🌻🔆اسم اعظم جمال حجت🔆🌻

9

🌼🔆🌼امام حسن العسکری در قاب اسم اعظم🌼🔆🌼

🌹🔅☘️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ☘️🔅🌹

🔅🌹 «امام حسن العسکری ماور اعظم الهی»  «رازهای اسم اعظم»  «رابطه اسم اعظم الله با حجت الله» «شرح حدیث اسم اعظم»  «شامگاه شهادت امام حسن العسکری علیه السلام» «شرح اعظم اسم اعظم» و … چکیده با تکمله       1403.06.22    علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)  🌹🔅

🔅🌼 نقشه و جغرافیای کلی بحث اسم اعظم جمال حجت🌼🔅

🌼 امام حسن عسکری علیه‌السلام، غریب تر و مجهول تر از امام زمان، در عصر خودشان بودند‌.

🌼 حضرت امام العسکری علیه السلام، نورٌ علی نور، آیت نور خداوند هستند. نوری بر فراز نور سراج اهل الجنه،  در عصر خودِ حضرت، مردم غرق در انوارش بودند اما نابینا از دیدن نور امام بودند.

🌼 به زمان شهادت حضرت سامرا یکپارچه ضجه‌ی واحد بود و سامرا شبیه قیامت بود.

🌼 اگر نور حضرت نتابد، دیگر دل ها محبت را احساس نخواهد کرد. تمام احساس‌های آدمی از کار خواهد افتاد.

🌼 عظیم‌ترین ماموریت جهان هستی را، حضرت امام العسکری ع داشتند؛ مامور ویژه‌ی خداوند بودند تا به سلامت امام زمان را ساکن زمین سازند.

🌼 امام با جهل کل جهان هستی جنگیدند، مگر شیاطین، تولد امام زمان را نمی دیدند؟ چگونه کور شده بودند که نتوانستند تولد امام را ببینند؟ شیاطین جنی جاسوسان شیاطین انسی هستند.

🌼 شکست تمام کفار، با سلاح دعا امکان پذیر است.

🌼 خداوند با حجت خود، حجت را بر جهان هستی تمام کرده است.

🌼 خورشید باید بتابد و خداوند، عنایت می کند تا نور خورشید را بتوانیم ببینیم اگر چشمان‌مان را بسته‌ایم یعنی به درد انکار گرفتار شده‌ایم .

🌼 امام می فرماید: بسم الله الرحمن الرحیم، این آیه به اسم اعظم نزدیک تر از سیاهی چشم به سفیدی آن است.

🌼 بسم الله الرحمن الرحیم را، اگر بخواهیم تفسیر کنیم، باید کل قرآن را تاویل کنیم. اگر کل جهان هستی را ورق زنیم، باز به تفسیرش نخواهیم رسید .

🌼 بسم الله الرحمن الرحیم، علامتی است که به خود می زنیم، تا اعلام کنیم بنده‌ی خداییم .

🌼 اسم اعظم خداوند ۷۳ حرف دارد تنها یک حرف آن نزد آصف بود که توانست تخت بلقیس را، چشم برهم زدنی، به دربار سلیمان ببرد، دو تا از آن، نزد عیسی بود که می توانست مردگان را زنده کند و بیماران را شفا دهد. ۷۲ تای آن نزد حجج خداوند است.

🌼 با اسم اعظم خدا، باید عظیم‌ترین یاد خداوند را در دلمان ایجاد کنیم.

🌼 وکالت را به خود صاحب اسم اعظم بدهیم، اگر دنیا و آخرت را با آن طلب کنیم، باز باخته‌ایم.

🌼 همان طور که با عبور جریان برق از داخل رشته ای، باعث درخشش رشته‌های نورانی در آن می‌شود، باید همانند آن، برق اسم اعظم سبب درخشش ما شود.

🌼 اگر دل، درمان شود شیرینی اسم اعظم خداوند را خواهیم فهمید باید با قلب سلیم به محضر خدا برسیم، سلامتی را باید به قلبمان برسانیم.

🌼 کیست که ادعای خدایی نکند؟( هرکه منم منم می‌کند این همان نوعی ادعای خدایی کردن است) باید همچون سنگ که هبوط کرده، در هستی ابتدا باید خود را به مقام همان سنگ برسانیم و سپس خود را ارتقا دهیم تا به مقام نباتی برسیم تا در انتها به مقام انسانیت واقعی دست یابیم.

🌼 چرا تضرع نمی کنیم؟ علت این است که دلمان را قساوت گرفته است، باید دل نرم شود.

🌼 سه چیز سبب قساوت قلب می شود. گوش دادن به لهویات، صیادی کردن، به باب سلطان حاضر شدن.

🌼 مبادا آرزوهایتان را طولانی کنید که باعث قساوت دل می شود.

🌼 فاصله بین سیاهی و سفیدی ( اشاره به چشم) صفر است.

🌼 برای قرآن ظاهر و باطنی است برای باطنش هم، هفت بطن وجود دارد. الفاظ تنها، علامت هستند باید علامت را گرفت و به اصل و ریشه رسید.

🌼 من اگر خدا را با اسم اعظمش نخوانم، یعنی خدا را به عظیم‌ترین نامش یاد نکرده‌ام.

🌼 ما از همه چیز روزی داریم، از اسم اعظم نیز روزی داریم.

🌼 اسم خدا محدودیتی ندارد، طول و عرض ندارد، در مکان و زمان قرار نمی گیرد، فرا زمانی و فرا مکانی است، فرا بعدی است، فرا شخصی، فرا حسی، فراتر از حرکت است…

🌼 من بُعدی دارم فراتر از این ابعاد، به خدای زمان و مکان، من زمانی و مکانی نیستم، زمانی که خداوند مرا اراده کرده است زمان و مکانی وجود نداشته است، باید با همان حال نام‌های خدا را جاری سازم.

🌼 دلیل اینکه واحد زمان و مکان را نمی فهمیم چیست؟ چون دوخته شده است به اراده الهی

🌼 الفاظ راهنماست, اگر پا در این پله بگذاریم به اسم اعظم خدا خواهیم رسید.

