حقیقت چیست؟ (عصاره بحث «ما الحقیقه»)

203

🔆🌿🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻🌿🔆

جان حقیقت

🔆🌿🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻🌿🔆

 🍀كميل بن زياد رضوان اللّه عليه سأله عليه السّلام عن الحقيقة بقوله:

❓🔆ما الحقيقة؟

🌸🔆قال علیّ امیرالمومنین عليه السّلام: مالك و الحقيقة؟!

 🍀قال: أ و لست صاحب سرّك؟

🌸🔆قال: بلى، و لكن يرشح عليك ما يطفح منّى،

🍀 قال: أو مثلك يخيّب سائلا؟!

🌸🔆قال: الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير إشارة،

🍀قال: زدنى فيه بيانا،

🌸🔆قال: محو الموهوم مع صحو المعلوم،

🍀قال: زدني فيه بيانا،

🌸🔆قال: هتك الستر لغلبة السرّ

🍀قال: زدني فيه بيانا،

🔆قال: جذب الأحديّة بصفة التوحيد،

🍀 قال: زدني فيه بيانا

🌸🔆قال: نور يشرق من صبح الأزل فتلوح على هياكل آثاره،

🍀 قال: زدني فيه بيانا

🌸🔆قال: أطف السراج فقد طلع الصبح.

  بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

مقدمه ورود به بحث

⁉️سوال یک: بنظرتان چرا حضرت در برابر پرسش جناب کمیل عبارت «ما لک و الحقیقه» را بکار بردند؟(تو را به حقیقت چه کار؟)

⁉️سوال دو: اگر شما جای کمیل بودید مرادتون از حقیقت چه بود؟

⁉️سوال سوم:  کمیل شناسی از منظر اینکه صاحب سرّ حضرت هستند!

⁉️سوال چهارم: مراد از سرّ و صاحب سرّ و مقام منبع سرّ(در واقع سوال چهارم خودش سه سوال است)

⁉️سوال پنجم: رابطه ای میان حفظ مرزهای زمینی و حفظ اسرار آسمانی و فراآسمانی وجود دارد!

⁉️سوال ششم: چرا مولا کمیل را توبیخ میکند(خطبه61نهج)  این عملکرد کمیل را با صاحب سرّ بودن ایشان چگونه ارزیابی میکنید

⁉️سوال هفتم: چگونه میتوان به صاحب سرّ اهل بیت علیهم السلام تبدیل شویم و ظرفیت خود را برای پذیرش اسرار حضراتشان افزایش دهیم!

⁉️سوال هشتم: روش های عملی برای تطهیر و تمهید و تجهیز دل چیست؟

⁉️سوال نهم: در زمان غیبت چگونه میتوان به صاحب سرّ امام زمان علیه السلام تبدیل شد؟

⁉️سوال دهم: چگونه از ریزه خواری سرّ به تمام خواری سرّ میتوان دست یافت؟

⁉️سوال یازدهم: ترجمه پیشنهادی شما برای عبارت «بلى، و لكن يرشح عليك ما يطفح منّى» چیست؟

⁉️سوال دوازدهم: مراد از لبریز شدن مولا، یا لبریز شدن ظرف جان مولا چه میتواند باش

🍀 قال: أو مثلك يخيّب سائلا؟!

کمیل: آیا امکان دارد مثل توئی سائل  را ناامید کند؟

⁉️سوال سیزدهم: راز امتناع مولا از پاسخگویی چه میتواند باشد؟

⁉️سوال چهاردهم: این امتناع با این سخن حضرت چگونه میتواند سازگاری داشته باشد:

🌷أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا

⁉️سوال پانزدهم: در نجف اشرف از مولا چه سوالی پرسیدین؟

⁉️سوال شانزدهم: از حقیقت نوردی خود 7 نکته طلایی میهمانمان کنید؟

پیش مقدمه

به حقیقت، حقیقت چیست؟

  • از یک منظر حضرت اشاره به حقیقتی دارند که در جان مبارکشان مستور است.
  • رابطه علم با حقیقت چیست؟
  • توجه نماییم که «علم» همه چیز و کس را با تمام اجزاء و اقسامش در بر گرفته
  • به نحوه ارتباطات با علم توجه نماییم، ما با علم و علم با ما، علم محیط بر محاط!
  • محاط چه کند تا از محیط تغذیه کند؟ اگر به تمام تغذیه کند، حاصل چه میشود؟!
  • ذوب در علم یا علم ذوب در موضوع و یا هر دو حالت ممکن؟
  • شکرعلمی از جمله رموزات تغذیه علمی است!
  • بیشک هر چه شایستگی ها بالا رود بهره علمی افزایش پیدا میکند.
  • ظرف علم  با کسب علم توسعه مییابد.
  • بیشتر مواقع سراب علم مانع وصول علم است!
  • بایستی شبه علوم را شناخت و از آنها گریخت!

🔆سوالی که پیش میاید «حقیقت هر شیء و خود حقیقت» است؛ آیا این دو جدا از هم هستند یا یکی میباشند؟

نظر غالب چنین بنظر میرسد که اشیاء جهان هستی تاویلی دارند وقتی به اول آن برسیم به مرکز وحدت اشیاء خواهیم رسید. آن مرکز حقیقت اشیاست اما خود حقیقت فراسوی آن قرار دارد؛ یک قدم دیگر ما را به آن خواهد رساند، هر چند که انطباق حقیقت اشیاء با خود حقیقت میتواند منطبق باشد.

🔆  بدون غطاء دیدن و درک کردن، این مقام  همان حقیقتی که  است که در جستجوی آنیم، اما مسئله مهم تر ملاحظه گری است که بدون پرده با حقیقت مواجه میشود، عین الله که با حقیقت ملازم است و دیگرانی که نیازمند بصیرت اند، و چه بسا که با پرده و بی پرده برای او یکسان است. پس میان «عین الله» و کم بینا و نابینا و بی بینا تفاوت هاست.

🔆.وصول حقیقت قبل از موت آرزوی نیک آمالان است

🔆آری هدف خلقت وصول حقیقت بندگی است!

☘️ در هیچ فراز حدیث از خدا به حقیقت یاد نشده، وقتی سخن از چیستی حقیقت میشود(ما الحقيقة؟) مسلما مراد خدا نیست، چرا که خدا چیستی پذیر نیست!

🌷🔅«الحق» از اسماء حسنای الهی است، ( هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ ) و میدانیم اسم غیر از ذات است، (ً وَ الِاسْمُ غَيْرُ الْمُسَمَّى‏) به واقع اسم علامت و نشانه توجه بسوی خداست، در برابر ذات حضرت حق، صفت نیز حکم اسم برای ذات حق دارد،

🔆🌸( إِنَّ الْأَسْمَاءَ صِفَاتٌ وَصَفَ بِهَا نَفْسَه‏)

 🔆🌸(هُوَ اللَّهُ الْقَدِيمُ الَّذِي لَمْ يَزَلْ وَ الْأَسْمَاءُ وَ الصِّفَاتُ مَخْلُوقَاتٌ وَ الْمَعَانِي وَ الْمَعْنِيُّ بِهَا هُوَ اللَّهُ الَّذِي…‏)

🌷🔅الله اکبر، الله بزرگتر از آن است که به وصف آید، الله بزرگتر از آن است که به هر صفتی از جمله صفت حق وصف گردد بلکه حق از اوست و او برتر از حق و حقیقت است!

☘️اما سوال کمیل  سوال از  اسم حق حضرت الله نیست، هر چند که میتوانیم میان حقیقت مورد بحث با اسم حق حضرت الله ارتباط ایجاد نماییم.

این حقیقت کدامین شکل حقیقت است؟

🔆حقیقت و راه بسوی حقیقت و یا جان حقیقت و کهف حقیقت، بایستی به تفکیک بررسی شوند، علی الخصوص اگر الحق را که از نامهای نیکوی خداست!

🔆اگر حقیقت خود خدا باشد پرسش از آن نادرست است، حقیقت را ذات خدا پنداشتن مساوی است با نادانستنی بودن حقیقت. اگر به فرض محال حقیقت همان ذات حق باشد در این شرایط میبایست تنها از آثار و نشانه های حقیقت سوال شود نه خود حقیقت، با توجه به اینکه مولا در ضمن روایت، حقیقت را شرح میدهند پس حقیقت ذات الله نیست، نفس حقیقت، آیت خاص حضرت حق تعالی است.‌

🔆میتوان با این توصیفات به شیوه خاص مولا در علم آموزی دست یافت، مولا امیرالمومنین علیه السلام امام سرّ الاسرار است همه افعال و رفتار و امتناع و پاسخهایش  امواج همان اسرار است؛ مولا همان سخت افزار سرّ الاسراری است که شیعیان شایسته اش را به شیوه خاص خودشان به علوم جدید راه اندازی اش مینمایند.

او حقیقت حقایق است با حق وصف نشود

🔆توصیف الله با حقیقت، وصف ذات حق نیست! چرا که ذات حق غیر قابل وصف است، این همان معنای الله اکبر است!

اینکه میگوییم «الله همان حقیقتی است که …» در واقع صفات خدا را بیان میکنیم و مراد از صفات همان کرامات عظیمه ای است که رابط میان ذات الله با خلایق است! و این صفات همان اختصاصات خاص خدای بی همتاست.

🔆این توصیفات تا مرز اخلاص در توحید کاربرد دارد در کمال اخلاص توحیدی اقرار به عجز در وصف پروردگار متعال، کمال وصف پروردگار متعال است.

🔆حقیقت مثل نوری است که صاحب این حقیقت خداست اما خود آن حقیقت نبوده بلکه برتر و بالاتر از آن است!

🔆به بیان دیگر ریشه هر چیز به خدا بر میگردد هر چیزی را خدا آغاز نموده اما خود خدا آغاز کننده هر آغاز و خود بی نیاز از آغاز است.

🔆خدا زیباست اما خود زیبایی نیست بلکه بالاتر از زیبایی است چرا که آغاز گر زیبایی است.

🔆حقیقت در برابر باطل معنا مییابد در حالیکه خداوند یکتا نه ندّی دارد و نه ضدّی.

🔆حقیقت قابل شرح است اما خدا را نتوان شرح نمود…

🔆المائدة : 83   وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدينَ

«مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ» آنچه از حق شناختند، پس حق و حقیقت شناختنی است اما الله نه شناختنی و نه دانستنی است، فراتر از آن است…

🌷قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع تَكَلَّمُوا  فِي خَلْقِ اللَّهِ وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ فَإِنَّ الْكَلَامَ فِي اللَّهِ لَا يَزْدَادُ صَاحِبَهُ إِلَّا تَحَيُّراً.

🌷فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى عَنْ حَرِيزٍ تَكَلَّمُوا فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِي ذَاتِ اللَّهِ‏

🌷 قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏  فَإِذَا انْتَهَى الْكَلَامُ إِلَى اللَّهِ فَأَمْسِكُوا.

ذات نشان اوست

  • کنه و ذات نیز در مقام وصف نشان اوست نه خود بی مثال او
  • تمام تلاش خداجویان برای رسیدن به حقیقت اسماء و صفات اوست

🌷 وَ أَسْمَاؤُهُ تَعْبِيرٌ وَ أَفْعَالُهُ تَفْهِيمٌ وَ ذَاتُهُ حَقِيقَةٌ وَ كُنْهُهُ تَفْرِيقٌ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ غُبُورُهُ تَحْدِيدٌ لِمَا سِوَاهُ‏  فَقَدْ جَهِلَ اللَّهَ مَنِ اسْتَوْصَفَهُ وَ قَدْ تَعَدَّاهُ مَنِ اشْتَمَلَه‏

🌷 وَ حَقِيقَةُ الْإِلَهِيَّةِ إِذْ لَا مَأْلُوه‏

🌷 جِئْتُ إِلَى الرِّضَا ع أَسْأَلُهُ عَنِ التَّوْحِيدِ فَأَمْلَى عَلَيَّ

 الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ الْأَشْيَاءِ إِنْشَاءً وَ مُبْتَدِعِهَا ابْتِدَاءً بِقُدْرَتِهِ وَ حِكْمَتِهِ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَيَبْطُلَ الِاخْتِرَاعُ وَ لَا لِعِلَّةٍ فَلَا يَصِحَّ الِابْتِدَاعُ خَلَقَ مَا شَاءَ كَيْفَ شَاءَ مُتَوَحِّداً بِذَلِكَ لِإِظْهَارِ حِكْمَتِهِ وَ حَقِيقَةِ رُبُوبِيَّتِهِ لَا تَضْبِطُهُ الْعُقُولُ وَ لَا تَبْلُغُهُ الْأَوْهَامُ وَ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ لَا يُحِيطُ بِهِ مِقْدَارٌ عَجَزَتْ دُونَهُ الْعِبَارَةُ وَ كَلَّتْ دُونَهُ الْأَبْصَارُ وَ ضَلَّ فِيهِ تَصَارِيفُ الصِّفَاتِ احْتَجَبَ بِغَيْرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اسْتَتَرَ بِغَيْرِ سِتْرٍ مَسْتُورٍ عُرِفَ بِغَيْرِ رُؤْيَةٍ وَ وُصِفَ بِغَيْرِ صُورَةٍ وَ نُعِتَ بِغَيْرِ جِسْمٍ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‏ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ‏.

