« تمرین تواضع» « فرار از کبر»
«عزت خدا را طلب کن » « از آزمون کبر فرار کن» چکیده با تکمله « شرح دعای 20 صحیفه سجادیه» «جلسه 219 » «راز سرافرازی » و … 1402.10.07 علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
بال و پر سجادیه
انسانِ پیاده پا، با صحیفه سجادیه بال و پر میگیرد و با بال و پر سجادیه تمام آفاق بندگی را فتح میکند.
دعای 20 صحیفه سجادیه آئینه تمام نمای محاسن و معایب آدمی است.
با رصدگاه دعای 20 صحیفه سجادیه عمق خفیات وجود خود را تماشا نمایید. صحیفه سجادیه آئینه سرالاسرار خفیات جان آدمی است.
با دعای 20 صحیفه سجادیه برای خود جدول اخلاقی طراحی نمایید.
با دعای 20 صحیفه سجادیه جان خود را معاینه و معالجه نمایید. این دعا هم داروست هم درمان.
با دعای 20 صحیفه سجادیه دفتر محاسبه نفس شخصی برای خود ایجاد نمایید.
دعای 20 صحیفه سجادیه محل خودیابی و مرآت حقیقت آدمی است، درجات اعلا و دَرَکات اسفل آدمی را مینمایاند.
خداوندا «عزیزالله»ام کن
وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْر
خداوندا عزیزم فرما و به کِبر مبتلایم مگردان
خداوندا عزیزم کن؛ مرا به خودت منسوبم کن؛ عزّتم بخش؛ معبودا! بندگی تو تمام عزّت است؛ پس به عزّت بندگی عزیزم گردان. خداوندا بندهات تنها با تو آرام گیرد و تنها با تو کفایت میشود؛ پس تمام پردهها را بردار و از اسارت و ذلّت خلاصم فرما. خداوندا هر که با تو عزیز شد حبیب هر دو جهان شد.
الزمر : 36 أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ …
آيا خداوند براى بندهاش كافى نيست؟!
مَنْ بَرِئَ مِنَ الشَّرِّ نَالَ الْعِز[1]
هر کسی که از شرّ بیزاری جست به عزّت رسید.
هر که شرّ کبر او را در بَر بگیرد عزّتش از هم میپاشد.
عزازیل، عزیز خدا بود و عزّتش به کبر از هم پاشید. کبر عامل سقوط است؛ سنگینی مانع صعود است.
از رفاقت کبر بگریزید
از امتحات کبر فرار کنید، انصراف از کبر بهترین جواب آزمون کبر است.
فراری امتحان کبر همیشه پیروز و سرافراز است.
خداوندا به کبر مبتلایم مفرما، به کبر مجازاتم مکن؛ با کبر امتحانم مگیر؛
مگر این کبر چیست که باید از آزمونش فرار نمود و تن به امتحانش نداد، کبر یعنی، انصراف از بندگی خدا. خریدار چنین بلایی نگردیم، کبر ردای کبریائی است.
تمام آفریدههای خدا مخلوق خدای اکبرند. «عبد العزیر الجبار المتکبر» هستند.
مواظب کبر پروری باشید، هر چه کبر، پروارتر، انسان ذلیلتر میگردد.
حبدنیا باشگاه کبر است، تمرین کبر تمرین رذالت و پستی است.
افکار و نیات خود را پرورشگاه کبر قرار ندهید.
آرزوهای دنیوی خوراک کبر و غرور است.
انس با رفقای متکبر و دنیا گیر انسان را به بیماری کبر مبتلا میسازد، هر چند مقاومت ورزد باز به کسالتش گرفتار میگردد.
تمرین افتادگی و تواضع تمرین عزت و شرف و موجب پرورش بندگی خداست. دوری از تواضع، کندن بال پرواز به افق اعلاست.
کبر هیچکس را تحریک و تقویت نکنید چرا که شریک شرک آنها خواهید شد.
فرعون را اصحاب جاهلش گستاخ و متکبرش ساختند و کبر را به حد اعلایش رساندند، جاهلانهترین کبر، کبر فرعونی است، که فریاد زد:
النازعات : 24 فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى
پس (فرعون) گفت من پروردگار بلندپایه شمایم.
