🌻🔆اعجاز نام محمد🔆🌻
🌼🔆🌼رمز اعجاز عصای موسی 🌼🔆🌼
🔹شامگاه مبعث رسول اکرم (ص)
📅 تاریخ: 1403/11/09 -27 رجب 1446
✨ جلسه: مشکات نور
🎤 سخنران: استاد علی ساعی
✨ شب بعثت؛ کلید درهای بسته ✨
شب بسیار مبارکی است؛ شب بعثت، تاج خلقت، شب گشوده شدن دروازههای رحمت. این شب، مفتاح برکت و کلید تمام کلیدهای عالم است. اما تمام کلیدهای عالم، اگر همراه با محمد (ص) نباشند، جز قفل چیزی نخواهند بود. تنها در همراهی با محمد (ص) است که دروازههای خیبر، رحمت و احسان به سوی خلایق گشوده میشوند.
این معجزهی اکبر خدا، این عنصر لطیف الهی، در این جهان هستی چه میکند؟ درهای پنهان و آشکار جان ما را میگشاید. این آقای آقایان، این کلید دروازههای آسمان و زمین و دریاها، کیست؟ چگونه او را بشناسیم؟ این همان معجزهی اکبر خداست که در دستان شیعیان قرار گرفته است.
🌊 عصای موسی و راز گشایش دریا 🌊
محمد (ص) عصای دست ائمهی اطهار است. ائمه با این عصا چهها که نکردند! با این کلید، چه درهایی را که نگشودند! همانگونه که موسی (ع) با عصای خود دریا را شکافت، اما راز این شکافتن چه بود؟ چگونه موسی (ع) توانست دریا را به فرمان خداوند بشکافد؟
زمانی که موسی (ع) به دریا رسید، قوم او در برابرشان دریای طوفانی را میدیدند و در پشت سر، فرعونیان را که قصد قتل عامشان را داشتند. در آن لحظه، خداوند بر موسی وحی کرد و راز گشوده شدن دریا را به او آموخت. این راز، کلید حل مشکلات، کلید شکستن پیکر جهل و ظلم بود.
🕊 توحید، ولایت و گشایش درهای بسته 🕊
ای موسی، به بنیاسرائیل بگو که توحید مرا تجدید کنند، زیرا یکتایی و قدرت مرا از یاد بردهاند. به بنیاسرائیل بگو از ته دل محمد (ص) را یاد کنند، آن محمدی که سید بندگان من است، و باز از جان و دل ولایت علی (ع) و اولاد پاکش را اعاده کنند. آنگاه به جاه و جلال آنها تو را قسم دهند که آنان را از میان امواج دریا عبور دهی.
اگر چنین کنند، آبهای دریا برایشان هموار خواهد شد. اما بنیاسرائیل چه کردند؟ عصا برای شکافتن دریا نیاز نبود، بلکه این حجتی بر بنیاسرائیل بود. همان بهانهجوییهایی که در طول تاریخ داشتند، در کنار رود نیل نیز ادامه یافت…
🌟 عصای برتر از عصای موسی 🌟
عصای موسی (ع) قدرتی شگفتانگیز داشت، اما نام مبارک محمد (ص) و آل محمد (ع) از آن نیز اعجازگرتر بود. وجود مقدس ایشان، خود معجزهای الهی است. بنیاسرائیل وقتی فرمان خداوند را از زبان موسی (ع) شنیدند، گفتند: آیا ما را به کاری وادار میکنی که آن را نمیپسندیم؟ ما محمد (ص) و آل او را یاد نمیکنیم، یعنی ما با این سخنان خام نمیشویم.
آنها با ترس از جان خود، از دست فرعون گریخته بودند و اکنون از موسی (ع) میپرسیدند: آیا میخواهی ما را در این دریای خروشان غرق کنی؟ نمیدانیم چه بر سرمان خواهد آمد، پس ما این را نمیپذیریم!