حقیقت با اسماء و صفات چه قوم و خویشی دارد؟

  • حقیقت با این بیان از اسماء و صفات هم پیش تر است؟!!!
  • اگر حقیقت را نور بگیریم؟ پس نور چیست؟ یا که نور تنها پیک حقیقت است؟
  • آیا حقیقت همان مبدا المبادی است؟
  • آیا حقیقت دارای قطرات است؟ یا که وحید است؟ یا که جمع وحید است؟
  • حقیقت، آیا همان خلوص ادراک است؟
  • آیا حقیقت همان اتصال علمی بی هیچ عایق جهلی و شکی است؟

آیا حقیقت با ذات حق یکی است، آیا این همان وحدت وجود است؟
🌷🔅خدای واحد و  احد و صمد با هیچ کس و چیز، هیچ اشتراکی ندارد،

🌷🔅وحدتش، یگانگی اش منحصر به ذات بی مثالش بوده و هست، وحدت وجود به آن شکلی که نقل محافل فلسفی است ذات بی شبه و  نظیر را از وحدت  ساقط میکند، وجود در برابر ذات غیر قابل وصف او وجهه ای جز وجود ندارد، وجود با او وجود است، ذات اکبر او با هیچ صفتی قابل وصف نیست هر چند این صفت وجود باشد! ذات او فراتر از وجود است، هر چند که فهم و عقل ما کشش فراتر از وجود را نداشته باشد! حتی کاربرد کلمه ذات در مورد الله بی همتا از روی ناچاری است!

راهنمای سفر به جان حقیقت

  • راز!  اندیشه با مغز هستی بهترین ابزار وصول حقیقت است!
  • گذر به فرا وجود برای درک حقیقت لازمه درک حقیقت است.
  • درک حقیقت منوط به خلاصی از محدودیت های انسانی و فرا انسانی است.
  • وصل به حقیقت بجای رصد آن، تنها با کاستن فاصله میان ما و حقیقت است.
  • تحقق حقیقت با حقیقت موضوع بحث را پیچیده تر میکند چرا که ما در شرح خود حقیقتیم، تجلیات حقیقت در برابر زایش حقیقت، از وحدت حقیقت بهتر میتواند دفاع کند.
  • حقیقت،  نور محیط بر زمان و مکان است.
  • حقیقت، قدرت محرکه و مُسکّن و فعالگر هر چیزی است!
  • عجز عالم در برابر عظمت حقیقت و ذات حضرات معصومین علیهم السلام، ارتباط تنگاتنگ میان حقیقت و حضرات را اثبات میکند!
  • تقسیم حقیقت به حقیقت ذهنی و حقیقت خارجی علاوه بر اینکه حقیقت را محدود به ظرف میکند بلکه آن را از وحدت میاندازد شاید بکار بردن نمایش حقیقت در ذهن و خارج از ذهن مطلوبتر باشد!
  • حقیقت کذبی نداریم اما میتوانیم حقیقت پنداری کذب را بکار ببریم
  • واقعیت در واقع پنداری از حقیقت است
  • عشق سوخت وصول حقیقت است
  • خدا،  نه در چیز، نه  بر چیز، نه قرین چیزی، نه بعید از چیزی است، خدا فراتر از حقیقت و برتر و والاتر از آن است که زور حقیقت به وصف دات بی مثالش برسد!

حقیقتِ حقیقت چیست؟

  • حقیقت فارغ از زمان و مکان است
  • ارتباط با حقیقت، رمز اسرار است
  • کشف راههای شناحت حقیقت و فرار از بیراهه ها و موانع خود ساخته و دیگر ساخته، رمز وصول حقیقت است.
  • حقیقت را اگر نشان اعلای فوق نشان ذات بیکران بگیریم شاید مناسبتر باشد، چرا که حقیقت قابل وصول است اما ذات حق، نه!
  • همه صیاد حقیقت اند چه بدانند چه ندانند!
  • واقعیات در برابر حقیقت استعمال میشود. اما وهمیات در برابر غیر حقیقت کاربرد دارد. در بیشتر گفتمان های فلسفی «وهم را با واقع» برابر میگیرند که موجب انحراف جویندگان حقیقت از مسیر حقیقت جویی میگردد!
  • واقعیت همان نشان حقیقت است،  راهنمای بسوی حقیقت است، آدرسی از حقیقت…
  • اما وهمیات، پندارهایی از حقیقت است که هیچ  مناسبتی با حقیقت ندارد… ساخته و پرداخته ذهن آدمی است اما واقعیات پرتوهای رسیده از خورشید حقیقت میباشد.
  • حقیقت نشان اعلای ذات کبریایی است وقتی به حقیقت رسیدیم یعنی به رویشگاه و تجلیگاه خود رسیده ایم به هنرگاه الهی،  تازه این مقصد نخستین حقیقت است.
  • رسیدن به نیستی بدون تعارف فلسفی و گفتاری یعنی نیست شدن، کسی که نیست چگونه به حقیقت میرسد،
  • اگر مراد از نیستی را در این مقام گذشتن از هرگونه محدودیت و قیود بگیریم پذیرفتنی تر است!

ظروف درک حقیقت

کمیل همچون ظرفی بوده که تحمل دریافت رموزات جان مولا را  داشته- البته در سطحی خاص و محدود-

البته جناب سلمان و ابوذر و مقداد و بعضی از بزرگان نیز از صاحبان سرّ حضرت بودند البته هر کدام سطح و دامنه خاص خود را داشتند همچون اقماری که پرتوهایی از اسرار حضرت را از خود انعکاس میدادند!

ما لک و ما الحقیقه

مقدمه ورود به بحث

تذکر:

  • حقیقت: ریشه رشه، سرچشمه، اول اول، صرف، بحت،
  • وقتی سخن از کجایی حقیقت میشود همان حقیقت از وحدت ساقط میشود
  • حقیقتی که به تجربه رسیده باشد دیگر لزومی به وصول نخواهد داشت.
  • مسیرهای بصورت حقیقت غیر از خود حقیقت اند!
  • طلب خالصانه لازمه دستیابی به حقیقت است
  • مغز مقام وصول حقیقت، تقواست!
  •  

🍀چرا حضرت به کمیل میفرماید تو را به حقیقت چه کار؟

🍀قال: أ و لست صاحب سرّك؟

کمیل در نهج البلاغه

☘️کمیل در سال ۳۹ هجری فرماندار علی بن ابی‌طالب علیه السلام در شهر هیت بوده، از جمله اتفاقات آن دوران نامه علی علیه السلام به کمیل پیرامون آنچه در زمان این فرماندار اتفاق افتاد. هنگامی که کمیل خبردار شد که یاران معاویه به فرماندهی سفیان بن عوف قصد یورش به هیت را دارند، به خیال اینکه آن‌ها در قرقیسا هستند، بدون اجازه امیرالمومنین علیه السلام پنجاه نیروی مسلح را برای دفاع در شهر گذاشت و خود و یارانش به‌سوی آنجا حرکت کرد، سپاهیان معاویه از فرصت استفاده و به هیت حمله کردند. علی علیه السلام در نامه‌ای او را به‌خاطر این کار سرزنش کرد. این نامه با شماره ۶۱ در نهج‌البلاغه آمده‌است.

🌸🔆أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ تَضْيِيعَ الْمَرْءِ مَا وُلِّيَ وَ تَكَلُّفَهُ مَا كُفِيَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْيٌ مُتَبَّرٌ وَ إِنَّ تَعَاطِيَكَ الْغَارَةَ عَلَى أَهْلِ قِرْقِيسِيَا وَ تَعْطِيلَكَ مَسَالِحَكَ الَّتِي وَلَّيْنَاكَ لَيْسَ [لَهَا] بِهَا مَنْ يَمْنَعُهَا وَ لَا يَرُدُّ الْجَيْشَ عَنْهَا لَرَأْيٌ شَعَاعٌ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِكَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ غَيْرَ شَدِيدِ الْمَنْكِبِ وَ لَا مَهِيبِ الْجَانِبِ‏ وَ لَا سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لَا كَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْكَةً وَ لَا مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِيرِه‏

                        نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 450

☘️🔆 از نامه‏هاى آن حضرت است به كميل به زياد نخعى، به وقتى كه عامل او در هيت بود، او را به علت واگذاشتن دشمن كه از منطقه او گذشته و براى تاراج مسلمانان رفته‏اند توبيخ مى‏كند

اما بعد، ضايع نمودن آدمى آنچه را بر عهده‏اش نهاده‏اند، و بر دوش كشيدن زحمت كارى كه به ديگرى واگذار شده، ناتوانى آشكار، و نظريه‏اى هلاك كننده است. تاخت و تازت به اهل‏ قرقيسيا، و واگذارى مرزهايى كه تو را بر آنها حكومت داده‏ايم و كسى نيست كه آنها را حفظ كند و سپاه دشمن را از آنها برگرداند فكرى است نادرست. براى دشمنانت كه خواهان غارت دوستانت بودند پل شده‏اى، نه تو را بازوى توانايى است، و نه دشمن را از ناحيه تو ترسى، نه مرزى را بستى و نه شوكت دشمن را شكستى، و نه حاكمى بودى كه به درد اهل شهرش بخورد، و نه مى‏توانى از امير خود كارى را كفايت كنى. و السلام‏

                        نهج البلاغه / ترجمه انصاريان، ص: 718

مدیریت رابطه ماموم با امام

☘️رابطه ای خاص میان حفظ مرزهای زمینی و حفظ اسرار آسمانی و فراآسمانی وجود دارد!

☘️ماموم نبایستی لحظه ای بدون امام زمان خود عملی انجام دهد ماموم در قطب مغناطیسی امام خویش بوده و تمام حرکاتش متاثر از او خواهد بود در لحظه عمل چه به حال حضور امام و چه به زمان غیبت امام ارتباط باطنی با امام میبایست چنان متصل و مرتبط با او باشد که عوالم امام در جان ماموم به ظهور برسد!

☘️رابط میان امام و ماموم خداست، یاد پیوسته خدا رمز این ارتباط خواهد بود چرا که امام وسیله الهی است.

☘️ ماموم میبایست پیوسته از خدا برای بهره مندی از معدن جان امامش استمداد جوید. ماموم امام را بعنون احسن نعمت الهی تلقی و از برای بهره مندی از آن پیوسته خدایش را بخواند.

☘️چنین نیست که علمی که از جانب ولایت بعنوان سرّی از اسرار دریافت میشود، مخفی و مکتوم بماند بلکه بطور شایسته بدون افشای آن از منافع آن، خلق خدا را بهره مند ساخت، مثل قلمی که بدون اظهار آن، آثار آن قلم به خلق خدا عرضه میگردد و یا مثل نیروگاه اتمی که بدون افشای طریق استخراج نیروی اتمی از روشنایی و انرژی آن خلق خدا را منتفع ساخت!

☘️علمی که از خورشید علم اخذ میشود بایستی مثل ماه تابان در مدار جاذبه همان خورشید تابیده شود!

☘️ظاهر، عنوان باطن ماست عملکرد ظاهری ما گواه عملکرد باطنی ماست،

☘️بجای اینکه نفت ریخته شود با فانوسی همان نفت را به نور تبدیل و دید خلایق به آن روشن و راهشان پرتور و درخشان شود. بجای سوزاندن چوب اگر در نیروگاه انرژی آن بطول کامل استحصال شود سالهای سال مثل ستاره بر جهان هستی خواهد تابید.