کبر شریک شرک است
شرک جلی و خفی و اخفی متناسب با کبر جلی و کبر خفیّ و کبر اخفی است.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ النَّبِيِّ ص إِنَّ الشِّرْكَ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ، عَلَى صَفَاةٍ سَوْدَاءَ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاء[2]
امام صادق عليه السلام درباره اين فرموده پيامبر صلى الله عليه و آله كه همانا شرك نا محسوستر از راه رفتن مورچه در يك شب تاريك بر روى تخته سنگى سياه است. …
مبادا کبر به جان آدمی نفوذ کند که خمیرمایه شرک به خداست.
کبر محرک شرک است، کبر عصب مرکزی شرک را تشکیل میدهد. شرک ماهیت جهلی دارد و کبر نیز از جهل نشأت میگیرد.
معاینه جان از کفر و کبر از واجبات هر لحظه لحظه ماست.
عَنْ أَبَانٍ عَنْ حُكَيْمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَدْنَى الْإِلْحَادِ فَقَالَ إِنَّ الْكِبْرَ أَدْنَاهُ.[3]
امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از كمترين حدّ الحاد فرمود : تكبّر، كمترين حدّ آن است.
کبر رداء الهی است هر کسی آن را طلب کند به جنگ با خدا قیام نموده و لعنت خدا را خریده است.
کبر اختصاص به ذات کبریایی دارد هر کسی که آن را به خود اختصاص دهد تنها سودی که از آن نصیبش میگردد پستی و حقارت و رذالت است.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْكِبْرُ قَدْ يَكُونُ فِي شِرَارِ النَّاسِ مِنْ كُلِّ جِنْسٍ وَ الْكِبْرُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رِدَاءَهُ لَمْ يَزِدْهُ اللَّهُ إِلَّا سَفَالًا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَرَّ فِي بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِينَةِ وَ سَوْدَاءُ تَلْقُطُ السِّرْقِينَ فَقِيلَ لَهَا تَنَحَّيْ عَنْ طَرِيقِ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ إِنَّ الطَّرِيقَ لَمُعْرَضٌ فَهَمَّ بِهَا بَعْضُ الْقَوْمِ أَنْ يَتَنَاوَلَهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص دَعُوهَا فَإِنَّهَا جَبَّارَةٌ.[4]
امام صادق عليه السلام : تكبّر گاهى در دون پايهترين افراد جامعه از هر قشرى يافت مى شود··و کبر رداء الهی است هر کس در رداء او با خدا کشمکش کند او را جز پستی افزوده نمیگردد.· روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله از يكى از كوچه هاى مدينه مى گذشت. زن سياهى در وسط كوچه سرگين جمع مى كرد. به آن زن گفتند: از سر راه رسول خدا صلى الله عليه و آله كنار برو. زن گفت: راه پهن است. يكى از مردم خواست او را كنار زند، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: رهايش كنيد؛ او زنى جبّاره(متکبر جاهل و ستیزهجو) است.
همه در جغرافیای ابتلا به کبر هستند
کبر هیچ مرزی ندارد، تمام موجودات در محاصره کبر قرار دارند لحظهای آلودگی به کبر، بدبختی جبران ناپذیری خواهد داشت.
از انسان ساده تا پیچیده از بیسواد تا دانشمند، از فقیر تا غنی، از کافر تا مومن، از ضعیف تا قوی، همه و همه در معرض ابتلا به کبر قرار دارند.
با خلاصی از کبر عمده راه بندگی طی میشود.
ثَلَاثَةٌ تُورِثُ الْمَحَبَّةَ الدِّينُ وَ التَّوَاضُعُ وَ الْبَذْلُ مَنْ بَرِئَ مِنْ ثَلَاثَةٍ نَالَ ثَلَاثَةً مَنْ بَرِئَ مِنَ الشَّرِّ نَالَ الْعِزَّ وَ مَنْ بَرِئَ مِنَ الْكِبْرِ نَالَ الْكَرَامَةَ وَ مَنْ بَرِئَ مِنَ الْبُخْلِ نَالَ الشَّرَف[5]
امام صادق عليه السلام : سه چيز محبّت مى آورد: ديندارى، فروتنى و بخشندگى. هر کس از سه چیز مبرا باشد، به سه چیز مىرسد؛ هر که از شرّ برى باشد، به عزّت مىرسد؛ هر که از تکبّر دور باشد، محترم مىشود و هر کس از بخل مبرا باشد، شرف یابد.
راز غرس محبت
محبت را با «دینداری و فروتنی و بخشش» غرس نماییم. آثار دین با معجون تواضع و نمک بذل و بخشش به ظهور میرسد.
