🌼درمان خودشیفتگی معالجه عشق🌼
🌹🔆☘️ مبارزه علمی و عملی با عُجب و کبر ☘️🔆🌹
🌿عصاره مباحث محفل مشکات نور 1401.10.1
🌼 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌼
☘️🔅🌷 (3)… وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. (4) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا.
🌸🌷 خداوندا مرا رودخانه خیراتت قرار ده، تا خیرات و احسان و لطف و کرمت از من بسوی بندگانت جاری شود.
🌸🌷 خداوندا مرا به افق اعلای خَلق و خُلق برسانم. تا که در معالی الاخلاق چنان اوج گیرم و در آن محل اعلا نه اینکه به خود مشغول شوم بلکه ناظر وجه کریمت گردم.
خداوندا چتم ساز که هر قدر از نردبان فضائل بالایم بری به همان میزان از نردبان نفس پایین روم. ( با رشد فضایل هر قدر از نفس پایین تر رویم بلندتر میگردیم بلندتر میگردیم چرا از از دو سو بر قد و قواره می‌افزاییم) (اما اگر از نردبان نفس بالاتر رویم کوتاهتر میشویم چرا که عین سقوط آزاد است)
🌸🌷 انسان تا زمانیکه نفس‌اش ذلیل نشود عزیز نشود. تا زمانی که انسان خود را به درگاه خدا ذلیل نکند عزیزالله نشود.
🌸🌷 یاد خالص خدا رافع کبر و غرور است خدا را چنان یاد کنیم که خود و هر چه غیر توست فراموش کنیم.
🌸🌷 وقتی خدا به کبرائی یاد شود هر چه غیر او صغیر و حقیر شود. در تکبیر همه چیز بایستی به صفر برسد و گرنه تکبیر آدمی کامل نگردد.
🌸🌷 یاد اکبر خدا آن است که به حقیقت خود را از وصف او عاجز بدانیم. بدانیم که او اکبر من ان یوصف است.
🌸🌷 برای مبارزه علمی و عملی با عجب و غرور لازم است با جان و دل به خدا پناه بریم، از مکاره و نفس و شیطان.
🌸🌷 خودشناسی موجب محو عجب میگردد.
🌸🌷 دنیا شناسی و آخرت شناسی مانع عجب است.
🌸🌷 به ماهیت عجب عارف شویم و آثار تخریبی بمب عجب را بشناسیم و بدانیم که از جمله آثار شوم عجب پستی و حقارت است و در نهایت انسان نه اینکه مثل مورچه حقیر گردد بلکه پست‌تر سوسک و موش گردد.
🌸🌷 حس بوی کریه عجب موب گریز از این نحس محسوس است.
🌸🌷 از عوامل محرک عجب فرار کن.
🌸🌷 با افتادگی، از افتادن روح ممانعت کنیم.
🌸🌷 برائت علمی و عملی از عجب و اهل عجب و کبر و تظاهر و شهرت بیمه سلامتی آدمی است.
🌸🌷 آبرومندترین دانشمند افتاده ترین آنهاست.
🌸🌷 تمرین تواضع با مطالعه احوالات بندگان متعالی الهی که در اوج تواضع از اعمال خود نگرانند مثل مولا که با آن عظمت بسوی خدا ناله میکند، « آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِد»
🌸🌷 راز « فزت و رب الکعبه» نشان کمال تواضع و فرو تنی مولا نزد خداست.
🌸🌷 فرار از لهو و لعب و اهل لهو و لعب بازدارنده از کبر و غرور است.
🌸🌷 قرائت دعای 20 با جان و دل دل آدمی را به خضوع و تواضع نرم میکند.
🌸🌷 تواضع عملی به والدین و اقوام و خویشان و استاد از جمله مواد عملی تواضع و فروتنی است.
🌸🌷 اداء شکر نعمت، الگو نساختن اهل شهرت، الگو سازی اولیاء الله از جمله ابزار مبارزه با کبر و عجب و غرور است.
🌸🌷 حدیث ناقوس هشداری برای اهل غفلت و عجب و غرور است.
🌸🌷 حدیث ناقوس موعظه ناقوس برای اشرف مخلوقات عالم است.
