسید و ملکالموت چنین اظهار نمود:
«یا احمد، همانا الله مرا به سوی تو فرستاده است و به من امر نموده است که از تو اطاعت کنم؛ هر آنچه را که نسبت به من امر نمایی، همان را اجابت کنم. مأمورم: اگر اجازت فرمایی تو را قبض روح بکنم و اگر نمیخواهی، باز از این کار منصرف بگردم».
🌿 وداع جبرئیل؛ دل کندن از علی و فاطمه
نبی خدا چنین فرمودند:
«آیا تو آن عمل را، آن فعل را به انجام خواهی رساند؟»
ملکالموت عرض نمود: آری؛ هر آنچه را که امر فرمایی، اطاعتت خواهم نمود.
مگر علی و فاطمه میگذارند که محمد پرواز کند؟
جناب جبرئیل آمدند به محضر حضرتش: «یا احمد…»
یعنی میخواهد جناب جبرئیل حضرت را به رفتن تشویق کند، دلش را از علی و فاطمه ببرد.
🌹 چگونه به مقام محمدی شدن برسیم؟
چگونه به این مقام برسم؟
«فَاتَّبِعونی یُحبِبکُم الله».
الهی، ای ربّ، یعنی از خدا چه درخواستی میکنم؟
خدایا، مرا نیز از آن کسانی قرار ده که برای قرب خودت مصطفایش ساختهای، محمدش نمودهای.
✨ مناجات المحبین؛ رمز و راز محمدی شدن
سبحان الله، آنهایی که برای خودت، برای محبت خاص و با آن ارتباط مخفی، خالص ساختهای.
عجب مناجاتیست! این مناجات، مناجات المحبین است؛ گویا رمز و راز محمدی شدن را برای ما آموزش میدهد.
چگونه نظر کنم به آن وجهت؟
ذکرت را به او الهام میکنی. کدامین ذکر را؟
به دل آن مصطفی الهام میکنی؛ آن مصطفی که ذکر توست.
پس این ذکر، کدام ذکر توست که به دل ذکر خودت الهام میکنی؟ عجایب در عجایب است.
🌌 نفوذ نور خدا در دل مصطفی
چگونه نور خود را به دل نور خودت نفوذ میدهی؟
و شکرت را به جانش میاندازی.
من، فهمم نمیرسد.
و او را مشکور اطاعت خودت قرار میدهی.
🕊 دلهای گرهخورده به محبت خدا
این دعای مبارک است:
و قلوبشان متعلق به محبت توست؛
تا دلهایشان گره خورده است؛ آنچنان گرهی که به هیچ وجه گشوده نمیگردد.
آری، این مناجات شریف، جمال مبارک محمد و آل محمد است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
🔥 محمدی؛ سفیر عشق الهی
محمدی که سفیر عشقند، سفیر عشق الهی عالم اند**؛
آنان عشق خدایند، تا ما را به سوی عشق خدا برسانند.
رسول همیشه حاضر است؛ حاضرِ دل است.
بعثتش، بعثت کل این جهان هستی است.
هم زمان را و هم فرازمان را دربر گرفته است؛ پوشانده است، غرق خودش ساخته است، تا ما را به معرفت حق برساند.
وجودش مستقر است؛ العبد در جان کائنات، در تکتک جان خلائق.
آری، در جان ما نیز حضور دارد، اما در جان من به حبس است؛ این **بار عظیم وحی خدا.
📖 وحی خدا؛ بار علم خدا
علم خدا، و بار عظیم وحی خدا؛ آری، بار علم خداست وحیاش.
وحی قرآنی خدا، عظیمترین وحی خدا در این جهان هستی است.
اما ما به چه رسیدهایم؟
چرا طعمش را درنمییابیم؟
هنوز طعم عبارتش را نچشیدهایم، تا برسیم به طعم اشارات وحی خدا، از جانب سفیر و حی خدا.
تا برسیم به لطائفش، به حقایقش، به تعابیرش.
ما آغاز نکردهایم، تا به مقصد برسیم.
ما هنوز در جهان محمدی سیری نکردهایم.
🌺 زنبور عسل آل محمد
آری، مفتاح برکت، آیات خدایند، اسرار خدایند.
کی ما شکر این نعمت عظیم خدا را به جا خواهیم آورد؟
ما هنوز به درجه زنبور عسل هم نرسیدهایم.
به درجه آن حشره هم نرسیدهایم.
آن حشره، زنبور، عسل شده است؛ به وحی خدا نائل گشته است.
🍯 شهد گل محمدی
اگر شیعهایم، باید که زنبور عسل حضراتشان باشیم.
ما کدامین عسل را تولید نمودهایم؟
ما کدامین شهد گل محمدی را کشیدهایم؟
اللهم صل علی محمد و آل محمد.
🌹 یا احمد، شوق خدا به دیدار تو
«یا احمد، اِنَّ الله تبارک و تعالی قد اشتاق الی لقائک».
ای احمد، خداوند تبارک و تعالی مشتاق دیدار توست.
یعنی خدا دوست دارد… نمیدانم کدامین حجاب را بدرد.
رسول خدا که خودش حجاب خداست؛ پس خدا کدامین حجاب را میخواهد بردارد تا حبیبش به لقایش برسد؟
هرچه تلاش نمودم، نتوانستم مغز این فراز را دریابم.
