آیا این جمله جای نقد دارد ” خدا غیری است ک عین است و عینی است ک غیر است داخلی است ک خارج است و خارجی است ک داخل است و……”

39

سوال2785:

آیا جمله ی زیر جای نقد دارد؟👇

خدا غیری است ک عین است و عینی است ک غیر است داخلی است ک خارج است و خارجی است ک داخل است و……
🌷🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌷
#پاسخ2785
🌹علیکم السلام
🌼🌿اگر مراد این باشد که «در عین حال که غیر اشیاست عین اشیاست». گوینده این عبارت را در طبقه بندی مشرکان بایستی در جاهلانه ترین منطقه آن قرار داد؛ از جمله خصوصیات اشیاء فقر و نیاز آنهاست، قول سخیف مورد بحث به این معنی است که وجود بی نیاز در عین اینکه بی نیاز است عین نیاز است( بی نیاز در عین بی نیازی نیازمند است) واقعا که سخن جاهلانه ای است.
🌼🌿و سخن «داخلی است ک خارج است و خارجی است ک داخل است» معادلش این است که با اینکه محدود به حدود ظرف اشیا میشود خالی از اشیا و اشیا تهی از اوست و در عین حال که اشیا از او تهی است در داخل آنها محدود است!!!
🌼🌿اما سخن امام الموحدان که میفرماید:
«مَعَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لَا بِمُزَايَلَة» مولا امیرالمومنان علیه السلام میخواهند مخاطب خود را به این فهم برسانند که خالق عالم هستی ارتباطش با مخلوقات به هیچ وجه قطع نمیگردد و ارتباط خالق با مخلوقات به این معنی نیست که مقارن آنها باشد و خالق هستی غیر از اشیاست و این غیر بودن چنین نیست که ارتباطش با مخلوقات قطع گردد.
🌸🌿منْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ: كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لَا بِمُزَايَلَة
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 40

🌸🌿فقَالَ الرِّضَا ع: إِنَّهُ مَنْ يَصِفُ رَبَّهُ بِالْقِيَاسِ، لَا يَزَالُ فِي الدَّهْرِ فِي الِالْتِبَاسِ‏ «1» مَائِلًا عَنِ الْمِنْهَاجِ، طَاغِياً «2» فِي الِاعْوِجَاجِ، ضَالٍّا عَنِ السَّبِيلِ، قَائِلًا غَيْرَ الْجَمِيلِ.
ثُمَّ قَالَ ع: أُعَرِّفُهُ بِمَا عَرَّفَ بِهِ نَفْسَهُ، أُعَرِّفُهُ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ، وَ أَصِفُهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ [نَفْسَهُ‏] مِنْ غَيْرِ صُورَةٍ «لَا يُدْرَكُ بِالْحَوَاسِّ، وَ لَا يُقَاسُ بِالنَّاسِ، مَعْرُوفٌ بِالْآيَاتِ بَعِيدٌ بِغَيْرِ تَشْبِيهٍ، وَ مُتَدَانٍ فِي بُعْدِهِ بِلَا نَظِيرٍ، لَا يُتَوَهَّمُ دَيْمُومِيَّتُهُ، وَ لَا يُمَثَّلُ بِخَلِيقَتِهِ، وَ لَا يَجُورُ فِي قَضِيَّتِهِ الْخَلْقُ إِلَى مَا عُلِمَ مِنْهُمْ مُنْقَادُونَ، وَ عَلَى مَا سَطَرَهُ فِي الْمَكْنُونِ مِنْ كِتَابِهِ مَاضُونَ لَا يَعْمَلُونَ‏ «3» بِخِلَافِ مَا عَلِمَ مِنْهُمْ، وَ لَا غَيْرَهُ يُرِيدُونَ فَهُوَ قَرِيبٌ‏ غَيْرُ مُلْتَزِقٍ، وَ بَعِيدٌ غَيْرُ مُتَقَصٍ‏ «4»، يُحَقَّقُ وَ لَا يُمَثَّلُ، [وَ] يُوَحَّدُ وَ لَا يُبَعَّضُ، يُعْرَفُ بِالْآيَاتِ، وَ يُثْبَتُ بِالْعَلَامَاتِ، فَلَا إِلَهَ غَيْرُهُ‏ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ‏ فَقَالَ الرَّجُلُ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، فَإِنَّ مَعِي مَنْ يَنْتَحِلُ مُوَالاتِكُمْ [وَ] يَزْعُمُ أَنَّ هَذِهِ كُلَّهَا صِفَاتُ عَلِيٍّ ع، وَ أَنَّهُ هُوَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ.
… مردى بسوى امام رضا (ع) برخاست و بآن حضرت عرض كرد كه يا ابن رسول اللَّه پروردگار خود را از براى ما وصف كن زيرا كه كسانى كه پيش از ما بوده‏اند يا آنان كه در نزد ما هستند بر ما اختلاف كرده‏اند حضرت امام رضا (ع) فرمود كه هر كه پروردگارش را بقياس و اندازه وصف كند در همه روزگار پيوسته در آشفتگى باشد و از راه راست مائل و در كجى كوچ‏كننده و رونده و از راه حق گمراه و دور افتاده باشد و آنچه بگويد خوب و زيبا نباشد او را مى‏شناسم بآنچه خودش را بان شناسانيده بدون ديدن و وصف ميكنم او را بآنچه خودش را با آن وصف فرموده بدون صورت بحاسها دريافته نميشود و او را بمردم قياس نميتوان كرد شناخته شده است نه بتشبيه و نزديك است با وجود دوريش بدون مانند و بآفريده خود مانند نميشود و در قضيه و حكمش ستم نميكند خلق بسوى آنچه دانسته منقاد و فروتنى نمايندگانند و بر آنچه در مكنون و پوشيده از كتابش نوشته‏
اسرار توحيد / ترجمه التوحيد للصدوق، ص: 35
شده درگذرندگان نه خلاف آنچه از ايشان دانسته ميكنند و نه غير آن را ميخواهند پس او نزديكيست كه نچسبيده و دوريست كه دورى ندارد تحقيق و اثبات مى‏شود و او را مانند نميتوان كرد و به يگانگى پرستش مى‏شود و او را پاره پاره فرض نميتوان نمود شناخته مى‏شود بآيات و ثابت گردانيده مى‏شود بعلامات پس خدائى نيست غير از او كه بزرگوار و بلند و مرتبه و برتر است پس آن حضرت (ع) بعد از كلامى ديگر كه بآن تكلم نمود فرمود كه حديث كرد مرا پدرم از پدرش از جدش از پدرش عليهم السلام از رسول خدا (ص) كه آن حضرت فرمود كه خدا را نشناخته هر كه او را بآفريدگانش تشبيه كرده و او را بعدالت وصف ننموده هر كه گناهان بندگانش را باو نسبت داده و مؤلف ميگويد كه اين حديث طولانى است كه ما از آن موضع حاجت را فرا گرفتيم و اين را بتمامه در تفسير قرآن اخراج كرده‏ام.
اسرار توحيد / ترجمه التوحيد للصدوق ؛ ؛ ص34

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.