🌼 حجت خدا سخت افزار و نرم افزار اسم اعظم خداست.

🌼 خداست که قرب را به قرب رسانده و نسبت او با مخلوقاتش فراتر از قرب و بعد است.

🌼 نه از عدم سر درمی آوریم نه از هستی.

🌼 مرز سفیدی و سیاهی، صفر است(اشارت به چشم) اسم اعظم خداوند حد و فاصله را شکسته است اگر اراده او نبود، هیچ سیاهی میان سفیدی قرار نمی‌گرفت.

🌼 انسان اگر به مقصد برسد و چیزی بخواهد، باخته است( اشاره به رسیدن به اسم اعظم)

🌼 رمزی از رموز دعای اللهم عرفنی نفسک: این دعا نسبت خاصی با طلب اسم اعظم دارد. اگر به اجابت آن برسیم، به اعجاز فوق اعجاز دست خواهیم یافت؛ زمانی که امام زمان ظهور کرد، یعنی اسم اعظم خدا ظهور کرد باید با آن، به یاد اعظم خداوند برسیم.

🌼 ما سخت افزار حقیر هستیم، باید به اسم اعظم خدا دست یابیم که محال است، مگر با اتصال به سخت افزار اعظم خداوند.

🌼 باید خداوند را طوری یاد کنیم که امام زمان‌مان یاد می‌کند.

🌼 باید که امام زمان، که یاد اعظم است در تمام وجودمان مستقر شود.

🔅🌼 عظمت امام العسکری ع دل دوست و دشمن را ربوده بود🌼🔅

🌹ابهت و عظمت حجت خدا برای همه آشکار است، چرا که حجت خداست اگر آشکار نباشد برای خلق خدا حجتی نخواهد بود.

🌹باید با دیده، نور را رویت کند، بعد رویت هر گونه انکار نور،  به واقع انکار بعد از معرفت و علم است.

🔅🌼 امام العسکری علیه السلام از زبان دشمن حضرت 🌼🔅

🌷🔆الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ غَيْرُهُمَا قَالُوا كَانَ أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ خَاقَانَ عَلَى الضِّيَاعِ وَ الْخَرَاجِ بِقُمَّ فَجَرَى فِي مَجْلِسِهِ يَوْماً ذِكْرُ الْعَلَوِيَّةِ وَ مَذَاهِبِهِمْ وَ كَانَ شَدِيدَ النَّصْبِ فَقَالَ مَا رَأَيْتُ وَ لَا عَرَفْتُ بِسُرَّ مَنْ رَأَى رَجُلًا مِنَ‏ الْعَلَوِيَّةِ مِثْلَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا فِي هَدْيِهِ وَ سُكُونِهِ وَ عَفَافِهِ وَ نُبْلِهِ وَ كَرَمِهِ عِنْدَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ بَنِي هَاشِمٍ وَ تَقْدِيمِهِمْ إِيَّاهُ عَلَى ذَوِي السِّنِّ مِنْهُمْ وَ الْخَطَرِ وَ كَذَلِكَ الْقُوَّادِ وَ الْوُزَرَاءِ وَ عَامَّةِ النَّاسِ …

رَجُلٌ أَسْمَرُ حَسَنُ الْقَامَةِ جَمِيلُ الْوَجْهِ جَيِّدُ الْبَدَنِ حَدَثُ السِّنِّ لَهُ جَلَالَةٌ وَ هَيْبَةٌ…

ذَاكَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الرِّضَا…

 مَا اسْتَحَقَّهَا أَحَدٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ غَيْرُ هَذَا وَ إِنَّ هَذَا لَيَسْتَحِقُّهَا فِي فَضْلِهِ وَ عَفَافِهِ وَ هَدْيِهِ وَ صِيَانَتِهِ وَ زُهْدِهِ وَ عِبَادَتِهِ وَ جَمِيلِ أَخْلَاقِهِ وَ صَلَاحِهِ وَ لَوْ رَأَيْتَ أَبَاهُ رَأَيْتَ رَجُلًا جَزْلًا نَبِيلًا فَاضِلًا…

 فَمَا سَأَلْتُ أَحَداً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ الْقُوَّادِ وَ الْكُتَّابِ وَ الْقُضَاةِ وَ الْفُقَهَاءِ وَ سَائِرِ النَّاسِ إِلَّا وَجَدْتُهُ عِنْدَهُ فِي غَايَةِ الْإِجْلَالِ وَ الْإِعْظَامِ وَ الْمَحَلِّ الرَّفِيعِ وَ الْقَوْلِ الْجَمِيلِ وَ التَّقْدِيمِ لَهُ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ مَشَايِخِهِ فَعَظُمَ قَدْرُهُ عِنْدِي إِذْ لَمْ أَرَ لَهُ وَلِيّاً وَ لَا عَدُوّاً إِلَّا وَ هُوَ يُحْسِنُ الْقَوْلَ فِيهِ وَ الثَّنَاءَ عَلَيْهِ…

🌷🔆حسين بن محمد اشعرى و محمد بن يحيى و ديگران گفته‏اند: احمد بن عبيد الله بن خاقان بر املاك و خراج قم گماشته بود، روزى در مجلس وى سخن از علويان و مذاهب آنها به ميان آمد، او مردى بود سخت دشمن خاندان پيغمبر، و با اين حال گفت:

من در سر من رأى مردى از علويان را چون حسن بن على بن محمد ابن الرضا نديدم و نشناختم از روش و آرامش و پارسائى و بزرگوارى و ارجمندى او در نزد خاندانش و همه بنى هاشم و مقدّم شمردن او بر پير مردان و بزرگان خود و هم بر افسران و وزيران و عموم مردم، من يك روز بالاى سر پدرم ايستاده بودم و آن روزى بود كه براى پذيرفتن مردم مى‏نشست، به ناگاه دربانان او آمدند و گفتند ابو محمد ابن الرضا بر در خانه است با آواز بلند فرياد كرد به او اجازه ورود بدهيد.