برای دستیابی به بلندای بندگی الهی باید ذرهای کبر در جان ما باقی نباشد. انسان مومن متواضع دارای قدی کشیده در مسابقه بندگی است.
اخبار و آیات را با آب طلا و جوهر الماسین در دلمان نقش نماییم.
قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ لَا يَطْمَعَنَ ذُو الْكِبْرِ فِي الثَّنَاءِ الْحَسَن[6]
شخص متکبر نمیتواند توقع خوشثنائی داشته باشد.
هیچ کس شخص متکبر را دوست نمیدارد و از آنها به خوشی یاد نمیشود.
به کبر باید حسّاس بود، از شر کبر باید پیوسته به درگاه خدا پناه بریم؛
کبر تنها زیبنده خداست
الحشر : 23 هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
و خدايى است كه معبودى جز او نيست، تنها او «مَلِكُ قُدُّوسُ سَّلامُ مُؤْمِنُ مُهَيْمِنُ عَزيزُ جَبَّارُ مُتَكَبِّر» است ؛ خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرار مىدهند!
کبر از آن خداست تنها او «متکبر» است؛ احترام نام خدا را نگهداریم، «متکبر» نام خداست، هر کس نام خدا را بر خود نهد مدعی خدایی گشته است.
کبر حضرت متکبر، یعنی بزرگی که بزرگیش به وصف نیاید، هیچ وصفی قامتش به توصیف خدا نمیرسد.
خدا اکبر است(الله اکبر) یعنی، «الله» بزرگتر از آن است که به وصف آید.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَجُلٌ عِنْدَهُ اللَّهُ أَكْبَرُ فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ فَقَالَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع حَدَّدْتَهُ فَقَالَ الرَّجُلُ كَيْفَ أَقُولُ قَالَ قُلْ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ.[7]
امام صادق عليه السلام به مردى كه گفت: خدا بزرگتر است فرمود: خدا بزرگتر از چه چيز است؟ عرض كرد: از همه چيز. امام صادق عليه السلام فرمود: او را محدود كردى. مرد گفت: پس، چگونه بگويم؟ فرمود: بگو: خدا بزرگتر از آن است كه به وصف در آيد.
هیچ صفتی را قد و قواره توصیف او نیست.
فَإِنَّ الْكِبْرَ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَهُ قَصَمَهُ اللَّه[8]
کبر رداء خداست، هر کس با خدا در رابطه با رداءش کشمکش کند خدا او را خرد میکند.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْكِبْرُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَهُ أَكَبَّهُ اللَّهُ فِي النَّارِ عَلَى وَجْهِه[9]
امام صادق عليه السلام : كِبر، رداى خداست. پس هر كه بر سر چيزى از آن با خدا كشمكش كند، خداوند او را با صورتش در آتش سرنگون سازد.
نصایح حکیمانه از بیماری کبر
کبر پرورشگاه حسد است.
افراد متکبرد جامعه متکبر را شکل خواهند داد.
حتی نقش کبر را بازی نکنید
خریدار کبر، مشتری خسران است.
کبر ثروت نیست فقر محض است جهل صرف است.
کبر فرار از بندگی خداست.
کبر به تنهایی برای نابودی انسان کافیست.
هر چه بالاتر رفتی محتاطتر باش، در اوج فرزانگی از خطر کبر ایمن مباش.
متکبر بر علیه خود بپاخواسته.
انسان حریف خود است هیچکس انسان را مثل خودش بر خاک مذلت نمیافکند.
شیطان حریف واقعی انسان نیست، نفس آدمی قاتل جان آدمی است.
خود را فارغ التحصیل کتاب تواضع ندانیم تا کبر هست احتیاط کن؛
برای کبر بیمهنامهای نیست
گرد کبر را از عمق جان خود پراکنده کن.
چکآپ اخلاقی بگیرید سطح سلامتی اخلاقی خود را هر روز و شب تعیین کنید، وضعیت سلامتی خود را هر لحظه بررسی کنید.
کیفیت و کمیت کبر نباید ما از اصل کبر غافل کند.
خداوندا مرا بخوان به نام عبدالله
وَ عَبِّدْنِي لَكَ
خداوندا مرا به بندگیات بپذیر
خداوندا مرا برای خودت را نگهدار
خداوند ا پای فرارم را بشکن بال فرارم را بِکَن
خدایا چنانم کن، تا آن کنم تو به آن رضایت داری.
خداوندا مرا به خودت بپذیر.
خداوندا رهایم مکن.
