🌼وصف شایستگان🌼
🌼در جستجوی شایستگان🌼
🌸🔆🌿 « اهل الصلاح» « سیمای شایستگان»
🔅🌹 چکیده با تکمله « » « اهل الصلاح» « شرح دعای 20 صحیفه سجادیه جلسه 209» « وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَة» « سیمای شایستگان» و … 1402.07.20 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌹🔅
🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹
🔅🌼 وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَة🌼🔅
🌻 ظِنه به معنای نوع خاصی از ظن، بدگمانی، هر گمانی که شخص را در معرض اتهام قرار میدهد.
🌻 ظِنه و بدگمانی اهل فسق و فساد نسبت به افراد جامعه اعتبار سازی میکند چرا که نسبت به چیزی که خوشایند آنها نیست بدگویی میکند.
🌻 اما ظِنه «اهل صلاح» اعتبار زدایی میکند چرا که معتمدین جامعه بوده و نظرشان رصد باطن افراد است، «اهل الصلاح» نمایش دهنده باطن مخفی افراد میباشند و ملاک تصمیمات و نگرشهای افراد جامعه قرار میگیرند.
🌻 «اهل صلاح» همان شایستگان دارای شخصیت و محبوبیت خاص اجتماعی هستند.
🌻 بدگمانی شایستگان نسبت به هر شخصی، شخصیت و اعتبار و وثاقت آنها را زیر سؤال می برد.
🌻 شایستگان همردیف انبیاء و صدیقون و شهداء هستند.
🌷🔅 النساء : 69 وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً
🌻 صالحان دارای مراتب مختلف هستند «صالحان از میان انبیاء و اوصیاء و امت»
🌻 صالحان امت محمدی ص شیعیان خالص جامعه هستند
🌷🔅 فِي كِتَابِهِ فَقَالَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً فَرَسُولُ اللَّهِ ص فِي الْآيَةِ النَّبِيُّونَ وَ نَحْنُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ الصَّالِحُونَ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ كَمَا سَمَّاكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل[1]
🌻 از علامات «اهل الصلاح» شیعه واقعی و شیعه واقعی مثل جناب سلمان فارسی و جناب جبرئیل امین است که مقام «مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت» را دارند، مقامی که جناب جبرئیل امین در ملکوت اعلی به آن افتخار میکرد.
🌷🔅 وَ قَالَ فِيهِ: (سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ)، فَقَرَنَهُ بِجَبْرَئِيلَ الَّذِي قَالَ لَهُ يَوْمَ الْعَبَاءِ [لَمَّا] قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص: وَ أَنَا مِنْكُمْ فَقَالَ: «وَ أَنْتَ مِنَّا»، حَتَّى ارْتَقَى جَبْرَئِيلُ إِلَى الْمَلَكُوتِ الْأَعْلَى يَفْتَخِرُ عَلَى أَهْلِهِ [وَ] يَقُولُ: مَنْ مِثْلِي بَخْ بَخْ، وَ أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ ص.[2]
🌻 «اهل الصلاح» شیعیان خاص و خالص هستند که مقام « مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت» را دارا هستند.
🌷🔅 عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ قَالَ: بَيْنَا أَنَا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الشِّيعَةَ الْخَاصَّةَ الْخَالِصَةَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت[3]
🌻 وصول مقام « مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت» پایان و ضمانت نیست بایستی حفظ و تثبیت شود. زبیر هم به این مقام منتسب بود اما نتوانست حفاظت و آن را نگه دارد.
🌷🔅 وَ قَالَ ع: مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّه[4]
🌻 حضرت علی علیه السلام: زبير همواره با ما بود تا آن كه فرزند نامباركش عبد اللَّه، پا به جوانى گذاشت.
🌷🔅 قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: مَا زَالَ الزُّبَيْرُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ ، وَ لَقَدْ حَلَقَ رَأْسَهُ وَ هُوَ يَقُولُ: لَا نُبَايِعُ إِلَّا عَلِيّاً ، قَالَ: وَ لَقَدْ أَخَذَ عُمَرُ سَيْفَهُ فَكَسَرَهُ بَيْنَ حَجَرَيْنِ. [5]
🌻 حضرت امام باقر علیه السلام: زبير همواره با ما بود تا آن كه فرزند نامباركش عبد اللَّه، پا به جوانى گذاشت. به تحقیق زیبر موی سرش را تراشید و میگفت جز با علی بیعت نمیکنم، و عمر شمشیرش را گرفت و میان دو سنگ آن را شکست.
