🌸🔆🌿 « نگاه شایستگان» « نگاه با نور و نگاه نور»
🔅🌹 چکیده با تکمله « رأی و نگاه شایستگان» « شرح دعای 20 صحیفه سجادیه» « جلسه 212» « وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلَاحِ الثِّقَة» « » و … 1402.08.18 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903) 🌹🔅
🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹
🔅🌼 فراست مؤمن🌼🔅
🌷شایستگان فریب نمی خورند.
🌷مکر مکّاران شایستگان را فریب نمیدهد. نگاه نافذ شایستگان بر نیات مکاران نفوذ میکند.
🌷شایستگان شکارچی چابلوسانند!
🌷🔅 قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّالِثُ ع لِرَجُلٍ وَ قَدْ أَكْثَرَ مِنْ إِفْرَاطِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ أَقْبِلْ عَلَى شَأْنِكَ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَلَقِ يَهْجُمُ عَلَى الظِّنَّةِ وَ إِذَا حَلَلْتَ مِنْ أَخِيكَ فِي مَحَلِّ الثِّقَةِ فَاعْدِلْ عَنِ الْمَلَقِ إِلَى حُسْنِ النِّيَّةِ.[1]
🌷🔅 امام هادى عليه السلام خطاب به كسى كه در ستايش از ايشان زياده روى كرده بود، فرمود: از اين عمل بپرهيز و به كار خودت بپرداز، كه تملّق زياد سبب بدگمانى است و اگر اطمينان برادر مؤمنت از تو سلب شد، تملّق گويى را رها كن و حسن نيّت نشان ده.
🌷حضرات معصومین علیهم السلام نور خدا هستند، حقایق با نور قابل رویت است، شایستگان جهان با نور خدا به کشف حقایق میرسند، پس آنچه مشاهده میکنند بارقه حقیقت است، چابلوسی چابلوسان و فریب فریبکاران آنها را از کشف حقیقت باز نمیدارد.
🌷چابلوسی از جمله علائم بارز حیله و فریب و دروغ و سوء نیت است و موجب بدگمانی است.
🌷به راستی نور خدا چگونه با حق حقیقت ارتباط دارد؟! نور خدا چگونه حقیقت را میبیند، و یا اینکه برای نور نیازی به دیدن نیست! ارتباط نور با حقایق، فراتر از بینایی خواهد بود، چرا که نور به بینایی میرساند و خود نور فراتر از آن خواهد بود.
🌷برای تایید و رد صلاحیت افراد بایستی سراغ اهل صلاح را بگیریم، چرا که بهترین رصدگاه کشف حقایق و بیننده خفیات قلوب افرادند؛ یعنی با نور خدا به آنها ناظرند!
🌷اگر دیدگاه اهل صلاح حاکم بر جامعه شود، دیگر هیچ منافقی جرأت ورود به مراکز حساس جامعه را نخواهد یافت. چرا که رسوا خواهند شد.
🌷شیرین زبانی و چرب زبانی حجاب و مانع درک شایستگان نیست!
🌷مدح جاهلانه بدتر از هر ذمّی است.
🌷امام هادی علیه السلام خطاب به آن فرد چابلوس یادآوری مینمایند که بایستی هر شخص قد و قواره خود را در یابد و پا از حریم خود بیرون نگذارد.
🌷چابلوسی عامل حمله و شورش و همجوم بدگمانی است و نشان بارز سوء نیت چابلوس است.
🌷تعدیل چابلوسی فرار از مواضع بدگمانی است.
🌷🔅 وَ قَالَ ع لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِك[2]
🌷🔅 مولا امیر المومنین علیه السلام خطاب به کسی که در ثناء حضرت زیاده روی کرده بود(حضرت را به مقام الوهیت رسانده بود) فرمودند: من از آنچه میگویی پایینترم و از آنچه در جان خود داری بالاترم.
🌷در واقع معرفت شخص مذکور از خدای تبارک و تعالی و همچنین حجت خدا چنان پایین است گه اگر خدا را ثناء کند ثنائش پایینتر از ثناء بنده خدا خواهد بود، یعنی این شحص حضرت را به مقام الوهیت میرساند درحالیکه نسبت به معرفت الله جاهل محض است.
🌷شایستگان، مغز کلام را مشاهده میکنند روح کلام را در مییابند، ظاهر کلام افراد آنها را از باطن نیت آنها غافل نمیکند.