خداوندا مصطفایم کن، مجتبایم فرما، مصفایم گردان.
طه : 41 وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي
(یا موسی) تو را برای خودم صناعت نمودم.
خداوندا مرا نیز مثل موسی برای خودت صناعت فرما، بنده نجیب و خالص و محض خودت گردان. خداوندا چگونه غبطه موسی نخورم و فیض اعظمش را طلب نکنم.
طه : 39 … وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَيْني
(یا موسی) و بر تو از محبتم افکندم تا بر دیدهام صناعت شوی
محبت الهی بر جان هر کس بیآمیزد جهان و جهانیان را اسیرش سازد.
محّمد ص سرپل عشق الهی است
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم پل محبت الهی است، نزدیکترین آدرس عشق رحمانی است.
آلعمران : 31 قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ
بگو(یا محمد): «اگر خدا را دوست مىداريد، از من پيروى كنيد! تا خدا شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»
اگر پیامبر اکرم تبعیت نشود توفیق عشق الهی بدست نخواهد آمد. حضرت شرط محبت خدایند.
بندگی خالص خدا با عجب سازگازی ندارد.
خداوندا هر چه کنیم توان خروج از بندگی تو را نداریم؛ پس چنانمان فرما تا تو را همانطوری بندگی کنیم که آن میپسندی.
خداوندا کل جهانم کن با کل جهانم به عبادت خود برگزین.
المائدة : 54 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
تهدیگ محفل 1402.10.07
چشم کور شرک
فقات عین الشرک
فقات عین الفتنه
أَمَّا بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي[10]
امام على عليه السلام : اى مردم ! من چشم فتنه را در آوردم، در زمانى كه تاريكيش موج مى زد و هارى و سختى آن اوج گرفته بود و كسى جز من جرأت دفع آن را نداشت .
أنا قاتل الأقران و مجدل الشجعان أنا الذي فقأت عين الشرك و ثللت عرشه غير ممتن على الله بجهادي و لا مدل إليه بطاعتي و لكن أحدث بنعمة ربي[11]
من قاتل همتایان و جنگجوی شجاعانم، منم که چشم شرک را درآوردم و بر تاج و تختش را از هم پاشاندم…
دجال از اول ظهور آدم بوده و تا عصر ظهور ادامه خواهد داشت.
دجال همان شیطان و ابلیس انسی است.
دجالیت در جان انسانهای ملحد حلول میکند و آمیخته به ارواح خبیثه آنها میگردد.
یک چشم بودن دجال را میتوان به جراحت وارده به آن در طول تاریخ بشریت است.
دجال تندیس شرک به خداست.
تمام خباثت اهل شرک در جان دجال حضور دارد.
الأنعام : 112 وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم؛ آنها بطور سرى سخنان فريبنده و بىاساس به يكديگر مىگفتند؛ و اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند؛ بنا بر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار!
شیاطین و ابالیس انسی و انسی در هر عصری بوده است.
دجال آخر، خبیثترین دجال تاریخ بشریت است.
عمر دراز دجال حکایت شباهت دجال با ابلیس لعین دارد.
دجال از پشت موبایل و فضاهای مجازی و برنامههای مختلف به سحر دل و مغز انسانها مشغول است.
دجال از شیوههای مختلف برای فریب و سحر انسانها استفاده میکند.
انسانهای غافل به توسط امواج، مست و تحمیق میگردند.
دجال از خورشید سبقت میجوید غرب و شرق را به هم میدوزد.
دجال با دعای 20 صحیفه سجادیه شکستپذیر است.
بجای شعار باید ثقلین را پرچم خود قرار دهیم.
دجال دزد آب و آبرو و ایمان و اعتقاد است.
دجال با چهرههای الوان در جامعه حضور دارد.
دجال به فناوریهای فیزیکی و فرافیزیکی مجهز است.
فضل کبیر شامل محمد و آل محمد است
فضیلت امت اسلام بر بنیاسرائیل ارجحیت دارد، یکی از سند قرآنی آن آیه 143 سوره بقره است امت اسلام بر دیگر ادیان مقام شهادت دارد.
البقرة : 143 وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ
همانگونه (كه قبله شما، يك قبله ميانه است) شما را نيز، امت ميانهاى قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط؛) تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهاى را كه قبلا بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى مىكنند، از آنها كه به جاهليت بازمىگردند، مشخص شوند. و مسلماً اين حكم، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد كه نمازهاى شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است؛) و خدا هرگز ايمان [نماز] شما را ضايع نمىگرداند؛ زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است.