صاحب سرّ از کلام مبارک امام

🌷وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ ع لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ

🔆🌸 يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ‏ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيق‏

                        نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 495

☘️از سخنان آن حضرت است به كميل بن زياد نخعى كميل بن زياد گفت: امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام دستم را گرفت و به صحرا برد، چون به آنجا رسيد آهى كشيد چون آه اندوهناك، سپس فرمود:

🔆🌸اى كميل، اين دلها ظرفهاست، و بهترين آنها نگاه‏دارنده‏ترين آنهاست، پس آنچه را برايت مى‏گويم حفظ كن.

مردم سه گروهند: دانشمند ربّانى، دانشجوى بر راه نجات، و مگسانى ناتوان كه به دنبال هر صدايى مى‏روند، و با هر بادى حركت مى‏كنند، به نور دانش روشنى نيافته، و به ركنى محكم پناه نبرده‏اند.

صاحب سرّ همان عالم ربانی است!

🌷 إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَى [أُصِيبُ‏] أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ- أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْ‏ءٍ أَقْرَبُ شَيْ‏ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيه‏

                        نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 497

🌸در ادامه سخن حضرت به جناب کمیل: …بدان كه در اينجا دانش فراوانى است- اشاره به سينه ‏اش فرموده- اگر براى آن افراد شايسته ‏اى مى‏يافتم انتقال مى‏دادم! آرى شخص تيز فهمى را براى اين علوم مى‏يابم ولى از او بر آن ايمن نيستم، ابزار دين را براى دنيا به كار مى‏گيرد، و با نعمت‏هاى خداوند بر بندگانش، و به حجت‏هاى حق بر اوليائش بزرگى مى‏فروشد، يا كسى را مى‏يابم كه پيرو حاملان حق است و او را در اطراف‏ و جوانب آن بصيرتى نيست، به اولين شبهه‏ اى كه عارضش مى‏گردد آتش شك در دلش افروخته مى‏شود.

بدان كه نه اين را اهليّت است نه آن را. يا كسى را مى‏يابم كه حريص به لذت شده، و به آسانى مطيع شهوت گشته. يا كسى كه شيفته جمع كردن مال و انباشتن آن است، اين دو نفر به هيچ وجه رعايت كننده دين نيستند، نزديكترين موجود از نظر شباهت به اين دو طايفه چهارپايان رها شده در علفزارند. علم با مرگ حاملانش به اين صورت مى‏ميرد.

نهج البلاغه / ترجمه انصاريان، ص: 794

رموز «صاحب سیر» اهل بیت علیهم السلام

🌸🔆توجه ویژه به قلب، از حیث تزکیه و تحلیه و توسعه و تحفظه

🌸🔆نام نویسی در کلاس علوم ربانیّ

🌸🔆حرکت عارجانه در هر لحظه، کمیل باید از کمیل بودن صعود و عروج کند، عدم رضایت به سکون

🌸🔆 توشه از منبع تغذیه ربانی و مقیم دائمی آن شدن

🌸🔆معرفت جلی نسبت به معادن علوم ربانی و کسب تخصص لازم در بهره مندی عالی و ویژه از اسبان علم و معرفت

و …

☘️اهل بیت علیهم السلام و در این زمان امام عصر عج منظر دلهای مطمئن برای سرّ الله است!

☘️معاینه و محاسبه نفس و دل و نیت لازمه رسیدن به علوم ربانی است!

☘️معادن علم و سرّ الهی در جستجوی قلوب آماده و آرام و ناب هستند!

☘️چه بسا چاه آبی پذیراتر و شایسته تر از قلوب آدمیان است!!!

☘️مولای زمین و آسمان قلوب شیعیانش را به اذن الله نظاره گر است تا حامل اسرار الهی نماید

🌷🔆هر چه از جان مولا بجوشد سرّی از اسرار خفیه الهی است،  منتها درک ناظران نسبت به درک آن متفاوت است.

🌷🔆 هر آنچه را که شخص بصیر از جمال و کلام مولا در مییابد متفاوت از دیگران خواهد بود، فراست ایمانی و تقوایی و درجات درک و فهم و بینش را تعیین میکند.

نفوذ بینش بصیر نسبت به کلام و اسرار مولا حال و هوای خاصی دارد!

خود کلام مولا:

وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُه‏

🔆مربی خودش دریای خروشان و پرمواج و عظیم است، پس در این بحر فوق بحر غرق شدن معنا ندارد.

🔆هر که صاحب سرّ شود چون قطره ای باشد و در برابر پهنای عظیم دریای اسرار واقع شود باید که از این فرصت برای غرق شدن  بهره جوید . قطره غرق دریا نشود صاحب کل اسرار نشود.

چرا چاه آب رازگاه حضرت بود

⁉️چرا‌مولا‌امیر‌المومنین‌(ع)‌علوم واسرار‌الهی‌‌به‌چاه‌‌آب‌فرمودند؟ مثلاً‌می‌توانستند‌به‌کوه‌،صخره درخت،دره،تپه،رودخانه،آسمان و…بفرمایند ودیگر‌اینکه‌آیا‌‌این‌حرکت‌حضرت نوعی‌تلنگر‌به‌مومنین‌بودویا خواص‌دیگری‌داشت‌واگر‌داشت آن‌خواص‌چه‌بود؟

🌸🔆با نظر دقیق و ظریف در عجایب افعال مولا امیرالمومنین علیه السلام استنباط بر اینستکه:

☘️چاه آب، تنها یک نرم افزار از «اسرار افزار» جان حضرتشان بودند، البته هر چاه آبی لایق چنین موهبتی نبوده؛ ستارگان آسمان و درختان پاک و پرندگان عاشق و کوه و دشت های مشتاق و هر پاک نهاد عاشق از جمادات و نباتات و حیوانات، از جمله نرم افزارهای علم و اسرار مولا میتوانند باشند، از جمله نرم افزارها و خزائن اسرار مولا، قلوب مطمئن شیعیان صدیق آن حضرت میباشند که به جان اسرار حضرتش متصل و مرتبط بوده و در تغذیه پیوسته قرار دارند، شیعیانی…

☘️بارش اسرار و عجایب و غرایب مولا از جان متلاطم حضرتشان   محدود به چاه آب نبوده،

☘️چاه حقیقی اسرار مولا، سینه های پاک و عاشقی است که تشنه حب اویند  و  عطش فتق پیله محاطشان را دارند، پیله ای  که در میدان جذب شدید  محیط خزینه علم قرار دارد.

☘️به واقع قلوب مومنین پیوند دائمی با جان مولایشان را دارند جانی که بحر عظیم و مواج علم است! قلوب پاک مومنین علم نوش جان مولایشان هستند!

پرورش دل برای علم

🌹🔆دل آدمی از یک منظر شبیه خزینه الهی از زاویه دیگر مثل بیت الهی و از نگاه دیگر فانوس ربّانی است!

☘️پس این دل مختص پروردگار متعال است!

☘️پس بایستی به خود یادآوری کنیم که دلمان سرزمین عشق الهی است، مُلک کبریایی است!

☘️پس بر تاج مُلک الهی نام خدا را نصب نماییم!

☘️پس نام صاحب مُلک را بر حرم و سرزمین اش نصب نماییم و به عالمیان اعلام نماییم  که  بی اذن الهی حق ورود به این مکان مقدس را ندارند!

☘️بیشک خدای مهربان و عظیم و لطیف و کریم هر چه زیبایی است بر این دل خواهد کاشت.

☘️ از جمله عالیترین عنایات کریمانه حضرت ودود، مهر و محبت اولیای راستین اش میباشد پس به این خاطر است که عشق اهل بیت عطر جان ماست!

🌻🔆الحجرات : 7   وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطيعُكُمْ في‏ كَثيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ

🔆🌻 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي قَوْلِهِ:

حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ يَعْنِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ الْأَوَّلَ وَ الثَّانِيَ وَ الثَّالِثَ.

تفسير نور الثقلين، ج‏5، ص: 83

🌸🔆چه راز عجیبی است که این دل، زمانی که صلاحیت یافت،  خالق زیبایی ها عشق علی و اولاد پاک علی را بر آن زراعت میکند

🔆🌸عجیب است که دلی که صاحب سرّ علی ع است توسط خالق علی ع به او معرفی میشود!

☘️معرّف حجت خدا خالق رب العالمین است(اللهم عرفنی حجتک) و معرّف شیعه و خزینه علی نیز به حجت خدا-علی و اولاد علی علیهم السلام- حضرت خلاق علیم است!

☘️پس رمز اول و آخر در وصول حقیقت، الله الملک القدوس و السلام است.

☘️وقتی ولایت و اطاعت اهل بیت علیهم السلام عین اطاعت از خدا باشد عشق و محبت آنها نیز در ردیف عشق و محبت خدا خواهد بود!

🔆🌷المائدة : 55   إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ

🔆🌷النساء : 59   يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ …

☘️🔆خدای تبارک و تعالی عاشق هر کسی باشد عشق او را در دل بندگان راستینش میاندازد

🌸🔆قَالَ النَّبِيُّ ص إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً مِنْ أُمَّتِي قَذَفَ فِي قُلُوبِ أَصْفِيَائِهِ وَ أَرْوَاحِ مَلَائِكَتِهِ وَ سُكَّانِ عَرْشِهِ مَحَبَّتَهُ لِيُحِبُّوهُ فَذَلِكَ الْمُحِبُّ حَقّاً طُوبَى لَهُ ثُمَّ طُوبَى لَهُ وَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ شَفَاعَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَة

🔆🌷عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَحَبَّ النَّبِيَّ وَ مَنْ أَحَبَّ النَّبِيَّ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَحَبَّنَا أَحَبَّ شِيعَتَنَا فَإِنَّ النَّبِيَّ [فالنبي‏] ص وَ نَحْنُ وَ شِيعَتَنَا مِنْ طِينَةٍ وَاحِدَةٍ وَ نَحْنُ فِي الْجَنَّةِ لَا نُبْغِضُ مَنْ يُحِبُّنَا [أَحَبَّنَا] وَ لَا نُحِبُّ مَنْ أَبْغَضَنَا اقْرَءُوا إِنْ شِئْتُمْ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى آخِرِ الْآيَةِ قَالَ الحادث [الْحَارِثُ‏] صَدَقَ وَ اللَّهِ [الله‏] مَا نَزَلَتْ إِلَّا فِيهِ.

☘️حب اولیاء الله و زراعت آن توسط زارع جهان هستی بر دل مومنین به مثابه کاشت خزینه علم بر دل است!

راز فنا

🔆🌷زیباترین فنا، فنای انسان پاک در معدن پاکیزگی است! نمک شدن انسان در معدن نمک، جذب شدن خاک و آب در جان شجره افلاک است!

همانطوریکه  یاران سید الشهدا علیه السلام به این مقام والا دست یافتند!

🌷 السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِك‏

🌸حرکت نهایی و هدف نهایی در اقتدای مقتدی به مقتدا تبدیل مقتدی به مقتداست! یعنی تبدیل شدن به مقام بندگی خالص! آری تا علیّ نشویم ولیّ نشویم! ادعای بزرگی نیست تقاضای سیر الی الله همین است! رسیدن به مقام بندگی ناب الهی!

🔆درواقع اگر فعل تقدیری آدمی عین فعل تکوینی الهی باشد، به عبارت دیگر زمانیکه تمام افعال آدمی مرضیّ پرودگار متعال باشد، آن فعل را الله به خودش منتسب میسازد مثل بیت الله، بنده میشود عبد الله و فعلش فعل الله میشود، به واقع به زبان رقیق تر و ملاحظه کارانه تر فعل به کمال حسن و کمال خود میرسد.

🌸اسماء حسنای الهی اصل و ریشه و تاویل حقایق جهان هستی است!

وقتی حضرات معصومین علیهم السلام الگوی جهانیان اند پس هدف از الگو پذیری، عینیت با همان الگوست، در بیانی ملاحظه کارانه تر شباهت تام با الگوست!

🌸اگر زغال به الماس تبدیل نشود شایسته سوختن خواهد بود تا درخشیدن!

🌸 🌷اگر آدمی زهرا و زهرائی و علیّ و علویی نشود چه بهتر که محبوس و زنجیر حدود انسانیت و بهیمیت شود!