🌊 ایمان کالب ابن یوهنا؛ کلید عبور از دریا 🌊
در این میان، کالب ابن یوهنا، که رئیس قبیلهی یهودا بود و یکی از دو مؤمن برجستهی بنیاسرائیل، رو به موسی (ع) کرد و پرسید: “ای پیامبر خدا، آیا الله تو را امر کرده که ما خود را به آب بزنیم؟”
موسی (ع) پاسخ داد: “بلی، این فرمان خداست.”
کالب دوباره پرسید: “آیا تو هم مرا به این کار فرمان میدهی؟”
موسی (ع) پاسخ مثبت داد. پس کالب ابن یوهنا در برابر دریا ایستاد و خدا را به توحید یاد نمود، توحیدش را تجدید کرد، نبوت محمد (ص) را یاد نمود، و ولایت علی ابن ابیطالب (ع) را تصدیق کرد. آنگاه با ایمانی استوار گفت:
“خدایا، تو را به جاه و مقام محمد (ص) و آل او قسم میدهم که مرا از دل این دریا بگذران.”
سپس خود را با اسبش به آب زد و دریا برایش همچون زمینی نرم و هموار شد. او از میان دریا عبور کرد و سپس بازگشت، اسبش را تازاند تا بنیاسرائیل را از حقیقت آگاه کند و فریاد زد:
“ای بنیاسرائیل! موسی (ع) را اطاعت کنید! این دعا، کلید درهای بهشت است! این دعا، درهای جهنم را مسدود میکند! این دعا، راز نزول ارزاق و روزی است! این دعا، وسیلهی جلب رضای خداوند مهیمن و خلاق است!”
اما بنیاسرائیل ابا کردند و گفتند: “ما به آب نمیزنیم، تنها از روی زمین عبور خواهیم کرد.”
پس خداوند بر موسی (ع) وحی کرد…
🌊 گشایش دریا به نام محمد و آل محمد (ع) 🌊
پس خداوند به موسی (ع) وحی کرد:
“ای موسی، عصایت را به دریا زن و بگو: خداوندا، تو را به محمد (ص) و آل پاکش قسم میدهم، این دریا را برای ما بگشا!”
موسی (ع) عصایش را بر دریا زد، و دریا شکافته شد. زمین از میان امواج نمایان گردید و راهی تا انتهای خلیج گشوده شد. موسی (ع) گفت: “داخل شوید!”
اما بنیاسرائیل گفتند: “زمین گلآلود است، میترسیم در آن فرو رویم.”
پس خداوند متعال فرمود: “بگو: خداوندا، تو را به محمد (ص) و آل پاکش قسم میدهم، زمین را برای ما خشک فرما.”
باد صبا وزید و زمین خشک شد. موسی (ع) بار دیگر فرمان داد: “داخل شوید!”
اما بنیاسرائیل بهانه آوردند: “ما دوازده قبیله از دوازده پدر هستیم. اگر وارد این دریا شویم، با یکدیگر به رقابت خواهیم پرداخت و گرفتار میشویم. تنها در صورتی که برای هر قبیله راهی جداگانه گشوده شود، داخل خواهیم شد.”
پس خداوند به موسی (ع) امر کرد تا عصایش را دوازده بار بر دریا بزند و بگوید: “خدایا، زمین را برای ما آشکار کن و آب را از ما دور گردان!”
دوازده راه جداگانه باز شد؛ هر راه برای یکی از قبیلهها، و باد صبا آنها را خشک و هموار کرد. اما باز بنیاسرائیل مردد بودند و گفتند: “ما نگران قبیلههای دیگر هستیم. اگر وارد این راهها شویم، نمیدانیم بر آنها چه خواهد گذشت.”
پس خداوند فرمود: “ای موسی، با عصایت میان این راهها ضربه بزن و بگو: اللهم به جاه محمد و آله الطیبین!”