🌷🔅 وَ قِيلَ لِلزُّبَيْرِ بَايِعْ فَأَبَى فَوَثَبَ إِلَيْهِ عُمَرُ وَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ وَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ فِي أُنَاسٍ مَعَهُمْ فَانْتَزَعُوا سَيْفَهُ [مِنْ يَدِهِ] فَضَرَبُوا بِهِ الْأَرْضَ [حَتَّى كَسَرُوهُ ثُمَّ لَبَّبُوهُ] فَقَالَ الزُّبَيْرُ [وَ عُمَرُ عَلَى صَدْرِهِ] يَا ابْنَ صُهَاكَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ سَيَفِي فِي يَدِي لَحِدْتَ عَنِّي[6]
🌻 به زبير گفته شد: بيعت كن. ولى ابا كرد. عمر و خالد بن وليد و مغيرة بن شعبه با عدهاى از مردم به همراهشان بر او حمله كردند و شمشيرش را از دستش بيرون كشيدند و آن را بر زمين زدند تا شكستند و او را كشان كشان آوردند.
زبير- در حالى كه عمر روى سينهاش نشسته بود- گفت: «اى پسر صُهاك، بخدا قسم اگر شمشيرم در دستم بود از من فاصله مىگرفتى»،
🌷🔅 قَالَ أَبَانٌ قَالَ سُلَيْمٌ لَمَّا الْتَقَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَهْلُ الْبَصْرَةِ يَوْمَ الْجَمَلِ نَادَى [عَلِيٌّ ع] [الزُّبَيْرَ] يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ اخْرُجْ إِلَيَّ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَخْرُجُ إِلَى الزُّبَيْرِ النَّاكِثِ بَيْعَتَهُ وَ هُوَ عَلَى فَرَسٍ شَاكٍ فِي السِّلَاحِ وَ أَنْتَ عَلَى بَغْلَةٍ بِلَا سِلَاحٍ فَقَالَ عَلِيٌّ ع إِنَّ عَلَيَّ [مِنَ اللَّهِ] جُنَّةً وَاقِيَةً لَنْ يَسْتَطِيعَ أَحَدٌ فِرَاراً مِنْ أَجَلِهِ وَ إِنِّي لَا أَمُوتُ وَ لَا أُقْتَلُ إِلَّا عَلَى يَدَيْ أَشْقَاهَا كَمَا عَقَرَ نَاقَةَ اللَّهِ أَشْقَى ثَمُودَ فَخَرَجَ [إِلَيْهِ] الزُّبَيْرُ فَقَالَ أَيْنَ طَلْحَةُ لِيَخْرُجَ فَخَرَجَ [طَلْحَةُ] فَقَالَ ع نَشَدْتُكُمَا بِاللَّهِ أَ تَعْلَمَانِ وَ أُولُو الْعِلْمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَائِشَةُ بِنْتُ أَبِي بَكْرٍ أَنَّ أَصْحَابَ الْجَمَلِ وَ أَهْلَ النَّهْرَوَانِ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍص وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى فَقَالَ الزُّبَيْرُ كَيْفَ نَكُونُ مَلْعُونِينَ وَ نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَالَ عَلِيٌّ ع لَوْ عَلِمْتُ أَنَّكُمْ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ لَمَا اسْتَحْلَلْتُ قِتَالَكُمْ فَقَالَ الزُّبَيْرُ أَ مَا سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ يَوْمَ أُحُدٍ أُوجِبَ طَلْحَةَ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى شَهِيدٍ يَمْشِي عَلَى الْأَرْضِ حَيّاً فَلْيَنْظُرْ إِلَى طَلْحَةَ أَ وَ مَا سَمِعْتَ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ عَشَرَةٌ مِنْ قُرَيْشٍ فِي الْجَنَّةِ فَقَالَ عَلِيٌّ ع فَسَمِّهِمْ قَالَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ حَتَّى عَدَّ تِسْعَةً فِيهِمْ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَعِيدُ بْنُ زَيْدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ نُفَيْلٍ فَقَالَ عَلِيٌّ ع عَدَدْتَ تِسْعَةً فَمَنِ الْعَاشِرُ قَالَ الزُّبَيْرُ أَنْتَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع أَمَّا أَنْتَ فَقَدْ أَقْرَرْتَ أَنِّي مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَمَّا مَا ادَّعَيْتَ لِنَفْسِكَ وَ أَصْحَابِكَ فَإِنِّي بِهِ لَمِنَ الْجَاحِدِينَ وَ اللَّهِ إِنَّ بَعْضَ مَنْ سَمَّيْتَ لَفِي تَابُوتٍ فِي جُبٍّ فِي أَسْفَلِ دَرْكٍ مِنْ جَهَنَّمَ عَلَى ذَلِكَ الْجُبِّ صَخْرَةٌ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يُسَعِّرَ جَهَنَّمَ رَفَعَ تِلْكَ الصَّخْرَةَ فَأُسْعِرَتْ جَهَنَّمُ سَمِعْتُ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِلَّا فَأَظْفَرَكَ اللَّهُ بِي وَ سَفَكَ دَمِي بِيَدِكَ وَ إِلَّا فَأَظْفَرَنِيَ اللَّهُ بِكَ وَ بِأَصْحَابِكَ فَرَجَعَ الزُّبَيْرُ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ هُوَ يَبْكِي ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى طَلْحَةَ فَقَالَ يَا طَلْحَةُ مَعَكُمَا نِسَاؤُكُمَا قَالَ لَا قَالَ عَمَدْتُمَا إِلَى امْرَأَةٍ مَوْضِعُهَا فِي كِتَابِ اللَّهِ الْقُعُودُ فِي بَيْتِهَا فَأَبْرَزْتُمَاهَا وَ صُنْتُمَا حَلَائِلَكُمَا فِي الْخِيَامِ وَ الْحِجَالِ مَا أَنْصَفْتُمَا رَسُولَ اللَّهِ ص [مِنْ أَنْفُسِكُمْ حَيْثُ أَجْلَسْتُمَا[7]
🌻 ابان مىگويد: سليم مىگفت: وقتى امير المؤمنين عليه السّلام در روز جنگ جمل با اهل بصره برخورد كرد، حضرت، زبير را صدا زد و فرمود: اى ابا عبد اللَّه ، بيرون بيا.