راز هایی از قلوب علمی

🌸☘️قَالَ النَّبِيُّ ص فِي الْقُلُوبِ‏ نُورٌ لَا يُضِي‏ءُ إِلَّا مِنِ اتِّبَاعِ الْحَقِّ وَ قَصْدِ السَّبِيلِ وَ هُوَ مِنْ نُورِ الْأَنْبِيَاءِ مُوَدَّعٌ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِين‏

________________________________________
مصباح الشريعة ؛ ؛ ص157  منسوب به جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم عليه السلام، مصباح الشريعة، 1جلد، اعلمى – بيروت، چاپ: اول، 1400ق.

🌸☘️…فَالْعَفْوُ سِرُّ اللَّهِ فِي الْقُلُوبِ‏ قُلُوبِ خَوَاصِّهِ فمن [مِمَّنْ‏] يُسِرُّ لَهُ سِرَّهُ  

مصباح الشريعة ؛ ؛ ص158  منسوب به جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم عليه السلام، مصباح الشريعة، 1جلد، اعلمى – بيروت، چاپ: اول، 1400ق.

🌸☘️عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع‏ فِي هَذِهِ الْآيَةِ «اللَّهُ‏ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏» قَالَ بَدَأَ بِنُورِ نَفْسِهِ تَعَالَى «مَثَلُ نُورِهِ‏» مَثَلُ هُدَاهُ فِي قَلْبِ الْمُؤْمِنِ «كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ‏» وَ الْمِشْكَاةُ جَوْفُ الْمُؤْمِنِ وَ الْقِنْدِيلُ قَلْبُهُ- وَ الْمِصْبَاحُ النُّورُ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ» قَالَ الشَّجَرَةُ الْمُؤْمِنُ «زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ» قَالَ عَلَى سَوَاءِ الْجَبَلِ لَا غَرْبِيَّةٍ أَيْ لَا شَرْقَ لَهَا وَ لَا شَرْقِيَّةٍ- أَيْ لَا غَرْبَ لَهَا إِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ طَلَعَتْ عَلَيْهَا- وَ إِذَا غَرَبَتِ الشَّمْسُ غَرَبَتْ عَلَيْهَا «يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ» يَكَادُ النُّورُ الَّذِي جَعَلَهُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ يُضِي‏ءُ وَ إِنْ لَمْ يَتَكَلَّمْ «نُورٌ عَلى‏ نُورٍ» فَرِيضَةٌ عَلَى فَرِيضَةٍ وَ سُنَّةٌ عَلَى سُنَّةٍ «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» يَهْدِي اللَّهُ لِفَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ مَنْ يَشَاءُ «وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ‏» فَهَذَا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ لِلْمُؤْمِنِ، قَالَ فَالْمُؤْمِنُ يَتَقَلَّبُ فِي خَمْسَةٍ مِنَ النُّورِ، مَدْخَلُهُ نُورٌ وَ مَخْرَجُهُ نُورٌ- وَ عِلْمُهُ نُورٌ وَ كَلَامُهُ نُورٌ- وَ مَصِيرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَى الْجَنَّةِ نُورٌ، قُلْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا سَيِّدِي إِنَّهُمْ يَقُولُونَ مَثَلُ نُورِ الرَّبِّ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ لَيْسَ لِلَّهِ مَثَلٌ- قَالَ اللَّهُ‏ فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ‏.

تفسير القمي ؛ ج‏2 ؛ ص103  قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، 2جلد، دار الكتاب – قم، چاپ: سوم، 1404ق.

راز ارتباط شیعیان با اولیای الهی

🌷🔅فَإِنَّهُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ‏ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَسْأَلُ عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ- فَكَتَبَ إِلَيَّ الْجَوَابَ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ- فَلَمَّا قُبِضَ النَّبِيُّ ص كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ- فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ- عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ مَا مِنْ فِئَةٍ تَضِلُّ مِائَةٌ بِهِ وَ تَهْدِي مِائَةٌ بِهِ- إِلَّا وَ نَحْنُ نَعْرِفُ سَائِقَهَا وَ قَائِدَهَا وَ نَاعِقَهَا- وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ الْإِيمَانِ- وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ- وَ إِنَّ شِيعَتَنَا لَمَكْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ- أَخَذَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ- يَرِدُونَ مَوْرِدَنَا وَ يَدْخُلُونَ مَدْخَلَنَا- لَيْسَ عَلَى مِلَّةِ الْإِسْلَامِ غَيْرُنَا وَ غَيْرُهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَةِ نَبِيِّنَا  وَ نَبِيُّنَا آخِذٌ بِحُجْزَةِ رَبِّنَا- وَ الْحُجْزَةُ النُّورُ وَ شِيعَتُنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا، مَنْ فَارَقَنَا هَلَكَ وَ مَنْ تَبِعَنَا نَجَا- وَ الْمُفَارِقُ لَنَا وَ الْجَاحِدُ لِوَلَايَتِنَا كَافِرٌ- وَ مُتَّبِعُنَا وَ تَابِعُ أَوْلِيَائِنَا مُؤْمِنٌ، لَا يُحِبُّنَا كَافِرٌ وَ لَا يُبْغِضُنَا مُؤْمِنٌ- وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ يُحِبُّنَا كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يَبْعَثَهُ مَعَنَا، نَحْنُ نُورٌ لِمَنْ تَبِعَنَا، وَ هُدًى لِمَنِ اهْتَدَى بِنَا- وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مِنَّا فَلَيْسَ مِنَ الْإِسْلَامِ فِي شَيْ‏ءٍ- وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ الدِّينَ وَ بِنَا يَخْتِمُهُ، وَ بِنَا أَطْعَمَكُمُ اللَّهُ عُشْبَ الْأَرْضِ، وَ بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَطْرَ السَّمَاءِ، وَ بِنَا آمَنَكُمُ اللَّهُ مِنَ الْغَرَقِ فِي بَحْرِكُمْ- وَ مِنَ الْخَسْفِ فِي بَرِّكُمْ- وَ بِنَا نَفَعَكُمُ اللَّهُ فِي حَيَاتِكُمْ- وَ فِي قُبُورِكُمْ وَ فِي مَحْشَرِكُمْ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ دُخُولِكُمُ الْجِنَانَ، مَثَلُنَا فِي‏ كِتَابِ اللَّهِ كَمَثَلِ مِشْكَاةٍ- وَ الْمِشْكَاةُ فِي الْقِنْدِيلِ- فَنَحْنُ الْمِشْكَاةُ فِيهَا مِصْبَاحٌ، الْمِصْبَاحُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص «الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ» مِنْ عُنْصُرَةٍ طَاهِرَةٍ «الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ- يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ- لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ» لَا دَعِيَّةٍ وَ لَا مُنْكِرَةٍ «يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» الْقُرْآنُ «نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ- وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ- وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ‏» فَالنُّورُ عَلِيٌّ ع يَهْدِي اللَّهُ لِوَلَايَتِنَا مَنْ أَحَبَّ، …

تفسير القمي ؛ ج‏2 ؛ ص104  قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، 2جلد، دار الكتاب – قم، چاپ: سوم، 1404ق.

سرّ امام مثل نور امام در دل مومن موج میزند

🌷🔅 عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ قَالَ‏ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِهِ: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا، فَقَالَ يَا أَبَا خَالِدٍ. النُّورُ وَ اللَّهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَ هُمْ وَ اللَّهِ‏ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ- وَ هُمْ وَ اللَّهِ‏ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، يَا أَبَا خَالِدٍ! لَنُورُ الْإِمَامُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ- أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ- وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ- وَ يَحْجُبُ اللَّهُ نُورَهُمْ عَمَّنْ‏ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ، وَ اللَّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ! لَا يُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ يَتَوَلَّانَا حَتَّى يُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا يُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّى يُسَلِّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً لَنَا- فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدِيدِ الْحِسَابِ- وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ الْأَكْبَرِ.

_ تفسير القمي ؛ ج‏2 ؛ ص371  قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، 2جلد، دار الكتاب – قم، چاپ: سوم، 1404ق.

🌷🔅عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ وَ رُؤْيَتَكُمْ وَ زِيَارَتَكُمْ وَ إِنِّي لَعَلَى دِينِ اللَّهِ وَ دِينِ مَلَائِكَتِهِ فَأَعِينُوا عَلَى ذَلِكَ بِوَرَعٍ وَ أَنَا فِي الْمَدِينَةِ بِمَنْزِلَةِ الشَّعْرَةِ أَتَقَلْقَلُ حَتَّى أَرَى الرَّجُلَ مِنْكُمْ فَأَسْتَرِيحَ إِلَيْهِ‏ .

🌷🔅عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ نَحْنُ جَمَاعَةٌ إِنِّي لَأُحِبُّ رُؤْيَتَكُمْ وَ أَشْتَاقُ إِلَى حَدِيثِكُمْ‏.

المحاسن ؛ ج‏1 ؛ ص163  برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، 2جلد، دار الكتب الإسلامية – قم، چاپ: دوم، 1371 ق.

🌷🔅قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ‏ نُورٌ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ اللَّهِ إِنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ لَيَنْظُرُونَ إِلَيْكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ كَمَا تَنْظُرُونَ أَنْتُمْ إِلَى الْكَوْكَبِ الدُّرِّيِّ فِي السَّمَاءِ وَ إِنَّ بَعْضَهُمْ لَيَقُولُ لِبَعْضٍ يَا فُلَانُ عَجَباً لِفُلَانٍ كَيْفَ أَصَابَ هَذَا الْأَمْرَ وَ هُوَ قَوْلُ أَبِي ع وَ اللَّهِ مَا أَعْجَبُ مِمَّنْ هَلَكَ‏ كَيْفَ هَلَكَ وَ لَكِنْ أَعْجَبُ مِمَّنْ نَجَا كَيْفَ نَجَا.

الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏8 ؛ ص275  كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط – الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

ترشحات جان جهان

⁉️سوال یازدهم: ترجمه پیشنهادی شما برای عبارت «بلى، و لكن يرشح عليك ما يطفح منّى» چیست؟

⁉️سوال دوازدهم: مراد از لبریز شدن مولا، یا لبریز شدن ظرف جان مولا چه میتواند باشد؟

🔆🌷قال: بلى، و لكن يرشح عليك ما يطفح منّى،

🌷🔆ای کمیل اینکه میگویی تو صاحب سرّ منی چنین نیست! آنچه به تو میرسد از رشحات لبریز جان من است!

🔆ای کمیل تنها چکه و قطراتی از اسرار من وقتی لبریز میشوم به تو میرسد!

🔆ای کمیل درست است که تو صاحب سرّ منی اما از این سرّ تنها ریزه هایی از وجودم  وقتی ظرف جانم میجوشد به تو میرسد!

🌸🔆اگر مولا لبریز شود جهان بدیع تشکیل شود! هر چه لبریزتر جهانهای جدید طلوع خواهد نمود! شاید این همان حسن همیشه جمیل حضرت خلاق علیم است که با فتق نور اولیائش شگفتی های نو پدید میاورد!

🌸🔆آری جوشش عشق حضرت فاتق، جان علیّ اش را متلاطم میسازد! لبریز شدن آسمان، نوید شگفتی فوق آسمانی است!

🌸🔆علم الهی نهایتی ندارد، جان مولا که محل جوشش دانش الهی واقع شود بسوی بیکرانگی گسترش مییابد واقعا لبریز شدن جان مولا اسرار فوق اسرارهاست!

🔆   آری سرّ همچون نردبانی است که صاحبان سرّ هر کدام به توان خود از آن بالا میروند، به بیانی دیگر همچون بحر عمیقی است که هر کس به توان گشادگی سینه  و حجم نفس اش  درآن فرو میرود.

🔆آری الگو پذیری رمز مبارکی در صاحب اسرار شدن.

🔆آری تجهیزات جنود عقل رمز مبارکی است برای حصول مقصود.

🔆آری نور حضرتش از پشت ابر نیز دیده عاشقانش را منور میسازد.

🔆آری الگو پذیری از مقام ولایت شهادتش را نیز پوشش میدهد.

🔆ریزه خواری برانگیزاننده تمام خواری است، مزه گوارای قطره اسرار جمالش به بحر سرّش اشتها را میگشاید و تحریک میسازد.