من از آنها در شگفت شدم كه دليرى كردند و مردى را در نزد پدرم با كنيه نام بردند، با اين كه در نزد او تنها خليفه يا وليّ عهد يا كسى كه از طرف خليفه دستور بود به كنيه نام برده مى‏شد، مردى گندمگون خوش اندام، زيبا رو، خوش پيكر و تازه جوان در آمد و جلال و هيبتى داشت، تا نگاه پدرم به او افتاد برخاست و چند گامى جلو او رفت و من نديده بودم كه با كسى از بنى هاشم و افسران، چنين كند و چون به او نزديك شد، او را در آغوش گرفت و روى و سينه‏اش را بوسيد و دستش را گرفت و او را بر مسند خود نشانيد و پهلوى او نشست و رو به او كرد و با سخن پرداخت و خود را قربان او مى‏كرد و من از رفتار پدرم با او شگفت بودم كه دربان آمد و گفت: موفق (برادرِ معتمد، خليفه و رئيس ستاد او) آمده و شيوه موفق اين بود كه چون نزد پدرم آمد، دربانان و افسران مخصوص، پيشتر مى‏آمدند و از مجلس پدرم تا در خانه صف مى‏بستند تا او مى‏آمد و مى‏رفت و پدرم پيوسته رو به ابى محمد داشت، با او گفتگو مى‏كرد تا نگاهش به غلامان مخصوص موفق افتاد، آن گاه به او گفت: خدا مرا قربانت كند اكنون، هر گاه ميل‏ داشته باشيد، و به غلامان خود گفت: او را از پشت دو صف ببريد كه اين (يعنى موفق) او را نبيند. برخاست و پدرم هم برخاست، او را در آغوش گرفت و او رفت، من به دربانان و غلامان پدرم گفتم:

واى بر شما، اين چه كسى بود كه نزد پدرم او را با كنيه نام برديد و او هم به او چنين رفتار كرد؟

در پاسخ گفتند: اين يك علوى است كه او را حسن بن على گويند و به ابن الرضا معروف است و شگفت من بر افزود و هميشه آن روز را گرفته و انديشناك بودم در كار او و كار پدرم و آنچه در باره او ديده بودم تا شب رسيد، شيوه پدرم اين بود كه نماز عشاء را مى‏خواند و مى‏نشست به انتظار مشورت‏هاى مورد نياز شب و آنچه بايد به خليفه گزارش دهد.

چون نمازش را خواند و نشست، من آمدم بر او سلام كردم و برابرش نشستم و كسى نزد او نبود، به من گفت: احمد، كارى دارى؟ گفتم: آرى پدر جان، اگر اجازه مى‏دهى از آن بپرسم، گفت: من به تو اجازه دادم فرزند جانم، هر چه خواهى بگو.

گفتم: پدر جان اين مردى كه امروز بامداد ديدم، با او آن رفتار پر از اجلال و احترام و تعظيم را كردى و قربان او مى‏رفتى و پدر و مادرت را قربان او مى‏كردى چه كس بود؟

اى پسر جانم، اين امام رافضيان است، اين حسن بن على معروف به ابن الرضا است و ساعتى خاموش شد و سپس گفت: اى پسر جانم، اگر امامت از خلفاء بنى عباس برود، هيچ كس از بنى هاشم جز اين مرد، شايسته و سزاوار آن نيست و اين مرد براى فضل و پارسائى و روش نيك و خوددارى و زهد و عبادت و اخلاق خوب و صلاح خود سزاوار آن است و اگر پدرش را ديده بودى، مردى بود دريا دل و خردمند و اصيل و راد و با فضل.

من از بيان پدرم، دل تنگ‏تر و انديشناك‏تر شدم و خشمم بر پدرم افزوده شد و بر آنچه از او باز شنيدم و از كردار و گفتارش در باره او فهميدم و پس از اين هدفى نداشتم جز پرسش از اخبار او و كاوش در كار او و از هر كدام از بنى هاشم و افسران و نويسندگان و قضات و فقهاء و مردم ديگر پرسش كردم در نزد همه مردم در نهايت اجلال و اعظام و محل رفيع و قول جميل بود و او را بر همه خاندانش و بر مشايخ مقدم مى‏داشتند و او در نظرم بزرگوار آمد، چون از هيچ دوست و دشمنى در باره او جز از تمجيد و ستايش نشنيدم، و يكى از اشعريين قم كه حاضر مجلس او بود به او گفت:

اى ابا بكر، خبر برادرش جعفر چه بود؟

در پاسخ گفت: جعفر كيست كه از او خبر بپرسند و او را قرين حسن سازند؟ جعفر آشكارا مرتكب فسق مى‏شد و هرزه و لا ابالى و مى خوار بود و كوچكترين مردى بود كه ديدم و بى‏آبروتر در نزد خود از همه كس، سبك بود و خود باخته.

بر خليفه و يارانش هنگام وفات حسن بن على حادثه‏اى رخ داد كه من از آن در شگفت شدم و گمان نداشتم چنين شود براى اين كه چون امام بيمار شد، خليفه نزد پدرم فرستاد كه ابن الرضا بيمار شده و پدرم همان ساعت سوار شد و به دار الخلافه شتافت و شتابانه برگشت و پنج تن از خادمان امير المؤمنين با خود داشت كه همه مورد وثوق بودند و از خواص به شمار مى‏رفتند و نحرير در ميان آنها بود (كه از خواص خادمان خليفه بود) و به آنها دستور داد در خانه حسن بمانند و خبر و حال او را خوب بفهمند و فرستاد نزد چند تن پزشك كه نزد او رفت و آمد كنند و هر بام و شام او را معاينه‏ كنند. و چون دو سه روز گذشت، خبر آوردند كه ناتوان شده و دستور به پزشكان رسيد كه در خانه او بمانند و فرستاد قاضى القضات را احضار كرد و دستور داد ده تن از كسانى كه ميان اصحاب خود در دين و امانت و ورع به آنها وثوق دارد حاضر كند، آنها را حاضر كرد و همه را به خانه حسن فرستاد و دستور داد شبانه روز در آن بمانند و آنجا ماندند تا آن حضرت وفات كرد و شهر سر من رأى يك پارچه شيون و عزاء شد و خليفه فرستاد: خانه او را بازرسى كردند و اتاقها را بازديد نمودند و هر چه در آنها بود مهر كردند و دنبال پسر او گشت و زنانى كه آبستنى را مى‏فهميدند آوردند و كنيزان او را بازرسى كردند و يكى از آنها گفت: در يكى از كنيزان اثر حمل هست، او را در اطاقى زندانى كردند و نحرير خادم را با يارانش و چند تن زن بر او گماشتند.