🔅🌼 مبادا به خیر خواهان بدگمان شویم🌼🔅
🌷🔅 قَدْ يَسْتَفِيدُ الظِّنَّةَ النَّاصِحُ.[3]
🌷🔅 گاهی نصیحت کننده، آنچه را که سود میبرد، فقط بدگمانی است.
🌷یعنی نصیحت کننده زیان میکند و متهم میشود. از حدیث مذکور دو برداشت متصور است، یا شخص نصیحتگر به ناشایستگی نصیحت میکند و متهم میشود و یا نصیحتشونده تحمل نصیحت را ندارد و ناصح را متهم میسازد.
🌷🔅 رُبَّمَا كَانَ الدَّوَاءُ دَاءً وَ الدَّاءُ دَوَاءً وَ رُبَّمَا نَصَحَ غَيْرُ النَّاصِحِ وَ غَشَّ الْمُسْتَنْصَح[4]
🌷🔅 چه بسا دارو درد، و درد درمان است. چه بسا خير خواهى كند آن کسیكه خير خواه نيست، و خيانت ورزد كسى كه از او نصيحت خواسته شده است.
🌷«نگاه و حال و احوال و رفتار و حرکات» شایستگان نصیحتگرند، بدون اینکه کلامی از حنجره آنها خارج شود.
🔅🌼 گمان مقرون به یقین🌼🔅
🌷گمان شایستگان مقرون به یقین است، گمان شایستگان برادر یقین است.
🌻🔅البقرة : 45 وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ
🌻🔅البقرة : 46 الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ
🌻🔅از صبر و نماز يارى جوييد؛ و اين كار، جز براى خاشعان، گران است.
🌻🔅آنها كسانى هستند كه گمان دارند(یقین دارند) که ديداركننده پروردگار خويشند، و به سوى او بازمىگردند.
🌷🔅 الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ يَعْنِي يُوقِنُونَ أَنَّهُمْ يُبْعَثُونَ وَ يُحْشَرُونَ وَ يُحَاسَبُونَ وَ يُجْزَوْنَ بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ فَالظَّنُّ هَاهُنَا الْيَقِينُ خَاصَّةً [5]
🌷🔅 امام علی (علیه السلام): کسانیکه گمان دارند که پروردگارشان را ملاقات خواهند نمود، یعنی، به برانگیختهشدن، محشورشدن، حسابرسی، جزا و عقابشدن خویش یقین دارند. پس ظنّ(گمان) در اینجا اختصاصا به معنای یقین است.
🌷🔅 علیّبنإبراهیم (رحمة الله علیه)- الظَّنَّ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَلَی وَجْهَیْنِ فَمِنْهُ ظَنُّ یَقِینٍ وَ مِنْهُ ظَنُّ شَکٍّ فَفِی هَذَا الْمَوْضِعِ الظَّنُّ یَقِینٌ.[6]
🌷🔅 علیبنابراهیم (رحمة الله علیه) «ظنّ» در کتاب خدا بر دو وجه است: یکی ظنّ به معنای یقین و دیگری ظنّ به معنای شک؛ منظور از «ظن» در این آیه، ظنّ یقین است.
🔅🌼 روح و جان یقین🌼🔅
🌷افق خاشعان و شایستگان به افق یقین حضرات نمیرسد، حضرات معصومین علیهم السلام محض یقیناند آنها تندیش یقین هستند، روح و جان یقیناند.
🌷🔅 اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِم[7]
🌷🔅 خداوندا، آرى زمين از كسى كه به حجّت خدا براى خدا قيام نمايد تهى نمىماند، قايمى آشكار و مشهور، يا ترسان و پنهان، تا دلايل الهى و بيّناتش باطل نگردد.
اينان چند نفرند، و كجايند؟ به خدا قسم عددشان اندك، و نزد خداوند از نظر منزلت بسيار بزرگند، خداوند دلايل و بيّناتش را به وجود آنان محافظت مىكند تا به افرادى شبيه خود بسپارند، و بذر آن را در دلهايشان كشت كنند. دانش با حقيقت بصيرت به آنان روى نموده، و با روح يقين در آميختهاند و آنچه را ناز پروردگان سخت گرفتهاند آسان يافتهاند، و به آنچه نادانان از آن وحشت كردهاند مأنوس شدهاند، و با بدنهايى كه ارواحشان به محلّ برتر آويخته همنشين دنيا شدهاند. اينان جانشين حق در زمين، و دعوت كنندگان به دين خدا هستند. آه آه كه چه مشتاق ديدار آنانم! اى كميل، اگر مىخواهى باز گرد
🌻🔅التكاثر : 3 كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ
🌻🔅التكاثر : 4 ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ
🌻🔅التكاثر : 5 كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ
🌻🔅التكاثر : 6 لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ
🌻🔅التكاثر : 7 ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ
🌻🔅التكاثر : 8 ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ
🌻🔅چنين نيست كه مىپنداريد، (آرى) بزودى خواهيد دانست
🌻🔅باز چنان نيست كه شما مىپنداريد؛ بزودى خواهيد دانست
🌻🔅چنان نيست كه شما خيال مىكنيد؛ اگر شما علم اليقين داشتيد قطعاً شما جهنّم را خواهيد ديد.