🔆نم یم و گرد دشت و مهی از سحاب عظیمش نصیب کمیلیان زمان است.

🔆اخلاق صاحب سرّ عطر و بو و رنگ و لون مولایش را به خود میگیرد.

راز تقویت جان برای تغذیه کثیر از جان اولیاء الله

🌸🔆هدیه تابنده الهی بر دل مومنان که همان نور پاک ولایت است باید که تقویت شود و تابنده تر گردد، خالق هستی  چراغش را در دل افروخته و وظیفه ما علاوه بر حفظ فروغ آن بایستی با سوخت ذکر و یاد الهی  افروخته ترش سازیم! محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام 🌸🔆عالیترین نشان عشق الهی است هر چه دل ما علی تر و مهدی تر شود به عشق الهی فروزانتر میگردیم!

🌸🔆سوخت دل فراموش نشود، یعنی، معارف عالی قرآن و عترت!

🌸🔆آری دل با یاد خدا از قید حدود آزاد و با یاد و محبت غیر خدا مقید به حدود مذکور و محبوب خود میگردد.

🌸🔆ادب نشان تأدیب الهی و از علامات تقرب و تحبب ربانی است.

🌸🔆به یقین دل با یاد حضرت طیب و طاهر تطهیر میگردد.

🌸🔆ذات حق مظروف هیچ ظرفی واقع نشود بلکه هر ظرف و مظروفی را او غالب و قاهر است.

🌸🔆آنچه در دل جای می‌گیرد ذکر آن حضرت لایوصف است که حدود و قیود دل را می‌زداید و با فراگیری اسمائش بر دل سقف دل از بی‌کرانگی نیز می‌گسلد و به تجارب فوق تجارب توفیق مییابد.

🌸🔆آری قلب با توجهات سبحانی انقلاب در انقلاب وجاهت بندگی است

🌸🔆آری هر کسی مَحرم اسرار ربانی نیست سرّ اگر فاش شود دیگر سرّ نیست

🌸🔆حفظ امانت داری از اسرار و حق ادای اسرار در کنار هم، موهبت سریان اسرار جدیده را در پی خواهد داشت

🌸🔆جوشش منابع جدید اسرار رحمانی از ظرف عظمت جان علوی و سر ریز شدن اضافات خفیات جان مبارکش، جهان را در خود غرق و از آن جوشش، هر جستجوگر عاشقی به اندازه ظرف شایستگی اش بهره ها می برد! خورشید جان مولا میدرخشد و پرتوهای ترشح شده از جان پاکش دیده ها را روشن میسازد و هر چه دیده لایق تر فروزانتر میگردد.

رازهایی از رابطه میان عاشق و معشوق، عالم و معلوم

🌸🔆اسرار حب میان محب و محبوب، سرّ سرّ اند و کسی را امکان ورود به حریم جذب فوق جذب آن را ندارد، صاحبان اسرار تنها مشق عشق میگیرند و از دور گرد کوی محب و محبوب را شهود میکنند!

🌸🔆پس بدانیم که دلمان دائما با عین الله رصد میشود تا که با تغییرش تزئین اش کند و مسیر سر ریز اسرار وجودش  قرار دهد!

🌸🔆پس لحظه ای از احوال دل غافل نشویم و « رب شرح لی صدری…» سردهیم و صبح و شام با جان مناجات کنیم « ربّ طهّرنی قلبی، نوّرنی قلبی …» سر دهیم تا که سهم افزونتر از بحر اسرار و کراماتش بریم!

🌸🔆دل از اوست پس از حضرت توانا، توان لایق به اسرارش طلب کنیم!

🌸🔆صاحب حقیقت ما را به نفس حقیقت راهنمایی میکند، یعنی،

ما با صاحب حقیقت، به شناخت حقیقت میرسیم.

🌸🔆صاحب حقیقت گشتنی و یافتنی و شناختنی نیست چرا که با اوست که میگردیم و مییابیم و میشناسیم و او بی نیاز از  شناخته شدن است.

🌸🔆کجا باید او را بیابیم در حالیکه جا و مکان به او وجود دارند.

🌸🔆راز فوق راز اینستکه با او هستیم بی هیچ معرفت و جا و مکانی

🌸🔆جا و مکان نیز  همین حال ما را  با او دارد در جستجوی رسیدن به آن فرا معرفتی است که با او  در ارتباط است

🌸🔆جریان یک طرفه ارتباط با او رمز عجیبی است ما نیستیم که با او در ارتباط فوق ارتباطیم بلکه اوست که با ما به آن فوق ارتباط است و حس و درکی فراتر از حس و درک را نسبت به او برای ما ایجاد میکند

🌷🔆اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا نُورَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ يَا عِمَادَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ يَا قَيُّومَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ يَا جَمَالَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ يَا زَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ يَا صَرِيخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الْعَابِدِينَ يَا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَكْرُوبِينَ يَا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومِينَ يَا كَاشِفَ الضُّرِّ يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ مَنْزُولٌ بِكَ كُلُّ حَاجَةٍ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا نُورَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ النُّورِ الْمُشْرِقِ الْحَيِّ الْبَاقِي الدَّائِمِ وَ بِوَجْهِكَ الْقُدُّوسِ الَّذِي أَشْرَقَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ انْفَلَقَتْ بِهِ الظُّلُمَاتُ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُفَرِّجَ عَنِّي كُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ كَرْبٍ وَ ضُرٍّ وَ ضِيقٍ أَنَا فِيهِ وَ أَنْ تَرْحَمَنِي وَ تَرْحَمَ وَالِدَيَّ وَ مَا وَلَدَا وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏

🌷🔆اللَّهُمَّ اجْعَلْ نُوراً فِي قَلْبِي وَ نُوراً فِي سَمْعِي وَ نُوراً فِي بَصَرِي وَ نُوراً فِي شَعْرِي وَ نُوراً فِي بَشَرِي وَ نُوراً فِي عِظَامِي وَ نُوراً فِي لَحْمِي وَ نُوراً فِي دَمِي وَ نُوراً عَنْ يَمِينِي وَ نُوراً عَنْ شِمَالِي وَ نُوراً مِنْ فَوْقِي وَ نُوراً مِنْ تَحْتِي وَ نُوراً مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَ نُوراً مِنْ خَلْفِي اللَّهُمَّ أَعْطِنِي نُوراً وَ هَبْ لِي نُوراً وَ اجْعَلْ لِي نُوراً يَا نُورَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏

🌷🔆اللَّهُمَّ اهْدِنِي بِنُورِكَ، وَ اجْعَلْ لِي فِي الْقِيَامَةِ نُوراً بَيْنَ يَدَيَّ وَ مِنْ خَلْفِي، وَ عَنْ يَمِينِي وَ عَنْ شِمَالِي، أَهْتَدِي بِهِ إِلَى دَارِكَ دَارِ السَّلَامِ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ (فِي أَهْلِي الْعَافِيَةَ)  وَ وُلْدِي وَ مَالِي، وَ أَنْ تَلْبِسَنِي (فِي ذَلِكَ)  الْمَغْفِرَةَ وَ الْعَافِيَةَ.

🌷🔆 يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ يَا طَبِيبَ الْقُلُوبِ يَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ يَا أَنِيسَ الْقُلُوب‏…

ارتباط فوق ارتباط و وصل غیرقابل وصف

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ لَوْ كُشِفَ‏ الْغِطَاءُ عَنِ النَّاسِ فَنَظَرُوا إِلَى وَصْلِ مَا بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ الْمُؤْمِنِ خَضَعَتْ لِلْمُؤْمِنِ رِقَابُهُمْ وَ تَسَهَّلَتْ لَهُ أُمُورُهُمْ وَ لَانَتْ طَاعَتُهُمْ وَ لَوْ نَظَرُوا إِلَى مَرْدُودِ الْأَعْمَالِ مِنَ السَّمَاءِ لَقَالُوا مَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ أَحَدٍ عَمَلا

المحاسن ؛ ج‏1 ؛ ص132  برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، 2جلد، دار الكتب الإسلامية – قم، چاپ: دوم، 1371 ق.

وقتی ظرف علم نفس گیرد!

🔆علم بی منتهای الهی بر ظرف جان مولا پیوسته افزوده میگردد و ظرف وجودش به فزونی علم اتساع مییابد و هر از چند گاهی عظمت محتوا میجنبد و می خروشد و از تلاطماتش قطراتی به بارش سریز میگردند و تشنگان علم را سیراب میسازد و هر دل به اقتضای حجمش بهره ها میبرند.

🔆ظرف جان ولیّ خدا دم و بازدمی دارد و به بازدمش عالم، نفس میگیرد!

راز امتناع

🍀 قال: أ وَ مثلك يخيّب سائلا؟!

کمیل: آیا امکان دارد مثل توئی سائلی را ناامید کند؟

⁉️سوال سیزدهم: راز امتناع مولا از پاسخگویی چه میتواند باشد؟

⁉️سوال چهاردهم: این امتناع با این سخن حضرت چگونه میتواند سازگاری داشته باشد:

🌷أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا

🔆🌷ذائقه گشائی برای دل گشایی و ظرف را  با تحریک ذائقه توسعه میدهد!

🌷🔆 امتناع مولا از پاسخگویی نیز امتناعی کریمانه است

🔆🌷میتوان عملکرد مولا را تحریکی برای شوق آفرینی تلقی نمود

🌷🔆آری مردان علم بایستی مردانگی علمی خود را اثبات کنند!

🌷🔆آری گوهر شناسی همام و کمیل آنها را از دیگران متفاوت میسازد، آنچه را که امثال کمیل و همام از کلام حضرت صیادی میکنند دیگران از وصول آن ناتوانند!

🌷🔆 آری درنگ مولا را میتوان نوعی آماده سازی مخاطب تلقی نمود؛ مولا تمام افعال و کلامش سرّ الاسرار است، درنگ مولا و امتناعش نیز جدا از آن اسرار نیست!

🌷🔆آری مولا با این درنگ کمیل را به عظمت موضوع حقیقت تذکر میدهد!

🌷🔆آری مولا با سلونی به دنبال کمیل و کمیلیان و مقداها و ابوذرها و سلمانهاست. و میتوان سلونی را هشداری برای امت و باز معرفی خویشتن دانست.

🌷🔆امتناع مولا بانگ بیدارباشی است که تنها کمیلیان توان شنیدن آن را دارند و شایستگی بیدار شدن.

🌷🔆 رفع ابهام خودش مرحله ای از پرده برداری از رخسار اسرار است.

🔆هراس مولا در تشخیص کمیلیان است که مبادا به غیر حقیقت غریق مجاز شوند!

🔆مولا، کمیل را تکان میدهد و ظرفیت او را به او گوشزد میسازد تا به تنفس درآید به توسعه بیندیشدو دانه وجودش را بشکافد.

🔆ظاهر امر شاید این باشد که سوالی که کمیل از حضرت نمود مقدمه ای داشت که از آن غافل بود؛ از متنی سوال نمود که میبایست از مقدمه اش شروع میکرد؛ الاهمّ و فالاهمّی بود که کمیل آن را نادیده گرفته بود.

گل اگر سرّ نوش شود

🔆گل از چشمه سار اسرار چقدر از اسرار، نوش جان نموده؟ گل اگر تمام چشمه را نوش کند به سرّ تمام تبدیل خواهد شد، «تمام گل سرّ الاسرار»

🔆پس تمام مغز در تمام ابعاد باید راه اندازی شود تا ابعاد مختلف اسرار را در بر گیرد!

🔆 اسرار باید خیاطی شوند، تا برازنده و زینت بخش صاحب اسرار شود!

به بیان دیگر اسرار همچون الوان و صاحب اسرار همچون نقّاشی است که بایستی هنرمند سرّ الاسرار شود و زیبایی های بدیع آن اسرار را به نمایش بگذارد و دیده ها و دلها را خیره سازد.

🔆الفبای اسرار، مقدمه خود اسرار است، هر که الفبای اسرار یاد گیرد کتاب اسرار بنگارد.

🔆 تطهیر دل و جان از ظلمت شرک و طلب جانانه و موصولانه و ذکر عاشقانه و تجهیز و تنویر به جنود عقل و علم مناجات و شکر صمیمانه از عظیم ترین تمهیدت وصول حقیقت است.