موسی (ع) چنین کرد و ناگهان آبهای میان مسیرها شفاف شد و هر قبیله توانست دیگران را ببیند. آنگاه بنیاسرائیل با اطمینان وارد شدند… و باقی ماجرا را میدانیم.
🌟 اعجاز نام محمد و آل محمد (ع) 🌟
این اعجاز نام و مقام محمد (ص) و آل محمد (ع) است؛ همان نامی که دریاها را میشکافد، دلها را میگشاید، آسمانها را باز میکند، و درهای علم را میگشاید.
شاید بتوان گفت، حتی دانههایی که در دل خاک شکافته میشوند، رمز شکافته شدنشان را از جاه محمد (ص) و آل محمد (ع) گرفتهاند.
🍯 شیرینی عسل و محبت محمد (ص) 🍯
شیرینی عسل، به برکت نام محمد (ص) و آل محمد (ع) است. حال که نام مبارکشان چنین معجزه میکند، محبتشان، معرفتشان و عشق پاکشان چه اعجازهایی خواهد کرد؟
همراهی با آنان، چه معجزات موسیگونهای را در زندگی انسان رقم خواهد زد؟
❤️ پیامبر، پدر مومنان ❤️
ما نه محمد (ص) را به درستی شناختهایم و نه آل محمد (ع) را. اما بدانیم که پیامبر خدا از جان ما، به جانمان نزدیکتر است. او تنها پدر مومنان نیست، بلکه پدر ایمانشان، پدر علمشان، پدر نورشان و پدر هستی این جهان است.
محمد (ص) پدر تمام آفرینشهای نوین است؛ نه فقط بر انسانها، بلکه بر هر ذرّهی مومن، بر هر گیاه مومن، بر هر کوه و دریا، بر هر فرشته، بر هر پاک و زیبا، او پدر آفرینش است.
🌿 محمد (ص)، پدر شجرهی اول هستی 🌿
محمد (ص)، پدر شجرهی اول است؛ بلکه خود شجرهی اول این جهان هستی است.
بر وجود مقدسش صلوات و عالیات!
او پدر مومنان است، چنانکه خداوند میفرماید:
“او به راستی برای آنها پدر است.”
اما این پدر، پدری است که اگر بداند کسی در این دنیا گرسنه است، بر خود حرام میکند که سیر شود.
او خود را گرسنه نگه میدارد، تا وقتی یکی از فرزندانش گرسنه است، سیر نخوابد.
اما کیست که فرزند محمد (ص) باشد؟
کیست که چنین ادعایی داشته باشد؟
رسم پدر و فرزندی چنین است.
والد حقیقی این است.
اگر رسم فرزندی ندانیم، چگونه مومن باشیم؟
پس باید والد حقیقی خود را بیابیم!
و از والدین مجازی جدا شویم؛ مبادا فرزندان مجازی گردیم.
اگر به حقیقت مومن باشیم،
میتوانیم رسول خدا را “پدر” خطاب کنیم.
🌳 شجرهی طیبه؛ جایگاه شیعه در درخت طوبی 🌳
رسول خدا (ص) در شجرهی طیبه**، **اصل درخت است.
علی (ع) بلندای آن درخت است.
فاطمه (س) تنهی آن درخت است.
ائمهی اطهار شاخههای آن درخت هستند.
و شیعیان، برگهای آن درختاند.
اما انتهای این شجرهی طیبه کجاست؟
انتهای این درخت، به سدرهالمنتهی میرسد.
یعنی، وقتی به سدرهالمنتهی رسیدیم، دین ما اثبات شده است.
اما اگر نتوانیم خود را به سدرهالمنتهی برسانیم، پس حقیقت دینداری را درک نکردهایم.
ما با دین خدا تمرین کردیم تا به سدرهالمنتهی برسیم.
اما در آنجا چه کنیم؟
رازها آنجاست، خبرها آنجاست!