🌻🔅سپس آن را به عين اليقين خواهيد ديد.
🌻🔅سپس در آن روز از نعمتها بازپرسى خواهيد شد.
🌷 اهل خشوع در منطقه ظن، ظن قوی، ظن مقرون به یقین، ظن یقینی، شبیه علم الیقین، یا عین الیقن یا حق الیقین، قرار دارند، اما به روح الیقین نمیرسند.
🌷روح یقین، همان روحی است که یقین با آن زنده است، روح و جان یقین، همان حجت خدا در روی زمین است؛ اگر نباشد «یقین» میمیرد. هر یقینی در برابر «روح و جان یقین» گمانی بیش نیست. تنها زمانی که مرتبط با روح یقین شدیم به حقیقت محص خواهیم رسید.
🔅🌼 گمان مقرون به شک🌼🔅
🌷باور سطحینگران فقط خیالات واهی است.
🌻🔅البقرة : 78 وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ
🌻🔅و پارهاى از آنان عوامانى هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت آرزوها(خیالات واهی) نمىدانند؛ و تنها به پندارهايشان دل بستهاند.
🌷ظن مقرون به شک، انسان را اسیر خیالات واهی میکند و مانع رسیدن به حقیقت میشود.
🌷باید باور خود را معاینه کنیم تا به آفت باور خیالی مبتلا نشویم.
🌻🔅البقرة : 155 وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ
🌻🔅قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مىكنيم؛ و بشارت ده به استقامتكنندگان!
🌷کسانی که در عدل خدا دچار تردید میگردند از زمره افرادی هستند که باورهایشان از جنس خیالات واهی است. چنین افرادی از روی جهالت، ساحت قدسی را به بیعدالتی متهم میسازند.
🔅🌼 مؤمن با نور خدا نظاره میکند🌼🔅
🌷🔅 عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ يَا سُلَيْمَانُ اتَّقِ فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ فَسَكَتَ حَتَّى أَصَبْتُ خَلْوَةً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ سَمِعْتُكَ تَقُولُ اتَّقِ فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ يَا سُلَيْمَانُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِهِ وَ صَبَغَهُمْ فِي رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ وَ إِنَّمَا يَنْظُرُ بِذَلِكَ النُّورِ الَّذِي خُلِقَ مِنْهُ.[8]
🌷🔅 نزد امام كاظم عليه السلام بودم و ايشان فرمود : اى سليمان! بترس از فراست مؤمن؛ زيرا او با نور خدا مى نگرد من چيزى نگفتم تا اين كه خلوتى دست داد و عرض كردم: فدايت شوم، از شما شنيدم كه مى فرماييد: بترس از فراست مؤمن؛ زيرا او با نور خدا مى نگرد؟ فرمود: آرى، اى سليمان خداوند مؤمنان را از نور خود آفريد و آنان را در رحمت خود غوطه ور كرد و از آنان نسبت به ولايت ما پيمان گرفت و مؤمن برادر پدرى و مادرى مؤمن است پدرش نور است و مادرش رحمت و او با آن نورى كه از آن آفريده شده است، مى نگرد.
پدر مومن نور و مادرش رحمت است. مومن حاصل امتزاج نور و رحمت است.
🌷مقام پیامبر فراتر از مقام پدر و مادریت است چرا که در حکم جهان پدری و مادری است، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مدینه والدین اولین است. پدر اول، مولا علی امیر المومنین علیه السلام و مادر اولین مولات فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.
🌷علی علیه السلام همانطوریکه امیر مومنان هستند، پدر مومنان نیز هستند و فاطمه زهرا علیها السلام نیز مادر مومنانند.
🌷مومن با علی، امیر مومنان میبینند، یعنی با حجت خدا نظارهگر حقایقاند، البته مومن به معنای واقعی مومن، به عبارت کلیتر، حجج الهی دیدگان نظارهگر با فراست مومنان هستند.
🌷مومن با امامش می بیند و میشنود و سخن میگوید و احساس میکند.