اصحاب گفتند: نزد زبيرى كه بيعتش را شكسته است مىروى در حالى كه او سوار بر اسب و غرق در اسلحه است و تو سوار بر قاطرى بدون اسلحه هستى؟ حضرت فرمود: بر من از جانب خداوند سپر نگهدارندهاى وجود دارد، و هرگز كسى نمىتواند از اجل خود فرار كند. من نمىميرم و كشته نمىشوم مگر بدست شقى ترين امّت، همان طور كه ناقه صالح را شقىترين قوم ثمود پى كرد.
زبير بيرون آمد. حضرت فرمود: طلحه كجاست؟ او هم خارج شود. طلحه هم بيرون آمد.
لعن اصحاب جمل بر لسان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله
حضرت فرمود: شما را بخدا قسم مىدهم، آيا شما دو نفر، و صاحبان علم از آل محمد و عايشه دختر ابو بكر مىدانيد كه: «اصحاب جمل و اهل نهروان بر زبان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله لعنت شده هستند»، و هر كس افترا ببندد زيانكار است؟
زبير گفت: چگونه ما لعنتشدهايم در حالى كه ما از اهل بهشت هستيم «3»؟ حضرت فرمود: اگر مىدانستم كه شما اهل بهشتيد جنگ با شما را حلال نمىدانستم.
زبير گفت: آيا از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نشنيدى كه در روز جنگ احد مىفرمود: «طلحه مستحق بهشت شده است»، و «هر كس مىخواهد به شهيدى كه زنده روى زمين راه مىرود بنگرد به طلحه نگاه كند»؟ آيا از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نشنيدى كه مىفرمود: «ده نفر از قريش در بهشتند»؟
ردّ حديث عشره مبشّره
امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: آنان را برايم نام ببر. زبير گفت: فلانى و فلانى و فلانى، تا آنكه نه نفر را نام برد كه در بين آنان ابو عبيده جرّاح و سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل بودند
حضرت فرمود: نه نفر را نام بردى، دهمى كيست؟ زبير گفت: تو هستى! فرمود: پس تو اقرار كردى كه من از اهل بهشتم، ولى آنچه براى خود و اصحابت ادعا كردى من منكر آن هستم. بخدا قسم، بعضى از افرادى كه نام بردى در تابوتى داخل چاهى در پائينترين جاى جهنم قرار دارند. بر در آن چاه سنگى است كه هر گاه خدا بخواهد جهنم را شعلهور كند آن سنگ را بلند مىكند و جهنم شعله مىگيرد. اين مطلب را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم، و گر نه خداوند تو را بر من غلبه دهد و خون مرا بدست تو بريزد، (و اگر من راست مىگويم) مرا بر تو و اصحابت غالب كند . زبير برگشت در حالى كه گريه مىكرد.
🌻 دلیل انحراف زبیر پسرش عبدالله بود. در جنگ جمل هم آنموقع که زبیر با صحبت با امیرا لمومنین علیه السلام از جنگ دست کشید و خواست برود، عبدالله آمد و به پدرش گفت: چه کار کردي؟ حيثيت ما را مي بري؟ ما را سخره عام و خاص مردم مي کني؟ قبائل عرب به ما مي خندند و مي گويند: زبير به جنگ پشت کرد. زبیر گفت: علي چيزي را به ياد من آورد که روزگار از ياد من برده بود و در فکر فرورفت. عبدالله برای بازگرداندن پدرش هر کاری که توانست کرد؛ منتها دير شده بود و جنگ را به پا کرده بودند. شعله جنگ را اين ها برافروختند و ضربه شان را به امیرالمؤمنین عليه السلام زدند.
🌻 زبیر جانباز حامی اهل بیت علیهم السلام بود اما عاقبت بخیر نشد
🌻 رمز عبادت معرفت الله و حجت خداست، بدون شناخت حجت خدا عبادت مشرکانه خواهد بود، عبادت بدون شناخت حجت خدا عبادت پشت به قبله است، حجت خدا حکم قبله را دارد، در شأن وضو برای انجام فریضه نماز است.
🌻 مومنان واقعی به هنگام نماز جسم و جانشان در فضای نماز حضور دارد اما منافقان جسمشان در نماز رو به قبله است اما دل و جانشان پشت به قبله هستند، زبانشان خدا را میخواند اما دلشان دنیا و نفس و شیطان را میخواند.