ما با دین، میخواهیم وارد شویم به ماورای این انتها…
❗️ وای بر آنکه از این شجره نباشد! ❗️
هرکس که از این درخت نباشد، وا ویلا بر او!
پس او مومن نیست!
اگر کسی وجودش جگرپارهی محمد و آل محمد (ع) نباشد، به واقع مومن نیست!
و آن شیعهی ما نیست.
اما کیست که این موفقیت را به دست آورد؟
شکستخوردگان چه کسانی هستند؟
اگر از این شجره هستیم، باید هر لحظه طعم محمد و آلش را با تمام وجود حس کنیم!
آیا شیرینی جایگاهشان و نورانیتشان را حس میکنیم؟
مگر برگی که به درخت وصل است، از درخت جداست؟
هر چه درخت میگیرد، به برگ نیز میرساند.
اما ما سرگردانتر از بنیاسرائیل شدهایم.
خوشا به حال آنان که رفتند، وصل شدند،
و خود را به سدرهالمنتهی رساندند.
🌟 پدری که فرزندانش را بلند میکند! 🌟
آیا دیدهای که پدری چگونه فرزند خود را بلند میکند؟
محمد (ص) نیز فرزندانش را بلند میکند.
چگونه؟
همانطور که درخت، برگهایش را به سوی آسمان بالا میبرد،
محمد و آلش، فرزندانشان را به سدرهالمنتهی میبرند!
🌳 محمد (ص) و ائمه (ع)، اصل ثابت شجرهی طیبه 🌳
محمد (ص) و ائمهی اطهار (ع) اصل ثابت این شجرهی طیبهاند، و فرع آن، ولایت است.
این درخت، درختی مبارک است. هر که به آن داخل شود، از فیوضاتش بهرهمند خواهد شد.
این درخت، میخوراند!
هرچه دریافت کند، به برگها و شاخههایش میرساند.
اما ما چگونه فرزندی کردیم؟
اگر فرزند حقیقی بودیم، تبدیل به درخت میشدیم!
میتوان برگی از درخت را کاشت و از آن، درختی دیگر رویاند.
این برگ باید تبدیل به درخت گردد.
پس هرکه مومن شود، فرزند محمد (ص) و آل محمد (ع) است!
❗️ امکان خلع فرزندی ❗️
اما امکان خلع فرزندی نیز هست.
چه بسیار مخلوقاتی که از صفت فرزندی جدا شدند.
اما چگونه این مفاهیم را درک کنیم؟
پیوند مومنان با این شجره، پیوندی گسسته نیست، پیوندی پیوسته است.
فرزندان دنیوی، از والدین خود جدا میشوند.
اما مومنان، به هیچ وجه از این پدر جدا نمیشوند و نمیتوانند جدا شوند.
زیرا او، تا مومنان را مثل خود نکند، دست از آنها برنمیدارد!
🏡 پدر مومنان، پدر وجود ما 🏡
حضرت رسول (ص) ابوالمومنین است!
فرزند، از والدین خود تغذیه میکند.
برگ، از درخت خود تغذیه میکند.
شاخه، از درخت نیرو میگیرد.
اگر ما روح و عقل داریم،
چرا نگوییم نبی جان، علی جان، حسن جان، حسین جان داریم؟
ما آل پاک حسین (ع) را در جان داریم.
🌟 محمد (ص) و آل او، از روح به ما نزدیکترند! 🌟
به خدا سوگند، محمد (ص) و آلش، از روح به ما نزدیکترند!
از مغز ما به ما نزدیکترند!
محسوستر و مؤثرترند!
نبی، برگزیدهی خداست!
و خداوند متعال، نقش نبیاش را در جان ما افکنده است.
محمد (ص) و آلش، را باید در قاب آیینهی پاک این جهان هستی مشاهده کرد.
هر زیبایی که هست، آیینهای است که قسمتی از جمال او را تفسیر میکند.
هر خلق نیکو، بازتابی از جمال حضرتش است.