🔆دانشجوی حقیقت اگر با خود حقیقت هم ارتعاش شود در همان ارتعاش اعلا مستحیل شود و جدایش میان آن دو محال شود.

🔆دل که به صقالت کامل رسد تمام حقیقت را از خود انعکاس دهد.

🔆پس سوال همچون وزنه ای است که هر کس میبایست به قدر توانایی اش آن را بلند کند – پرسشگری نماید.

لطیفه میانه بحث به یمن زیارت اربعین

🌸بسم رب الحسین

🔆زیارت اربعین امسال یک حقیقت نادیده گرفته شده را به اثبات رساند.

🔆هر گامی که حقیقت جویان به سوی نور و روشنایی برمیدارند، شیاطین نیز با عجله  با گامهای کثیف خودشان عزم ابلیس لعین را مینمایند!

🔆مومنان چنان غرق نور و روشنایی بودند که از ظلمت و تاریکی غافل بودند!

🔆اربعین تولّی از حقیقت و تبرّی از باطل بود!

🔆پس گام پویان به نیت دل از خدا طلب کنند که حق تعالی تک تک گامها و طپش دلها و تنفس شان سلامی بر نور و حقیقت و لعنتی از برای شیاطین به ثبت برساند.

🔆تمام عزیزان مومن با قرائت دعای 17 صحیفه سجادیه و با ضمیمه آن به راهپیمایی و حقیقت نوردی اربعین پوزه شیاطین را به خاک بمالند!

🔆به یقین معجزات اصلی حقیقت نوردی اربعین بعد اربعین طلوع خواهد نمود! و شیاطین انسی و جنی به قهر و غلبه الهی مضمحل و رسوا خواهند شد.

🌸هشدار❗❕❗ ابلیسیان در صدد انتقام فتح الفتوح اربعین هستند!

🔆یزدیدیان و ابلیسیان در انتقام از زینب ناکام ماندند اما پرچم زینبی را که حجاب و عفاف است هدف قرار داده اند!

🔆توجه نماییم که اربعین از یک بعد بیعت با زینب و بیعت با عفت و حیا و پاکی و حجاب بود! دشمن لعین خبیث به راهبرد زینبی حمله میکند! اما به فضل الهی ناکامتر از قبل خواهد بود زینب پاکی و پاکیزیگی را بیمه نموده است، تنها شیاطین در پوشش ایمان نفاقی ذات خود را بر ملا میکنند!

🌸هشدار‼️❕‼️ ابلیسیان نفس آخر خود را میکشند و آخرین تیرهای خود را با قدرت تمام پرتاب میکنند،

🌷راهپیمایی و حقیقت نوردی اربعین آهنگ نبض حضور امام زمان علیه السلام در میان امت اسلام و حقیقت جویان بود، آنها حضور نزدیک امام زمان علیه السلام را احساس نموده و به تلاطم افتاده اند!

⁉️سوال پانزدهم: در نجف اشرف از مولا چه سوالی پرسیدین؟

⁉️سوال شانزدهم: از حقیقت نوردی خود 7 نکته طلایی میهمانمان کنید؟

راز سبحات جلال

🌸🔆قال: الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير إشارة،

🌱برگ اول

❗🔆کشف: ناشناخته را آشکار نمودن؛ برطرف نمودن؛ برطرف نمودن مانع، پرده، ظاهر نمودن؛

❗🔆سبحات، جمع سُبحه، دانه، مهره، نور، جلالت، عظمت، سیر(عبور سریع)، شنا(شناوری) ، 

❗🔆الجلال: اوج شکوه، برتری و والایی، فراگیری،

❗🔆اشاره: علامت، نشان،

🌷حقیقت، کشف سبحات جلال بدون اشاره است

🌷حقیقت، برطرف شدن پرده های جلال بی هیچ علامتی است

🌷حقیقت، برداشته شدن مهره های جلال بی هیچ نشانی است

🌷حقیقت، ظهور انوار جلال بی هیچ اشارت

🌷حقیقت، همان هویدا شدن سبحات جلال است

🌷حقیقت، همان هویدا شدن جلوات جلال بدون هیچ علامتی است

🌷حقیقت همان هویدا شدن جلوات جلال بی هیچ نیاز به علامتی

🌷

⁉️سوال هفدهم: نظر شما نسبت به تعاریف مربوطه و گزینه مقبول شما  وهمچنین گزینه پیشنهادی خودتان را بفرمایید!

برطرف نمودن سبحات جلال یا آشکار سازی سبحات جلال؟

🌷من غير إشاره:  بی هیچ اشارت و علامت و ابزار برای حصول نتیجه، بدون اینکه به ابزاری نیازمند باشیم، کشف سبحات جلال بدون اینکه با وسیله ای و واسطه ای صورت پذیرد.

اشاره یعنی وسیله ای که به حقیقتی راهنمایی نماید.

ظهور سبحات جلال بدون حجاب

🌷وقتی حقیقت با سبحات جلال توصیف میشود این واقعیت روشن میشود که حقیقت، سبحات جلال پروردگار است نه خود پروردگار، یعنی الله، بالاتر از حقیقت است و درواقع حقیقت از ظهورات جلال اوست!

🌷ظهور اولیه سبحات جلال بی هیچ تعبیر و تاویل وتفسیر

🌷حقیقت هر چیز از خداست! نه اینکه ذات یکتایش حقیقت باشد او فراتر از حقیقت و برتر از آن است که حقیقت، ذات او باشد و یا او با حقیقت وصف شود. میتوانیم به تسامح بگوییم که او حقیقة الحقایق بوده و با حقیقت وصف نگردد.

🌷به بیان دیگر، وصف الله با حق به واقع نفی باطل از ذات مقدس است.

البقرة : 147   الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرينَ

يونس : 32   فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ

طه : 114   فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى‏ إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْني‏ عِلْماً

الحج : 6   ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ

النور : 25   يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبينُ

سبأ : 23   وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّكُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبيرُ

آیا الله به حقیقت نور است

عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ابْتِدَاءً مِنْهُ‏ يَا مُعَاوِيَةُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ص فَشَكَا الْإِبْطَاءَ عَلَيْهِ فِي الْجَوَابِ فِي دُعَائِهِ فَقَالَ لَهُ أَيْنَ أَنْتَ عَنِ الدُّعَاءِ السَّرِيعِ الْإِجَابَةِ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَا هُوَ قَالَ قُلِ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهَانِ الْمُبِينِ الَّذِي هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فِي نُورٍ وَ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ كُلِ‏ نُورٍ وَ نُورٌ يُضِي‏ءُ بِهِ كُلُّ ظُلْمَةٍ وَ يُكْسَرُ بِهِ كُلُّ شِدَّةٍ وَ كُلُّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ وَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ لَا تَقِرُّ بِهِ أَرْضٌ‏  وَ لَا تَقُومُ بِهِ سَمَاءٌ وَ يَأْمَنُ بِهِ كُلُّ خَائِفٍ وَ يَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ كُلِّ سَاحِرٍ وَ بَغْيُ كُلِّ بَاغٍ وَ حَسَدُ كُلِّ حَاسِدٍ وَ يَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَ الْبَحْرُ وَ يَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْكُ حِينَ‏  يَتَكَلَّمُ بِهِ الْمَلَكُ فَلَا يَكُونُ لِلْمَوْجِ عَلَيْهِ سَبِيلٌ وَ هُوَ اسْمُكَ الْأَعْظَمُ الْأَعْظَمُ الْأَجَلُّ الْأَجَلُّ النُّورُ الْأَكْبَرُ الَّذِي سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَ اسْتَوَيْتَ بِهِ عَلَى عَرْشِكَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ أَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا.

وقتی الله با نور توصیف میشود مراد وصف ذات نیست بلکه وصف جلال و جمال اوست و جلال و جمال نیز از اختصاصات سرّیه الله است!

به بیان دیگر نور از اسماء عظیمه الهی است!

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهَانِ الْمُبِينِ الَّذِي هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ و …

🔆🔅حقیقت همان ورود به سبحات جلال بدون هیچ فاصله و مانعی است

🔅🔆به حقیقت رسیدن و با حقیقت حق را یافتن و باطل را زدودن

🔆🔅تا به سبحات جلال نرسیم به اصل و ریشه اسرار نخواهیم رسید.

🔅🔆سبحات جلال  رویت عریان و بدون پوشش حقیقت است

🔆🔅وصول سبحات جلال و ارتباط با سبحات جلال دو امری است که  در طول همدیگرند هستند اما در عرض یکدیگر نیستند

🔆🔅سبحات، جمع سبحه مثل مهره های تسبیح؛ سبحات جلال مثل تسبیح و سبحات، مهره های آن.

🔅🔆سبحات جلال، متشکل از رشته های درخشان جلال الهی است.

🔆🔅حقیقت، همان رشته های به هم پیوسته درخشان جلال الهی است.

🔆🌷سبحات جلال در تمام شئونات بشر جاری و ساری است، کسی که به آن دست نیابد غرق باطل خواهد بود و حقیقت برای او کشف نخواهد شد.

🔆🌷یکی از برکات عالیه سبحات جلال تشخیص و مدیریت فتنه هاست!…

🔆🌷لزوم  «سبحات جلال» در آخر الزمان(عصر حاضر) مثل دیدگانی که از ازل تا ابد را رویت کند.

🔆🌷رمز خاصی میان «سبحات جلال» با یاران صدیق امام زمان علیه السلام وجود دارد.

🔆🌷دوام و بقاء و جریان خلقت به اراده مطلق او مرتبط بوده و سبحات جلال در تارپود خلقت پیوسته تابان است.

🔆🌷سبحات جلال تنمها نشان حضور خدا در جهان هستی نیست بلکه تک تک آیاتش حضور الله را فریاد میکند.

🔅🌷حدس سبحات جلال:

☘️🌸سبْحَانَ مَنْ لَا تُدْرِكُ كُنْهَ صِفَتِهِ حَمَلَةُ الْعَرْشِ عَلَى قُرْبِ رَبَوَاتِهِمْ مِنْ كُرْسِيِّ كَرَامَتِهِ وَ لَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ مِنْ أَنْوَارِ سُبُحَاتِ جَلَالِهِ وَيْحَكَ لَا يُقَالُ اللَّهُ أَيْنَ وَ لَا فِيمَ وَ لَا أَيُّ وَ لَا كَيْف‏

🌿ملائک مقرب از سبحات جلال الهی آفریده شده اند، به عبارتی سرشت آنها از سبحات جلال الهی است.

🌿با تسامح اگر سبحات نور را جلوه ای از سبحات جلال  در نظر بگیریم

🔆🌷ثُمَّ خَلَقَ سُبْحَانَهُ لِإِسْكَانِ سَمَاوَاتِهِ وَ عِمَارَةِ الصَّفِيحِ الْأَعْلَى مِنْ مَلَكُوتِهِ خَلْقاً بَدِيعاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ مَلَأَ بِهِمْ فُرُوجَ فِجَاجِهَا وَ حَشَا بِهِمْ فُتُوقَ أَجْوَائِهَا وَ بَيْنَ فَجَوَاتِ تِلْكَ الْفُرُوجِ زَجَلُ الْمُسَبِّحِينَ مِنْهُمْ فِي حَظَائِرِ الْقُدُسِ وَ سُتُرَاتِ الْحُجُبِ‏ وَ سُرَادِقَاتِ الْمَجْدِ وَ وَرَاءَ ذَلِكَ الرَّجِيجِ الَّذِي تَسْتَكُّ مِنْهُ الْأَسْمَاعُ سُبُحَاتُ‏ نُورٍ تَرْدَعُ الْأَبْصَارَ عَنْ بُلُوغِهَا فَتَقِفُ خَاسِئَةً عَلَى حُدُودِهَا.

نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص128  شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.