🌻 اهل صلاح هم به اسم و هم به رسم خدا را میخوانند.
🌷🔅 عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّمَا يَعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مَنْ لَا يَعْرِفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يَعْرِفِ الْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِنَّمَا يَعْرِفُ وَ يَعْبُدُ غَيْرَ اللَّهِ هَكَذَا وَ اللَّهِ ضَلَالًا.[8]
🌷🔅 عن أبي عبيدة عن أبي جعفر ع قال من أحبنا فهو منا أهل البيت قلت: جعلت فداك منكم قال: منا و الله، أ ما سمعت قول إبراهيم ع: «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي».
🌷🔅 عن محمد الحلبي عن أبي عبد الله ع قال من اتقى الله منكم و أصلح فهو منا أهل البيت، قال: منكم أهل البيت قال منا أهل البيت قال فيها إبراهيم: «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي» قال عمر بن يزيد: قلت له من آل محمد قال: إي و الله من آل محمد، إي و الله من أنفسهم أ ما تسمع الله يقول: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ» و قول إبراهيم: «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي».
🌷🔅 عن أبي عمرو الزبيري عن أبي عبد الله ع قال من تولى آل محمد و قدمهم على جميع الناس- بما قدمهم من قرابة رسول الله ص فهو من آل محمد لتوليه آل محمد لا أنه من القوم بأعيانهم- و إنما هو منهم بتوليه إليهم و اتباعه إياهم، و كذلك حكم الله في كتابه: «وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» و قول إبراهيم: «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي- وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» [9]
🌻 اهل الصلاح کسانی هستند که عارف بالله و عارف به حجت خدایند.
🌻 شایستگان مثل غذا برای اهل زمان خود هستند، آنها مثل آب و نان جامعه هستند، برای جامعه مثل حیات و نیرویند، آنها آب و نان برای روح و جان هستند. انسانها یا مثل عقلند یا مثل دارو و یا مثل درد هستند. عقلای جامعه همان شایستگان و فرهیختگان جامعه هستند.
🌷🔅 الرِّجَالُ ثَلَاثَةٌ عَاقِلٌ وَ أَحْمَقُ وَ فَاجِرٌ فَالْعَاقِلُ إِنْ كُلِّمَ أَجَابَ وَ إِنْ نَطَقَ أَصَابَ وَ إِنْ سَمِعَ وَعَى وَ الْأَحْمَقُ إِنْ تَكَلَّمَ عَجَّلَ وَ إِنْ حَدَّثَ ذَهِلَ وَ إِنْ حُمِلَ عَلَى الْقَبِيحِ فَعَلَ وَ الْفَاجِرُ إِنِ ائْتَمَنْتَهُ خَانَكَ وَ إِنْ حَدَّثْتَهُ شَانَكَ الْإِخْوَانُ ثَلَاثَةٌ فَوَاحِدٌ كَالْغِذَاءِ الَّذِي يُحْتَاجُ إِلَيْهِ كُلَّ وَقْتٍ فَهُوَ الْعَاقِلُ وَ الثَّانِي فِي مَعْنَى الدَّاءِ وَ هُوَ الْأَحْمَقُ وَ الثَّالِثُ فِي مَعْنَى الدَّوَاءِ فَهُوَ اللَّبِيب[10]
🌷🔅 الإمام الصّادق «ع»: الْإِخْوَانُ ثَلَاثَةٌ مُوَاسٍ بِنَفْسِهِ وَ آخَرُ مُوَاسٍ بِمَالِهِ وَ هُمَا الصَّادِقَانِ فِي الْإِخَاءِ وَ آخَرُ يَأْخُذُ مِنْكَ الْبُلْغَةَ وَ يُرِيدُكَ لِبَعْضِ اللَّذَّةِ فَلَا تَعُدَّهُ مِنْ أَهْلِ الثِّقَة[11]
🌻 امام صادق «ع»: برادران بر سه گونهاند: يكى آنكه از جان خويش براى ديگرى مايه مىگذارد؛ ديگرى آنكه در مال خود او را شريك مىسازد؛ كه اين دو در برادرى صادقند. سوّمى كسى است كه هر چه نياز دارد از تو مىگيرد و تو را براى خوشى خود مىخواهد، به چنين كسى اعتماد مكن.
🌻 فرق عاقل و لبیب این است که هر عاقلی لبیب است اما لزوما هر لبیبی عاقل نیست، عاقل دارای هفتاد و پنج لشکر عظیم برای برافرازی بنیاد بندگی است و آنها را برای عبادت و بندگی به خدمت دارد. و اهل الصلاح همان عقلای جامعه با این خصوصیات هستند.