هر گل زیبایی که میبوییم،
هر طعم شیرینی که میچشیم،
همه، آیینهای از محمد (ص) و آل اویند.
اینها آیت کبرای خدا هستند!
پس، دلمان را پاک کنیم، آیینه را صاف کنیم، تا جمال زیبا را مشاهده کنیم.
زیرا خدا، عکس نبی و آل او را در دل ما انداخته است!
و دل ما، صفحهی نمایش اوست.
✨ آیات الهی و تجلی در دلهای پاک ✨
به زودی نشانههای خود را در اطرافشان و درون جانشان به آنان نشان خواهیم داد.
مگر حضرات نفرمودند:
“نحن الآیات و نحن البینات”
ما، نشانههای روشن خداییم!
همهی موجودات، آیات خداوندند،
اما محمد (ص) و آل محمد (ع)، خود آیات الهیاند که به زیبایی در این جهان تجلی کردهاند.
اگر کسی میخواهد حقیقت را بیابد، نباید به دنبال جای دوری برود.
محل نزدیک است!
اقرب من کل قریب!
خدا نزدیکتر از نزدیک است!
و او، خود را در دل ما نشان داده است.
📖 قرآن، تجلیگاه خداوند 📖
پس خدا تجلی نمود!
اما نه به صورت بصری و حسی، بلکه به شیوهای که خود میداند.
قرآن، تجلیگاه خداوند است.
اما نه تجلیای که بتوان دید.
دیدن، حجاب است.
فهمیدن، حجاب است.
به خدا، خدا بالاتر از اینهاست.
پس او خود را نشان میدهد، تا نورش را در دل ما غالب کند.
خداوند در قرآن تجلی میکند، اما چگونه؟
او خود میداند چگونه تجلی کند، تا ما او را یاد کنیم.
او حلمش را نشان داد، تا بدانیم چگونه بردباری میکند.
او قدرتش را نشان داد، تا بدانیم چگونه قادر است.
او بندگانش را هشدار داد، تا بدانند عذاب الهی چگونه خواهد بود.
او نعمتهایش را بخشید، تا بدانند که روزیدهندهی مطلق اوست.
و ما، در این مسیر، به سوی سدرهالمنتهی حرکت میکنیم…
🌟 بعثت محمد (ص)؛ عهد ازلی بنیآدم 🌟
پس خداوند متعال محمد (ص) را برانگیخت.
اما چگونه؟
با شکوه و جلالی بیمانند!
دنبالهی این سخن دشوار است…
چگونه میتوان ادامه داد؟
زمانی که الله از بنیآدم، از ذریههای آنان، گواه گرفت بر خویشتن:
“ألست بربّکم؟”
“آیا من پروردگار شما نیستم؟”
و آنان پاسخ دادند: “بلی، تویی پروردگار ما!”
در آن هنگام، ارواح در سایهها بودند…
نمیدانم این “اَظِلّه”**، این **مکان رفیع کجا بود؟
اما میدیدند، میشنیدند، تعقل میکردند.
عهد و میثاقشان را خداوند اخذ کرد:
که به او ایمان آورند، فرشتگانش را تصدیق کنند، کتابهایش را بپذیرند و رسولانش را یاری دهند.
و آنگاه تجلی کرد بر آنان محمد (ص) را!
اما چگونه؟
نور او را؟ جان او را؟ وجود والای او را؟
بر دلها افکند؟
آیا نقش وجود مقدسش را بر جان خلقت چنان چسباند که امکان جدایی محال شد؟
و آنگاه جلوهی علی (ع) را در آن افکند…
چگونه افکند؟
همه عاشق او شدند!
و آنگاه جلوهی فاطمه (س) را نیز افکند.
و سپس فرزند پاکش حسین (ع) را…
و از تمام انبیا، عهد و میثاق گرفت!
