
با توجه به آیه مبارکه “إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى” حکمت فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ چیست؟
سوال 97
سلام علیکم
طه
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﻦ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ. ﭘﺲ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻛﻔﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭ ﻛﻪ [ﺍﻳﻨﻚ ] ﺗﻮ ﺩﺭ ﻭﺍﺩﻯ ﻣﻘﺪﺱ ﻃﻮﻯ ﻫﺴﺘﻰ.(12)
حکمت فاخلع نعلیک؟
پاسخ استاد علی ساعی به سوال شماره 97
معنای خلع نعلین
1)معنای ظاهری، همانا در آوردن کفش ها به احترام وادی مقدس طوی است! مثل کسی که برای ورود به حرم کفش خود را در میاورد!
2)معنا باطنی، با توجه به اینکه هر ظاهری باطنی دارد ، باطن در آوردن دو کفش از پا اشاره به!
❄️🌱❄️خالص کردن محبت برای پروردگار=خالی کردن دل از محبت ما سوی الله=شستن دل از عشق اغیار
❄️🌱❄️رسیدن به توحید حب و محبت
❄️🌱❄️پای انسان تداعی میل و رغبت و کشش و حرکت است، بایستی پای خواست و آرزوی انسان فقط با خدا و بطرف خدا باشد و از هر قید و وابستگی به غیر رها!
❄️🌱❄️در سیر و سلوک انسان بایستی آزاد و رها از راست و چپ و تنها در راه مستقیم باشد!
❄️🌱❄️پای انسان دروازه ای از دروازه های دل اوست،که نبایستی اجازه ورود به بیگانه داده شود!
حدیث!
🌻قلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ لِنَبِيِّهِ مُوسَى ع فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «1» فَإِنَّ فُقَهَاءَ الْفَرِيقَيْنِ يَزْعُمُونَ أَنَّهَا كَانَتْ مِنْ إِهَابِ الْمَيْتَةِ فَقَالَ ع مَنْ قَالَ ذَلِكَ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى مُوسَى وَ اسْتَجْهَلَهُ فِي نُبُوَّتِهِ «2» لِأَنَّهُ مَا خَلَا الْأَمْرُ فِيهَا مِنْ خَطِيئَتَيْنِ إِمَّا أَنْ تَكُونَ صَلَاةُ مُوسَى فِيهِمَا جَائِزَةً أَوْ غَيْرَ جَائِزَةٍ فَإِنْ كَانَتْ صَلَاتُهُ جَائِزَةً جَازَ لَهُ لُبْسُهُمَا فِي تِلْكَ الْبُقْعَةِ وَ إِنْ كَانَتْ مُقَدَّسَةً مُطَهَّرَةً فَلَيْسَتْ بِأَقْدَسَ وَ أَطْهَرَ مِنَ الصَّلَاةِ وَ إِنْ كَانَتْ صَلَاتُهُ غَيْرَ جَائِزَةٍ فِيهِمَا فَقَدْ أَوْجَبَ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ لَمْ يَعْرِفِ الْحَلَالَ مِنَ الْحَرَامِ وَ مَا عَلِمَ مَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَ مَا لَمْ تَجُزْ وَ هَذَا كُفْرٌ «3» قُلْتُ فَأَخْبِرْنِي يَا مَوْلَايَ عَنِ التَّأْوِيلِ فِيهِمَا قَالَ إِنَّ مُوسَى نَاجَى رَبَّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ فَقَالَ يَا رَبِّ إِنِّي قَدْ أَخْلَصْتُ لَكَ الْمَحَبَّةَ مِنِّي وَ غَسَلْتُ قَلْبِي عَمَّنْ سِوَاكَ وَ كَانَ شَدِيدَ الْحُبِّ لِأَهْلِهِ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ أَيْ انْزِعْ حُبَّ أَهْلِكَ مِنْ قَلْبِكَ إِنْ كَانَتْ مَحَبَّتُكَ لِي خَالِصَةً وَ قَلْبَكَ مِنَ الْمَيْلِ إِلَى مَنْ سِوَايَ مَغْسُولا
كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص: 460
🌻گفتم(سوالات سعد بن عبد اللَّه قمّى از امام زمان علیه السلام) : اى فرزند رسول خدا معناى فرمان خداوند به پيامبرش موسى عليه السّلام كه فرمود: نعلين خود را بدرآر كه تو در وادى مقدّس طوى هستى چيست، كه فقهاى فريقين مىپندارند نعلين او از پوست مردار بوده است. فرمود هر كه چنين گويد به موسى افترا بسته و او را در نبوتش نادان شمرده است زيرا امر از دو حال بيرون نيست يا نماز موسى در آن روا و يا ناروا بوده است، اگر نمازش در آن روا بوده طبعا جايز است كه به آن نعلين در آنجا پا نهد كه هر چند آن بقعه مقدّس و مطهّر باشد امّا از نماز مقدّستر و مطهّرتر نبوده است، و اگر نماز موسى در آن روا نبوده است لازم آيد كه موسى حلال و حرام را نداند و نداند كه چه چيزى در نماز روا و چه چيزى نارواست كه اين خود كفر است.
گفتم: پس مقصود از آن چيست؟ فرمود: موسى در وادى مقدّس با پروردگارش مناجات كرد و گفت: بار الها! من خالصانه تو را دوست دارم و از هر چه غير تو است دل شستهام، با آنكه اهل خود را بسيار دوست مىداشت.
خداى تعالى به او فرمود: نعلين خود را بدر آر، يعنى اگر مرا خالصانه دوست دارى و از هر چه غير من است دل شستهاى، قلبت را از محبت اهل خود تهى ساز.
كمال الدين / ترجمه پهلوان، ج2، ص:
نظرتون در مورد این پست چیه؟