🌷🔅 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَامَ رَجُلٌ بِالْبَصْرَةِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنَا عَنِ الْإِخْوَانِ فَقَالَ الْإِخْوَانُ صِنْفَانِ إِخْوَانُ الثِّقَةِ وَ إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ فَأَمَّا إِخْوَانُ الثِّقَةِ فَهُمُ الْكَفُّ وَ الْجَنَاحُ وَ الْأَهْلُ وَ الْمَالُ فَإِذَا كُنْتَ مِنْ أَخِيكَ عَلَى حَدِّ الثِّقَةِ فَابْذُلْ لَهُ مَالَكَ وَ بَدَنَكَ وَ صَافِ مَنْ صَافَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اكْتُمْ سِرَّهُ وَ عَيْبَهُ وَ أَظْهِرْ مِنْهُ الْحَسَنَ وَ اعْلَمْ أَيُّهَا السَّائِلُ أَنَّهُمْ أَقَلُّ مِنَ الْكِبْرِيتِ الْأَحْمَرِ وَ أَمَّا إِخْوَانُ الْمُكَاشَرَةِ فَإِنَّكَ تُصِيبُ لَذَّتَكَ مِنْهُمْ فَلَا تَقْطَعَنَّ ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ لَا تَطْلُبَنَّ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ مِنْ ضَمِيرِهِمْ وَ ابْذُلْ لَهُمْ مَا بَذَلُوا لَكَ مِنْ طَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حَلَاوَةِ اللِّسَانِ.[12]
🌻 امام باقر عليه السّلام فرمود: : برادران دو گونهاند: يكى «ثقه» (صميمى و مورد اعتماد) و ديگر ظاهرى (كه تنها در معاشرت و برخوردها با آنان سر و كار داريم). برادران ثقه پناهگاه، و پر و بالند و خويشاوند و مال، اگر با او (در صفا و صميميت) به اين درجه رسيدى، مال و نعمت خويش در اختيارش گذار با دوستش دوست و با دشمنش دشمن باش، راز و عيبش را بپوشان، و نيكيش را آشكار كن، ولى بدان كه چنين رفيقى از طلاى سرخ كميابتر است. اما برادران ظاهرى، چون از وجود آنها بهره مىگيرى (با گسستن روابط) بهره خود را از دست مده و بيش از اين هم از باطنشان توقع مدار (كه صفا و وفائى داشته باشند) تا آنها گشاده روى و شيرين زبانند تو هم چنين باش.
🌻 بدیهای اهل ثقه در ردیف بدیهای مقربین است که برای ابرار حسنه محسوب میشود. «حسنات الابرار سیئات المقربین»
🌻 اهل صلاح عامل امنیت جامعه هستند.
🌷🔅 هود : 117 وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ
🌻 شایستگان جامعه دارای ایمانی واقعی به خدا و جهان آخرت دارند و اهل امر به معروف و نهی از منکرند و در خوبیها سرعت میگیرند.
🌷🔅 آلعمران : 114 يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ
🌻 خدا یار و حبیب و سرپرست شایستگان است.
🌷🔅 الأعراف : 196 إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحينَ
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
🌷🔅 يا عَلىُّ وَ لِلصّالِحِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يُصْلِحُ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللّه تَعالى بِالْعَمَلِ الصّالِحِ وَ يُصْلِحُ دينَهُ بِالْعِلْمِ وَ يَرْضى لِلنّاسِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ؛
🌻 اى على! انسان صالح سه نشانه دارد: با عمل صالح، ميان خود و خداوند را اصلاح مىكند،با علم، دينش را اصلاح مىنمايد و براى مردم، همانى را مىپسندد كه براى خود مىپسندد. [13]
🌼 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌼
🌸🔆🌿 «مقام اهل صلاح » «اهل فساد قاتل جامعه »
🔅🌹 چکیده با تکمله « مقام اهل صلاح» « شرح دعای 20 صحیفه سجادیه جلسه 210» « وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَة» « » « » و … 1402.07.27 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌹🔅
🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹
🔅🌼 لزوم شناسایی اهل صلاح🌼🔅
🌻 اهل صلاح کیستند؟ باید اهل صلاح را شناسایی کنیم و معروفشان سازیم تا جامعه آباد شود!
🌻 معرفت اهل صلاح برابر با انزوای اهل فساد است!
🌻 اگر اهل صلاح فراموش شوند صلاح و مصلحت و خوشی جامعه فراموش میشود.
🌻 ظنه اهل صلاح به هر شخصی، به صلاح فرد و جامعه است. ظنه اهل صلاح از روی مصلحت و صلاح است.
🌻 ظنه اهل صلاح هشدار و آژیر خطر است، نشان مفسده غالب و آتش سوزان و درد مهلک است. ظنه اهل صلاح برای دفع نجات و رستگاری است.
🌻 ظنه اهل صلاح اعصاب درد جامعه است.
🌻 اگر ظنه اهل صلاح مخفی بماند عین ظلم محض است، چرا که بیتفاوتی در برابر خطر تهدید کننده است.
🌻 اگر بدن در برابر ویروس مخفی شده تب نکند بدن به شدت آلوده و نابود میگردد. ظنه اهل صلاح شبیه همان تب و درد هشدار دهنده است. اول از همه به خود شخص آنگاه اعلان عمومی برای ایمن سازی جامعه است.