بعد از آن به تجهيز امام پرداختند، و بازارها را بستند و بنى هاشم و افسران و پدرم به دنبال جنازه او سوار شدند و شهر سر من رأى در آن روز، رستاخيز شد و چون او را آماده كردند، خليفه، ابو عيسى پسر متوكل را فرستاد كه بر او نماز بخواند و چون جنازه را براى نماز به زمين نهادند، ابو عيسى نزديك او رفت و رويش را باز كرد و او را به بنى هاشم از علويان و عباسيان و افسران و دفتر داران و قاضيان و عدول، وانمود كرد و گفت: اين حسن بن على بن محمد بن الرضا است كه به مرگ خدائى در بستر خود مرده است و جمعى از خادمان امير المؤمنين و فلان و فلان از موثقين و قضات و فلان و فلان از پزشكها بر بالين او بودند.

سپس روى آن حضرت را پوشيد و دستور داد او را بردارند و از ميان خانه خودش او را برداشتند و در اطاقى كه پدرش در آن‏ دفن بود به خاك سپردند و چون به خاك سپرده شد، خليفه و مردم در مقام بازرسى از پسر او بر آمدند و در خانه‏ها و اطاقها بسيار گردش و بازرسى شد و از تقسيم ارث او خوددارى شد و آنها هم كه بر آن كنيزى كه احتمال آبستنى داشت گماشته بودند، در كار خود بودند تا روشن شد كه حملى در كار نيست و چون روشن شد كه حملى در كار نيست، ارث او در ميان مادرش و برادرش جعفر تقسيم كردند و مادرش مدعى وصيت شد، و دعوى او نزد قاضى ثابت شد و خليفه بنا بر اين در جستجوى پسر او بود.

پس از اين جعفر نزد پدرم آمد و به او گفت: مقام برادرم را به من بدهيد و من هر سالى بيست هزار اشرفى به شما مى‏دهم، پدرم او را راند و به او بد گفت: و به او گفت: اى احمق، خليفه شمشير كشيده است بر آن كسانى كه معتقدند پدرت و برادرت امامند تا آنها را از اين عقيده برگرداند و براى او ممكن نشده است، اگر تو نزد شيعيان پدر و برادرت امام باشى نيازى به خليفه نداريد كه تو را به مرتبه آنها برساند و نه به غير خليفه و اگر نزد آنها اين مقام را نداشته باشى به وسيله ما آن را در نيابى و پدرم در اين موقع او را زبون شمرد و ناتوان دانست و دستور داد كه او را نزد وى راه ندهند و تا پدرم مُرد، اجازه ورود به او نداد و ما از سامره بيرون آمديم و او بر اين حال بود و هنوز هم خليفه دنبال اثر پسر حسن بن على در جستجو بود.[1]

🔅🌼 مغناطیس عظمت امام حسن العسکری ع 🌼🔅

🌷🔆عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْعَلَوِيِّ قَالَ: حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ النَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَى آلِ أَبِي طَالِبٍ وَ قِيلَ لَهُ افْعَلْ بِهِ وَ افْعَلْ‏  فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلَّا يَوْماً حَتَّى وَضَعَ خَدَّيْهِ لَهُ وَ كَانَ لَا يَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ النَّاسِ بَصِيرَةً وَ أَحْسَنُهُمْ فِيهِ قَوْلًا.[2]

🔆از محمد بن اسماعيل علوى كه گفت: ابو محمد نزد على بن نارمش، زندانى شد كه ناصبى‏ترين مردم بود و سختگيرترين آنان بود نسبت به آل ابى طالب و به او سفارش شد كه با آن حضرت چنين كن و چنين كن (يعنى او را شكنجه بده) يك روز بيشتر امام نزد او نماند كه در برابر او، چهره بر خاك سائيد و از احترام و تعظيم او، به روى آن حضرت ديده نمى‏انداخت و در برابرش سر به زير بود، حضرت از نزد او بيرون شد و او از همه مردم بيناتر به مذهب شيعه شده بود و در باره امام ستايشگرتر شده بود.

🔅🌼 امام العسکری ع مامور عظیم و اعظم الهی بودند🌼🔅

🌹عظیم‌ترین ماموریت جهان هستی از آن امام العسکری علیه السلام بود. تولد امام زمان از صلب حضرت و سلامتی حضرت و معرفی حضرت به عالم، عظیم‌ترین ماموریت آفرینش است.

🌹معرفی خاتم الحجج آخرین معلم و مدرس قبل از برچیده شدن ساختار و ریشه جهان هستی است. تجلی خاتم الاوصیاء در کره زمین کم حادثه‌ای نیست!

🌹محرومیت زمین از فیض وجود حضرت مهدی علیه السلام، زمین را مسخ می‌کرد.

🌹قدرت و ظرافت ماموریت امام العسکری قابل درک نیست.

🌹اینکه شیاطین جنی نتوانستند اطلاعات امام زمان‌مان را به شیاطین برسانند نشان عملکرد در اوج نورانیت امام العسکری است.

🔅🌼امام العسکری ع پلیدی را مایوس ساختند 🌼🔅

🌹بخشی از حواس انسان‌های شریر را شیاطین تشکیل میدهد.

🌹نقش دعا و عمل صالح در خنثی‌سازی و تضعیف قدرت انسانها و امت‌ها و دولت‌های پلید محرز است.