فضیلت بنی اسرائیل خلاصه به عصر آنها بود، اگر بنی اسرائیل دارای فضیلت باشند امت اسلام افضلیت دارد
البقرة : 47 يا بَني إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ
بنی اسرائیل در قرآن به امت اسلام قابل انطباق است
شبه گوساله پرستی امت اسلام بر گوساله پرستی سامری غلبه دارد.
آیاتی که افضلیت امت اسلام را اثبات میکند:
آلعمران : 74 يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ
آلعمران : 180 وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ
النساء : 54 أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً
يا اينكه نسبت به مردم [پيامبر و خاندانش]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مىورزند؟ ما به آل ابراهيم، (كه يهود از خاندان او هستند نيز،) كتاب و حكمت داديم؛ و حكومت عظيمى در اختيار آنها [پيامبران بنى اسرائيل] قرار داديم.
الأنعام : 86 وَ إِسْماعيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلاًّ فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمينَ
الإسراء : 87 إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبيراً
از خطر بخل غافل نشوید
محمد : 38 ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ
آرى، شما همان گروهى هستيد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مىشويد، بعضى از شما بخل مىورزند؛ و هر كس بخل ورزد، نسبت به خود بخل كرده است؛ و خداوند بىنياز است و شما همه نيازمنديد؛ و هر گاه سرپيچى كنيد، خداوند گروه ديگرى را جاى شما مىآورد پس آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مىكنند).
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَتَعَوَّذُ مِنَ الْبُخْلِ فَقَالَ نَعَمْ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فِي كُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ وَ نَحْنُ نَتَعَوَّذُ بِاللَّهِ مِنَ الْبُخْلِ يَقُولُ اللَّهُ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ سَأُخْبِرُكَ عَنْ عَاقِبَةِ الْبُخْلِ إِنَّ قَوْمَ لُوطٍ كَانُوا أَهْلَ قَرْيَةٍ أَشِحَّاءَ عَلَى الطَّعَامِ فَأَعْقَبَهُمُ الْبُخْلُ دَاءً لَا دَوَاءَ لَهُ فِي فُرُوجِهِمْ فَقُلْتُ وَ مَا أَعْقَبَهُمْ فَقَالَ إِنَّ قَرْيَةَ قَوْمِ لُوطٍ كَانَتْ عَلَى طَرِيقِ السَّيَّارَةِ إِلَى الشَّامِ وَ مِصْرَ فَكَانَتِ السَّيَّارَةُ تَنْزِلُ بِهِمْ فَيُضِيفُونَهُمْ فَلَمَّا كَثُرَ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ ضَاقُوا بِذَلِكَ ذَرْعاً بُخْلًا وَ لُؤْماً فَدَعَاهُمُ الْبُخْلُ إِلَى أَنْ كَانُوا إِذَا نَزَلَ بِهِمُ الضَّيْفُ فَضَحُوهُ مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ بِهِمْ إِلَى ذَلِكَ وَ إِنَّمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ذَلِكَ بِالضَّيْفِ حَتَّى يَنْكُلَ النَّازِلُ عَنْهُمْ فَشَاعَ أَمْرُهُمْ فِي الْقَرْيَةِ وَ حَذِرَهُمُ النَّازِلَةُ فَأَوْرَثَهُمُ الْبُخْلُ بَلَاءً لَا يَسْتَطِيعُونَ دَفْعَهُ عَنْ أَنْفُسِهِمْ مِنْ غَيْرِ شَهْوَةٍ لَهُمْ إِلَى ذَلِك[12]
هشام بن سالم، از ابى بصير نقل كرده كه وى گفت:
محضر مبارك حضرت ابى جعفر عليه السّلام عرض كردم: آيا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از بخل به خدا پناه مىبرد؟
حضرت فرمودند: بلى اى ابا محمّد، در هر صبح و شام و ما نيز به خدا از آن پناه مىبريم، خداوند در قرآن مىفرمايد: وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (و هر كسى خود را از خوى بخل و حرص دنيا نگهدارد آنان به حقيقت رستگاران عالمند).
و به زودى تو را از عاقبت بخل با خبر خواهم نمود، قوم لوط اهل قريهاى بودند كه بر طعام بخل و حرص مىورزيدند و اين خوى ايشان را مبتلا نمود به بيمارى در فروجشان كه دوايى نداشت.