🌻 ظنه اهل صلاح نشان مفسده در جان آدمی و جامعه است و ثقه اهل صلاح نشان مداوای مفسده و نشان آشکار سلامت جان و جامعه است.
🌻 تک میوه کرم خورده، کل سبد میوه را فاسد میکند.
🌻 افرادی که در جانشان کرم مفسدهای باشد باید مشخص و جدا شود تا جامعه به کرمخوردگی گرفتار نگردد.
🌻 باید از ظنه اهل صلاح استقبال کنیم تا رفع مفاسد شود و گرنه جامعه به مفاسد عفونی گرفتار می شود.
🌻 اهل صلاح رصدگر و اسکنگر و میکروسکپ و ماکروسکپ جامعه است.
🌻 اهل صلاح آئینه باطن نما هستند، با فراست مینگرند و مدبرانه می بینند، از نگاه به ظاهر، باطن را نیز مشاهده میکنند و با نگاه به امروز آینده را شهود میکنند.
🌻 با دعای: « وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَة» به واقع درمان درد خود را از خدا طلب میکنیم، تبدیل ظنه به ثقه تبدیل درد به درمان است، تبدیل فساد به صلاح است.
🌻 اخم و تخم اهل صلاح نشان و هشدار خطر است، مبادا علائم هشدار و خطر را خاموش و فراموش کنیم.
🌻 اهل صلاح از انبیاء و اولیاء و ائمه شروع و به عالمان عارف و صائنان نفس و شیعیان و افراد ثقه ختم میشوند.
🌻 صالحان دارای درجاتند، صالحان نیز صالحی دارند که صالح تمام عیارند، سید صالحانند.
🌻 آقا امام علی علیه السلام همانطوریکه امیر مومنان هستند، «صالح المومنین» نیز میباشند.
🌷🔅 التحريم : 4 إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ
🌻 اهل صلاح عصر حاضر، آدرس بهسوی سید صالحان عالم، حضرت مهدی عیله السلام میباشند، هر کس که از شناخت اهل صلاح جامعه عاجز باشد از شناخت سرور صالحان دوران عاجزتر خواهد بود.
🌻 اگر اهل صلاح شناخته نشوند اهل طالح و فاسد غالب جامعه خواهند شد و مشهور و وثوق جامعه خواهند بود و ملاک سنجش و اعتبار خواهند شد و جامعه را به سوی مفاسد هل خواهند داد.
🌻 اگر اهل فساد مشهور شوند فساد به شهرت و رونق خواهد رسید و جامعه رو به انحطاط و زوال سوق خواهد یافت و با معروفیت اهل صلاح، مکارم و اخلاق در جامعه رشد میرسد.
🌻 اگر اهل لهو و لعب به شهرت و اعتماد برسند جامعه نابود خواهد شد و معنویت از آن جامعه رحلت خواهد نمود. اعتماد به اهل فساد موجب اسارت قلوب و دماغ به ظلمت و تباهی خواهد بود.
🌻 باید اهل صلاح چنان مشهور جامعه شوند تا اهل فساد جرأت عرضاندامی نداشته باشند.
🌻 توجه به اهل صلاح انسان را به سوی صلاح سوق خواهد داد، و با تکثیر اهل صلاح جامعهای صالح خواهیم داشت.
🌻 جامعه همچون پیکر واحد است، جامعه نیز حیات و مرگ دارد.
🌷🔅 الأعراف : 34 وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ
🌷🔅 يونس : 49 قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ
🌻 اگر جامعه فاسد شود به مرگ معلقش نزدیک میشود، با حیات اهل صلاح جامعه، قدرت معنوی مییابد و حیاتش فروزانتر میگردد.
🌷🔅 هود : 117 وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ
🌻 تغییر افراد، تغییر جامعه است، فساد افراد، جامعه را تغییر میدهد و به نابودی میکشاند.
🌷🔅 الرعد : 11 لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ
🌻 ظلم بر مردم و ترک رسوم عمل خیر و کردار نیکو و کفران نعمت و ترک شکر، جامعه را به زوال تغییر میدهد.
🌷🔅 عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ الذُّنُوبُ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ الْبَغْيُ عَلَى النَّاسِ وَ الزَّوَالُ عَنِ الْعَادَةِ فِي الْخَيْرِ وَ اصْطِنَاعِ الْمَعْرُوفِ وَ كُفْرَانُ النِّعَمِ وَ تَرْكُ الشُّكْرِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم[14]
🌻 شکر نعمت بندگی و عبادت و ولایت در راس استوانه شکر قرار دارند؛ همچنین شکر نعمت علم بر دیگر نعمات اولویت دارد، آنگاه شکر نعمات متنوع الهی.
🌻 مبادا عاق علم شویم!
🔅🌼 هر انسانی هم شاه است هم رعیت🌼🔅
🌷🔅 وَ قَالَ ع أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ فَالْأَمِيرُ عَلَى النَّاسِ رَاعٍ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَ الرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ فَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِيَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ وَ الْعَبْدُ رَاعٍ عَلَى مَالِ سَيِّدِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُ أَلَا فَكُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه[15]
🌻 همزمان هر انسانی هم رئیس و هم مرئوس هستند، هم شاه و فرمانروا هستند هم رعیت، هم سلطان هستند هم مسئول و نوکر.