📜 عهد پیامبران و علم الهی 📜
زمانی که الله از پیامبران عهد گرفت:
“زمانی که به شما کتاب و حکمت دادم، آنگاه رسولی به سوی شما آمد، حتماً به او ایمان آورید، حتماً او را یاری کنید!”
و خداوند از آنان پرسید:
“آیا اقرار کردید؟ و بر این پیمان، محکم عهد بستید؟”
و پیامبران گفتند: “بلی، ما اقرار کردیم!”
آنگاه الله تجلی نمود!
علوم لازم برای تمام اهل عالم را معرفی کرد.
لوازم بندگی را به تمام ذرات عالم عطا نمود.
پس تجلی کرد، یعنی چه؟
یعنی همگان را به علم عبادت و بندگی آگاه کرد.
یعنی آنچه در عرصهی بندگی نیاز دارند، به آنان آموخت.
یعنی وجودشان را با علم عبادت لبریز نمود.
و سپس، محمد (ص) و آل او را بر جانها جلوه داد!
عکس و شناسنامهی مقدس حضرتش را بر دلها افکند.
روشن نمود دل خلایق را، با عجایب اولیایش!
از جمال جمیلاتش پردهبرداری کرد!
رونمایی کرد!
این نبی خداست!
و خداوند خود، او را نشان داده است.
🕊 بعثت جاودانه؛ همهزمان، همهمکان 🕊
این بعثت، بعثتی جاودانه است!
این همزمانی است که همهی زمان را در بر گرفته است!
بعثت نبی مرسل مکرم، همهی ابعاد هستی را پوشانده است!
همه او را میشناسند!
هم در کوه حرا، هم در هر زمان و هر مکان!
او بر هر عصر و هر لحظه سایه افکنده است.
بعثتش، هیچکس و هیچ ذرّهای را از قلم نینداخته است.
پس زمانی که الله اراده کرد که سینهی او را گشاده کند،
دلش را شجاع گرداند،
و رسالتش را بر او نازل سازد،
کوهها، صخرهها، ریگها، و درختان را به نطق درآورد!
🌎 جهان، محمد (ص) را شناخت! 🌎
یعنی همه او را میشناختند!
حتی در لحظهای که تازه از دل کوه حرا برخاسته بود!
زیرا او سرور جهان هستی است!
و او به رسالت از جانب الله متعال مبعوث گشته است.
پس درود بیپایان بر او و خاندان پاکش! 💖
🌿 سلام بر محمد (ص)، سلام بر ولی الله 🌿
هر کجا که رسیدند، حضرت را خطاب میکردند!
🌟 “السلام علیک یا محمد!”
🌟 “السلام علیک یا ولی الله!”
کوه، صخره، ستاره، هرچه که بود، ندا میداد:
🌿 “السلام علیک یا رسول الله!”
آیا کوه و دشت و درخت از انسانها سبقت گرفتند؟
🌿 گویا چنین بود!
پس جای شرمندگی است که ما هنوز در شناخت او درنگ داریم…
وقتی به کنارشان میرسیدی، میگفتند:
💖 “السلام علیک یا حبیب الله!”
🌟 بشارت بر تو، ای رسول خدا! 🌟
✨ “بشارت باد بر تو، ای رسول خدا!”
الله ازوجل به تو فضیلت بخشیده است.
تو را به زیباترین شکل کامل و تمام رسانده است.
تو را به زیور و زینت آراسته است.
اما چگونه او را میدیدند؟
چگونه آن رسول جمال را میشناختند؟
آیا او را در نهایت زیبایی و کمال دیده بودند؟
و حال، تفاوت و اختلاف را میان او و دیگران مشاهده میکردند؟
آیا آنها او را دلداری میدادند؟
که مبادا از سخن قریش محزون گردد؟
💫 او برتر از هر چه در این جهان هستی است!
💫 او محبوب خداوند ازل و ابد است!
پس درود بیپایان بر محمد (ص) و خاندان پاکش! 🌺💖