عرض كردم: بيمارى كه به دنبال حرص و بخل ايشان پيدا شد چه بود؟
حضرت فرمودند: قريهاى كه قوم لوط در آن بودند سر راه عابرين به شام و مصر بود لذا مسافران بر اين قوم وارد مىشدند و ايشان هم آنها را ضيافت و پذيرايى مىكردند و وقتى نفرات واردين و ميهمانان زياد گرديد اهالى اين قريه يعنى قوم لوط دلتنگى و بخل و فرومايگى كه داشتند ايشان را در مضيقه قرار داد لذا بخل آنها را وادار كرد به اين كه وقتى ميهمانان بر ايشان نازل مىشدند با آنها عمل شنيع نموده و رسوايشان كرده بدون اين كه هيچ شهوتى به ايشان داشته باشند و مقصود آنها از اين فعل قبيح آن بود كه واردين از ايشان بيمناك گشته و نزدشان نيايند بارى افعال و اعمال زشت آنها منتشر شد و بدين ترتيب مسافرين و عابرين را بازداشت از اين كه بر آنها وارد شوند و اين بخل آنها بود كه به بلايى مبتلايشان نمود كه قادر بر دفع آن از خود نبوده بدون اين كه شهوتى به اين كار داشته باشند و رفته رفته كارشان به جايى رسيد كه در شهرها و قراء مىگرديدند و از مردان مىخواستند كه به اين فعل زشت مبادرت ورزند و در قبال آن به آنها عوض مىپرداختند.
سپس امام عليه السّلام مىفرمايند: پس چه دردى دردناكتر از بخل و بدعاقبتتر و زشتتر از آن نزد خدا مىتواند باشد.
ابو بصير مىگويد: محضر مبارك آن حضرت عرضه داشتم: فدايت شوم تمام اهل قريه لوط چنين مىكردند و به اين عمل ناپسند مبتلا بودند؟ …[13]
مجاهدان علم و معرفت
برای یافتن مجتهد اعلم و استاد قبل از تحقیق جانانه از درگاه الهی طلب کنید.
تمام بلاد پیامبر دیدهاند، هیچ فردی از درک پیغمبر محروم نبوده چه به ظاهر چه به باطن پیغمبرش را درک نموده.
چه بسا پیامبران سیار به هر خانهای سرزدهاند و پیام حق را رساندهاند.
جناب خضر در عصر حاضر دیگر پیغمبر نیست چرا که تحت ولایت و امامت امام زمان است، اما تحت امر بقیة الله الاعظم مامور به ارشاد است .
العنكبوت : 69 وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ
و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود، هدايتشان خواهيم كرد؛ و خداوند با نيكوكاران است
پیامبر اسلام مسلط بر زمان و مکان است و بر زمان و مکان حکومت میکند و مقام شهادتش مقام برتر دیگری آن است.
کوهای سبلان و وادی ارس مزار انبیاست.
آدم ابوالبشر بر خودش پیغمبر و همان آدم بر زنش و بر خانوادهاش رسالت داشت.
علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)
[1] تحف العقول ؛ النص ؛ ص316 ابن شعبه حرانى، حسن بن على، جامعه مدرسين – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
[2] تفسير القمي ؛ ج1 ؛ ص213 قمى، على بن ابراهيم، دار الكتاب – قم، چاپ: سوم، 1404ق.
[3] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص309 كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[4] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص309 كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[5] تحف العقول ؛ النص ؛ ص316 ابن شعبه حرانى، حسن بن على، جامعه مدرسين – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
[6] الخصال ؛ ج2 ؛ ص434 ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، 2جلد، 1362ش.
[7] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص117 كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
[8] تحف العقول ؛ النص ؛ ص315 ابن شعبه حرانى، حسن بن على، جامعه مدرسين – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
[9] الزهد ؛ النص ؛ ص62 كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، المطبعة العلمية – قم، چاپ: دوم، 1402ق.
[10] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص137 شريف الرضى، محمد بن حسين، هجرت – قم، چاپ: اول، 1414 ق.
[11] شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ؛ ج20 ؛ ص296 ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله، مكتبة آية الله المرعشي النجفي – قم، چاپ: اول، 1404ق.
[12] علل الشرائع ؛ ج2 ؛ ص548 ابن بابويه، محمد بن على، كتاب فروشى داورى – قم، چاپ: اول، 1385ش / 1966م.
[13] علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى ؛ ج2 ؛ ص745 ابن بابويه، محمد بن على – ذهنى تهرانى، محمد جواد، انتشارات مؤمنين – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1380ش.