🌻 اگر امراء و فقهاء اهل صلاح شوند جهان آباد میشود، آنها مثل خورشید فروزاناند و جهان را روشن میسازند.
🌻 اگر امراء و فقهاء اهل صلاح شوند تاریخ دگرگون میشود.
🌷🔅 إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ تَغَيَّرَ الزَّمَان[16]
🌻 اگر قلب و مغز فاسد شود بدن به سرعت نابود میشود. اگر روح فاسد شود عالم اکبر انسان نابود میگردد.
🌻 اگر جای امام حق را باطل بگیرد جهان را به نابودی میکشاند.
🌷🔅 وَ قَالَ ص صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمْ قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ.[17]
🌻 با فساد امراء و فقهاء فاتحه جامعه خوانده است و بایستی با اخلاق و معنویات و عدالت وداع کنیم «علی الاسلام السلام» «انا لله و انا الیه راجعون»
🌻 امراء مثل خورشید و دیگران مثل شمعاند.
🔅🌼 توسعه اهل صلاح🌼🔅
🌻 اهل صلاح باید خود را تکثیر نمایند تا جامعه را معطر و پاک نموده و امت و جامعه پاک و صلاح شکل بگیرد.
🌻 اصلاح فردی مقدم بر تلاش در اصلاح جامعه است، دستمال تمیز، پاک کننده است دستمال آلوده بر آلودگی میافزاید.
🌻 تنها نور روشنگر است، ظلمت را جز تاریکی انتظاری نیست!
🌷🔅 مَنْ لَمْ يُصْلِحْ نَفْسَهُ لَمْ يُصْلِحْ غَيْرَهُ.[18]
🔅🌼 راز جاذبه اهل صلاح🌼🔅
🌻 علت کاریزما و جذبه و محبوب القلوبی و مغناطیس افراد خاص صالحیت آنهاست. آنها مثل آهنربایند.
🌻 اگر دل منکوس شود در تشخیص اهل صلاح به خطا میرود و اهل فساد را به جای اهل صلاح میگیرد. معاویه را به جای علی میگیرد.
🌻 خود را از حیث دارایی صلاح معاینه کنیم!
🌻 اگر کلام و طعام و خواب کم شود بر صلاح و شایستگی افزوده گردد.
🌷🔅 إِذَا أَرَادَ اللَّهُ صَلَاحَ عَبْدٍ أَلْهَمَهُ قِلَّةَ الْكَلَامِ وَ قِلَّةَ الطَّعَامِ وَ قِلَّةَ الْمَنَامِ.[19]
🌻 قرار گیری در زیر سایه و نور و حرارت اهل صلاح انسان را به شایستگی سوق میدهد.
🌻 رفاقت و رعایت احترام دانشمندان عقل آدمی را شکوفا میکند.
🌷🔅 وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع مُجَالَسَةُ الصَّالِحِينَ دَاعِيَةٌ إِلَى الصَّلَاحِ وَ آدَابُ الْعُلَمَاءِ زِيَادَةٌ فِي الْعَقْلِ وَ طَاعَةُ وُلَاةِ الْعَدْلِ تَمَامُ الْعِزِّ وَ اسْتِثْمَارُ الْمَالِ تَمَامُ الْمُرُوءَةِ وَ …[20]
🌻 از جمله جادههای بهسوی صلاح و شایستگی عبارتند از عقل، اطاعت الهی، قطع حب دنیا از دل، اشتغال به ذکر الهی، توکل، صدق، قناعت، جهاد بر نفس، ورع، قطع طمع دنیوی، بیاعتنایی به دنیا، دوری از آرزوهای دنیوی، مخالفت با هوای نفس، دوری از فرزندان دنیا(وابستگان به دنیا) و …
🌻 همه چیز را بایستی به ذکر الهی تبدیل نماییم، یاد الهی حین خوردن و آشامیدن و در ملذوذات و حظّیّات و کار و کوشش و هر عملی، توأم با نیت صادق و پاک و متعالی، آنها را ذکر و یاد الهی تبدیل و آثار این افعال نیز به ذکر و یاد الهی تبدیل میگردند. حتی خون و گوشت و فکر تولید شده و عرق جبین و تن و طپش و نفس تبدیل به ذکر خدا میشود.
🌻 حتی عمل دفع نیز با نیت خالصانه تبدیل به عملی عبادی شده و به منزلت ذکر ارتقاء مییابد. پاکی از فضولات به قصد پاکی و تقرب الی الله، زیبا و ممدوح و در حکم ذکر الهی است.