🔅🌼 حجت خدا عجب دستگاه عظیمی است🌼🔅

🌷🔆 قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو حَمْزَةَ نُصَيْرٌ الْخَادِمُ‏  قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ غَيْرَ مَرَّةٍ يُكَلِّمُ غِلْمَانَهُ بِلُغَاتِهِمْ- تُرْكٍ وَ رُومٍ وَ صَقَالِبَةٍ فَتَعَجَّبْتُ مِنْ ذَلِكَ وَ قُلْتُ هَذَا وُلِدَ بِالْمَدِينَةِ وَ لَمْ يَظْهَرْ لِأَحَدٍ حَتَّى مَضَى أَبُو الْحَسَنِ ع وَ لَا رَآهُ أَحَدٌ فَكَيْفَ هَذَا أُحَدِّثُ نَفْسِي بِذَلِكَ فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَيَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سَائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ يُعْطِيهِ اللُّغَاتِ وَ مَعْرِفَةَ الْأَنْسَابِ وَ الْآجَالِ وَ الْحَوَادِثِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْحُجَّةِ وَ الْمَحْجُوجِ‏ فَرْقٌ.[3]

🌷🔆امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: همانا خداوند متعال، حجّت و خلیفه خود را برای بندگانش الگو و دلیلی روشن قرار داد، همچنین خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و أنساب همه را می شناسد و از نهایت عمر انسان ها و موجودات و نیز جریات و حادثه ها آگاهی کامل دارد و چنانچه این امتیاز وجود نمی داشت، بین حجّت خدا و محجوج(بین دیگران) فرقی نبود.

🔅🌼 شرح اعظم، اسم اعظم از سخن امام حسن العسکری علیه السلام🌼🔅

🌷🔅 وَ قَالَ امام العسکری علیه السلام: ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ أَقْرَبُ‏ إِلَى‏ اسْمِ‏ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا.[4]

‏« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» به اسم اعظم الهی از سیاهی چشم به سفیدیش نزدیک‌تر است.

🌻با اسم اعظم خدا، الله تبارک و تعالی به اعظم یاد شود و باید به اعظم تقرب و به اعظم بندگی خدا دست یابیم. نه اینکه اسم اعظم الهی را اسباب آمال دنیوی قرار دهیم.

🔅🌼 یک از بی‌نهایت🌼🔅

🌷🔆وَ مِنْهَا بِرِوَايَةِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ ص‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ وَ مَا بَيْنَهُ‏ وَ بَيْنَ‏ اسْمِ‏ اللَّهِ الْأَكْبَرِ إِلَّا كَمَا بَيْنَ سَوَادِ الْعَيْنِ وَ بَيَاضِهَا مِنَ الْقُرْب‏[5]

🔆« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ » نامی از نامهای بزرگتر و میان این اسم و اسم بزرگتر خدا فاصله‌ای نیست مگر فاصله سیاهی چشم با سفیدی آن از حیث نزدیکی

🔅🌼بسم الله، مجمع اسماست 🌼🔅

🌷🔆عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ‏ سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِيرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ فَقَالَ الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ‏ وَ السِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ- وَ الْمِيمُ مُلْكُ اللَّهِ وَ اللَّهُ إِلَهُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ الرَّحْمَنُ بِجَمِيعِ خَلْقِهِ وَ الرَّحِيمُ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّة[6]

🔆امام صادق علیه السلام در تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» فرمودند: باء (بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم) بهاء (روشنى) خدا و سين آن سناء (بزرگى) خدا و ميم آن مجد (عظمت) خدا، و اللّه‏ معبود همه چيز، رحمن مهربان به همه خلق، رحيم مهربان فقط به مؤمنان است.

🔅🌼 خود را با نام خدا داغ کن🌼🔅

🌷🔆عن علي بن الحسن بن فضال، عن أبيه، قال: سألت الرضا علي بن موسى (عليه السلام) عن‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ فقال: «معنى قول القائل: بسم الله، أي: أسمي‏ على‏ نفسي سمة من سمات الله عز و جل و هي العبادة».

قال: فقلت له: و ما السمة؟ قال: «العلامة».[7]

🔆امام رضا علیه السلام: معناى گفته كسى كه بسم اللّه مى گويد، يعنى نشانى از نشانه هاى خداوند را بر خودمى گذارم و آن عبادت است.

🔅🌼نیاز راهنمای من به سوی بی‌نیاز است 🌼🔅

🌷🔆عن الحسن بن علي بن محمد (عليهم السلام) في قول الله عز و جل: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، فقال: «هو الله الذي يتأله‏  إليه عند الحوائج و الشدائد كل مخلوق، عند انقطاع الرجاء عن كل من هو دونه، و تقطع الأسباب من جميع من سواه، تقول: بسم الله، أي استعين على أموري كلها بالله، الذي لا تحق العبادة إلا له، و المغيث إذا استغيث، و المجيب إذا دعي. [8]

🔆 محمّد بن قاسم گرگانى مفسّر قرآن- رضى اللَّه عنه- در تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام گويد: دو تن كه شيعه و شيعه زاده بودند، بنامهاى ابو يعقوب، و ابو الحسن از پدران خويش از امام حسن عسكرى عليه السلام نقل كرده‏اند كه در باره قول خداى عزّ و جلّ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» فرمود: «اللَّه» همان كسى است كه همه آفريدگان وقتى در گرداب سختيها و مشكلات گرفتار شدند، و بجز خدا از همه كس و همه چيز مأيوس گشتند، و رشته اميدشان از همه جا گسست، و شيفته او مى‏گردند. وقتى مى‏گويى «بسم اللَّه» يعنى براى انجام تمام كارهايم از خدا مدد مى‏طلبم، خدائى كه پرستش و بندگى شايسته هيچ كس جز او نيست، پروردگارى كه دادرس است و هر زمان كه فرياد دادخواهى درمانده‏اى بر آستانش بلند گردد و خوانده شود، پذيرا و پاسخگو است.