🌸🌷 ترجمه و شنود صدای ناقوس تا ترجمه و شنود صدای رعد و برق و گل و بلبل و دریافت پیام و موعظه عطر، موعظه خورشید و ماه و ستارگان و آسمان و شب و روز و خسوف و کسوف تنها با با دل زنده و بیدار میسر است.
🌸🌷 شنود پیام سنگ و کوه تا شنود موعظه صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و موعظه ربانی و شنیدن نوای آیات کبریایی با دل نرم و لطیف و متواضع امکان پذیر است.
🌸🌷 کرتر از کر و کورتر از کور ندای الله و اولیاء الله را نشنود.
🌸🌷 ضربان قلب و تنفس پیوسته ما را موعظه میکنند.
🌸🌷 (جمع بندی) یاد خالصانه خدا به کبرایی به عظمت و علوّ، ذکر عارفانه و خالصانه الله اکبر، مراقبه افزونتر در تکبیرات نماز، استعاذه و استعاثه به خدا از شرّ نفس و شیطان و مکاره و از جمله کبر و عجب و غرور، استمداد از الله جلّ جلاله، دنیا شناسی، آخرت شناسی، خودشناسی، توجه به ضعف و خسارات وجود، تمرین عملی تواضع، عرفان کبر و عجب، تفکر در آثار کبر و عجب و غرور و تاثیر آن در فساد عمل، مرور آیات و روایات مربوط به کبر و عجب و در ردیف آن و در آثار و برکات تواضع، تفکر در علت سقوط شیطان، شکستن سرشاخه های عجب و محرکات کبر و عجب
اجتناب از رفاقت با اهل کبر، اعلام برائت نظری و عملی از کبر و اهل کبر اهل تکاثر و تفاخر وتظاهر و مشاهر متظاهر، تقویت عقل و تضعیف جهل، طلب مراتب عالی از خدا و توجه به اولیاء عظام، اجتباب از لهو و لعب و اهل آن، توجه به معتدلات فضائل، اجتناب از آمال دنیوی و تقویت آرزوهای اخروی، تواضع در برابر والدین و عزیزان و احباب و استاد و مومنین
🔆☘️ حدیث ناقوس ☘️🔆
عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ: بَيْنَا أَنَا أَسِيرُ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي الْحِيرَةِ إِذَا نَحْنُ بِدَيْرَانِيٍّ يَضْرِبُ النَّاقُوسَ قَالَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع يَا حَارِثُ أَ تَدْرِي مَا يَقُولُ هَذَا النَّاقُوسُ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ابْنُ عَمِّ رَسُولِهِ أَعْلَمُ قَالَ إِنَّهُ يَضْرِبُ مَثَلَ الدُّنْيَا وَ خَرَابَهَا وَ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً صِدْقاً صِدْقاً إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ غَرَّتْنَا وَ شَغَلَتْنَا وَ اسْتَهْوَتْنَا وَ اسْتَغْوَتْنَا يَا ابْنَ الدُّنْيَا مَهْلًا مَهْلًا يَا ابْنَ الدُّنْيَا دَقّاً دَقّاً يَا ابْنَ الدُّنْيَا جَمْعاً جَمْعاً تَفْنَى الدُّنْيَا قَرْناً قَرْناً مَا مِنْ يَوْمٍ يَمْضِي عَنَّا إِلَّا أَوْهَنَ [أَوْهَى] مِنَّا رُكْناً قَدْ ضَيَّعْنَا دَاراً تَبْقَى وَ اسْتَوْطَنَّا دَاراً تَفْنَى لَسْنَا نَدْرِي مَا فَرَّطْنَا فِيهَا إِلَّا لَوْ قَدْ مِتْنَا قَالَ الْحَارِثُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ النَّصَارَى يَعْلَمُونَ ذَلِكَ قَالَ لَوْ عَلِمُوا ذَلِكَ لَمَا اتَّخَذُوا الْمَسِيحَ إِلَهاً مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ فَذَهَبْتُ إِلَى الدَّيْرَانِيِّ فَقُلْتُ لَهُ بِحَقِّ الْمَسِيحِ عَلَيْكَ لَمَّا ضَرَبْتَ بِالنَّاقُوسِ عَلَى الْجِهَةِ الَّتِي تَضْرِبُهَا قَالَ فَأَخَذَ يَضْرِبُ وَ أَنَا أَقُولُ حَرْفاً حَرْفاً حَتَّى بَلَغَ إِلَى مَوْضِعٍ إِلَّا لَوْ قَدْ مِتْنَا فَقَالَ بِحَقِّ نَبِيِّكُمْ مَنْ أَخْبَرَكُمْ بِهَذَا قُلْتُ هَذَا الرَّجُلُ الَّذِي كَانَ مَعِي أَمْسِ فَقَالَ وَ هَلْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّبِيِّ مِنْ قَرَابَةٍ قُلْتُ هُوَ ابْنُ عَمِّهِ قَالَ بِحَقِّ نَبِيِّكُمْ أَ سَمِعَ هَذَا مِنْ نَبِيِّكُمْ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ فَأَسْلَمَ ثُمَّ قَالَ لِي وَ اللَّهِ إِنِّي وَجَدْتُ فِي التَّوْرَاةِ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الْأَنْبِيَاءِ نَبِيٌّ وَ هُوَ يُفَسِّرُ مَا يَقُولُ النَّاقُوسُ.