🌷🔅 بِالْعَقْلِ صَلَاحُ الْبَرِيَّةِ.[21]
🌷🔅 صَلَاحُ الْآخِرَةِ رَفْضُ الدُّنْيَا[22]
🌷🔅 طَاعَةُ اللَّهِ مِفْتَاحُ كُلِ سَدَادٍ وَ صَلَاحُ كُلِّ فَسَادٍ [وَ مَعَادٍ][23]
🌷🔅 أَصْلُ صَلَاحِ الْقَلْبِ اشْتِغَالُهُ بِذِكْرِ اللَّهِ.[24]
🌷🔅 صَلَاحُ الْعِبَادَةِ التَّوَكُّل
🌷🔅 الصِّدْقُ صَلَاحُ كُلِّ شَيْءٍ.
🌷🔅 أَعْوَنُ شَيْءٍ عَلَى صَلَاحِ النَّفْسِ الْقَنَاعَةُ.
🌷🔅 بِالْمُجَاهَدَةِ صَلَاحُ النَّفْسِ.
🌷🔅 ثَمَرَةُ الْوَرَعِ صَلَاحُ النَّفْسِ وَ الدِّينِ.
🌷🔅 سَبَبُ صَلَاحِ النَّفْسِ إِزَالَةُ الطَّمَعِ.
🌷🔅 سَبَبُ صَلَاحِ النَّفْسِ الْعُزُوفُ عَنْ (دَارِ) الدُّنْيَا.
🌷🔅 صَلَاحُ النَّفْسِ فِي مُفَارَقَةِ الْأَمَلِ.
🌷🔅 صَلَاحُ النَّفْسِ بِقِلَّةِ الطَّمَعِ.
🌷🔅 صَلَاحُ النَّفْسِ مُخَالَفَةُ الْهَوَى
🌷🔅 فِي اعْتِزَالِ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا جِمَاعُ الصَّلَاح
🌷🔅 صَلَاحُ الْعَمَلِ بِصَلَاحِ النِّيَّةِ.
🌷🔅 صَلَاحُ الْبَدَنِ الْحِمْيَةُ.
🌷🔅 صَلَاحُ الْعَيْشِ التَّدْبِيرُ.
🌷🔅 صَلَاحُ الرَّأْيِ هِدَايَةُ الْمُسْتَشِيرِ.
🌷🔅 صَلَاحُ الْوَرَعِ تَجَنُّبُ الرَّيْبِ.
🌷🔅 صَلَاحُ الرَّعِيَّةِ الْعَدْلُ.
🌷🔅 صَلَاحُ الْآخِرَةِ رَفْضُ الدُّنْيَا.[25]
🌷🔅 يوسف : 101 رَبِّ قَدْ آتَيْتَني مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَني مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ
🌷🔅 الشعراء : 83 رَبِّ هَبْ لي حُكْماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ
🌼 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌼
[1] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج8 ؛ ص35 كلينى، 8جلد، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[2] التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ؛ ؛ ص121 حسن بن على عليه السلام، مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409 ق.
[3] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج8 ؛ ص333 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[4] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص555 شريف الرضى، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.
[5] الأصول الستة عشر (ط – دار الحديث) ؛ ؛ ص151 عده اى از علماء، مؤسسة دار الحديث الثقافية – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1423ق / 1381ش.
[6] كتاب سليم بن قيس الهلالي ؛ ج2 ؛ ص593 هلالى، الهادى – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق.
[7] كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 799 هلالى، الهادى – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق.
[8] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص181 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[9] تفسير العياشي ؛ ج2 ؛ ص231 عياشى، المطبعة العلمية – تهران، چاپ: اول، 1380 ق.
[10] تحف العقول ؛ النص ؛ ص323 ابن شعبه حرانى، جامعه مدرسين – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
[11] تحف العقول ؛ النص ؛ ص324 ابن شعبه حرانى، حسن بن على، جامعه مدرسين – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
[12] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص248 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[13] ميراث حديث شيعه، ج 2، ص 35، ح 122
[14] معاني الأخبار ؛ النص ؛ ص270 ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم – قم، چاپ: اول، 1403 ق.
[15] مجموعة ورام ؛ ج1 ؛ ص6 ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى، مكتبه فقيه – قم، چاپ: اول، 1410 ق.
[16] تحف العقول ؛ النص ؛ ص86 ابن شعبه حرانى، حسن بن على، جامعه مدرسين – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
[17] تحف العقول ؛ النص ؛ ص50 ابن شعبه حرانى، حسن بن على، جامعه مدرسين – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
[18] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ؛ ص427 ليثى واسطى، دار الحديث – قم، چاپ: اول، 1376 ش.
[19] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ؛ ص132 ليثى واسطى، دار الحديث – قم، چاپ: اول، 1376 ش.
[20] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص20 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[21] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ؛ ص185 ليثى واسطى، دار الحديث – قم، چاپ: اول، 1376 ش.
[22] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ؛ ص140 تميمى آمدى، تبليغات – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.
[23] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ؛ ص182 تميمى آمدى، دفتر تبليغات – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.
[24] عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، 1جلد، دار الحديث – قم، چاپ: اول، 1376 ش.
[25] عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، 1جلد، دار الحديث – قم، چاپ: اول، 1376 ش.