☘️🔅خداوند سبحان پس از ايجاد آسمانها كه از جمله ملكوت او هستند براى ساكن كردن در آنها و معمور ساختن قسمت اعلاى آن جمعى از ملائكه را كه مخلوق بديع و شگفت مى‏باشند آفريد، و آنان را در راههاى وسيع ميانه آسمانها و گشادگيهاى فضاى آنها جاى داد، و بين آن راههاى گشاده آواز تسبيح كنندگان ايشان در مكانهاى پاك و پاكيزه و در پشت پرده‏هاى عظمت و بلند قدرى (جاهاى آماده براى عبادت و بندگى ايشان) بلند است، و پشت آن آواز مضطرب و نگران كننده كه گوشها از آن كر مى‏گردد «سبحات نوری» است كه ديده‏هاى آنها طاقت ديدار آنرا ندارند، پس در جاهاى خود حيران و سرگردان مى‏ايستند (ملائكه‏اى كه با تسبيح و تحميد خود در آسمانها غوغا نموده اضطراب و نگرانى بر پا كرده‏اند طاقت مشاهده درخشندگيهاى نور عظمت و بزرگوارى حقّ تعالى را ندارند زيرا او منزّه است از اينكه ديده‏اى او را ديده و يا حقيقتش را درك كند

🌿سبحات نور از « حَظَائِرِ الْقُدُسِ وَ سُتُرَاتِ الْحُجُبِ‏ وَ سُرَادِقَاتِ الْمَجْدِ» فراتر است و سبحات جلال از آنها بالاتر!

🌷🔅اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَمَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ وَلِيُّهُ، وَ كَمَا يَنْبَغِي لِسُبُحَاتِ‏ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ

🌷🔅لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ تَعْظِيماً لِوَجْهِكَ وَ تَكْرِيماً لِسُبُحَاتِ‏ نُورِكَ

🌷🔅بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِلَهِي قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنَائِكَ كَمَا يَلِيقُ بِجَلَالِكَ‏ وَ عَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْرَاكِ كُنْهِ جَمَالِكَ وَ انْحَسَرَتِ الْأَبْصَارُ دُونَ النَّظَرِ إِلَى سُبُحَاتِ‏ وَجْهِكَ وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِيقاً إِلَى مَعْرِفَتِكَ إِلَّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِك

🌷🔅سبحات جلال با ذات الهی نمیتواند یکی باشد!

🌷🔅او روشنگر نور است و فراتر ز نور

🌷🔅 يَا اللَّهُ يَا نُوراً فِي نُورٍ وَ نُوراً إِلَى نُورٍ وَ نُوراً فَوْقَ نُورٍ وَ نُوراً تَحْتَ نُورٍ وَ نُوراً يُضِي‏ءُ بِهِ كُلُّ نُورٍ وَ كُلُّ ظُلْمَةٍ وَ يُطْفَى بِهِ شِدَّةُ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ سُلْطَان‏

🌷🔅 يَا نُورَ النُّورِ يَا مُنَوِّرَ النُّورِ يَا خَالِقَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ النُّورِ يَا مُقَدِّرَ النُّورِ يَا نُورَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً قَبْلَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً بَعْدَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً فَوْقَ كُلِّ نُورٍ يَا نُوراً لَيْسَ كَمِثْلِهِ نُور

🌷🔅سبحات جلال یعنی منظومه جلال الهی

☘️🔅تنویر ادراک «سبحات جلال»

🌸🔅 إلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏

🌸🔅 عنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قَالَ لِي يَا سُلَيْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِهِ وَ صَبَغَهُمْ فِي رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَايَةِ فَالْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ فَاتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ الَّذِي خُلِقَ مِنْه‏

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِلَهِي قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنَائِكَ كَمَا يَلِيقُ بِجَلَالِكَ‏ وَ عَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْرَاكِ كُنْهِ جَمَالِكَ وَ انْحَسَرَتِ الْأَبْصَارُ دُونَ النَّظَرِ إِلَى سُبُحَاتِ‏ وَجْهِكَ وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِيقاً إِلَى مَعْرِفَتِكَ إِلَّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِك‏
  • وَ الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِكَ وَ جَلَالِ‏ كِبْرِيَائِك‏
  • ذُو الْجَلالِ‏ وَ الْإِكْرامِ‏.
  • تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفَاتُ، فَلَكَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَى فَوْقَ كُلِّ عَالٍ، وَ الْجَلَالُ‏ الْأَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلَال‏
  • قَالَ الصَّادِقُ ع‏ مَا اغْتَنَمَ أَحَدٌ بِمِثْلِ مَا اغْتَنَمَ بِغَضِّ الْبَصَرِ لِأَنَّ الْبَصَرَ لَا يُغَضُّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ تَعَالَى إِلَّا وَ قَدْ سَبَقَ إِلَى قَلْبِهِ مُشَاهَدَةُ الْعَظَمَةِ وَ الْجَلَالِ‏ سُئِل‏
  • الْحَمْدُ لِلَّهِ اللَّابِسِ الْكِبْرِيَاءِ بِلَا تَجْسِيدٍ  وَ الْمُرْتَدِي بِالْجَلَالِ‏ بِلَا تَمْثِيلٍ وَ الْمُسْتَوِي عَلَى الْعَرْشِ بِغَيْرِ زَوَالٍ وَ الْمُتَعَالِي عَلَى الْخَلْقِ بِلَا تَبَاعُدٍ مِنْهُم‏
  • اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِقُوَّتِكَ الْقَوِيَّةِ وَ بِجَلَالِكَ‏ الشَّدِيدِ الَّذِي كُلُّ خَلْقِكَ لَهُ ذَلِيل‏
  • نَحْمَدُهُ عَلَى آلَائِهِ وَ تَظَاهُرِ نَعْمَائِهِ حَمْداً يَزِنُ عَظَمَةَ جَلَالِهِ‏ وَ يَمْلَأُ قَدْرَ آلَائِهِ وَ كِبْرِيَائِه‏

راز محو موهومات و صحو معلومات

🌸🔅قال: زدنى فيه بيانا،

🌸🔆قال: محو الموهوم مع صحو المعلوم،

🌿🔅کمیل بار دگر از حضرت درخواست میکند تا حضرت بیشتر موضوع را برایش تبیین فرماید!

🌿🔅حضرت میفرمایند، حقیقت عبارت است از محو شدن موهوم و صحو شدن معلوم!

☘️موهومات همان پندارهای ذهنی است،

☘️موهومات همان تجزیه و تحلیل های شعور آدمی است که در کشف موضوعات خارجی انجام میپذیرد،

☘️در واقع نوعی تلاش قوه وهم و خیال و شعور برای کشف حقیقت است،

☘️نوعی ترسیم وهمی از حقایق است!

☘️آنطوریکه انسان موضوعات را با قوه وهمیه میفهمد!

☘️در این شرایط وهمیات نه تنها در کشف حقیقت انسان را یاری نمیکند بلکه بر ستر حقیقت می افزاید.

☘️صحو معلوم نوعی رفع پوشش معلوم است،

☘️معلوم یعنی ظهور علمی حقایق، به عبارتی تابش علمی اشیاء عالم، هر آنچه هست علم ما را به آن رهنمون میسازد!

🌷🔅 راه وصول حقیقت ،حواس و مشاعر آدمی نبوده چرا که به درجاتی از وهمیات ختم خواهد شد!

🌷🔅راه وصول حقیقت سبحات جلال است، انسان باید نه از طریق حواس بل از طریق سبحات جلال ببیند و بشنود و اندیشه و ادراک کند. اسباب متعالی الهی تنها  طریق وصل حقیقت است، حواس و مشاعر ما راهنمای ما بسوی سبحات جلال الهی اند!

🌷🔅حقیقت توحید و رابطه آن با وهمیات

🌸☘️  عنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ التَّوْحِيدِ فَقُلْتُ أَتَوَهَّمُ شَيْئاً فَقَالَ نَعَمْ غَيْرَ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُودٍ فَمَا وَقَعَ وَهْمُكَ عَلَيْهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ خِلَافُهُ لَا يُشْبِهُهُ شَيْ‏ءٌ وَ لَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ كَيْفَ تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ وَ هُوَ خِلَافُ مَا يُعْقَلُ وَ خِلَافُ مَا يُتَصَوَّرُ فِي الْأَوْهَامِ إِنَّمَا يُتَوَهَّمُ شَيْ‏ءٌ غَيْرُ مَعْقُولٍ وَ لَا مَحْدُودٍ.

🌷🔅صحو توحیدی تنها با محو موهومات امکان پذیر بوده که کلید درک حقیقت توحیدی است.

🌷🔅تا موهومات محو نگردند و معلومات توحیدی هویدا نگردند به حقیقت توحیدی نخواهیم رسید!

🌷🔅تا زمانیکه اسیر موهومات هستیم طعم حقیقت را نخواهیم چشید! لذت حقیقت عبادت را درک نخواهیم کردد، و معمای خلقت و علت آن برای ما عیان نخواهد شد.

🌷🔅فلسفه های غیر ثقلینی مراکز اصلی نشر  موهومات ادراکی هستند!

🌸🔅 عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ قَالَ إِحَاطَةُ الْوَهْمِ أَ لَا تَرَى إِلَى قَوْلِهِ- قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ لَيْسَ يَعْنِي بَصَرَ الْعُيُونِ- فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ لَيْسَ يَعْنِي مِنَ الْبَصَرِ بِعَيْنِهِ- وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها لَيْسَ يَعْنِي عَمَى الْعُيُونِ إِنَّمَا عَنَى إِحَاطَةَ الْوَهْمِ كَمَا يُقَالُ فُلَانٌ بَصِيرٌ بِالشِّعْرِ وَ فُلَانٌ بَصِيرٌ بِالْفِقْهِ وَ فُلَانٌ بَصِيرٌ بِالدَّرَاهِمِ وَ فُلَانٌ بَصِيرٌ بِالثِّيَابِ اللَّهُ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُرَى بِالْعَيْنِ.

🌸🔅محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اللَّهِ هَلْ يُوصَفُ فَقَالَ أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَى- قَالَ أَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَهُ تَعَالَى- لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَتَعْرِفُونَ الْأَبْصَارَ قُلْتُ بَلَى قَالَ مَا هِيَ قُلْتُ أَبْصَارُ الْعُيُونِ فَقَالَ إِنَّ أَوْهَامَ الْقُلُوبِ أَكْبَرُ مِنْ أَبْصَارِ الْعُيُونِ فَهُوَ لَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَوْهَامَ.

🌷🔅همانطوریکه اشاره شد، رمز وصول حقیقت و صحو معلومات «سبحات جلال» است، به عبارتی ساده تر، تمسک جانانه و عارفانه و عاشقانه به ثقلین همچنین تغذیه جانانه از جان ثقلین و مجهز شدن به جهاز ثقلین است.

راز هتک ستر با غلبه سرّ

🍀قال: زدني فيه بيانا،

🌸🔆قال: هتك الستر لغلبة السرّ

کمیل باز از حضرت تبیین بیشتر موضوع را طلب نمود و حضرت فرمودند:

🌸🔅(حقیقت همان)پاره شدن پرده بخاطر غالب شدن سرّ است

🌷🔅وقتی سرّ چنان غلبه نماید و فراگیر شود که پرده از میان برداشته شود،

🌷🔅شدت چیرگی و نفوذ سرّ ، پرده را بردارد.

🌷🔅هر که مغلوب سرّ شود پرده ها برداشته شود، هر مانعی که سد راه حقیقت شود با غلبه سرّ آن مانع رفع میگردد.

🌷🔅ارتباط تنگاتنگ با سرّ الهی و تسلیم صرف رمز وصول حقیقت است.

☘️🔅از جمله خصوصیات اسماء حسنای الهی، فراحسی و توهم ناپذیری است! و بدون ستر مستور بودن است که معنای سرّ را تداعی میکند!

🌷🔅 عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوِّتٍ وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ وَ بِالشَّخْصِ غَيْرَ مُجَسَّدٍ وَ بِالتَّشْبِيهِ غَيْرَ مَوْصُوفٍ وَ بِاللَّوْنِ غَيْرَ مَصْبُوغٍ مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُودُ مَحْجُوبٌ عَنْهُ حِسُّ كُلِّ مُتَوَهِّمٍ مُسْتَتِرٌ غَيْرُ مَسْتُور

🌷🔅«سرّ» به عبارتی، بطن البطن، سویدای سویدا، ریشه ریشه، اوّلِ اوّل است، به تمثیلی به مثابه مرکز خورشید در برابر اطراف و پرتوهای آن،  در واقع تمام تشعشعات خورشیدی به مرکز آن برمیگردد، حال اگر مرکز خورشید چنان جذبه ای ایجاد نماید که رائی در مرکز خورشید واقع شود در این شرایط از پیرامون خورشید رهیده و غرق همان مرکز المراکز خورشیدی میگردد گویا که به یکباره تمام حرارت و نور را به آنی دریافت میکند!