🌷مومن متصل به عین الله النّاظره، اذن الله السّامعه، لسان الله النّاطقه و قلب الله الواعیه است، پس به معنای واقعی، بینا و شنوا و گویا و با احساس است، هر کسی بدون حجت خدا کور و کر و لال و مثل لاشه مرده است. شایستگان مومنان واقعی هستند.
🔅🌼 اهل صلاح اهل خلوت هستند🌼🔅
🌷🔅 الصَّالِحِ وَ السَّعِيدُ مَنْ وَجَدَ فِي نَفْسِهِ خَلْوَةً يَشْتَغِلُ بِهَا[9]
🌷🔅 امام صادق عليه السلام : صالح و خوشبخت، كسى است كه در جان خویش خلوت و فراغتى يابد و به كار اصلاح آن پردازد .
🌷مومن به خود مراجعه میکند تا نفس خود را محاسبه و محاکمه نماید و به تطییب و تزیین آن بپردازد. دل مومن باید خلوتگاه و حرم و مسجد و محراب مومن باشد،
🌷مومن در خلوتگاه دل با خدایش به خلوت محض میرسد.
🌷اگر دل به خلوت نرسد مزه حقیقت را در نخواهد یافت. لذت بندگی خدا تنها به خلوت دل قابل درک است. 🌷نماز شب با خلوت گاه دل به لذتگاه مومن تبدیل میگردد.
🌷فراسوی خلوت، رسیدن به مقامی والاست که قابل شرح و بیان نیست، خلوت مقدمه متن ملاقات است. خود مومن نیز بایستی از دل و جانش خالی شود تا متن ملاقات با حقیقت سرمدی به نهایت خویش برسد.
🌷لذت و شیرینی و زیبایی به واقع پله و حجابی است برای وصول حقیقت که میبایست از آنها نیز گذر نماییم تا به کمال مطلق دست یابیم.
🔅🌼 ته دیگ محفل انس🌼🔅
🌷برای حلّ مسائل و تکالیف علمی و عملی بندگی، پروردگار جهانیان نشانهها و راهنماییهای خاصی را در میز امتحان مخلوقاتش قرار داده، یعنی، «فرمول و دستور و سرمشق و قائده» حل مسائل و تکالیف بندگی را پیش روی ما گذاشته است.
🌷پروردگار عالمیان معلومات پایه حل مسائل را به ما یاد داده، فطرت مثل ابر رایانهای است که در جان هر انسانی به یکسان موجود است، با میزان بهرهمندی و فعالسازی آن درجات انسانها مشخص میگردد.
🌷در «نقطه صفر تکلیف» همه موجودات یکسان بودند و با کیفیت اختیاراتشان تغییرات را موجب شدند.
🌷در «نقطه صفر حرکت» توان تمام موجودات یکسان بوده، نحوه بهرهمندی از اختیار و انتخاب تفاوتها آشکار شد.
🌷«منِ» هر شخص در هر حرکت در حال تغییر ساختار است، «من» دارای وحدت متغییر است، «من» دارای وحدت تجدید پذیر است. «من» دارای یک کمّ و یک کیف است، کمّاش همان کیف آن است. در هر مقطع حرکتی و زمانی.
🌷«من» هویت واحدی دارد.
🌷زمان یک حس از مقطع حقیقت است.
🌷انسان دارای حقیقت علمی، مشیتی، ارادتی و تقدیری است، حقیقت علمی انسان مقدم بر هویتهای دیگر اوست.
🌷عمر انسان گستردگی جهان هستی است، عمر مادی انسان در برابر عمر جهانی انسان بسیار کوتاه است و عمر زمینی او کوتاهترین است، قضاوت در باره انسان و حال و احوال و ظلم و ظلمتهای زمین بدون نظر به کتاب عمر جهانی انسان قضاوتی ظالمانه است.
🌷«من» در تشبیه مثل خلبان و راننده و دوچرخه سوار است، حقیقت «من» پشت ملبوسات مختلف پنهان است.
🌷«من» کجاست؟ «من» به واقع باید در منطقه «علم» یا فراتر از آن باشد، زمان و مکان نیز برای «من» حکم لباس را دارد.
🌷نسیان از جمله موضوعات آزمونی انسان در جهان مادی است و مُکلّف است که خود را از محدودیت نسیان خارج نماید.
🌷قرائت فطرت به عبارتی بازخوانی فطرت، مرور و مطالعه مجدد فطرت از جمله وظایف دنیوی انسان است. 🌷بعد از قرائت مجدد فطرت، بایستی فطرت تفسیر گردد و از فطرت بعنوان مواد اولیه صنایع عظیم بندگی الهی بهرهبرداری شود.