🔅🌼 نام تو عصای من بسوی توست🌼🔅

🌷🔆«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏» أَيْ أَسْتَعِينُ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ بِاللَّهِ الَّذِي لَا تَحِقُّ الْعِبَادَةُ لِغَيْرِهِ، الْمُغِيثِ‏ إِذَا اسْتُغِيثَ، [وَ] الْمُجِيبِ إِذَا دُعِيَ «الرَّحْمَنِ» الَّذِي يَرْحَمُ بِبَسْطِ  الرِّزْقِ عَلَيْنَا «الرَّحِيمِ» بِنَا فِي أَدْيَانِنَا وَ دُنْيَانَا وَ آخِرَتِنَا: خَفَّفَ اللَّهُ عَلَيْنَا الدِّينَ، وَ جَعَلَهُ سَهْلًا خَفِيفاً، وَ هُوَ يَرْحَمُنَا بِتَمْيِيزِنَا مِنْ أَعْدَائِهِ.[9]

🔅🌼خدا را با آن فرا بُعد خود بخوان 🌼🔅

🌹الفاظ فقط محرکند! از علامات اسم، باید به خود اسم برسی! تا از جنبه پایین وجود گذر نکنی و با آن فرا بُعد خود او را نخوانی به اسم اعظم خدا نخواهی رسید.

🌹پایین وجود تو، پله‌کانی برای صعود به والای وجود توست، مباد در همان پایین بمانی. جنبه فرا بُعد ، فرا نطق، فرا شخص،  فرا حدود، فرا اقطار، فرا حس، فرا وهم، فرا شبه، فرا لون، فرا حرکت تو،  همان حنجره اعظم برای خواندن خدا با اسم اعظم است.

🌹باید به ریشه اسم برسی به  تاویلش تا مدعی خواندن خدا شوی.

🌷🔆 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ‏ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوِّتٍ وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ وَ بِالشَّخْصِ غَيْرَ مُجَسَّدٍ وَ بِالتَّشْبِيهِ غَيْرَ مَوْصُوفٍ وَ بِاللَّوْنِ غَيْرَ مَصْبُوغٍ مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُودُ مَحْجُوبٌ عَنْهُ حِسُّ كُلِّ مُتَوَهِّمٍ مُسْتَتِرٌ  غَيْرُ مَسْتُورٍ فَجَعَلَهُ كَلِمَةً تَامَّةً عَلَى أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً لَيْسَ مِنْهَا وَاحِدٌ قَبْلَ الْآخَرِ فَأَظْهَرَ مِنْهَا ثَلَاثَةَ أَسْمَاءٍ لِفَاقَةِ الْخَلْقِ إِلَيْهَا وَ حَجَبَ مِنْهَا وَاحِداً وَ هُوَ الِاسْمُ الْمَكْنُونُ الْمَخْزُونُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ الَّتِي ظَهَرَتْ فَالظَّاهِرُ هُوَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَخَّرَ سُبْحَانَهُ لِكُلِّ اسْمٍ مِنْ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ أَرْبَعَةَ أَرْكَانٍ فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ رُكْناً ثُمَّ خَلَقَ لِكُلِّ رُكْنٍ مِنْهَا ثَلَاثِينَ اسْماً فِعْلًا مَنْسُوباً إِلَيْهَا فَهُوَ الرَّحْمنُ‏ الرَّحِيمُ‏ الْمَلِكُ‏ الْقُدُّوسُ‏ الْخالِقُ‏ الْبارِئُ‏ الْمُصَوِّرُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ‏ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ‏ الْعَلِيمُ‏ الْخَبِيرُ السَّمِيعُ‏ الْبَصِيرُ الْحَكِيمُ‏ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ الْعَلِيُ‏ الْعَظِيمُ‏ الْمُقْتَدِرُ الْقَادِرُ السَّلامُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ الْمُهَيْمِنُ‏  الْبَارِئُ الْمُنْشِئُ الْبَدِيعُ الرَّفِيعُ الْجَلِيلُ الْكَرِيمُ الرَّازِقُ الْمُحْيِي الْمُمِيتُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ  وَ مَا كَانَ مِنَ الْأَسْمَاءِ الْحُسْنَى حَتَّى تَتِمَّ ثَلَاثَ مِائَةٍ وَ سِتِّينَ اسْماً فَهِيَ نِسْبَةٌ لِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ الثَّلَاثَةُ أَرْكَانٌ وَ حَجَبَ الِاسْمَ الْوَاحِدَ الْمَكْنُونَ الْمَخْزُونَ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الثَّلَاثَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى- قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏[10]

🌷🔆 امام صادق علیه السلام فرمودند:  خدای تبارک و تعالی اسمی را آفرید که صدای حرفی ندارد، به لفظ ادا نشود، تن و کالبد ندارد، به چیزی نمیتوان تشبیه کرد؛ به رنگی آمیخته نیست، ابعاد و اضلاع ندارد، حدود و کرانه از او دور گشته، حس هیچ صاحب ذهنی دست نیابد، نهان است بی پرده، خدای آن را یک کلمه تمام قرار داد دارای چهار جزء مقارن که هیچ یک پیش از دیگری نیست، سپس سه اسم آن را که خلق به آن نیاز داشتند آشکار ساخت و یک اسم آن را نهان داشت، و آن همان اسم مکنون مخزون است. و آن سه اسمی که آشکار  گشت همان «الله، تبارک و تعالی» است، …

🔅🌼 عظمت اسم اعظم از محیط فراتر است🌼🔅

🌹اسماء الهی ما را در بر گرفته‌اند و اسم اعظم فراتر از این احاطه‌گی است.

🌹مرحله اول برای رسیدن به خوانش اعظم استفاده از جنبه مستقر و جاری در خواندن خداست با لفظ هم باید خدا را به زیباترین و باصفاترین حالت بخوانیم، از این مرحله پایین به نحو احسن بهره گیریم تا به مراحل بالا صعود کنیم.

🌹با الفاظ زنده او را بخوانیم آن هم با جسم و دل زنده.

🌹الفاظ زنده در جانشان روح دمیده دارند و الفاظ مرده لاشه‌ای بیش نیستند.

🌷🔆 وَ قَالَ ص‏ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ‏ بَطْنٌ‏ إِلَى سَبْعَةِ أَبْطُنٍ‏ [11]

🔆 برای قرآن ظاهر و باطنی است و برای بطنش بطنی است تا هفت بطن.

🌹«بسم الله الرحمن الرحیم» نیز دارای ظاهر و باطن و هفت بطن است،

🌹در «بسم الله الرحمن الرحیم» رمزی است که ما را پرواز خواهد داد اگر با خلوص باشیم.

🌹معرفت خود را بالا بریم و بدانیم که چه می‌کنیم؛ جاهلانه خواندن، بی‌احترامی به خوانده شده استو

🌻🔆النساء : 43   يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً …

🌻🔆اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا بدانيد چه مى‏گوييد! و همچنين هنگامى كه جنب هستيد …

🔅🌼 خدا به عظمت، عظمت بخشیده🌼🔅

🌹عظمت خدا چنان توصیف‌ناپذیر است که حتی او را با قرب نیز نتوان ستود! قرب و بعد با او این صفات را دارند، خدا از عظمت با عظمت‌تر است.
🌹خدا «اقرب من کل قریب» است، قرب را خدا به قرب رسانده، نسبت او با مخلوقاتش به قرب نیست به آنی است که او به آن داناست. او برای تدبیر مخلوقات نیازی به رابطه با مخلوقات ندارد.

🌹درک بی‌فاصله‌گی محال است، مثل بی‌زمانی، بی‌مکانی و فرا زمانی و فرامکانی است.

🌹مفهوم خالی از زمان و خالی از مکان برای مخلوقات ناممکن است، تفکر در آن تحیُّر می‌آفریند.

🌹فهم مفهوم عدم و درک آن نیز از محالات است، «هستی» را هم خیال می‌کنیم که درک می‌کنیم، اگر درک می‌کردیم، این همه صغری کبری نمی‌چیدیم.

🌹مرز میان سفیدی و سیاهی صفر است، اسم اعظم  از مرز صفر نیز قریب‌تر است، اسم اعظم حد نصاب فاصله را شکسته است.

🌹مرز میان سفیدی و سیاهی اراده خداست، اگر اراده او نباشد سفیدی در کنار سیاهی قرار نمی‌گیرد.

🌹ربط موجودات با یکدیگر نیز چنین است، همچنین ربط آحاد.

🌹مرز میان ما و حقیقت صفر است و میان او از این نیز فراتر است.

🔅🌼 علم، به خدا علم ندارد🌼🔅

🌹علم و اسماء الهی ارکان عالم را در بر گرفته، او به علم و اسماء چنین شرافت و اشرافیت بخشیده.

🌷🔆أَحْصى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عَدَداً وَ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْما

🌷🔆وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي غَلَبَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ بِعِلْمِكَ الَّذِي أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ء

🌹آیا اسم او لفظ است و یا که الفاظ تنها نشان و سایه اسم اوست؟

🌹لفظ پل است و علامت! اسم دارای معنای ظاهری و باطنی است.

🌹اسم او چه می‌کند، احاطه و اشراف به چه معناست، موقعیت مخلوقات در احاطه‌گی چگونه است؟ راز عجین بودن مخلوقات با اسماء چگونه است؟ اگر محدود با نامحدود احاطه شود، موقعیت هر کدام چگونه است؟

🌹 ابعاد پایین وقتی توسط ابعاد بالا احاطه شود ابعاد پایین هیچ حجمی در برابر آن ندارند.

🌹مفهوم احاطه‌گی و فراتر از آن چیست؟!

🔅🌼اسم اعظم، میقات اعظم است 🌼🔅

🌹اسم اعظم راز رسیدن به عالی‌ترین علامت و داغ و نشان اوست. به عالی‌ترین ذکر و یاد و ملاقات و رسیدن.

🌹اسم اعظم نشان فوق نشان است. از زمان و مکان سبقت جسته، محدودیت را شکسته است.

🌹جریان برق از هر جا می‌گذرد، اما آثار و نشان برق از هر چیزی آشکار نمی‌گردد.

🌹نقش کلید در جریان برق چیست؟ کلید را پیدا کن!

🌹از چه حجم ظرفیت خود خدا را می‌خوانیم، آیا واقعا خدا را خوانده‌ایم؟ آیا خدا را  فقط با عبارات اسمائش می‌خوانیم یا که اشارات، لطایف و حقایق اسماء را هم در خواندن لحاظ می‌کنیم.

🔅🌼 به اعظم، خدای عظیم را بخوان🌼🔅

🌹اگر خدا را با اسم اعظمش نخوانیم او را به عظمت نخوانده‌ایم، با اسم اعظم او را بخوان، به حقیقت او را بخوان، پس باید با اسم اعظم باشی تا بتوانی او را بخوانی!

🌹به تمام راه‌اندازی شویم، فعال تمام شویم، چقدر از فطرت ما فعال است؟ چقدر از سلولهای ما فعال و عملیاتی است؟ همچنین چقدر ذرات ما، چقدر با جهان هماهنگی داریم؟ قرار بود جهان تحت تسخیر ما باشد! چقدر از عقل، چقدر از جنود عقل، چقدر از مغز، چقدر از دل، چقدر از رسالت و ولایت در جهان جان ما فعال است.

🌹ما با جهان خاموش خود می‌خواهیم خالق جهان را بخوانیم.

🔅🌼به حقیقت تمام، خدا را بخوان 🌼🔅

🌹زبان باید با دل هماهنگ باشد؛ خدا را باید با قلب سلیم و پاک و شرح صدر بخوانیم.

🌻🔆الشعراء : 88   يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ

🌻🔆الشعراء : 89   إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ

🌻🔆الصافات : 83   وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيمَ

🌻🔆الصافات : 84   إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَليمٍ

🌻🔆ق : 32   هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفيظٍ

🌻🔆ق : 33   مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنيبٍ

🌹خدا را با خدا و رسول خدا و ولی خدا بخوان.

🌹«عرفتی نفسک» خدا را با خود خدا میخوانیم، این فوق خواندن و خواندن ثابت و استوار و خوانش فرا زمانی و فرا مکانی است.

🌹«عرفنی نبیّک» خدا را با نبی خدا خواندن، تفسیر نبوی خواندن خداست.

🌹«عرفنی حجتک» خدا را با حجت خدا خواندن، تفسیر حججی خواندن خداست.

🔅🌼 چه بسا سنگ شنواتر و داناتر از انسان است🌼🔅

🌷🔆 ثُمَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ إِنَّ مِنْها يَعْنِي مِنَ الْحِجَارَةِ لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ‏ إِذَا أَقْسَمَ‏ عَلَيْهَا بِاسْمِ‏ اللَّهِ وَ بِأَسَامِي أَوْلِيَائِهِ: مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمْ ص، وَ لَيْسَ فِي قُلُوبِكُمْ شَيْ‏ءٌ مِنْ هَذِهِ الْخَيْرَاتِ.[12]

🔆 امام عسکری (علیه السلام): … از خشیت خدا وقتی بعضی از این سنگ‌ها را به خدا و به اسماء اولیاء خدا محمّد (علی (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن (علیه السلام)، حسین (علیه السلام) و اولاد پاکش (علیهم السلام) قسم بدهند فرود می‌آید؛ ولی در دل‌های شما چنین اثری وجود ندارد.

🔅🌼 اسم اعظم، عظمت بخشی به بندگی است🌼🔅

🌹اسم برای رسیدن، علامت زدن، آرایش نمودن، برای لقاء است.

🌹با نام خدا خود را مزین می‌کنم.

🌹خود را به نام خدا تبدیل میکنم، خدا را با تمام حروفش بخوانیم، تا به اعجاز در خواندن برسیم، آخرین لذت و اعجاز در خود ذکر و یاد اوست، اگر به اسم اعظم  خدا را بخوانیم، به حال اعجاز بندگی دست می‌یابیم، مقصد ذکر آنجاست.

🌷🔆 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ‏ الْأَعْظَمَ‏ عَلَى‏ ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ ثُمَّ تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ عِنْدَنَا نَحْنُ مِنْ الِاسْمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.[13]

🔆جابر از امام باقر (ع) فرمود: به راستى نام خدا كه اعظم است، هفتاد و سه حرف است و همانا يك حرف از آن را آصف داشت و آن را به زبان آورد و زمين ميان او و ميان تخت بلقيس (از بيت المقدس تا صنعاى يمن- در حدود دو ماه راه) تا شد و به هم درنورديد تا آن تخت به دستش رسيد و سپس زمين به حال خود برگشت، اين كار در كمتر از چشم بهم زدن انجام شد، هفتاد و دو حرف از اسم اعظم نزد ما است و يك حرف از آن مخصوص خدا است كه براى خويش در علم غيب برگزيده‏ و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم.

🌹کیست که بتواند به قابلیت بهره‌مندی از اسم اعظم دست یابد؟

🔅🌼ظهور اسم اعظم 🌼🔅

🌹ظهور امام زمان علیه السلام ظهور اعلای اسم اعظم الهی است.

🌹عظیم‌ترین اثر با اسم اعظم با امام زمان است.

🔅🌼 سامانه اسم اعظم الهی🌼🔅

🌹حجت خدا سخت افزار و نرم افزار اسم اعظم الهی است.

🔅🌼دل‌مان را به قلب اعظم ارتقاء بخشم 🌼🔅

🌹دل ما یک سخت‌افزار کوچک است، باید به سخت افزار اعظم وصل شود، تا به ابر سخت افزار الهی تبدیل شود و خدا را به اسم اعظم بخواند.

🌹با اسم اعظم الهی، امام زمان‌مان، به صفحه نمایش اعظم تبدیل شویم و به نهایت راه‌اندازی برسیم.

🌹سیم دل ما چگونه است، آیا وقتی برق از آن می‌گذرد، درخشان می‌شود؟ حرارت و نور می‌دهد؟ به حرکت در می‌آید؟

🔅🌼 طعم حجج الهی🌼🔅

🌹اذکار الهی طعم‌های مختلفی دارد، زیبایی و بداعت منحصر بفردی دارد، هنر به صناعات‌ مختلف است.

🔅🌼با او ببینم و دید او را ببینم 🌼🔅

🌹دیدن با امام و دیدن هر آنچه را که امام میبیند

🔅🌼 به افق اسم اعظم الهی🌼🔅

🌹لذت، زیبایی، هوس، عشق به افق اسم اعظم عجب مقامی دارند!

🌹هر کس به لحظاتی اسم اعظم الهی را تجربه خواهد کرد پس هوشیار باش  که چه خواهی خواست و چه خواهی کرد؟

🌹دعای «عرفنی نفسک …» با اسم اعظم الهی ارتباط مستقیمی دارد.

🌼علی ساعی(عبدالله مشکات) 110.141(903)🌼


[1] أصول الكافي / ترجمه كمره‏اى، ج‏3، ص: 480

[2] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص508  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[3] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص509  كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[4] تحف العقول ؛ النص ؛ ص487  ابن شعبه حرانى، جامعه مدرسين – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.

[5] مهج الدعوات و منهج العبادات ؛ ؛ ص319  ابن طاووس، دار الذخائر – قم، چاپ: اول، 1411 ق.

[6] تفسير القمي ؛ ج‏1 ؛ ص28  قمى، دار الكتاب – قم، چاپ: سوم، 1404ق.

[7] البرهان في تفسير القرآن ؛ ج‏1 ؛ ص103  بحرانى، مؤسسه بعثه – قم، چاپ: اول، 1374 ش.

[8] البرهان في تفسير القرآن ؛ ج‏1 ؛ ص103  بحرانى، مؤسسه بعثه – قم، چاپ: اول، 1374 ش.

[9] التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ؛ ؛ ص28  حسن بن على عليه السلام، مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409 ق.

[10] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص112  كلينى، دار الكتب الإسلامية – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.

[11] عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية ؛ ج‏4 ؛ ص107  ابن أبي جمهور، دار سيد الشهداء للنشر – قم، چاپ: اول، 1405 ق.

[12] التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام ؛ ؛ ص284  حسن بن على عليه السلام، مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف – ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409 ق.

[13] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم ؛ ج‏1 ؛ ص208  صفار، محمد بن حسن، مكتبة آية الله المرعشي النجفي – ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.