🌷🔅هر آنچه را که در اطراف ما اتفاق می افتد به مرکز واحدی برمیگردد، اگر آن مرکز را تکنینگی حقایق در نظر بگیریم، آن نقطه، تمام زمان و مکان را یکجا در جان خود داراست، هر آنچه در بستر زمان و مکان بر مشاعر و حواس ما متجلی میگردد تفسیر همان محل واحد بوده و میتوانیم آن را بعنوان «سرّ» قلمداد نماییم، اگر «سرّ» بر جان آدمی غالب شود به مثابه آن است مغروق جمله حقیقت گشته است.

🌷🔅در نظر بگیریم که به مرکز جاذبه هستی وارد میشویم در این شرایط وزن کل جهان بر جان ما استقرار یافته و سنگینی ما همان سنگینی جهان هستی خواهد بود، حقیقت و وزن تمام حقیقت با غلبه سرّ بر جان آدمی ظهور مییابد.

راز جذب احدیت

🍀قال: زدني فيه بيانا،

🔆قال: جذب الأحديّة بصفة التوحيد،

کمیل باز از حضرت روشنگری بیشتر طلب میکند و حضرت در پاسخ کمیل میفرماید:
🍀 (حقیقت) جذب احدیت با صفت توحید است!
🍀حقیقت همان جذبه حضرت احدیت است که این مقام را بنده خدا زمانی درک میکند که به صفت توحید ملبس و آراسته گردد.

🍀جذب، مقام توجه غالب است، بی اختیاری مطلقی که در آن مجذوب جذب ذات بی شبه و مثال میگردد.

🍀مقام جذب عالیترین نشان بیواسطه از جانب حضرت احدیت است.

🍀مقام توحید که بایستی آن را با کمال الاخلاص در توحید لحاظ کنیم شرط درک جذب حضرت احدیت است.

🍀هر چه در مراتب توحید عروج کنیم به حقیقت جذب نزدیکتر خواهیم شد و حقیقت را در خواهیم یافت.

🌷🔅مقام ذات غیر از مقام احدیت است با  اینکه در  این مقام بیواسطه گی حاکم است اما خود وحدت باقی است هر چند  نام حائل و واسطه خواندن  روا نیست اما خود وحدت رابط ذات احدیت است.

🌷🔅در مقام جذب احدیت، ستری نیست اما سرّی هست، و این سرّ رابط ذات بی مثال اوست!

🌷🔅در مقام وصول وحدت هرچند وحدت حجاب فرض نمیگردد  اما در آن جذباتی هست، «جذب» خودش، شکل خاصی از حائل است؛ حائل جذبی! در این مقام ویژه «جذب و سرّ» رابط او میگردد.

 🌷🔅مقام توحید، اسباب الهی در شناخت وحدتی اوست!

🌷🔅کمال اخلاص در توحید، معرفت حضرت به توحید محض است نه اینکه به معنای شناخت  ذات او باشد!

🌷🔅در مقام کمال اخلاص در توحید با خلوص و یقین تام به حقیقت غیر قابل ادراک ذات حق می‌رسد .

🌷🔅به این حقیقت که او فراتر از حق و حقیقت است و خود حقیقت، به حقیقت، به فراحقی او اشارت دارد.

🌷🔅نبایستی نادیده بگیریم که در معرفت الهی ملاک حد و مرز و جغرافیای استعداد و توانایی خود ما مد نظراست نه اینکه ملاک ذات بی مثال حضرت احدیت باشد که حذ و مرز نمیپذیرد و علم و معرفت به آستانش به فنا میرسد!

🌷🔅مراد از کمال اخلاص در توحید، حد اعلای توحید است نه کمال شناخت ذات حق.

راز اشراق صبح ازل

🍀 قال: زدني فيه بيانا

🌸🔆قال: نور يشرق من صبح الأزل فتلوح على هياكل آثاره،

🌷🔅کمیل مجددا از حضرت روشنگری میطلبد و حضرت در جوابشان میفرماید:

🌷🔅(حقیقت) نوری است که از بامداد ازل میدرخشد  پس لوح میشود بر هیاکل  آثارش

🌷🔅حقیقت نوری است که طلوع میکند از بی آغازگی، پس نقش میبندد بر پیکرهای آثار او

🌷🔅حقیقت نوری است که از صبح ازل میتابد و از جمال آثارش میدرخشد

🌷🔅حقیقت انعکاس نور صبح ازل از آئینه آثار او

🌿آثار: نشان های اعظم و منتخب، نشان های اقدم و اول اوست

🌷🔅هیاکل آثار الهی همان نمایشگران نور و علم و حکمت الهی اند.

🌷🔅از جمله هیاکل آثار الهی، هیاکل رحمت و محبت و مودت الهی است، که میتوان به حقیقت مهر مادری و عطوفت پدری و هر نوع رابطه حبی و لذّی اشاره نمود.

🌷🔅حقیقت با ظواهر حقیقت متفاوت میباشد، آنچه که هست و آنچه را که در مییابیم و میفهمیم متفاوت است، ادراک ابزاری است برای رسیدن به حقیقت،

🌷🔅آنچه امروزه از حقیقت و واقعیت گفتگو میشود به نوعی به این امر اشاره دارد، واقعیت را میتوانیم همان تفاسیر از حقیقت قلمداد کنبیم.

🌷🔅حقیقت را میتوان معادل علم و حقیقت و حقیقت هر شیء را میتوانیم علمی و هستی هر شیء بدانیم!

🌷🔅پس حقیقت هر شیء همان آنِ شیئی که هست، آنطوریکه هست!

🌷🔅مراتب قائل شدن به حقیقت در راستی سیر و سلوک بسوی حقیقت معنا مییابد، مراتب حقیقت را میتوانیم قدم های آخرین نزدیک حقیقت بگیریم، در اینصورت حقیقة الحقایق محض حقیقت و خود حقیقت و جان حقیقت خواهد بود!

🌷🔅پس حقیقت تشخّص های مختلفی مییابد، تشخّص مُلکی، ملکوتی، جبروتی و …

🌷🔅صبح ازل در حال تابش و اشراقات آن از آئینه جمال آثار الهی به در خشش در میآید

🌷🔅همزمانی صبح ازل با فروغات هیاکل آثار،  ازل را به ابد می‌دوزد

🌷🔅نور صبح ازل تا هیاکل آثار علی رغم فاصله رتبی هیچ فاصله زمانی ندارند آنی بودن انعکاسات صبح ازل از هیاکل آثار نشان حاکمیت فرازمان بر جغرافیای زمان است

🌷🔅فردیت صبح ازل با جمعیت هیاکل آثار  نشان ظهور صبح ازل با هیاکل مختلف بوده که هر یک آنها به استقلال و به اتفاق منظره اعلای حقیقت اند

🌷🔅نور واسط میان صبح ازل و هیاکل آثار جایگاه ویژه آن نور را مورد تاکید قرار میدهد

🌷🔅حقیقت تجلیات و تجلیگاه صبح ازل  است!

🌷🔅صبح ازل تداوم دارد، تابش آن پیوسته و جاری و ساری است.

چراغ را خاموش کن

🍀 قال: زدني فيه بيانا

🌸🔆قال: أطف السراج فقد طلع الصبح.

جناب کمیل مجددا از حضرت روشنگری افزونتر میطلبند!

و حضرت در جوابش میفرمایند!

چراغ را خاموش کن  که  صبح طلوع نمود!

⁉️آیا بحث حقیقت از سر شب تا طلوع صبح ادامه داشته؟

 ⁉️و یا بحث حقیقت آخرین بخش شب بوده؟

 ⁉️و یا اینکه این سخن حضرت کنایه ای است مبنی بر اینکه «نزدیک صبح است چراغ را خاموش و استراحت کن!!!

⁉️و یا اینکه حضرت از اینکه کمیل علی رغم بیان مضاعف، جواب سوال خود را نگرفته اند گلایه مند هستند!!!!

⁉️و یا اینکه چراغ در برابر روشنایی صبح ادامه تبیین بحث حقیقت است!!!

🌷میان خورسید چراغ افروختن خطاست!

🌷گویا که با جواب حضرت بر مجهولات جناب کمیل افزوده میگردد! حال کمیل و نحوه پرسشگری او این تداعی را میرساند!

🌷کسی که صاحب سرّ شد غریق سرّ و بی سر شد، چگونه میشود که به بحری غوطه ور شویم و رطوبت دریا نگیریم در حالیکه میبایست صاحب سرّ با جان سرّ یکی شود،

🌷 چراغ همان کمیل و مراد از صبح مولاست، چراغ اگر به مرآت وجودش تمام نور خورشید را انعکاس ندهد کفران نعمت روشنایی نموده است!

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اسْمُ اللَّهِ غَيْرُ اللَّهِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ وَقَعَ عَلَيْهِ اسْمُ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَا خَلَا اللَّهَ فَأَمَّا مَا عَبَّرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْهُ أَوْ عَمِلَتِ الْأَيْدِي فِيهِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ‏  وَ اللَّهُ غَايَةُ مَنْ غَايَاهُ وَ الْمُغَيَّا غَيْرُ الْغَايَةِ وَ الْغَايَةُ مَوْصُوفَةٌ وَ كُلُّ مَوْصُوفٍ مَصْنُوعٌ وَ صَانِعُ الْأَشْيَاءِ غَيْرُ مَوْصُوفٍ بِحَدٍّ مُسَمًّى لَمْ يَتَكَوَّنْ فَتُعْرَفَ كَيْنُونَتُهُ بِصُنْعِ غَيْرِهِ وَ لَمْ يَتَنَاهَ إِلَى غَايَةٍ إِلَّا كَانَتْ غَيْرَهُ لَا يَذِلُّ مَنْ فَهِمَ هَذَا الْحُكْمَ أَبَداً  وَ هُوَ التَّوْحِيدُ الْخَالِصُ فَاعْتَقِدُوهُ وَ صَدِّقُوهُ وَ تَفَهَّمُوهُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَعْرِفُ اللَّهَ بِحِجَابٍ أَوْ بِصُورَةٍ أَوْ بِمِثَالٍ فَهُوَ مُشْرِكٌ‏  لِأَنَّ الْحِجَابَ وَ الْمِثَالَ وَ الصُّورَةَ غَيْرُهُ‏  وَ إِنَّمَا هُوَ وَاحِدٌ مُوَحَّدٌ فَكَيْفَ يُوَحِّدُ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ إِنَّمَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللَّهِ‏  فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ وَ اللَّهُ خَالِقُ الْأَشْيَاءِ لَا مِنْ شَيْ‏ءٍ يُسَمَّى بِأَسْمَائِهِ فَهُوَ غَيْرُ أَسْمَائِهِ وَ الْأَسْمَاءُ غَيْرُهُ وَ الْمَوْصُوفُ غَيْرُ الْوَاصِفِ‏  فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُؤْمِنُ بِمَا لَا يَعْرِفُ فَهُوَ ضَالٌّ عَنِ الْمَعْرِفَةِ لَا يُدْرِكُ مَخْلُوقٌ شَيْئاً إِلَّا بِاللَّهِ وَ لَا تُدْرَكُ مَعْرِفَةُ اللَّهِ إِلَّا بِاللَّهِ وَ اللَّهُ خِلْوٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ خَلْقُهُ خِلْوٌ مِنْهُ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ شَيْئاً كَانَ كَمَا أَرَادَ بِأَمْرِهِ مِنْ غَيْرِ نُطْقٍ لَا مَلْجَأَ لِعِبَادِهِ مِمَّا قَضَى وَ لَا حُجَّةَ لَهُمْ فِيمَا ارْتَضَى لَمْ يَقْدِرُوا عَلَى عَمَلٍ وَ لَا مُعَالَجَةٍ مِمَّا أَحْدَثَ فِي أَبْدَانِهِمُ الْمَخْلُوقَةِ إِلَّا بِرَبِّهِمْ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَقْوَى عَلَى عَمَلٍ لَمْ يُرِدْهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ زَعَمَ أَنَّ إِرَادَتَهُ تَغْلِبُ إِرَادَةَ اللَّهِ‏ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ‏.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یک پندار در “حقیقت چیست؟ (عصاره بحث «ما الحقیقه»)