🌷دنیا محل کامجویی نیست، انسان بخاطر لذتجویی در دنیا حضور ندارد، خدای علیم و حکیم دنیا را کلاسی برای انسان قرار داده است تا بعد از دانشآموختگی به مراتب بالاتر صعود نماید. پس نبایستی ثروت را امتیاز و فقر را مجازات در نظر بگیریم بلکه هر دو ابزار آزموناند.
🌷در عالم دنیا خدا اجازه لذت بردن افراطی برای هیچ کس را به خاطر امتیازاتش نداده است بلکه بایستی به قسط رفتار نموده و مساوات و مؤاسات را از یاد نبرد.
🌷انسان تا وجود خود را مطالعه نکند از حقیقت خود آگاه نخواهد شد و خود را نخواهد شناخت، حقیقت انسان همان کتابی است که بایستی قرائتش نماییم.
🌷خودکشی کننده به نوعی انصراف جاهلانه از مسابقه دنیوی است.
🌷خلود یعنی تداوم اراده الهی بر استمرار پدیده و موضوعی خاص است.
🌷هر چیز با خدا آغاز شده و خدای تعالی با هیچ چیز آغاز نشده است؛ اطلاق اولیت برای خالق اکبر، بخاطر نفی هر گونه ابتدا برای بیهمتای مطلق است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَه»
🌷هر اوّلی دارای آغاز است و پیشینه عدمی دارد، و الله اوّل بی ابتداست و بالاتر از آن است که به اولیت وصف شود.
🌷رابطه خالق و مخلوق از هر روابطی برتر و بالاتر است، فهم فرا ارتباط از هیچ جنسی نیست، فراتر از قرب است چرا که او بود در حالیکه هیچ چیز نبود و هر چیزی را آفرید و بعد از آفریدن، قرب و بُعد معنا یافت، در واقع خداوند حکیم و بینظیر «قرب و بُعد» را نیز آفرید تا حجابی میان او و مخلوقاتش باشد، حجاب به واقع صرف معلومات است برای ادراک بشر.
🌷حجاب رحمت، حجاب لذت، حجاب زیبایی، حجاب قرب، حجاب دوری، فقط جاده و راه هستند، باید از آن به مقصد اعلی گذر نمود.
🌷در این عصر که عصر جاهلیت مدرن است، شیاطین انسی علم را فدای دانشمندنماهای کافر مینمایند تا نام و یاد آنها غالب اذهان دانشجویان جهان باشد. دانشمندان ملحد را در راس نگه میدارند و به دانشمندان مومن اجازه ظهور و بروز نمیدهند.
🔅🌼 شک فطری🌼🔅
⁉️لطفا شک فطری را بیشتر توضیح دهید . اجرکم عندالله
☘️🔆 شک فطری شکی است که نسبت به فطریات صورت میپذیرد، فطرت همان حافظه ثابت و غیر قابل تبدیل و تغییری است که خالق هستی در نهاد هر موجودی آن را منقوش و منحوک نموده است، فطریات تنها مغفول واقع میشوند یعنی فرد نسبت به آن بیاعتنا میگردند و یا اینکه پردهای بر روی فطرت افکنده میشود که نتیجه فسق اسرافی است!
نقش پیامبران تنها برگرداندن افراد بسوی فطرت آنها بوده که در قالب تذکر صورت پذیرفته، توحید و پذیرش رسالت و ولایت و کتب آسمانی و ملائک از روی فطرت است که همان ایمان به آنهاست.
[1] بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج70 ؛ ص295 مجلسى، دار إحياء التراث العربي – بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
[2] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص482 شريف الرضى، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.
[3] عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ؛ ص365 ليثى واسطى، دار الحديث – قم، چاپ: اول، 1376 ش.
[4] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص402 شريف الرضى، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.
[5] التوحيد (للصدوق) ؛ ؛ ص267 ابن بابويه، جامعه مدرسين – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1398ق.
[6] البرهان في تفسير القرآن ؛ ج1 ؛ ص210 بحرانى، مؤسسه بعثه – قم، چاپ: اول، 1374 ش.
[7] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص497 شريف الرضى، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.
[8] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ؛ ج1 ؛ ص79 صفار، مكتبة آية الله المرعشي النجفي – ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق.
[9] كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط – القديمة) ؛ ج2 ؛ ص158 اربلى، بنى هاشمى – تبريز، چاپ: اول، 1381ق.