این شوق و اشتیاق به خاطر چیست؟ میخواهد خدا با محمدش، با احمدش چه کند؟
میخواهد خود این حجاب را پاره کند؟ نمیدانم.
نور که بدون حجاب است. قرار است چه سرّ عظیمی اتفاق بیفتد؟
یقیناً آفرینش جدیدی در کار است. صنعی عجیب، اتفاقی غریب، آفرینشی بدیع.
👑 یاد حسن، تاج حسنی پیامبر
میخواهم از تاج حضرتش، تاج حسنی حضرتش، یادی بکنم.
حسن، تاج حسن رسول خداست.
شبیه نبی خداست؛ خلقاً و خُلقاً.
هم از حیث خَلقی، هم از حیث خُلقی شبیه رسول خدا بودند.
امام حسن مجتبی علیهالسلام که فرمانروای حسنه تمام این جهان است.
امام حسن مجتبی علیهالسلام که مصباح نور خدایند، مصباح مشکات خدایند.
اگر نباشند، چراغ این جهان هستی خاموش میگردد.
اگر خاموش شود این مصباح، دیگر هیچکس نمیتواند محبت را ببیند، نورش را تجربه کند.
یعنی نور محبت خاموش میشود: نور لذت، نور علم.
🌟 تجلی حسن قرآن
حضرت چنین مصباحند؛ تجلی حسن قرآنند.
آن قرآنی که در روز جزا به احسن صورت، دیدگان خلائق را خیره خواهد ساخت، گویا همان حسن است.
یعنی جمال حسنی قرآن روز جزا برای خلائق آشکار خواهد شد؛ اما خلائق، حضرتش را نخواهند شناخت.
حضرت که همان فضلند؛ فضل مجسمند در این جهان هستی.
اگر فضل، برتری، علو بخواهد تجسم یابد و به شکل انسانی درآید، به قیافه حسن درمیآید.
به قیافه حسنی مجسم میشود
💎 لؤلؤ بحرین و کفلین رحمت
همان لؤلؤ بحرین الهی: «یَخرُجُ مِنهُما اللؤلؤ و المرجان».
همان کِفل رحمت خدا: «کِفلَین من رحمة الله».
گویا همان حسن است که ما او را طلب میکنیم.
«اللهم انّی أسألک من إحسانک بأحسنه، و کلّ إحسانک حسن».
من چنین یافتهام که تمام احسان خدا، حسن است.
💧 حسن، رائد کوثر
حسنی که رائد است روز جزا.
رسول خدا که وارد کوثر میشود، علی ساقی آن حوض کوثر است و حسن، رائد آن حوض کوثر است.
رائد، همان است که پیشتر آب را یافته است، کوثر را یافته است و دیگران را به آن آب میرساند.
اگر رائد نباشد، کسی نمیتواند آبی بنوشد، آب حیات را تجربه کند.
اگر حسن نباشد، کسی نمیتواند آب کوثر بنوشد؛ آب حقیقت را دریابد، به علم برسد.
نمیتواند اگر بخواهد به رضوان خدا برسد.
🌿 رائد رضوان خدا
رائد، رضوان خداست؛ شناس رضوان خدا، راه بلد رضوان خدا، حسن مجتبی است.
رائد است.
اگر کسی بخواهد از تمام گردنهها به راحتی عبور کند، باید با حسن بگذرد.
باید حسن را بشناسد، تا از آن راهها بگذرد.
او تمام راهها را بلد است؛ چون رائد است.
ما را به حیات، به شکوه، به عظمت میرساند.
🌸 امام حسن؛ پیشگام علوم الهی
اگر بخواهیم به بهشت برسیم:
«وَ إِن مِنکُم إِلّا وارِدُها»؛ وارد جهنم که شدیم، بتوانیم راهمان را به سوی بهشت بچرخانیم، باید که حسنشناس شویم.
رائد حسن است؛ راهمان به سوی بهشت، رضوان خدا.
اسرار کاشف، تمام حقایق را کشف نمودهاند.
پیشگام علوم الهیاند.
حال اگر بخواهیم نقششان را در فطرت بشناسیم، دریا راه درازی است…
نقش ظاهری امام حسن مجتبی علیهالسلام و نقش باطنی امام در این جهان هستی، در وجود ما، روح ما، سیر ما و سلوک ما.
📜 کلام توحیدی امام حسن علیهالسلام
خواستم کلامی توحیدی از حضرت بگویم.
روزی از حضرت در رابطه با پروردگار متعال سؤالی نمودند:
«ای پسر رسول خدا، پروردگارت را چنان برای من توصیف کن که گویا من به او نظاره میکنم».
حضرت سرشان را به پایین نهادند، مدتی طولانی.
سپس سرشان را بلند نمودند و فرمودند:
«الحمد لله الذی لم یکن له أولٌ معلو…..
من آدرس این حدیث را گفتم و شما را سفارش میکنم تا در **بحر کلام حضرتش شناور بگردید.
⚔️ مظلومیت امام حسن علیهالسلام
اگر در بقیع حضور یابید، مظلومیت حضرتش را بهتر درمییابید.
مگر کسی میتواند به جانب مرقد مبارکش نظاره کند؟
به خدا، میخواهند چشمان را بیرون بیاورند.
مگر حسن چه کرده است؟
آری، چنان تیری به دل ظلم و ظلمت و شرک و شک انداخته است که از جان به درشان ساخته است.
نظرتون در مورد این پست چیه؟