الأمالي( للصدوق) ؛ النص ؛ ص225 ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي (للصدوق)، 1جلد، كتابچى – تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
معاني الأخبار / ترجمه محمدى ؛ ج2 ؛ ص74
🔆☘️ حارث أعور گويد: در اثنائى كه همراه با امير المؤمنين در شهر حيره (در كنار فرات واقع شده) مىرفتيم (قدم مىزديم) به دير نصراييى رسيديم كه ناقوس (زنگ بزرگى كه در كليسا نصب مىكنند) را مىنواخت، گويد: علىّ بن ابى طالب عليه السّلام فرمود: اى حارث، آيا مىدانى اين ناقوس چه مىگويد؟ گفتم: خدا و پيامبر او و پسر عموى پيامبرش داناترند. فرمود: آن مثل دنيا و ويرانى آن را مىزند و چنين مىگويد: در حقيقت و بدون ترديد (اعلام مىدارم) نيست معبود بر حقّى مگر «اللَّه»، براستى دنيا ما را فريب داد، و سرگرم نمود و دل ما را ربود، و گمراهمان كرد، اى فرزند دنيا؛ آرام باش، آرام! اى پسر دنيا بكوب، بكوب! اى پسر دنيا مال فراهم آر و أنباشته كن، سرانجام دنيا دورهاى پس از دوره ديگر تباه مىگردد، روزى از عمرمان نگذرد كه عضو مهمّى از (اعضاى) ما سست نگردد. تباه نموديم خانه پاينده را، و اقامتگاه گرفتيم خانه ناپايدار را، و نمىدانيم كه چه سهل انگارى و اسرافى در آن نموديم مگر آن وقت كه بميريم.
حارث عرض كرد: اى امير المؤمنين آيا مسيحيان خود نواى ناقوس را مىدانند؟ فرمود: اگر مىدانستند مسيح را در برابر پروردگار پرستش نمىكردند.
گويد: من نزد راهب صومعهنشين رفتم و گفتم: تو را بحقّ حضرت مسيح چنان كه ناقوس را مىنواختى بار ديگر بنواز! گويد: او ناقوس را بصدا در آورد و من كلمه به كلمه گفتم تا رسيد به جمله آخر، راهب روى بمن نموده گفت: به حقّ پيامبرتان سوگندت مىدهم كه بگوئى چه كسى تو را چنين خبر داده؟ گفتم: آن مردى كه ديروز همراه من بود. گفت: آيا ميان او و پيغمبر خويشاوندى هست؟
گفتم: پسر عموى اوست. گفت: آيا به حقّ پيامبرتان اين جملات را از او شنيده است؟ گويد: گفتم: بلى، آنگاه مسلمان شد و سپس بمن گفت: به خدا قسم من در تورات خواندهام كه در پايان سلسله پيامبران پيغمبرى خواهد بود كه آنچه ناقوس گويد، توضيح دهد.
🔆☘️ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكِبْرِ وَ مَوَاقِفِ الْخِزْيِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة
🔆☘️ إِلَهِي إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِيئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِيكَ مُولَعَةً وَ بِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُكُ بِي مَسَالِكَ الْمَهَالِك
سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَنِ الصِّفَاتِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ إِلَهَ الْخَلْقِ مَحْدُودٌ فَقَدْ جَهِلَ الْخَالِقَ الْمَعْبُودَ.
🌼 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌼
